فهرست مطالب وبلاگ تاريخ و تحقيق

 زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام

ورود به اينترنت را با زيارت حرم امام معصوم

حضرت امام رضا عليه السلام آغاز نماييم.


آیت الله حسن زاده آملیدکتر مهدی گلشنیعلامه طباطبایی صاحب المیزان

  کانال ایتا:   https://eitaa.com/ksedaghat

بخش معارف وبلاگ

 بخش انديشه وبلاگ

بخش خدمات وبلاگ  بخش بایگانی وبلاگ   وبلاگ درگاه   وبلاگ ابن خلدون    بانك مقالات جهاني شدن

 


آیت الله علامه عبدالحسین امینی     آیت الله علامه سید محمدحسین طباطباییحضرت امام خمینی رحمه الله تعالیآیت الله شهید سید محمدباقر صدر  

  دانلود کتاب شیعه شناسی اهل سنت جلد اول  جدید 

 مراکز فروش کتاب شیعه شناسی اهل سنت - جلد اول  

 فروش آنلاین کتاب: شیعه شناسی اهل سنت مجلد اول

علاقه‌مندان به مطالب وبلاگ حتما اينجا را كليك نمايند.

 

گزارش نشست علمی «جایگاه داده‌کاوی در وهابیت پژوهی معاصر»

نشست علمی «جایگاه داده‌کاوی در وهابیت پژوهی معاصر» به همت مرکز اسناد فرهنگی آسیای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با سخنرانی دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی به تاریخ 16 شهریورماه 1398 برگزار شد.

سخنران بحث خود را با بیان این نکته آغاز کرد که از حیث روش و ابزار تحقیق، هر دوره‌ای اقتضائات خاص خود را داراست. کتاب ارزشمند «فرهنگ تاریخی زبان» اقتضای دوره‌ای است و پایگاه «دادگان زبان فارسی» اقتضای دوره‌ای دیگر؛ و وهابیت پژوهی همانند هر حوزه مطالعاتی دیگری، باید فرزند زمان خویش باشد؛ وی سپس به تبیین تحولاتی پرداخت که داده‌کاوی در وهابیت پژوهی را به یکی از الزامات دوران کنونی مبدل کرده است.
دکتر صداقت ثمرحسینی با مقایسه تحولاتِ وهابیت در دو نیمه سده بیستم، از حیث ایجاد مؤسسات و مراکز بین‌المللی، گسترش انتشارات، توسعه وسیع دانشگاه‌ها و تنوع استادان آن خصوصاً تحصیل‌کردگان وهابی در کشورهای غربی و یا نومسلمانان وهابی غربی در عربستان سعودی و نهایتاً توسعه شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی، نشان داد که هرچه وهابیت به انتهای سده بیستم نزدیک‌تر می‌شود، هم از حیث گستره جغرافیایی، هم از حیث موقعیت بین‌المللی و هم از حیث ساختار سازمانی (در ابعاد سیاست، اقتصاد، آموزش و رسانه) در حال فربه‌شدن در شبکه‌ای درهم‌تنیده، با شاخه‌ها و زیرشاخه‌ها و انشعاباتِ گوناگون و تولید عظیم محتواست که در ابتدای سده بیست و یکم، با تحولات عظیم فناوری ارتباطات و رایانه خصوصاً ذخیره‌سازی اطلاعات، به اوج خود رسیده است؛ به‌نحوی‌که تحلیل داده‌های روزافزون آن از عهده یک نفر خارج است؛ لذا همچنان که دانشگاه هاروارد برای بررسی وبلاگستان ایران و یا جهان عرب، ابتدا به بایگانی داده‌ها و سپس تولید نرم‌افزارهایی جهت محاسبه و تحلیلِ صدها هزار پیوند (link) متقابل میان وبلاگ‌ها مبادرت کرد، قدرتِ ایران امروز در گرو ایجاد بانک‌های دائمی به‌منظور رصد مداوم داده‌های مربوط به ایران در جهان اسلام و طراحی نرم‌افزارهای مناسب برای استخراج اطلاعات آن داده‌هاست. اهمیت این موضوع زمانی آشکار می‌شود که بدانیم طبق برخی آمارِ سال 2014م، تنها سازمان تروریستی داعش و تنها در فیس‌بوک، بیش از پنجاه‌هزار صفحه با به‌روزرسانی بالغ‌بر یک‌میلیون بار در روز داشت.
داده‌کاوی (Data Mining) مبتنی بر استخراج اطلاعات و الگوهای پنهان از پایگاه داده‌های بزرگ و پیچیده از طریق نرم‌افزاری حاوی الگوریتم‌های متناسب با پرسش‌های محققان است. در داده‌کاوی کوشش می‌شود همه وقایع و اندیشه‌ها در چارچوب یک بانک اطلاعاتی، «با هم» دیده شوند. سامانه‌های مشابهت یابی مقالات نمونه‌ای ساده از داده‌کاوی است که اتفاقاً بخشی از تحقیقات برجسته مرحوم علّامه سید مرتضی عسکری درباره «عبدالله بن سبأ» مشابهت یابی سند قصه مذکور در منابع اهل سنت (بر اساس طبقات تاریخی) بود. علّامه عسکری نشان می‌دهد آبشخور اصلی قصه مذکور، نهایتاً حکایتی از سیف بن عمر کذّاب است و ادعای وهابیان مبنی بر پربسامد بودن منابع قصه عبدالله بن سبأ توهمی بیش نیست؛ چراکه نقل‌قول مُکرر از یک مأخذ، به‌منزله تعدد طرق مآخذ آن نیست.
سپس سخنران به ارائه مثالی از فصلنامه النبأ ارگان رسمی داعش زد که حاصل بیش از 250 ساعت بررسی بر اساس تحلیل بسامدی بالغ‌بر یک‌صد و هفتاد شماره از آن مجله بود تا بیان کند از طریق تحلیل بسامدی، چگونه می‌توان الگوهای نهفته در متن را آشکار کرد. بدین منظور، در چند مرحله، ابتدا بسامد اسامی کتاب‌ها و نویسندگان مورد وثوق داعش جمع‌آوری شد؛ سپس کار جداسازی و دسته‌بندی اسامی در مشرب‌های فکری هر یک از اسامی مذکور صورت گرفت و آنگاه نتایج حاصله، بر اساس تاریخ وفات اشخاص دسته‌بندی شد تا بتوان الگوی حاصله را در قالب طبقات تاریخی ترسیم کرد. نتیجه حاصله در جدول سیر تاریخی دوره‌های سلفیه و سیر تاریخی دوران سه‌گانه دولت سعودی قرار گرفتند تا شخصیت‌های مورد اشتراک سلفیه دربار سعودی با سلفیه موسوم به جهادی نمایان شوند که به‌خوبی نقاط مشترک عقیده و اندیشه این دو دسته از وهابیان را نشان می‌دهد. بررسی بسامدی گفتمان تکفیری ایشان نیز بازگوکننده بسیاری از حقایق نهفته درباره داعش خواهد بود که شرح کامل آن در طرح پژوهشی سخنران (دکتر صداقت ثمرحسینی) در بررسی بسامدی هفته‌نامه النبأ منعکس خواهد شد. حال اگر همین مثال ساده، در قالب داده‌کاوی ده‌ها هزار شماره از نشریات وهابیان رسمی و جهادی در بیش از یک سده اخیر، به صورتی فراگیر انجام شود، نقشه کاربردی جامعی از نقاط قوت و ضعف ایشان ترسیم می‌شود که به‌غایت در تصمیم‌گیری‌های آتی کشور اهمیت دارد.
کشف و درک الگوهای ناپیدا به معنای افزایش قدرت تصمیم‌گیری و نیز پیش‌بینی وقایع در آینده است. تصمیم‌گیری درست، به نحوه استخراج اطلاعات از داده‌ها بازمی‌گردد؛ مثلاً تحلیل‌های بسامدی در قضیه جهانگردان ایرانی در مصر در سال 1392 و تبلیغاتِ تکفیری سنگین وهابیان که تا تهدید به قتل ایرانیان همراه بود، شناختی کاربردی را به ارمغان می‌آورد که از آن طریق می‌توان پیش‌بینی کرد که در موقعیت‌های مشابه در آینده چه افراد، گروه‌ها و جماعت‌هایی و با چه ابزار و حامیانی، له یا علیه ایرانیان فعالیت خواهند کرد تا امروز به فکر خنثی کردن توطئه‌های آتی ایشان باشیم.
در خلأ بانک‌های اطلاعاتی عظیم و سرمایه‌گذاری‌های کلان مربوطه، پژوهش‌های بسامدی، بخشی از بارِ داده‌کاوی را بر عهده می‌گیرند. آن‌ها هرچند ابعادی خُرد و محدود دارند؛ اما حضورشان بازهم غنیمت است. قدرت ما صرفاً در ایجاد پایگاه‌های داده نیست؛ بلکه در استخراج مؤثر و سریع اطلاعات و الگوهای پنهانی است که در آن نهفته است. امروزه دیگر نمی‌توان به سبک بسیاری از مقالات موسوم به علمی پژوهشی که نظریه‌ای پرطمطراق را همراه با کلی‌گویی‌ها و نقل‌قول‌های گزینشی که به‌منظور اثبات یک دیدگاه یا نظریه سرهم‌بندی می‌شوند، شناختی علمی و قابل‌اتکا ارائه داد و عملیاتی کرد.
در خاتمه سخنران نمونه‌هایی از توجه به بسامد در تألیفاتِ علمای امامیه را مثال آورد که حاوی ایده‌هایی ناب در طراحی نرم‌افزاری هستند؛ نظیر:
-    «طبقات أعلام الشیعه» از آیت‌الله حاج شیخ آقابزرگ تهرانی، در تبیین بسامد تألیفات علمای امامیه در ذیل طبقات ایشان (از قرن چهارم تا قرن چهاردهم هجری قمری)
-    «الغدیر فی الکتاب والسنه والادب» از آیت‌الله علامه عبدالحسین امینی در تبیین بسامد حدیث غدیر در اشعار شاعران بزرگ عرب (بر مبنای توالی قرون اسلامی) و ده‌ها بسامد تاریخی دیگر درباره حدیث غدیر
-    «شهداء الفضیله» از آیت‌الله علامه عبدالحسین امینی در تبیین بسامد عالمان شیعه شهید از سده چهارم تا چهاردهم
-    «الغدیر فی التراث الإسلامی» از آیت‌الله سید عبدالعزیز محقق طباطبایی در تبیین بسامد صدور احادیث غلو به ترتیب حیات مبارک پیشوایان دین(ع)
-    «عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری» از آیت‌الله سید مرتضی عسکری بسامد تاریخی نقل قصه عبدالله بن سبأ در منابع اهل سنت تا خاستگاه آن سیف بن عمر کذّاب
جلسه با پرسش و پاسخ حضار ارجمند به پایان رسید.

منبع:

http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/18549/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-

صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی

 

اینجا را کلید کنید

مرکز اسناد فرهنگی آسیا برگزار می کند:

صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی

سخنران:

دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی

زمان: یکشنبه 14 بهمن 97

ساعت: 13 الی 15

سالن اندیشه

به زودی : انتشار دو مجلد کتاب

به زودی منتشر می‌شود: ما سلام از روضه شیر خدا آورده‌ایم ... 

 http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5302621

کتاب در اصل مقدمه‌ای است از مجموعه‌ای در سه مجلد درباره عتبات عالیات و عراق  که ان شاء الله به سرانجام برسد. 

به زودی منتشر می‌شود: نورستان به ضمیمه رساله ثقاة الرواة مرحوم آیت‌الله علامه سید هبة الدین حسینی شهرستانی

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5135072

آخرین مطالب کانال

جشنواره تابستانی فروش مقالات isi و isc و پایان نامه   https://eitaa.com/ksedaghat/442

https://eitaa.com/ksedaghat/441

گلدسته مفردات JPG - نسخه نایاب در خوشنویسی    https://eitaa.com/ksedaghat/440

درباره کتاب تاریخچه مزار شاه اولیاء حضرت امام علی علیه السلام در بلخ افغانستان

https://eitaa.com/ksedaghat/428

دانلود کتاب PDF تاریخچه مزار شاه اولیاء علیه السلام   https://eitaa.com/ksedaghat/434

دانلود کتاب گفتگونامه PDF - لکنهو 1316 قمری  https://eitaa.com/ksedaghat/424

شماره جدید الحجاز PDF منتشر شد   https://eitaa.com/ksedaghat/418

دانلود کتاب PDF دومین نشست صلح کلید امنیت حهان ... آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای قدس سره

https://eitaa.com/ksedaghat/415

 

گزارش روزنامه اطلاعات از نشست طلايه‌داران وحدت اسلامي

روزنامه اطلاعات: تاريخ خبر: پنج‌شنبه 27  ارديبهشت 1397- یکم رمضان 1439ـ 17 مه 2018ـ شماره 27005

نشست طلايه‌داران وحدت اسلامي با عنوان آرا ‌و انديشه‌هاي آيت الله شهيد محمدباقر صدر

دومين نشست علمي طلايه داران وحدت اسلامي با عنوان آرا و انديشه هاي آيت الله شهيد محمدباقرصدر(قدس سره) با شرکت علما، پژوهشگران و انديشمندان ديروز (چهارشنبه) در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما ، در اين نشست دکتر حسينعلي قبادي رييس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با اشاره به اينکه آيت الله شهيد محمد باقر صدر در حوزه مباني اقتصاد که برگ برنده متفکران مارکسيست ها بود کمر اين تفکر را شکسته است به تشريح نقش خاندان صدر در تقويت و ترويج مباني درست تفکر اسلامي در ميان مسيحيان لبنان پرداخت و گفت: اين خاندان راه متمايز و کارآمد را در اين مسير گشودند که ما فاقد آن هستيم.

براساس اين گزارش قرائت پيام آيت الله العظمي سيدکاظم حسيني حائري برنامه بعدي اين نشست بود که توسط حجت الاسلام واعظي خوانده شد.

در بخشي از اين پيام وحدت گرايي و رويکرد تقريبي يکي از ويژگي هاي آيت الله صدر خوانده شده و آمده است: اين ويژگي در همه ميدان هاي فکري، مفاهيم و فعاليت هاي عملي و اجتماعي آن شهيد حضور و ظهور داشت .

در بخش ديگر اين پيام شهيد صدر نظريه پرداز متعلق به همه جريان ها و گرايش هاي مذهبي امت اسلام خوانده شده و نوشته شده است: او مکتب هاي اقتصادي مارکسيستي و سرمايه داري را نقد کرد و با نوشتن کتاب "آقتصادنا" ساختمان کلي اقتصاد اسلامي و نظام توزيع و توليد در آن را به تفصيل شرح داد و در نبردي سخت با اين دو مکتب انديشه هاي آنها را شکست داد.

شاخصه ديگري که در اين پيام به عنوان نشانه ويژگي تفکر شهيد صدر آمده است روش پژوهش آن شهيد است که در اين روش او تنها به بهره گيري از ابزارها و پشتوانه هاي علمي خاص مذهبي خود بسنده نمي کرد بلکه هرآنچه در عرصه انديشه اسلامي وجود داشت را به کار مي گرفت تا به راي به دست آمده ويژگي فراگير و شمول بخشد و آن را به عنوان حکم اسلام در چارچوب گستره آن ارائه کند.

در ادامه اين پيام استفاده آن شهيد از زبان فراگير و تعابير جذاب و ديدگاه او نسبت به مرجعيت از ديگر شاخصه‌هاي ويژگي شهيد صدر خوانده شده و آمده است: او مرجع را رهبري براي عموم مسلمانان مي دانست که تلاش هاي نظري و عملي اش دغدغه همه امت را دارد و اين طور نيست که تنها مرجع يک فرقه يا گروه معين باشد.

براساس اين گزارش آيت الله حاج شيخ محمدعلي تسخيري نيز در اين نشست به تفصيل درباره ايده هاي شهيد صدر سخن گفت و با تشريح تفسير موضوعي گفت: اگر مفسر همه آيات را جمع کند و يک برداشت از آنها داشته باشد تفسر موضوعي است و شهيد صدر روش ديگري را نيز مطرح کرد به اين صورت که يک موضوع حياتي و مهم را انتخاب و پس از بررسي همه جانبه و درآوردن سئوالات اساسي، آنها را در محضر قرآن مطرح مي کنيم و ما فقط مستمع مي باشيم و طوري با قرآن عجين مي شويم که انگار قرآن با ما صحبت مي کند.

وي با اشاره به اينکه براساس ايده شهيد صدر مطالعات ما از تجربه انساني شروع و به جواب هاي قرآن و سئوالات مفسرختم مي شود، افزود: اين تفسير موضوعي است که شهيد صدر مطرح کرده است و براساس آن مشکلات انساني در محضر قرآن مطرح مي شود.

آيت الله تسخيري در بخش ديگري از سخنان خود با تشريح و نقد نظريه هاي اقتصادي سرمايه داري و مارکسيسم نتيجه گرفت که ديدگاه آيت الله صدر مبتني بر نظريه قرآن نجات بخش اقتصاد و نيازهاي انسان است و ناديده گرفتن نعمت هاي الهي، کفر و ظلم به اين نعمت هاست. 

براساس گزارش خبرنگار اطلاعات ، دکتر مهدي گلشني سخنران ديگر اين نشست بود که نبوغ، شهامت، رفتار اخلاقي، جامع نگري و آگاه بودن به مقتضيات زمان را از خصوصيات بارز شهيد صدر دانست و گفت: متاسفانه امروز حوزه هاي ما خيلي آگاه به تحولات زمان و اتفاقات جهان نيستند و بجاي توجه به نيازهاي روز به مسائل فرعي چسبيده اند.

وي با تشريح روند مطالعات و فعاليت هاي علمي، اجتماعي و سياسي شهيد صدربه تجربيات خارج از کشور خود در خصوص جاذبه اخلاقي شهيد صدر اشاره کرد و افزود: حداقل دو نفر آفريقايي را من شاهد بودم که مجذوب و شيفته برخورد و رفتار انساني و اخلاقي شهيد صدر شده بودند.

دکتر گلشني در ادامه صحبت هاي خود به تشريح تجربه گرايي از ديدگاه شهيد صدر پرداخت و گفت: براساس ديدگاه آن شهيد هرچقدر هم از طريق تجربه بخواهيم مبداء عليت را تشخيص بدهيم موفق نخواهيم شد.

وي با اشاره به حاکم بودن اصل شانس در دنياي اتمي امروز به مخالفت شهيد صدر به رغم اينکه اکثرا در کشورهاي اسلامي آن را قبول داشتند، اشاره کرد و گفت: مرحوم صدر در کتاب خود سفت و سخت با اين نظريه مخالفت کردند. 

به گفته دکتر گلشني شهيد صدر استقراء را نيز کاملا قبول داشتند، چرا که روش قياسي را کافي نمي دانستند و به همين دليل سراغ استقراء آمدند و اين موضوع درآثار خودش را در روند فعاليت ها و نظريه هاي آن شهيد برجاي گذاشت.

آيت الله حاج شيخ محسن اراکي سخنران بعدي اين نشست بود که سه ابتکار علمي شهيد صدر را مورد بحث و بررسي قرار داد و گفت: در رشته منطق شهيد صدر پلي بين احتمال و يقين ايجاد کردند و در عرصه فلسفه نيز قانون عليت را تفسير کردند.

وي ابتکار سوم شهيد صدر را در عالم فقه دانست و افزود: اينکه بتوانيم به فقه نظام دست پيدا کنيم و از چنبره فقه فردي بيرون بياييم و فقه ما براي جامعه کارگشا باشد، فقهي است که شهيد صدر روش آن را توضيح داده است.

آيت الله اراکي فقه نظام مورد نظر شهيد صدر را يک نظريه سياسي خواند و تصريح کرد: ما امروز به فقه فرهنگ و بهداشت نيز نياز داريم و گام براي داشتن اين نوع فقه را شهيد صدر برداشته اند.

دکتر ثريا مکنون آخرين سخنران اين نشست بود که با تشريح نظريه هاي شهيد صدر و بنت الهدا صدر در خصوص جايگاه زنان خواستار ارزيابي مجدد نسبت به اين جايگاه شد و بر متفاوت شدن الگوها براي زنان تاکيد کرد.

به گزارش خبرنگار ما، در پايان اين نشست از کتاب نشست علمي طلايه داران صلح و وحدت اسلامي آيت الله حاج ميرزا خليل کمره اي (ارديبهشت 1396) رونمايي شد

 

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای مکارم شیرازی مد ظله العالی

سلام علیکم احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده «روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس» را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

 1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟


 

پاسخ: کد رهگیری: 9211050089 

 دریافت به تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۹۲

 

این تفکرات صحیح نیست و افرادی که در حد مطلوبی از دروس حوزه بهره برده اند و توانایی تبلیغ دین را دارند در صورتی که محذور مهمی نداشته باشند لازم است با رعایت شئونات ملبس به لباس مقدس روحانیت شوند.

  

لباس روحانیت لباس اسلام و لباس انبیاء است - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

لباس روحانیت لباس اسلام و لباس انبیاء است و لوازمی دارد که هر روحانی باید به آن ملتزم باشد. ملبس بودن به لباس روحانیت باید همراه با ملتزم بودن به اسلام و مبارزه با انواع طاغوتهای درون و بیرون باشد. در دوران رژیم پهلوی، از اعمال ضد اسلامی، چون خلع لباس روحانیت، در کنار سرمایه‌گذاری جهت روحانی جلوه دادن افرادی نااهل، جهت از میان بردن حوزه‌های علمیه شیعه استفاده شد که در کلام مرحوم حضرت امام خمینی (ره) بارها بدان اشاره شده است.

 زمانی در مسجد حاج حکیم شهر مشهد مقدس، از مرحوم آیت الله حاج سید جواد فقیه سبزاوری(ره) در خصوص لباس روحانیت سئوال کردم؛ پاسخ ایشان سخت قاطع بود:

اگر فردی ملبس به لباس روحانیت شود و گاه و بیگاه بخواهد آن را بپوشد یا نپوشد (با لباس روحانیت بازی کند.)، چنان آلوده و پلید است که اگر خود را آب هم بکشد باز هم پاک نمی‌شود. یا لباس را نپوشید و یا اگر می‌پوشید بدان ملتزم باشید.

    علامه فقید حضرت آیت الله سید محمدحسین حسینی طهرانی مرحوم آیت الله سید جواد فقیه سبزواری ره مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد واله

  از راست به چپ: حضرات آیات آقای حاج سید محمدحسین حسینی طهرانیره، آقای حاج سید جواد فقیه سبزواریره، آقای حاج شیخ محمد واله کاشمری ره

  در اینجا خاطره‌ای را نیز از مرحوم آیت الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره) نقل می‌کنم که خود بی‌واسطه در بیت ایشان شاهد بوده‌ام. در نیمه شعبان سال 1413 قمری، در بیت حضرت علامه، به روال معمولشان در چنان ایامی، مراسمی برگزار شد. در آن روز بنا شد تا برخی از طلاب را ملبس به لباس روحانیت کنند.  عمامه‌ هایی آماده (بسته شده) آوردند. ایشان مقداری دربارة اهمیت لباس روحانیت و مقاصد رژیم پهلوی از مبارزه با آن سخن به میان آوردند و اشاره‌ای نیز به کوشش رژیم پهلوی در ایجاد مراکز دینی دانشگاهی به عنوان بدیل حوزه کردند و مثالی را هم از الازهر مصر و کوشش در دولتی کردن آن فرمودند؛ سپس توضیح دادند که:

ملبس شدن روحانی باید به طریقة سنت نبوی باشد که حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم، خود عمامه را بر سر حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) بستند.

آنگاه علامه حسینی طهرانی ایستادند و عمامه آماده را باز کردند و بر سر یکی از طلاب که سیدی بود، بستند. این نگاه به لباس روحانیت، برگرفته از غدیرخم و آن سنت اصیل، موضوع و مطلبی بسیار عظیم است.

نیز به خاطر دارم که معلم بزرگ اخلاق حوزه علمیه مشهد مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد واله سعی وافری در تربیت طلاب جوان در درک مفهوم لباس روحانیت و لوازم پاسداشت آن داشتند.

افرادی  معدودی هستند که هم می‌خواهند به روحانیت منتسب باشند و هم نباشند، هم می‌خواهند لباس روحانی را بپوشند و هم آن را نپوشند. بسیار فرق است بین کسی که با وجود آموزش حوزوی به دلیل وجود ملاحظاتی،  ملبس نشده است با کسی که بنا بر موقعیت‌سنجی، همواره عبا و عمامه‌ای آماده برای موقعیت‌های ویژه خود در کمد اتاقش دارد. باید حساب این عده معدود را  از روحانیت اصیل جدا کرد.

نتیجه ایده روحانیت منهای لباس هَدم اسلام است.

اَللّهُمَّ لا تَكِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً

 نیز ببینید متن مصاحبه با خبرگزاری دانشجو: کد خبر 287523  - ۲۸ / ۱۰ / ۱۳۹۲

http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=287523&Sgr=1006

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی مظاهری - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

باسمه تعالی شأنه
 
 حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای مظاهری مد ظله العالی
سلام علیکم احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده "روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس" را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:
۱. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟
 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟
 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟
 
با احترام ملتمس دعا
 

پاسخ معظم له (سوال شماره:26723  - دریافت: ۸ بهمن ۱۳۹۲)

بسمه تعالي

از خصوصيّات آن شخص و کار او اطلاع ندارم؛ امّا به طور کلّي لباس روحانيّت، نشانۀ سربازي حضرت ولي‌عصر«ارواحنا‌فداه» و به منزلۀ سلاح در جنگ فرهنگي است و از اين جهت طلاب علوم ديني بايد به آن اهميّت دهند و مراقب شبهه‌افکني بدخواهان تشيّع باشند و به اين گونه حرف‌هاکه انحرافي است، توجه نکنند.

حسين المظاهري


نقل از وبلاگ دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

کد ثبت سئوال -  12434  دریافت ۷ بهمن ۱۳۹۲

در سایت دفتر  مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی مد ظله العالی

سئوال:

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای نوری همدانی مد ظله العالی

 سلام علیکم

احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده «روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس» را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد.

با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟

با احترام ملتمس دعا


جواب معظم له:حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی

بسمه تعالي

سلام عليكم

ج1. در فرض سوال، پوشیدن کسوت مقدس روحانیت در هر دوره ای بر اهل علم، لازم و ضروری است.

ج2. پوشیدن لباس روحانیت به جهت تاسی و تبعیت از پیامبر و ائمه اهل البیت(علیهم السلام) است.

ج3. لازم است از در آوردن لباس روحانیت اجتناب شود.


 نقل از وبلاگ دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

 

گفتگوی دکتر کامیار صداقت با خبرگزاری دانشجو - بهائیت دین نیست یک حزب است / بهایی‌ها شدیداً اهل نفاقن

گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ بهائیت از جمله مذاهب ساختگی است که با کمک و یاری استعمار سعی در ضربه زدن به اسلام و مذهب تشیع دارد، اما از آنجا که کمک های مالی و رسانه ای بسیاری از سوی صهیونیسم و  آمریکا برای حیات و رواج این مذهب باطله صورت گرفته است برای برخی حق پوشیده مانده و سوالات متعددی پدید آمده است.

 اما اگر به تاریخ شکل گیری این مذاهب ساختگی بیشتر دقت کنیم به راحتی متوجه باطل بودن آن خواهیم شد، بنابراین در گفت و گویی با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی شکل گیری این مذهب ساختگی و حواشی آن پرداختیم.

 «خبرگزاری دانشجو» - در ابتدا بفرمایید که فرقه بهائیت چگونه شکل گرفت؟

ثمرحسینی: داستان بهائیت ازفردی به‌نام علی محمدشیرازی که بنیانگذار فرقه ضاله بابیه بود آغاز می‌شود که در سال 1260 قمری دعوت خود را به عنوان باب علنی ساخت. این مبدأ زمانی بعدها به عنوان مبدأ مهمی در تقویم تاریخی بهائی‌ ها ثبت شد. شکل گیری بابیه در بستر شیخیه بودکه توسط فردی به‌ نام شیخ احمد احسایی ایجاد شد و به دست شاگردش سیدکاظم رشتی بسط یافت. این علی محمد شیرازی مدتی را شاگرد سید کاظم رشتی بود و پس از او ادعای جانشینی ‌اش را داشت. سیر انحرافی علی محمد شیرازی تدریجی بود و از آنجا که کارش در میان جمعی بالا می‌گرفت، بر ادعاهای خود می‌افزود.

از ادعای تفسیر قرآن تا ادعای ربوبیت و الوهیت

برای مثال ابتدا ادعای تفسیر قرآن داشت، سپس مدعی ارتباط با حضرت امام زمان(عج)شد. آنگاه مدعی شدکه خودش امام زمان است و سرانجام ادعای ربوبیت والوهیت کرد. این را هم در حاشیه مطلب اضافه ‌کنم که حجت الاسلام رسول جعفریان کتابی را با عنوان «مهدیان دروغین» نوشته و منتشر کرده است، که مطالعه آن خالی از لطف نیست.

غائله بابیه به همت امیرکبیرسرکوب شد. به لحاظ سیاسی دوران شیخیه در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار و دوران بابیه در زمان حکومت محمد شاه و اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه بود. سرانجام غائله بابیه به همت امیرکبیرسرکوب شد. پس ازقتل باب،دو برادر به نام ‌های میرزا یحیی(صبح ازل) و میرزا حسین علی ملقب به بهاء الله راه او را دنبال کردند که بعدها رقیب هم شدندکه نهایتاً دو شاخه فکری به‌نام های ازلیه (اقلیت) و بهائیه(اکثریت) شکل گرفت.

 پس از بهاء الله، پسر ارشدش به نام عباس افندی که ملقب به عبدالبهاء بود و از سوی انگلیسی‌ها نیز ملقب به لقب «سِرْ» شده بود و پس از او نوه دختری‌اش به نام شوقی افندی (ملقب به امر الله) رهبر این فرقه ضاله شدند.

«خبرگزاری دانشجو» - بیت العدل در چه مرحله‌ای شکل گرفت؟

 ثمرحسینی: عباس افندی سفری را به اروپا و آمریکا کرد و در آنجا کوشید تا تعالیم اصلی بهائیان را مدون کند. در دوران شوقی افندی مقر اصلی بهاییان به حیفا در فلسطین اشغالی منتقل شد. پس ازشوقی افندی، از آنجا که او فرزندی نداشت، ابتدا رقابتی بین همسر کانادایی او به نام «روحیه ماسول» و فردی آمریکایی به نام «چارلز میسن ریمی»که روابط نزدیکی با شوقی داشت، رخ داد که هیچ یک از آنها در قبضه قدرت و جلب‌نظر دولت‌های بریتانیا و آمریکا موفق نبودند؛ بنابراین انشعابی موقت صورت پذیرفت.

نهایتاً رهبری بهاییان به هیئت نه نفره‌ای موسوم به «بیت العدل» سپرده شد که در اصل توسط عباس افندی پیشنهاد شده بود و شش سال پیش از مرگ شوقی افندی رسماً اجرایی شد. این هیئت هر پنج سال یکبار تغییر می‌کند و مقر اصلی آن در فلسطین اشغالی است و البته در مناطق مختلف جهان شعبات و رهبران محلی نیز دارد.

 «خبرگزاری دانشجو» - آیا بهائیت نسبت به افرادی که از این آیین خارج می‌شوند، رفتاری سختگیرانه دارد؟

ثمرحسینی: آن گونه که برخی از نویسندگان همانند فضل الله مهتدی (صبحی) در کتاب نقل کرده‌اند، بهایی‌ها نسبت به هرکس که از آیینشان روی برتابد، تا آنجا که بتوانند او را زیر فشار قرار می‌دهند و درباره او لوحی به عنوان «لوح قهریه» صادر می‌کنند که مشتمل بر تکفیر اوست. خود مهتدی آنگونه که بیان کرده است به دلیل برگشت از عقاید بهائیت، تا مدتها زیر فشار بوده است و حتی از خانه پدری خود طرد ‌شده بود.

 «خبرگزاری دانشجو» - شکل گیری بهائیت تا چه اندازه متأثر از جریانات سیاسی و استعماری بود؟

 ثمرحسینی: به لحاظ تاریخی، شیخیه خاستگاه بابیه و بابیه خاستگاه بهائیت است و شکل گیری این فرقه‌ها مثال و نمونة خوبی است که تحصیل علم بدون رعایت اصول و تهذیب نفس تا چه اندازه برای خود فرد و بلکه برای جامعه و مسلمانان خطرناک است.

ازسوی دیگر باید توجه داشت که استعمارگران می‌کوشند تا با شناخت زمینه‌ها یا انحرافات درونی جوامع اسلامی،بر روی آن سرمایه ‌گذاری کنند. در زمینة بهائیت نیز چنین شد. مرحوم حضرت امام خمینی(ره) یکی از راه‌ های اجانب در مبارزه با اسلام و مذهب مقدس جعفری را در کنار حمایت از دولت‌ های وابسته، ایجاد مذاهب باطله و ترویج بهائیت و یا وهابیت می‌دانند.

مطامع استعمارگران صرفاً اموری داخلی در قبال شیعه نیست، در موارد متعددی آنان از این فرقه کافر و پلید، به عنوان حربه‌ای جهت تشتت مسلمانان نیز استفاده می‌کنند. برای مثال، مخالفان تقریب مذاهب اسلامی همچون محب الدین خطیب که از مخالفان سرسخت وحدت اسلامی و دارالتقریب قاهره بود، کوشیده‌اند تا بهائیت را امتداد تشیع معرفی کنند؛ در حالی که بهائیت عناد و دشمنی محض با تشیع است و اینگونه اتهامات محصول القائات دشمنان اسلام جهت بدبین کردن مسلمانان نسبت به یکدیگر است.

 «خبرگزاری دانشجو» - عمده‌ ترین انحرافات بهائیت چیست؟

ثمرحسینی: بستر اصلی شکل گیری بهائیت، انحراف کامل ازاصول بنیادین اعتقاد اسلامی یعنی قرآن و سنت است. احکام دین جز از خداوند متعال، رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام گرفته نمی‌شود. امری که مورد تاکید بسیاری از روایات همچون حدیث ثقلین است.

 بر این اساس، هرگونه تشریعی در برابر تشریع الهی مردود و نامشروع است. سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله مشروعیت دهنده به رفتار و گفتار افراد است و نه آنکه رفتار و گفتار افراد بدان مشروعیت بخشد. اجتهاد در «مقابل نص مروی از رسول‌الله» صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم باطل است و مخالفت با چنین عملی، از سوی هر کس که رخ دهد، واجب است.

 معیار و میزان همه چیز قول و سنت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم است که از طُرُق صحیح به ما رسیده باشد. ادعاهایی چون مهدویت، نبوت، ربوبیت و مانند آن تا وضع خودسرانه احکامی در کشف حجاب و یا پاکی و نجاست و ... همه و همه در سیاق نفس‌پرستی و تأویلات باطل کفرآمیز شکل گرفته است. زمانی که فردی نوشته بی‌محتوای خود را وحی بنامد، مستعد انجام هرکاری خواهد شد.

از همین روست که تمام مراجع بزرگ شیعه از قبیل آیات عظام بروجردی،خمینی،گلپایگانی،مرعشی نجفی و...، فرقه بهائیت رافرقه‌ای ضاله دانسته‌اند و قاطعانه بر کفر و نجاست بهائیان حکم داده‌اند. مرحوم حضرت امام خمینی(ره) چند تعبیر رسا درباره این فرقه ضاله دارند. یکی از آنها اصطلاح «یهودی‌‌های بهایی» است؛ این بهائیت و صهیونیسم چنان به هم نزدیک شده‌اند که نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد. 

دوم تصریح به این موضوع است که بهائیت «یک دین» نیست؛ بلکه یک «حزب» است؛ تعبیر حزب بهائیت، بهترین تعبیر برای فهم آن است. بهایی‌ها از همان ابتدای شکلگیری خود، درگیر فعالیت حزبی برای بسط عقاید کفر آمیزشان بوده‌اند. مرحوم حضرت امام(ره )درمصاحبه ‌ای پیش ازپیروزی نهایی انقلاب اسلامی، تاکید کرده بودند که بهایی هیچ آزادی سیاسی، حزبی و مذهبی درایران نخواهد داشت و در ارزیابی رژیم پهلوی معتقد بودند که سیاستی که در ایران دنبال می‌شد آن بود که مقدرات مسلمانان را به دست غیر مسلمانان مانند «یهودی‌های بهایی»بسپارند و سیاست‌های رژیم پهلوی درباره زنان را بر پایه اصول عبدالبهاء می‌دانست و از این رو ایشان دین را در معرض خطرمی‌دانست؛ در چنین وضعیتی مسئولیت مسلمانان بسیار سنگین است زیرا به تعبیر مرحوم حضرت امام(ره)، زمانی که دین در خطر باشد،حتی تقیه هم حرام است؛ باید قیام کرد و حق را اقامه کرد؛ چنانکه خود ایشان چنین کردند.

 «خبرگزاری دانشجو» - گستردگی بهائیت درجهان چگونه است؟

ثمرحسینی: برخلاف بابی‌هاکه گاه جهت دفاع از عقاید کفرآمیزشان ایستادند و کشته شدند و غائله‌های آنها در تاریخ ثبت شده است، بهایی‌هاشدیداً اهل نفاق هستند و به واسطه همین نفاق کوشیده‌اند تا حضور خود را ادامه دهند. برای دوره‌ای طولانی، زمانی‌که در فلسطین اشغالی حضورداشتند،مسلمانان فلسطینی تصور می‌کردندکه آنان مسلمان و سنی هستند! البته اکنون با حمایت رژیم اشغالگر قدس، فعالیتی آشکار دارند و مقر اصلی آنها و گورستان رهبرانشان در سرزمین‌های اشغالی قرار دارد.

 از مراکز دیگر بهاییان می‌توان به ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اشاره کرد. همچنین در برخی از کشورهای آفریقای شمالی فعالیت‌هایی دارند و تلاش‌های ناکامی هم جهت قانونی‌کردن فعالیت‌های خود در مصر کرده‌اند. آنان در ایران، با سقوط رژیم پهلوی، توان عملیاتی گذشته را در عرصه سیاست و فرهنگ جامعه ایران از دست داده‌اند؛ هرچند همچنان به صورت پنهانی، به فعالیت جهت نابودی عقاید اسلامی مشغول هستند.

این را نیز عرض کنم که در گذشته و به ویژه منابع مرجع بهائیت، جهت تأثیرگذاری بر مخاطب، از نثر فارسی توأم با کلمات عربی و گاه آهنگین و خیال‌انگیزی استفاده می‌شد که به گوش خوش نواز جلوه کند و هر چند متن آنان معنای مشخصی به دست نمی‌داد و به تعبیری سر و تهی نداشت، برای فرد عامی چنین وانمود می‌شد که متضمن معانی عمیقی است. این شیوه را بسیاری از مدعیان دروغین مهدویت دنبال کرده‌اند.

امروز بستر تبلیغات ضد اسلامی، وارد حوزه‌های مختلفی همچون اینترنت و ماهواره و سینما و محصولاتی چون فیلم و موسیقی و ... شده است و فرقه‌هایی چون بهائیت می‌کوشند تا از طریق این شبکه‌ها حضوری جهانی داشته باشند. تعبیر مرحوم امام از «یهودی‌های بهایی» که پیشتر به آن اشاره کردم، در اینجا اهمیت دارد؛ زیرا کنترل رسانه‌های بزرگ جهانی در دست صهیونیست‌هاست.

در اینجا باید توجه داشت که نفوذ یک عقیده صرفاً به تعداد پیروان آن نیست؛ بلکه حاکم بودن عقاید مطلوبشان در منابع و مراجع اصلی فهم اعتقاد و تاریخ و فرهنگ ملتهاست. در سال‌های اخیر، از سوی محافل بهائیت به ویژه درآمریکا، سرمایه‌گذاری بسیاری شده است تا نقش بهائیت و خاستگاه‌های آن در تاریخ و فرهنگ ایران برجسته شود و منابعی خلق شود که فهم فرهنگ و تاریخ ایران را در ذیل فهم بهائیت قرار دهند؛ مثلاً در دایرة المعارف هایی مانند ایرانیکا (به سرپرستی احسان یارشاطر)، به صورتی هدفمند مدخل‌ ها و یا موضوعاتی افزوده شده‌اند تا غیر مستقیم این باور را به خواننده منتقل کنندکه بهایی‌ها در وقایعی چون مشروطیت ایران، وزنه‌ای غیر قابل انکارند.

 همین موضوع به صورتی ملموس‌تر در زمینه آزادی و حقوق زن(بامثال تاریخی قرةالعین)مشاهده می‌شود. اینگونه ادعاها مستقیماً به خواننده گفته نمی‌شود، بلکه خواننده را عملاً در سیاق چنین اندیشه‌ای قرارمی‌دهند و به او القا می‌کنند؛ بی آنکه شاید خود او متوجه شود.

 در این زمینه کسانی همچون دکتر  رامین خانبگی که به «منبع‌شناسی» توجه وافری دارند، به‌خوبی می‌توانند مسیر بهائیت در تولید منابع را نمایان کنند و افسوس که در بسیاری از مراکز پژوهشی ما آنچنان که باید اهمیت و ارزش منبع‌شناسی درک نشده و حتی منبع‌شناسی در شمار «پژوهش» به‌شمار نرفته است! در حالی که منبع‌شناسی اهمیتی راهبردی برای شناخت و رصد جریانهایی دارد که اکنون در مقابل شیعه و یا ایران مشغول فعالیت هستند. 

 


منبع خبرگزاری دانشجو

کد خبر : ۲۸۳۷۳۳ تاریخ: ۸ / ۱۰ / ۱۳۹۲

قیام حضرت سیدالشهداء (ع) أسوه و الگویی بی‌نظیر در قیام به عدل و سخن حق است مصاحبه با خبرگزاری نسیم

 
 
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) به خبرنگار «نسیم»، گفت:

قیام حضرت سید الشهداء (ع) أسوه و الگویی بی نظیر در قیام به عدل و سخن حق و مبارزه با مسیر انحرافی مترفین است. دشمنان وی نیز کوشیدند تا به هر وسیله ای مانع آن شوند و خاطره آن را از اذهان بزدایند. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه خود مینویسد که با حسین کاری کردند که تاکنون هیچ امتی حتی با اشرار هم نکرده بود: او را کشتند در حالی که عطشان بود؛ با شمشیر، با آتش زدن، با بر نیزه کردن سرها، با تاختن اسبان بر اجساد و در ادامه مینویسد: بنی امیه در این روز بساط جشن و طرب بر پا میکنند، زینت میکنند و سرمه بر چشمان میکشند و آن را به مثابة رسمی در بلاد خود درآوردهاند. مرحوم علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی (ره) هدف امویان را هَدم شرف قرآن می داند. اینکه بر روی جنازهها اسبان تاختند، نشان میدهد که امویان به خیال باطل خود در پی از بین بردن شخص و شخصیت بودند؛ حتی طبق گزارش برخی از مورخان، بنی امیه پس از واقعه کربلا شکل نعلی را درست کرده و بر در منازل خود میکوبیدند تا آن واقعه را یادآوری کنند.
پس از شهادت حضرت امام حسین (ع)، اسارت زنان و کودکان کاروان حسینی آغاز میشود. حضرت زینب کبری (س) در زمان اسارت، با خطبه های روشنگرانه خود در کوفه و شام، پیام کربلا را به گوش همگان رسانید. امام سجاد (ع) پس از خطبه ایشان در کوفه فرمودند: انتِ بِحَمدِ الله عالِمَۀٌ غیرُ مُعَلمۀٍ و فَهِمَۀٌ غَیرُ مُفَهَمۀٍ یعنی حمد خدای را که عالمی آموزگار نادیده، و خردمندی نیاموخته هستی.
شجاعت و صبر و روشنگری حضرت زینب (س) وصف ناشدنی است. زمانی که مردم کوفه با گستاخی کاروان اسرای کربلا را نگاه می کردند، حضرت بانگ برآورد: از خدا و رسول خدا (ص) شرم نمی کنید که به خانواده پیامبر (ص) چشم دوخته اید؟ زمانی که عبید الله بن زیاد به او گفت که دیدی خدا با برادر و خانواده ات چه کرد؟ ایشان پاسخ دادند: ما رایتُ الا جمیلاً چیزی جز زیبایی ندیدم. در کاخ یزید، او را فرزند طُلَقاء خطاب کرد و با این عبارت یادآوری کرد که در فتح مکه بزرگان مشرک قریش بردگان رسول خدا شدند و رسول خدا بر ایشان منت نهاد و آزادشان کرد. زینب کبری فرمود: ای پسر آزادشدگان! آیا از عدالت است که زنان و کنیزانت در پرده باشند و دختران پرده نشین رسول خدا را اسیر کنی و شهر به شهر بگردانی؟
زمانی که سر پاک مطهر امام حسین (ع) را بر طشتی در کاخ بیداد یزید دید, با صوت جانسوزی فریاد زد: یا حسیناه یا حبیب رسول الله یا ابن مکۀ و منی! یا ابن فاطمۀ الزهراء سیدۀ النساء یا ابن بنت المصطفی! که با این ندای جانسوز، مجلس عیش و نوش یزید را بر هم زد. نکته جالب توجه آن است که حضرت همواره از حسین (ع) و دفاع از آرمان حضرت (ع) گفت و از فرزندان شهیدش در کربلا سخنی به میان نیاورد.
عترت تا قیامت باقی است ولی از بنی امیه چه ماند؟ قیام امام حسین چنان باعظمت بود که امروزه قلب هر مسلمانی، اعم از شیعه و سنی را بهدرد میآورد. قلبهای تکتک مسلمانان مزار امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) است. هرکس در عاشورا در رکاب امام حسین (ع) بود بنیانگذار شرافت والایی برای خاندان خود شد؛ حتی حر بن یزید ریاحی که در آخرین ساعات حیاتش متنبه شد و نادم و شرمسار خدمت رسید و شرف مقام شهادت را یافت، بنیانگذار خاندانی از علمای شیعه شد که شیخ حرّ عاملی، از علمای بنام شیعه و صاحب کتاب وسائل الشیعة از مشهورترین آنهاست که قبرش در صحن عتیق و شریف حضرت امام رضا (ع) قرار دارد.
از روایات منقول از حضرت زینب (س) (معروف به فاطمیات) چنین است: فاطمه دختر سجاد علی بن الحسین (ع) از فاطمه دختر ابی عبدالله بن الحسین (ع) و او از زینب دختر امیرالمومنین علی (ع) و او از فاطمه دختر رسول خدا (ص) نقل کرد که هر کس بر دوستی آل محمد (ص) بمیرد شهید است.
 

شبهات مطرح در زمینه زیارت امام حسین (ع) - گفتگو با خبرگزاری شبستان

ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه نوشته

شهادت حضرت امام حسین علیه السلام - مصاحبه با خبرگزاری نسیم ۱۳۹۲/۸/۲۳ كد خبر : 673583


دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیه السلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بازخوانی نحوه شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پرداخت.

وی در این زمینه به خبرنگار ما گفت: پس از شهادت اصحاب، نوبت ذرّیّه رسول خدا (ص) شد تا عازم میدان نبرد شوند. امام بارها هدف مقدسشان از قیام و نسب شریفشان را بازگو کردند و حجت را بر همگان تمام ساختند. یکی از این موارد زمانی بود که حضرت، در جریان عزیمت علی اکبر (ع) به میدان جنگ، با اندوه فرزند را نگریست و بر شباهت فرزندش از حیث صورت و سیرت به رسول خدا گفت و اینکه هر زمان بیتاب تماشای روی رسول الله (ص) میشد، به صورت علی اکبر مینگریست: «خدایا گواه باش که جوانی که در خلقت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبرت بود، به میدان جنگ رفت، ما هرگاه به دیدن پیامبرت مشتاق می شدیم، به این جوان نگاه می کردیم»

صداقت ثمرحسینی در ادامه افزود: نکته دیگر، تاکید دایمی حضرت بر هدفشان بود که شامل حق و حق خواهی و مبارزه با ظلم و احیای سنت نبوی (ص) بود. حضرت علی اکبر (ع) از پدرشان پرسیدند که «آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت امام حسین (ع) فرمودند: بلی و حضرت علی اکبر فرمودند: «حال که چنین است از مرگ باکی نیست!» 

این استاد تاریخ اسلام حفظ دین را مقدم بر حفظ جان دانست و گفت: زمانی که اصل دین در خطر باشد، باید برای دفاع از آن قیام کرد و در صورتی که امر دایر بر حفظ دین یا حفظ جان باشد، حفظ دین مقدم بر حفظ جان است. 

وی در ادامه افزود: یکی دیگر از صحنه های سوزناک کربلا، واقعه شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع) است. ایشان برادر امام حسین (ع) و از مادر فرزند ام البنین (س) بودند. فردی شجاع و با قامتی رشید که بارها در رکاب حضرت علی (ع) در جنگهای صفین و نهروان حضور داشتند و به دلیل روی نیکو به قمر بنی هاشم و شجاعت به علمدار سپاه (علمداری سپاه امام علی ع) و جوانمردی و کرامت به سقاء (سقایت حاجیان) معروف بودند. ام البنین (س) جز عباس، سه فرزند دیگر به نام های جعفر، عبدالله و عثمان داشتند که همگی آنان در روز عاشورا پیش از شهادت حضرت عباس به شهادت رسیدند. سپاهیان عمر سعد کوشش بسیار کردند تا حضرت عباس و برادرانش را از کاروان حسینی جدا سازند ولی هرگز موفق بدین کار نشدند. عباس خطاب به شمر فرمود: خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می‏دهی، حال آنکه پسر رسول‏ خدا (ص) امان ندارد؟ 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نحوه شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) بیان داشت: حضرت عباس کوشش بسیاری برای رساندن آب به کاروان حسینی کردند و به شهادت رسید در حالی که دستان حضرت قطع شده و تشنه لب مشکی بر لب گرفته بود. در زمان شهادت فریاد زد ای برادر برادرت را دریاب! امام حسین (ع) در کنار پیکر شریف عباس حاضر شدند و با چشمانی اشکبار فرمودند: اکنون کمرم شکست و نیز فرمودند: یا اباالفضل ! چقدر فقدانت بر ما سنگین است ! 

صداقت ثمر حسینی در ادامه بیان داشت: اثر تبعیت از ولایت امام (ع) معیت با ایشان است. در آیه 69 سوره نساء آمده است: «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا» یاران و اهل بیت وفادار امام مصداق این آیه شریفه هستند. اما کربلا تنها در کربلا و عاشورا تنها در عاشورا نماند. هر کس در هر عصری و در هر مکانی از ولایت امام معصوم (ع) تبعیت کند، با ایشان است. هر کس که اطاعت خدا و رسول کند در قیامت با پیامبران و صِدّیقان و شهداء و صالحان خواهد بود و اثر آن تبعیت چنان همنشینانی خواهد بود.

این کارشناس تاریخ اسلام در ادامه گفت: پس از شهادت اهل بیت امام (ع)، نوبت به خود آن حضرت رسید. عبدالله بن عمار بن یَغُوث توصیفی جالب توجه از روحیة امام حسین ع در هنگامه شهادت حضرتش دارد. او میگوید تاکنون هرگز ندیده است لشکریان دشمن فردی را از هر سو احاطه کنند و تمام اولاد و اهل بیت و اصحابش را بکشند؛ ولی هر لحظه قلبش محکمتر و دلش مطمئن تر و گامش استواتر از حسین بن علی (ع) شده باشد. در چنین وضعیتی امام حسین (ع) چنان به لشکر دشمن حمله میکرد که تمامی سپاهیان از برابرش میگریختند و یک نفر از میان آنها باقی نمیماند.

وی افزود: حضرت در حالی که تنها ماند، به نیزهاش تکیه زد و اصحاب خود را به نیکی صدا زد: «یا مُسلم بنَ عقیل! و یا هانی بنَ عُروه ! و یا حبیب بنَ مَظاهر تا میرسد به این جمله که یا أبطال الصفا و یا فُرسان الهَیجآءِ» یعنی ای شیرمردان بیشة صفا و ای یکه تازان و اسب سواران معرکه رزم و کارزار» این خطاب بیانگر ارج و قرب و سند افتخار کسانی است که به یاری دین خدا می شتابند. پیشتر زمانی که حبیب بن مظاهر که از اصحاب خاص حضرت علی (ع) و از زاهدان و قاریان قرآن بود به شهادت رسید، حضرت به خدا عرضه داشت: «خدایا جان مرا با این حامیان اصحاب من که مردهاند، بگیر. أّحتسبُ نّفسی وَ حُمَاةَ أصْحابِی» 

صداقت در ادامه گفت: در چنین وضعیتی که امام در میدان تنها مانده است، عمر بن سعد فرمان داد تا از هر سو به حضرت حمله آورند که موجب شد تا میان حضرت و حرمش فاصله افتد. حضرت در اینحال آن عبارت معروف را بیان فرمودند «یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین، و کنتم لا تخافون المعاد؛ فکونوا احرارا فی دنیاکم! وارْجعوا الی احسابکم ان کنتم عُرْباً کما تَزْعُمُون» یعنی ای شیعیان آل ابی سفیان اگر دین ندارید و از معاد خود باکی ندارید، لااقل در دنیایتان آزادمنش باشید و به حَسَبهایتان برگردید اگر میپندارید عرب هستید. شمر گفت چه میگویی ای پسر فاطمه! حضرت فرمودند حرم مرا رها کنید و سراغ من بیایید که زمان شهادت من نزدیک است. 

این استاد تاریخ اسلام با اشاره به شدت یافتن عطش ابی عبدالله(ع) گفت: جنگ شدت یافت و حضرت عطش شدید احساس کرد و روایت شده است که حضرت بسیار ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» را میگفت، تیری به پیشانی حضرت زده شد، حضرت با صدای بلند، از شوق خود به شهادت سخن گفت و امت بدکردار را نفرین کرد. آنگاه که تیر سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد، بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد و به خدا عرضه داشت: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله.» و سر به آسمان بلند کرد و گفت: «الهی إنک تعلم أنهم یقتلون رجلاً لیس علی وجه الارض ابن نبی غیرُهُ» یعنی الهی تو میدانی که این قوم در حال کشتن مردی هستند که در روی زمین پسر پیغمبری جز او نیست. و خون را به آسمان پاشید و گفت چون این خداوند ناظر بر این وقایع است، سختی آن بسیار سهل و ناچیز است. 

وی افزود: در این زمان حضرت بر زمین افتاده بود و ضربات چندی بر حضرت وارد شد. دیگر رمق و قدرتی در تن مبارکشان باقی نمانده بود. در آن حال از آخرین دعاهای حضرت چنین بود: «صبراً علی قضائک یا رب، لا إله سواک، یا غیاث المستغیثین» 

صداقت ثمرحسینی در ادامه اضافه کرد: علامه امینی (ره) در الغدیر دربارة درسی که از قیام امام حسین گرفته میشود مینویسد که قیام ایشان نشان داد که قیام در برابر هر باطلی و یاری هر حقی و قیام به جهت حفظ بدنة دین و نشر آموزههای آن و گسترش اخلاق دینی، امری واجب و لازم است. 

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ


 منبع - خبرگزاری نسیم

ویژه دهه اول محرم - مصاحبه با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی


عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بررسی ابعاد زندگی حضرت رقیه(س) و ادامه بحث وقایع عاشورا پرداخت.
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی در پاسخ به این سوال که آیا امام حسین(ع) دارای دختری به نام رقیه(س) بودند یا خیر بیان داشت: در خصوص حضرت رقیه، فرزند حضرت امام حسین علیهما السلام ، مباحث متعددی مطرح شده است از جمله این پرسش که آیا امام حسین علیهالسلام دارای دختری بهنام رقیه بودهاند یا خیر؟ هرچند مصادر و منابع تاریخی دوران اول در این زمینه معدود است؛ با این حال در مقاتل، در کلام امام حسین علیهالسلام و نیز حضرت زینب سلامالله علیها، نام مبارک رقیه در ردیف اسامی اهل بیت آن حضرت بهکار رفته است؛ چنانکه در مقتل ابی مخنف وارد شده است که حضرت پس از شهادت حضرت علی اصغر سلامالله علیه، برای خداحافظی به خیمه آمدند و فرمودند: «یا ام کلثومَ و یا سکینةُ و یا رقیةُ و یا عاتکةُ و یا زینبُ عَلیکنَّ منی السلام» یعنی «ای ام کلثوم و ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب؛ ای اهل بیت من! خداحافظ». همچنین علمای بسیاری در تحقیقاتشان بر وجود آن حضرت و حضورشان در واقعه کربلا یقین کردهاند. گاه نیز در روایاتی از ایشان با نام فاطمه صغری یاد شده است. 
این استاد دانشگاه در ادامه به خبرنگار نسیم گفت: طبق نقلهای موجود، آن حضرت در زمان واقعه کربلا سه یا چهار ساله بودهاند. در زمینة حضور حضرت رقیه در کربلا چند محور اساسی مطرح شده است. یکی از آنها موضوع تشنگی کودکان است. برخی به اشتباه این موضوع را صرفاً به گونهای احساسی بیان میکنند؛ در حالی که حضور تاریخی کودکان در واقعه کربلا تأثیر غیرقابل انکاری در اتمام حجت مبنی بر حقانیت قیام امام حسین علیهالسلام داشته است. در واقع مظلومیت کودکان از حجتهای الهی در امکان تمییز ائمه هدی از ائمه ضلالت بودهاند. 
صداقت ثمری حسینی، ضمن بیان این که دوستی و دشمنی در منطق اهل بیت(ع) فقط برای خداست بیان داشت: توجه شود که در منطق امام حسین علیه السلام، دوستیها و دشمنیها تنها و تنها در راه خداست و هرگز خواست و امر شخصی بر خواست الهی پیشی نمیگیرد؛ در حالی که مبنای روابط و کارهای یزیدیان بر پایة دنیاپرستی است؛ بنابراین مسئله تنها تشنگی نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در انتها بیان داشت: وداع امام حسین با حضرت رقیه و نیز شهادت آن حضرت پس از دیدن سر مقدس حضرت امام حسین علیهالسلام در شام از دیگر زمینههای مورد توجه مقتل نویسان بوده است. ورود اهل بیت (ع) به شام در اول صفر 61 قمری بوده است و شهادت آن حضرت در پنجم یا بعد از آن رخ داده است. نقل است که امام حسین در وداع با ایشان به او فرمودند: «ای عزیز من این آخرین وداع من با توست و دیدار ما روز قیامت نزد حوض کوثر است.»
 
 
 

این کارشناس تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص علت اعزام مسلم بن عقیل به کوفه از سوی امام حسین (ع) بیان داشت: زمانی که نامه‌های کوفیان مبنی بر دعوت امام حسین (ع) به قیام علیه ظلم و جور امویان و تشکیل خلافت اسلامی بسیار شد و بالغ بر هزاران تن شد و در آن نامه‌ها با اصرار از حضرت امام حسین (ع) تقاضا می‌شد که اکنون امامی نداریم، بیا تا همگی در سایة رهبری تو بر راه حق متحد شویم، (لیس علینا إمام فأقدِم علینا، لعلّ الله یجمعنا بک علی الحق)، حضرت امام حسین (ع) سکوت خود را شکستند و از اولین اقدامات ایشان، ارزیابی مواضع کوفیان از طریق اعزام مسلم بن عقیل به کوفه بود.
وی در تشریح محتوای نامه ابی عبدالله(ع) به کوفیان گفت: امام برای کوفیان نوشتند: «من برادرم، عموزاده‌ام و فرد مورد اعتمادی از اهل بیتم را به سویتان می‌فرستم تا مرا از احوالتان آگاه سازد و اگر او تأیید کند که بر دعوتتان راسخ هستید، به سویتان خواهم آمد.» نکتة جالب‌توجه در نامه امام که بارها در جریان قیامشان مشهود بود، تاکید حضرت بر عمل به کتاب و سنت رسول الله (ص) و اجرای عدالت بود همچنین حضرت بر اقامه «امر به معروف» و «نهی از منکر» تاکید داشتند.
صداقت ثمرحسینی، رویارویی حق و باطل و حفاظت از سنت نبوی را هدف قیام عاشورا دانست و افزود: بنابراین مسئلة اصلی که در قیام کربلاء رخ داد، رویارویی حق و باطل بود که موجب شد تا سنت نبوی از خطر تبدیل آن به دین و آیین اموی مصمون بماند و با رویارویی آشکار تمامی حق در برابر تمامی باطل، جلوی هرگونه توجیه و تأویلی باطلی گرفته شود. حرکت حضرت مسلم بن عقیل در رکاب امام حسین (ع) و شهادتشان را باید در چنین صورت مسئله‌ای تعریف کرد.
این استاد تاریخ اسلام در مورد شخصیت حضرت مسلم بیان داشت: مسلم بن عقیل شجاع‌ترین فرزندان عقیل بن ابیطالب بود و در زمان شهادت حدوداً چهل و پنج ساله بود. زمانی که امام حسین علیه‌السلام از او خواست تا بدین منظور، بر هانی بن عروه از شیعیان به‌نام کوفه وارد شود، در 15 رمضان سال 60 قمری به راه افتاد و بیست روز بعد در پنجم شوال همان سال وارد کوفه شد و تا هشتم ذی الحجه که به شهادت رسید در آن شهر بود. 
وی افزود: در زمان اقامت مسلم در کوفه بنا بر برخی از نقلها دوازده تا هجده هزار نفر با او بیعت کردند. بدین سان او نامه‌ای برای حضرت امام حسین (ع) فرستاد و از ایشان خواست تا حضرت خود را سریعاً به کوفه برساند. از سوی دیگر پاره‌ای از طرفداران بنی‌امیه نیز از قبیل عمر بن سعود و محمد بن اشعث بن قیس نیز گزارشهایی برای یزید ارسال کردند که موجب شد تا یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن زمان حاکم بصره بود، مأمور کوفه کند. ابن زیاد با روشهای مختلف از قبیل تطمیع و تهدید مردم چنان عرصه را بر مسلم تنگ کرد که او در نهایت در خانه زنی به نام طوعه پنهان شد؛ اما این امر توسط فرزند آن زن فاش شد و حضرت مسلم دستگیر و به شهادت رسید. ابن زیاد به منظور ایجاد رعب و وحشت دستور داد تا جنازه شریف هانی و مسلم را در بازاربه روی خاک بکشند.
عضو هیات علمی دانشگاه در ادامه بیان داشت: درست در همان روز شهادت مسلم، امام حسین (ع) که عمره حج انجام داده بود، آن را تبدیل بهعمره مفرده کرد و از مکه خارج شد. در مسیر کوفه بودند که خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید، حضرت یاران خود را جمع کردند و فرمودند که هرکس می‌خواهد برود، برود که کوفیان مرا تنها خواهند گذاشت. «و ما اری القوم الا سیخذلوننا» بسیاری از امام جدا شدند و تنها شمار اندکی در کنار امام باقی ماندند بعدها همین موضوع با مشاهدة لشکر هزار نفری حرّ بن یزید ریاحی تکرار شد.

 منبع خبرگزاری نسیم

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بررسی جریان وجود کاروان ابی عبدالله الحسین(ع) به کربلا پرداخت. وی به خبرنگار ما گفت: امام حسین علیهالسلام در زمانی که قصد حرکت از جانب مدینه به مکه را داشتند، وصیتنامهای نوشتند و آن را به خاتم خود ممهور کردند و به برادرشان محمد ابن حَنَفیه دادند و در شب سوم شعبان با جمع اهل بیت خود راهی مکه شدند. 
وی افزود: این جملة معروف امام حسین )ع) در آن وصیتنامه موجود است که«من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج و نه از برای استکبار و بلندمنشی، و نه از برای فَساد و خرابی، و نه برای ظلم و بیدادگری! بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله است. من میخواهم امر به معروف کنم و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم.» آنگاه در تاریخ هشتم ذی الحجه سال 60 قمری، درست در همان روزی که مسلم بن عقیل به دست ابنزیاد در کوفه به شهادت رسید، از مکه خارج شدند
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه بیان داشت: البته پیش از آن زمان، در مسیر حضرت از مکه تا کربلا، چند واقعه مهم رخ داد. یکی از آنها آن بود که در منطقهای به نام «تنعیم» امام با کاروانی از یمن مواجه شد که هدایایی را از سوی حاکم اموی آنجا برای یزید میبرد. حضرت آن اموال را مصادره کرد و اهالی کاروان را آزاد گذاشت که اگر خواستند در رکابش به کوفه روند و اگرنه، آزادند که هرکجا خواستند بروند. طبق برخی از نقلها برخی به حضرت پیوستند که حداقل سه نفر از این کاروان تا سرزمین کربلا نزد امام ماندند.
صداقت افزود: همچنین از وقایع دیگر آن بود که فرزدق بن غالب که از شعرای نامی آن عصر بود، با آن حضرت برخورد کرد. فرزدق در پاسخ امام در باب احوال کوفه چنین گفت: قلوبهم معک و سیوفهم علیک. (قلبهایشان با شماست ولی شمشیرهایشان در برابرتان) امام در پاسخ فرمودند که بیشک تو فرد راستگویی هستی؛ براستی مردم بنده دنیایند و دین تنها بر زبانشان جاری است و تنها به خاطر معاششان به دینشان رجوع میکنند؛ اما در وقت سختی دیندار واقعی اندک است.
این استاد تاریخ اسلام، در ادامه بیان داشت: طبق برخی از نقلها فرزدق در اینجا خبر شهادت مسلم بن عقیل را به حضرت داد. حضرت برای مُسلم طلب رحمت کردند و فرمودند: مُسلم به رَوح و رضوان خدا رهسپار شد آنچه او بر عهده داشت انجام داد و آنچه که ما بر عهده داریم هنوز بر ذمة ماست و اشعاری در مذمت دنیا و شرف جهاد در راه خدا سرودند که با این بیت آغاز میشود:
و إن تکن الدنیا تُعَدُّ نَفیسةً
فَدار ثَواب اللهِ أعلی و أنْبَلُ
با این مضمون که اگر دنیا تفیس است، آخرت بس بلندپایهتر و شریفتر است و گفته شده است که در روز عاشورا زمانی که حضرت شمشیر میزد، این اشعار در رَجَزشان بود.
صداقت ثمرحسینی، در پاسخ به سوال خبرنگار نسیم در مورد دیگر وقایع،در مسیر حرکت حضرت به سوی کوفه بیان داشت: برخورد امام با افراد مختلف بود که طبیعتاً در طی چنین مسافتی بارها و بارها پیش میآمد. حضرت آنان را دعوت به همراهی با کاروانشان میکردند. یکی از مشهورترین این وقایع ماجرای گفتوگوی حضرت با فردی به نام بِشر بن غالب اسدی است. او از حضرت معنای آیه شریفه یومَ نَدعو کلَّ أناس بِإمامِهم (اسراء: 71) را جویا شد. حضرت در پاسخ فرمودند: امامان دو گروهاند: امامان هدایتگر و امامان گمراه و ضلالت پیشه. آنکه پیروی دسته اول را کند وارد بهشت و آنکه پیروی گمراهان کند وارد جهنم میشود. بِشر بن غالب با امام همراه نشد و البته بعدها او را گریان بر مزار امام حسین (ع) یافتند که سخت پشیمان بود. 
وی در ادامه اظهار داشت: این تفسیر امام، در روایات دیگری که از معصومین(ع) منقول است در همین معنا با الفاظ مختلف وارد شده است برای مثال در پارهای از روایات وجه فرق ائمه هدی با ائمه ضلالت در این موضوع تبیین شده است که ائمه هدی همواره امر خداوند را مقدم بر امر و خواست خود قرار میدهند در حالی که ائمه ضلالت، امر و خواست خود را مقدم بر امر و خواست خدا میدانند و از این رو حکمشان پیروی از هوای نفس و مخالفت با کتاب الله است. 
این استاد دانشگاه جایگاه قیام ابی عبدالله (ع) در تدوین عقاید شیعی را برجسته دانست و گفت: اگر فردی کتابهای عقاید شیعه همچون کتاب اعتقادات مرحوم شیخ صدوق(متوفی 381ه.ق) را بر پایة دعوت امام حسین (ع) مورد مطالعه قرار دهد به خوبی جایگاه این قیام را در تدوین عقاید شیعه مشاهده میکند مانند آنجا که شیخ صدوق مینویسد: «و الأئمّة فی کتاب اللّه تعالى إمامان: إمام‏ هدى، و إمام‏ ضلالة» و در تاکیدی که او بر عدالت و نفی ظلم به عنوان یک اصل اعتقادی دارد؛ این موضع بهخوبی مشهود است. در صورتی که این امر با کتاب عقیدة طحاوی (230-321ه.ق) که نزدیک به دوران صدوق نوشته شده است، مقایسه شود خواهیم یافت که عقیدة شیعه با اصل عدالت و نفی ظلم، چهرة شاخصی به خود گرفته است. طحاوی در بند 72 آن کتاب دربارۀ عدم خروج بر حاکم هرچند ظالم، بهعنوان یک اصل اعتقادی سخن به میان آورده است.
صداقت ثمرحسینی در تبیین ادامه وقایع مسیر حرکت امام(ع) به سوی کوفه گفت: طبق نقلی، در منطقه ثعلبیه فردی به نام ابوهرّه ازدی امام را ملاقات میکند؛ امام در گفتوگویی که مورخان نقل کردهاند خبر از شهادت خود میدهد و ذلت و خواری بنیامیه در آینده خبر میدهد. برخی معتقدند که در این زمان هنوز خبر شهادت مسلم به امام نرسیده بود و خبر شهادت مُسلم از جانب فرزدق نبوده است و حتی پیکهایی که امام برای خبرگیری از وضعیت کوفه ارسال کرده بودند، به دست سربازان ابن زیاد به شهادت رسیده بودند. امام در نامههای خود به کوفیان خبر از خروج خود از مکه و حرکت شتابان کاروانش به سوی کوفه داده بود.
وی افزود: از سوی دیگر، پس از شهادت مسلم بن عقیل، کوفه وضعیت بستة نظامی پیدا کرد. سپاهی چهار هزار نفری از کوفه به فرماندهی حُصین بن نمیر به منظور سرکوب قیام امام حسین علیهالسلام حرکت کردند که عمده مأموریت آنان متوقف کردن کاروان امام حسین(ع) و بسته کردن منطقه از حیث ورود و خروج افراد بود. سپاه هزار نفری حر بن یزید ریاحی بخشی از سپاه حصین بن نمیر بود. در اینجا امام از همراهان خود خواستند تا که هر که میخواهد کاروان را ترک کند.
عضو مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام در مورد چگونگی برخورد سپاه حر با سپاه امام حسین(ع) بیان داشت: برخورد با حر بن یزید ریاحی در منطقهای به نام ذوجُشم روی داد. امام که از مقصود حر در دستگیری امام آگاه شد خواست به حجاز بازگردد اما با مخالفت حُر مواجه شد؛ حر از جنگ پرهیز کرد و به متوقف کردن کاروان امام بسنده کرد از این زمان تا صبح روز عاشورا بحث بازگشت به حجاز از سوی امام بارها مطرح میشود. این اتفاق موجب شد تا مسیر کاروان امام به سوی قادسیه تغییر یابد. 
وی افزود: امام(ع) در سخنرانیهای خود در طول راه، بارها بر ضرورت مخالفت با حاکمان ظالم که حرام خدا را حلال میکنند و فساد را آشکار و بیتالمال مسلمین را به یغما میبرند، ایراد کرد. در طی این مسیر گروههای کوچکی از شیعیان به امام پیوستند؛ تا سرانجام عبیدالله بن زیاد از حر بن یزید ریاحی می خواهد تا کاروان امام را در سرزمینی بی آب و علف متوقف کند که آن اتفاق در سرزمین کربلا رخ داد. حضرت در دیدارهای خود با حر بن یزید ریاحی موضع حق طلبانه خود را و هدف خویش از قیام را مکرر بیان داشتند و از جمله سخنان معروف ایشان چنین بود: «فأنی لا أری الموت إلا سعادة ولا الحیوة مع الظالمین إلا بَرَما»

منبع خبرگزاری نسیم

 

مصاحبه دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی با خبرگزاری نسیم در خصوص واقعه غدیر خم

 
 
 
 
 
 
 
 
کدخبر 650345 تاریخ مخابره خبر ۱۳۹۲/۸/۲
 
به گزارش خبرنگار «نسیم»، امروز 18 ذی الحجه است روزی که پیامبر در پی اقدامی امام علی (ع) را به جانشینی خود معرفی کرده و به فرمایش قرآن کریم روز اکمال دین و اتمام نعمت به حساب می آید. به همین بهانه پای صحبت دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشستیم تا به بررسی برخی ابعاد این مسئله بزرگ بپردازیم.


* از جمله وظایفی که پیامبر(ص) در خطبه غدیر بدان اشار کردند و تاکید داشتند ابلاغ خطبه غدیر از طریق پدران به فرزندان بود. برای احیای خطبه غدیر و بازشناسی معارف آن باید چه کرد؟


- برای پاسخ جامعی به این سئوال نیازمند ورود به حوزه‌ها و عرصه‌های مختلف تربیتی و اجتماعی و سیاسی است که در توان و بضاعت اینجانب نیست، آنچه اجمالاً به ذهن می‌رسد و البته بیشتر از باب آسیب‌شناسی دروس دانشگاه عرض می‌کنم، آنکه اگر امروزه چهرة شهرها و در و دیوار مراکز دانشگاهی مملو از برگه‌های تبلیغاتی جهت فروش مقاله و پایان‌نامه شده است، یکی از پیامدهای بی‌مهری به آثار بزرگانی چون علامه عبدالحسین امینی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، علامه آقابزرگ تهرانی، سید جعفر شهیدی و ... در دانشگاه‌های ماست که وظیفة انتقال اطلاعات را به نسل‌های آتی داشتند. در قریب به اتفاق کتاب‌های موجود درس روش تحقیق در علوم انسانی کشور، حتی اشاره‌ای کوتاه هم به نام این بزرگان نشده است. نیز یکی از بزرگ‌ترین خطراتی که در سال‌های اخیر بلایی برای فرهنگ و دانش کشور شده است، رها کردن منابع مرجع در آموزش و ورود غیرتخصصی به مباحث عمیق بوده است.


گذشتگان ما از همان ابتدا ارتباطی مستقیم با متون مرجع داشتند؛ از این رو بسیاری از محصلان آن نظام آموزشی طبعی موزون داشتند و بر دقایق ادبی تسلطی کامل و در منطق و ریاضیات و هندسه، اصول فقه و فقه و بنا بر ذوق و استعداد خویش، اصول حکمت و عرفان مسلط بودند؛ اما نظام دانشگاهی، نظامی واحدی و شتاب‌زده است که در آن دانشجو بی آنکه مقدمات لازم را طی کند، به صورتی مصنوعی وارد این علوم می‌شود. بنابراین باید با درک این واقعیت، تا جای امکان دانشجویان و نسل جوان را با الگوهای اصیل پژوهش همچون علامه عبدالحسین امینی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیت‌الله معرفت، سید جعفر شهیدی و مانند آن آشنا کرد.

*شناساندن و معرفی خطبه غدیر در عرصه های بین‌المللی و حوزوی چه ضرورتی دارد؟

- ابتدا باید گفت که هرچه نظام آموزشی کشور در رشته‌های علوم قرآنی و حدیث ارتقا یابد، بر کیفیت گفت‌و‌گوهای تقریبی شیعه و اهل سنت افزوده می‌شود. حسن السقاف عالم شافعی مذهب اردنی و از مخالفان آلبانی به‌درستی اشاره دارد که نقطه‌ضعف برخی از منتقدان سلفیه سعودی آن است که به‌اندازه کافی به علوم حدیث نپرداخته‌اند. آنان دغدغه‌های راستینی دارند ولی قدرت بحث ندارند. باید علم‌مان در نگرش راهبردی کلانی در سطح جهان اسلام در مسیر تقریب و وحدت اسلامی بازنویسی شوند و ساختارهایی جهت ترویج تقریب و همدلی در جهان اسلام به‌وجود آیند. اولویت جریان تقریب باید فعال کردن ظرفیت‌های خاموش وحدت اسلامی در میان اکثریت اهل سنت است. یکی از کارهای اساسی در این زمینه، ایجاد بایگانی قابل رجوع از فعالیت‌های علمای تقریبی شیعه و اهل سنت است. همین که حدیث ثقلین و یا حدیث غدیر از متون مورد اجماع شیعه و اهل سنت است، بدین معناست که آنها میراث مشترک شیعه و اهل سنت هستند. نیاز به تأسیس بانک‌های کتاب‌ها و آثار تقریبی، فتاوی تقریبی، روایات تقریبی مشترک، سخنان و جملات تقریبی عالمان و اندیشمندان اسلامی، اعلامیه‌های مشترک و ... به‌صورت محسوسی به چشم می‌خورد.

* با توجه به حضور تکفیری ها در جامعه اسلام و رفتار وحشیانه آن ها، محوریت توجه برای بازشناسی خطبه غدیر باید بر کدام محور ها متمرکز شود؟

-ابتدا باید توجه داشت که بررسی اختلافات از موضوعات خطیری است که باید بر پایة رعایت ادب و اخلاق اسلامی و عفت کلام باشد تا نه تنها موجب تفرقه و خدشه به وحدت اسلامی نشود، که باب گفت‌و‌گوهای انتقادی توآم با انصاف و ادب را میان پیروان مذاهب اسلامی بگشاید. بنابراین بهترین گزینه، گزینة تاکید بر وحدت اسلامی است، و راهبردی‌ترین دیدگاه تمدنی در جهان اسلام متعلق به شاگردان مکتب تقریب و وحدت اسلامی بود که برخاسته از جریان اصیل فکری، رویکردِ تقریب و وحدت اسلامی را به عنوان پیش‌شرط احیای تمدن اسلامی و پاسخی منطقی به سلطة تمدنی غرب برگزیدند و عملاً در پی وحدت اسلامی برآمدند. از میان چهره‌های شاخص آن در میان علمای بزرگ اهل سنت می‌توان به محمد عبده، عبد‌المجید سلیم و محمود شلتوت اشاره کرد. علمای تقریبی نسل اول بر حدیث ثقلین که مورد اجماع شیعه و اهل سنت است و در مواضع متعددی از جمله در غدیرخم و در ذیل خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است تاکید بسیاری کردند و کتاب حدیث ثقلین مرحوم قوام‌الدین محمد وشنوی که آن را به دستور حضرت آیت الله العظمی بروجردی نوشت، به‌طور مشترک توسط دار التقریب قاهره منتشر شد. این حدیث می‌تواند مبنای خوبی برای ورود به خطبه غدیر و طرح موضوعات بر پایة اخلاق و ادب باشد. کار وشنوی در واقع بیان میراث مشترک شیعه و اهل سنت بود و این یعنی تقویت برادری و همدلی اسلامی.

* رویکرد جهان اسلام به واقعه غدیر چیست؟ آیا علماء اهل سنت به کل این واقعه تاریخی را منکر می شوند؟

علمای شیعه با در نظر گرفتن روایات و براهین محکم و شواهد موجود، معتقدند که پیامبر اکرم (ص) به امر الهی، امام علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین بلافصل خود معرفی کردند و این جانشینی به صورت بلافصل تا دوازده امام را شامل می‌شود.
از سوی دیگر، جمهور علمای اهل سنت، وجود چنان وصیتی را انکار می‌کنند. این انکار در موارد بسیاری با تأویل حدیث (مانند معنای واژه مولی به دوستی تا رهبری) صورت می‌گیرد. یعنی الفاظ روایات مورد پذیرش است، منتها در معنا اختلاف‌نظر شده است. آنان در توجیه نظریه انکار وصیت، دلایل چندی را مطرح کرده‌اند، برای مثال گفته‌اند که پیامبر اکرم با وجود اصحاب خود، هیچ‌گونه احتمالی مبنی بر انحراف امت دربارۀ خلیفه خود نمی‌دادند و یا آنکه پیامبر اکرم (ص) اصول کلی یا همان معیارهای نظام سیاسی در اسلام تبیین کردند و با این وجود دیگر نیازی به تعیین خلیفه و بیان مصادیق آن نبود. البته دیدگاهی نیز مدعی است پیامبر اکرم به موجب وصیتی ابوبکر را به عنوان جانشین خود منصوب کرده‌اند که خود منابع اصلی اهل سنت نیز آن را نپذیرفته‌اند و محل توجه نیست.
از سوی دیگر، افراط در نظریة انکار وصیت موجب شد تا حتی برخی از محققان الازهر همچون شیخ علی عبدالرازق در کتاب «الاسلام و اصول الحکم» نبود نص بر تعیین خلیفه و سکوت پیامبر درباره آن را بیانگر جدایی دین از سیاست بپندارند و با فرض کردن خلافت به منزلة امری دنیوی، دین اسلام را از سیاست جدا بدانند. اگرچه دیدگاه او نظر جمهور علمای اهل سنت نیست.
در اینجا مسئله‌ای که مطرح می‌شود آن است که اگر پیامبر اکرم (ص) آگاهانه وصیتی دربارۀ جانشین خویش نکرده باشد و اگر سنت نبوی در عدم تعیین جانشین است، چگونه باید رویۀ غالب در بیش از یک هزار و چهارصد سال تاریخ اسلام را تفسیر کرد که هر حاکم مسلمانی در فکر تعیین جانشین خود بوده است؟ و چرا تنها این پیامبر اکرم (ص) است که در تاریخ جهان اسلام حق تعیین جانشین ندارد؟ قایلان شرعی بودن خلافت نیز دچار بحران بزرگتری شدند. در ادبیات آنان خلافت اسلامی از «مهم‌ترین فرایض دینی» و «اوجب واجبات» است که «نباید آن را به منزلة امری ثانوی و یا نافله‌ای از نوافل و یا پدیده‌ای صوری و یا اتفاقی تاریخی که مبتنی بر نیازهای دورانش رخ داده» تصور کرد. نیز در ادبیات دوران خلافت عباسیان به بعد، دائماً تاکید شده است که مسلمانان مجاز نیستند بیش از دو شب را بی بیعت با خلیفه‌ای سپری کنند و استناد به روایتی می‌کنند که بر اساس آن هرکس بی آنکه بیعت کند از دنیا رود، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. اما این موضوع کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد که آیا ممکن است پیامبر اکرم دربارة اوجب واجبات در اسلام سکوت کند؟ و اوجب واجبات را به اجتهادات صحابه و تابعان و نسل‌های بعدی واگذارد؟ حتی پیش‌فرض نظریه «انکار وصایت» که بیان می‌کند که اصولاً جایی برای نگرانی پیامبر دربارة جامعه اسلامی پس از خویش نبود، در عمل، از سوی برخی از حاضران در سقیفه و نیز مورخان اسلامی زیر سئوال رفته است.
در پاره‌ای از روایات تاریخی، بیان می‌شود که امت پس از رحلت رسول اکرم، با بحرانی سخت مواجه شد و تنها با تلاش چند تن از صحابه توانست حیات خود را حفظ کند. پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) جمعی از انصار (نمایندگانی از دو قبیله اوس و خزرج) و برخی از مهاجران، در محلی به نام سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند و در غیاب بنی‌هاشم و حضرت علی (ع) و پاره‌ای از بزرگان اسلامی، به سرعت اقدام به انتخاب خلیفه کردند. در ابتدا، حاضران در سقیفه، هر یک مدعی سزاواری خود به خلافت بودند و حتی بر اثر اختلافات بسیار پیشنهاد شد که امیری از ما و امیری از شما مورخان چون ابن کثیر و ذهبی تاکید کرده‌اند که جناح مهاجران حاضر در سقیفه، سخت نگران از بروز تفرقه و درگیری شدند.
شدت اختلافات آن‌ها نسبت به یکدیگر به اندازه‌ای بود که در وضعیتی که سعد بن عباده در زیر دست و پای هیجان بیعت واقع شد، عمر بن خطاب تنها به نفرینی درباره‌اش بسنده کرد و گفت: خدا او را بکشد (قتل الله سعداً) اینچنین مورخان بیعت با ابوبکر را امری ناگهانی شمرده‌اند که خداوند امت را از شر چونان وضعیتی حفظ کرد. ابن‌خلدون نیز وضع مسلمانان در ابتدای کار خلافت ابوبکر را چون گوسفندانی سرگردان در شبی ظلمانی و بارانی تعریف کرده است. بنابراین این استدلال که پیامبر هیچ نگرانی نسبت به سرنوشت جهان اسلام پس از خود نداشتند، و یا نبود وصیت موجب بروز بحران نمی‌شد، صحیح به نظر نمی‌رسد.
بنابراین، نظریة انکار وصیت از چند منظر زیر سئوال می‌رود. اول آنکه این نظریه با مجموعه‌ای از روایات صحیح مانند حدیث غدیر و ثقلین دچار تعارض است و بدیهی است که میان تفاسیر مورخان از وقایع سقیفه با احادیث صحیح، اولویت با احادیث صحیح است. نمی‌توان از سویی خلافت را اوجب واجبات دانست و از سوی دیگر انتظار داشت که پیامبر اکرم (ص) در این زمینه سکوت کرده باشد. حامیان نظریة انکار وصیت در توجیه مشروعیت برپایی سقیفه، به وضعیت ناگوار مسلمانان در همان نخستین ساعات رحلت رسول الله (ص) اشاره کرده‌اند. در صورتی که این بحران را در کنار احادیث صحیح وصیت پیامبر (ص) قرار دهیم، علت اصرار مکرر پیامبر در بیان وصایای سیاسی‌شان مشخص خواهد شد. به لحاظ اجتماعی نیز تبدیل خلافت به سلطنت موروثی در شرایط افول بسیاری از ارزش‌ها، پیامدهای مهمی به همراه داشت که در چارچوب پیامدهای نظریه انکار وصیت، قابل بررسی است. یکی از آنها در تفاسیر جدیدی بود که از «اولی الامر» انجام پذیرفت. بر این اساس اولی‌الامر به تدریج به فرزند ارشد سلطان و یا خویشان او منحصر شد و چون اصل تقوای الهی و وصایای رسول‌الله کم رنگ شد، کم‌کم اصل پیروی از ظلم در آثار تأثیرگذاری چون رساله عقیدۀ طحاوی درج شد و هرچند در آثار سیاست‌نامه‌نویسان بر ضرورت عدل به عنوان یکی از شروط حاکم در کنار مواردی چون علم به دین، آشنایی با امور سیاست و اداره کشور، تقوی و عقل و بلوغ و تدبیر تاکید شد، اما در عمل این شروط چندان به‌کار گرفته نشدند و جالب‌توجه آنکه قریشی بودن خلیفه از دید اهل سنت به تدریج از شروط اهل سنت به کنار زده شد و خاص شیعه (با قید روایت پیشوایان دوازده‌گانه) شد. لازم به ذکر است روایت قریشی بودن در روایات مهدویت با قید هاشمی بودن از تبار فرزندان حضرت فاطمه زهرا (علیه‌السلام) مقید شده است.

*نقش علامه امینی در احیا و دفاع از خطبه غدیر چیست؟
-پیشتر نیز در مصاحبه‌ای در بزرگذاشت علامه امینی عرض کرده‌ام که بهترین تعبیر درباره علامه امینی را مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی دارد. او می‌گوید: «امینی تکلیف مذهبی خود را در حد هشام بن حکم، ابوسهل نوبختی، صدوق، مفید و سید مرتضی انجام داد.» این عبارت کوتاه همه چیز را درباره علامه امینی بیان کرده است. شهیدی به درستی علامه امینی را مجدد مذهب می‌دانست. از دید او مجددان مذهب، شخصیت‌های علمی شیعه هستند که از آغاز غیبت صغری یعنی 260 قمری تا امروز، با کوشش‌های علمی و عملی خویش، مسیر فکری مذهب شیعه را تثبیت کرده‌اند و یا بدان رونقی داده‌اند. علامه امینی احیاگر و مجدد است، همچنانکه شیخ کلینی (ره) و شیخ صدوق (ره) چنین بوده‌اند. در الغدیر طراوات علمی، نوجویی و ادب و برادری اسلامی موج می‌زند که هر خواننده‌ای را به توفیق الهی، به خود مجذوب می‌کند.

مصاحبه دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی با خبرگزاری دانشجو در خصوص واقعه غدیر خم

 

منبع خبرگزاری دانشجو  

 کد خبر ۲۶۹۸۰۸ تاریخ مخابره ۱۳۹۲/۸/۲

 

 

 

 

 

 

 

گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ غدیر یکی از روزها و وقایع مهم و بزرگ در تاریخ اسلام به حساب می آید که پیرامون آن سوالات متعدد و به تبع آن اختلافات بسیار مطرح گردیده، به همین بهانه پای صحبت دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشستیم تا به بررسی برخی سوالات مطرح شده پیرامون مسئله غدیر بپردازیم.

 

 

«خبرگزاری دانشجو»- اگر خطابه پیامبر در روز عید غدیر مبنی بر ولایت امیرالمومنین بود، پس چرا بعد از وفات پیامبر (ص) هیچ کدام از انصار و مهاجرین واقعه غدیر را یادآوری نکردند و به آن استناد نکردند؟


صداقت ثمرحسینی: این پیش‌فرض صحیح نیست. علامه امینی در کتاب گرانسنگ «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» بابی دارد که در آن به تفصیل به مناشده‌های امام علی علیه‌السلام در احتجاج به حدیث غدیر پرداخته است. «مناشده» به معنای قسم دادن مخاطب به خدا، جهت بیان همة حقیقتی است که می‌داند و پنهان نکردن چیزی از آن است.


در تاریخ به کرات حضرت دیگران را قسم دادند تا واقعه غدیر را کتمان نکنند و حقیقت را بیان کنند. علامه امینی موارد متعددی از مناشده‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به نقل از منابع برادران اهل سنت نقل کرده است. علاوه بر آن، گواهی صحابه پیامبر خدا (ص) نیز در این زمینه موجود است که برخی از آنان مانند ابوایوب خالد انصاری و یا خزیمه بن ثابت انصاری از اصحاب بدر بودند. نیز سلیم بن قیس هلالی گزارشی از اولین مناشده‌های حضرت در همان روزهای نخستین پس از رحلت پیامبر اکرم را روایت کرده است.


این موضوع موجب شده است تا برخی نویسندگان معاصر اهل‌سنت، مانند احسان عبدالمنعم عبدالهادی در کتاب «النظام السیاسی فی الاسلام - نظام الخلافة الراشدة» بابی را با عنوان «مجاز بودن طلب خلافت» در ذیل مباحث خلافت اسلامی مطرح کنند که در ذیل آن به طلبِ خلافت توسط علی ‌بن ابیطالب اشاره شده است و اینکه امام علی همراه با دخت مکرم رسول‌الله (ص) از انصار طلب یاری می‌کردند و با تاکید بر انتساب خود به اهل بیت، خود را محق‌ترین مردمان در کسب خلافت رسول الله دانسته‌اند. هرچند پاسخ می‌شنیدند که ما بیعت خود را کرده‌ایم ...

 
«خبرگزاری دانشجو»- آیا بعد از واقعه غدیر تا لحظه وفات پیامبر(ص)؛ حضرت رسول اعمالی که دال بر خلافت علی(ع) باشد انجام دادند ؟ و سعی کردند رقبا را دور کنند؟


صداقت ثمرحسینی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید با روایات وصیت آشنا شد. به‌طور کلی پیامبر اکرم شش دسته روایت در باب «وصیت در مضمون جانشینی» خود دارند که همگی با یکدیگر پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارند. 
دستة اول از روایات، با الفاظ مختلف ولی در معنا یکسان، دلالت بر وجود امام در هر زمانی دارند. شاخص‌ترین آن‌ها روایت نبوی «مَن مات وَ لَم یَعرف إمام زَمانِه مَات مِیتة جَاهِلیَّة» است. اهل سنت این روایت را پذیرفته‌اند و حتی در برخی از منابع متأخر این روایت را از زمرة دلایل شرعی وجوب برپایی خلافت قلمداد شده است؛ زیرا اقتضای وجوب شناخت امام و اطاعت از او، حصول آن، یعنی برپایی خلافت است.

 
دستة دوم از روایات، دلالت بر تعیین امام از عترت نبی دارد. شاخص‌ترین آن‌ها حدیث ثقلین است که از صحیح‌ترین روایات مشترک شیعه و اهل سنت به شمار می‌رود. برای مثال جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که پیامبر اکرم (ص) در روز عرفه و در حجة الوداع سوار بر شترش، که قصوی نام داشت، خطبه‌ای ایراد فرمود و او این سخنان را از آن خطبه شنیده است: «یا ایها الناس إنی قد تَرکت فیکُم ما إن أخذتُم به لَن تَضلِّوا، کتاب الله و عِترتی أهلَ بیتی»؛ ای مردم، من در میان شما دو یادگار گران‌سنگ برجای می‌گذارم که اگر به آن چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهل‌بیتم. حدیث ثقلین در ضمن خطبة غدیر نیز تکرار شده است. 


برخی دیگر از روایاتِ جانشینی، یعنی سومین دسته، عدد امامان را مشخص کرده‌اند که از زمرة آنان می‌توان به حدیث اوصیای دوازده‌گانه اشاره کرد: «یَکون بَعدی إثنی عَشَر أمیراً کُلُّهُم مِن قُریش» پس از من دوازده امیر خواهند آمد که همگی قریشی‌اند و در روایات مربوط به مهدویت نیز بیان شده‌اند.


چهارمین دسته از روایات جانشینی، علاوه بر ذکر عدد، اسم و نسب و یا اسم و نسب و لقب امامان دوازده‌گانه را نیز آورده‌اند.


پنجمین دسته نیز به معرفی مهدی موعود می‌پردازند، از آن جهت که به وضوح معنای قریشی بودن پیشوایان دوازده‌گانه و حاکمان را تبیین کرده‌اند و به لحاظ اعتبار مورد تایید همة امت حتی سلفی‌های وهابی است به عبارت دیگر اجماع میان همه علمای شیعه و سنی است که به فرموده پیامبر امام مهدی در آخر الزمان ظهور خواهند کرد، و یقیناً سبط رسول الله و از فرزندان فاطمه هستند.


ششمین دسته از روایات نیز که به لحاظ دامنة زمانی‌، سراسر دوران بعثت را شامل می‌شوند، بر اثبات خلافت بلافصل علی بن ابیطالب تاکید دارند، نمونه‌ای از آن را می‌توان در حدیث وزارت یا حدیث یوم‌الدار مشاهده کرد که پیامبر اکرم (ص) از علی بن ابیطالب، با عنوان «برادر، وصی و وزیر و وارث و خلیفه و امام» و نظایر آن یادکرده‌اند: «هذا علی اخی و وصیی و وزیری و وارثی و خلیفتی إمامکم ...» حدیث غدیر خم در این دسته قرار می‌گیرد و اگر خوب توجه شود ارتباطی ناگسستنی میان این روایات به چشم می‌خورد. البته پیامبر اکرم مجموعه وصایایی عمومی نیز دارد که در اینجا مجال ورود به آن نیست.


«خبرگزاری دانشجو»- موسی(ع) برای معرفی هارون به عنوان جانشین خود از ابتدا وی را به عنوان یاور، همدست و جانشین خود معرفی کردند؛ آیا رسول الله همانند موسی(ع) نیز دست به چنین اقدامی زدند؟


صداقت ثمرحسینی: همین طور است، در سیاق ششمین دسته از روایاتی که عرض شد، رسول خدا (ص) وصیت خود را با وصایای دیگر پیامبران الهی مقایسه کرده‌اند؛ چنانکه در بسیاری از روایات وصیت، علی بن ابی‌طالب با اوصیای پیامبران دیگر به ویژه هارون برادر و وصی موسی (ع) خصوصاً در ذیل غزوه تبوک مقایسه شده است.


«خبرگزاری دانشجو»- آیا شیعه و سنی بر متن خطابه غدیر توافق دارند؟ از چه طریق می توان دانست که کدام خطابه روایت شده قابل استناد و صحیح است؟


صداقت ثمرحسینی: حدیث غدیر بی‌تردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است. اعتبار خطبة غدیر که متضمن حدیث ثقلین نیز هست، موجب شده است تا جریان اصلی اختلاف میان اهل سنت و شیعه در این زمینه متوجه مباحث ادبی به ویژه معنای مولی (از ریشه ولی) در عبارت معروف «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» باشد که در این عبارت خاص هیچ اختلاف‌نظری نیست، هرچند در برخی از دیگر عبارات آن اختلافاتی موجود است.


در این عبارت، مسئله آن است که آیا ولایت به معنای دوستی است و یا امامت و سرپرستی؟ در پاسخ علامه امینی مدخل هر مجلد از کتاب عظیم «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» را به تفکیک هر قرن، از شعر شاعران بزرگ جهان اسلام شروع کرد تا نشان دهد که برجسته‌ترین شاعران و ادبای عرب که فهم آنان در زبان و ادبیات عربی «حُجت» است، لفظ مولی در حدیث غدیر را به معنای امامت و سرپرستی امیرالمؤمنین دانسته‌اند.


وقتی بسامد آماری مضمونی در اشعار بزرگان ادبیات یک دورۀ تاریخی بالا رود، دیگر بیان آن مضمون یک اتفاق و در ردیف امور تصادفی نیست. این اشعار فهم عرب از مفهوم ولایت در حدیث غدیر را نشان می‌دهند که اولین آن‌ها همچون اشعار حسان بن ثابت که روایتی تصویری از واقعه را در قالب نظم نشان می‌دهد، بسیار معرووف است. حسان شعر خود را بلافاصله پس از خطبه رسول‌الله و با اذن ایشان خواند. بیت اول آن چنین است:
ینادیهم یوم الغدیر نبیهم           بخمٍ واسْمعْ بالرسولِ منادیاً


این وصایا دائماً در طول حیات شریف پیامبر اکرم (ص) تکرار شده‌اند و این تکرار همانند تکرار آیات قرآنی، هدفمند و به جهت بیان نکته‌ای بوده است. چنانکه می‌توان آن را انذار بعد از انذار و بشارت بعد از بشارت دانست تا انسان‌ها پیش از آنکه اندک فرصت زندگانی در دنیای فانی را از دست بدهند، از خواب غفلت بیدار شوند. در اینجا نکته‌ای مهم دیده می‌شود و آن اینکه اگر در جایی رسول خدا (ص) دربارۀ همسران خویش و یا دربارۀ نماز و سایر موارد وصیتی داشته است، دلیل بر آن نیست که در طول دوران رسالتشان وصیتی دیگر نداشته‌اند. حکمت رسول‌الله اقتضا کرد تا روایات وصیت را در مکان‌ها و مناسبت‌های زمانی مناسب بارها و بارها بیان کند.


ابن‌خلدون مدعی است که آنچه در صحیح وارد شده است آنکه پیامبر دوات و کاغذ خواست تا وصیتی بگوید و عمر او را از این کار منع کرد. ابن‌خلدون این را دلیل واضحی مبنی بر نبود وصیتی از جانب پیامبر اکرم می‌داند. اگرچه ابن‌خلدون با این انکار، تلویحاً بیان کرده است که موضوع آن نوشته چه بوده است. واقدی از جابر بن عبدالله انصارى نقل می‌کند که «پیامبر (ص) در بیمارى رحلت خویش فرمود نامه‏اى بیاورند تا از براى امت نوشته شود که نه هرگز کسى را گمراه کنند و نه گمراه شوند» ولى در اثر منع عمر بن خطاب و کشمکش در محضر رسول خدا، چنین نشد.


«خبرگزاری دانشجو»- آیا ائمه بعدی بر متن خطبه غدیر اشاره ای کردند؟


صداقت ثمرحسینی: بله این موضوع در کتاب‌های روایی شیعه به‌تفصیل آمده است در آثار نویسندگانی چون سلیم بن قیس هلالی و کلینی و ابن‌بابویه و مجلسی دیگران از طرق مختلف نقل شده است که بررسی آنها مانند روایاتی که از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام رسیده است، مجال دیگری را می‌طلبد.

کامیار صداقت ثمرحسینی، استاد تاریخ اسلام در گفتگوی تفصیلی با «نسیم»: پدر ملک عبدالله پادشاه کنونی عر

 

 

 منبع خبرگزاری نسیم: كد خبر : 588414

 وب گاه دکتر صداقت

 

به گزارش خبرنگار «نسیم»، امروز 8 شوال المعظم است روزی که برخی با هتک حرمت به بقاع متبرکه ائمه بقیع و تخریب بارگاه ملکوتی ایشان نه تنها قلب رسول الله را مکدر کرده که شیعیان را تا قیام قیامت عزادار این اقدام کردند. به همین بهانه پای صحبت دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشستیم تا به ریشه یابی ابعاد مختلف این اقدام ناگوار پرداخته ایم.

* تخریب بقاع بقیع در چه سالی و توسط چه کسانی و با چه انگیزه ای صورت گرفت؟

- سیطره آل سعود بر حجاز در سه دورة تاریخی محقق شد. دوران اول دوران تأسیس دولت آل سعود توسط محمدبن سعود است که با پیمان معروف او با محمد بن عبدالوهاب روی داد. این اولین نقطة تاریخی است که پیروان سلفیه از پشتیبانی سیاسی محکمی جهت اشاعة عقاید خود برخوردار شدند. در این دوران سعودی‌ها یکبار حجاز را مورد تاخت‌و‌تاز خود قرار دادند و به تخریب مشاهد و قبور بزرگان اسلام پرداختند که شرح مظالم آن‌ در کتب تاریخی موجود است. در آن زمان حکومت عثمانی، محمدعلی پاشا والی مصر را مأمور سرکوب وهابی‌های سعودی کرد و آزادسازی حرمین در این دوران یکبار در سال 1226 قمری توسط فرزند محمدعلی به نام طوسون پاشا و یکبار دیگر در سال 1232 قمری توسط دیگر فرزندش به نام ابراهیم پاشا رخ داد. 

دوران دوم حکومت آل سعود که از آن با عنوان دوران میانه یاد می‌شود، با تجدید قدرت یافتن آل سعود به دست «ترکی» و فرزندش به نام «فیصل» همراه شد. سعودی‌ها در آن دوره، قدرت چندانی نداشتند و در حد یک فرمانداری و البته مورد توجه استعمار بریتانیا حضور داشتند.

دوران سوم، دوران عربستان جدید با عنوان «عربستان سعودی» است که با پادشاهی عبدالعزیز و فرزندانش (تاکنون پنج فرزند او به نام‌های سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله) و با حمایت سرسختانه بریتانیا آغاز شد. این دوران از 1902 میلادی یعنی بیش از 110 سال پیش شروع می‌شود. تخریب دوم بقیع در همین دوران یعنی در سلطنت عبدالعزیز بن سعود در 8 شوال 1344 قمری روی داد. بنابراین پدر ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان عامل اصلی تخریب بقیع است. و هموست که با بی‌ادبی نام آل سعود را بر سرزمین وحی نامید. اقدام آن‌ها در تخریب بقیع و سایر مراقد و مشاهد بزگ اسلامی در حجاز ظاهراً بر اساس عقاید ابن‌تیمیه است؛ هرچند نباید از جهت‌دهی استعمار بریتانیا غافل شد و چه خون‌های بیگناهی که در کنار خانه خدا به خاطر تعصبات کور و مطامع استعماری به‌ناحق بر زمین ریخته شدند. بی‌جهت نیست که مرحوم حضرت امام خمینی ره در وصیت‌نامه سیاسی الهی‌شان از آل سعود با‌عنوان «این خائنین به ‌حرم بزرگ الهی لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم» یاد می‌کنند. 

* با توجه به این که بقاع متبرکه بقیع از نمادهای دوستی با اهل بیت بود و از بناهای تاریخی اسلام به شمار می رفت آیا اشخاص حقیقی حقوقی یا دولت و نهادی به این عمل اعتراض کردند؟

- برای پاسخ به این پرسش لازم است تا قدری به تاریخ تحولات فکری سلفیه رجوع کنیم. از صدر اسلام، قبور انبیاء، امامان، اولیاء و بزرگان دین و پیشاپیش همه آن‌ها، قبر پیامبر بزرگوار اسلام مورد احترام و زیارت همه مسلمانان بوده است. در یک دورة تاریخی ابن تیمیه حرانی با انکار این روش پسندیده که مورد احترام مسلمانان چه شیعه و چه سنی بود، جانب ادب و حرمت دین را نگاه نداشت و در فتوایی اعلام کرد که سفر برای زیارت پیامبر اکرم (ص) حرام است و به صراحت بیان کرد که آنکه برای زیارت پیامبر اکرم مسافرت کند، چون سفرش سفر معصیت است، باید نمازش را تمام بخواند. او این سخن برای همه اماکن متبرکه از جمله بقیع مطرح کرد. این سخنان کافی بود تا انتقادات شماری بسیاری از علمای اهل سنت را برانگیزد. علامه امینی در کتاب «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» به تفصیل به اقوال برخی از علمای اهل سنت که نظر ابن تیمیه را خلاف شرع اسلام دانسته‌اند و آن را محکوم کرده‌اند، اشاره کرده است. بنابراین از همان ابتدای کار ابن‌تیمیه، ادبیات مفصلی در ردیه‌نویسی اهل سنت بر او شکل گرفت. 

موج دوم در محکومیت اندیشه‌های محمد بن عبدالوهاب ایجاد شد. محمدبن عبدالوهاب به‌دنبال تجدید حیات اندیشة ابن‌تیمیه برآمد که همواره عقیده‌ای در حاشیه بود و چندان مورد اعتنای مسلمانان نبود. او با پیوند با آل سعود به دنبال تبدیل سلفیه به جریانی فراگیر برآمد و از آن زمان به دلیل ازدواج‌های مکرری که میان فرزندان و نوادگان او با آل سعود روی داد، (و خود محمد بن سعود نیز داماد او شد) این استحکام بیشتر از پیش شد. برای مثال نسبت مادری ملک فیصل به محمد بن عبدالوهاب می‌رسد. سید مرتضی رضوی مدیر انتشارات النجاح که مدتی در عراق و مصر، فعالیت‌های ارزنده مطبوعاتی و تقریبی داشت و این اواخر انتشارات او در کوچه حاج نایب ناصرخسرو تهران بود، منابع منتقد اهل سنت در رد وهابیت را در ملحق کتاب «البراهین الجلیّة فی دفع تشکیکات الوهابیّة» اثر آیت‌الله سید محمدحسن قزوینی جمع‌آوری کرد و نشان داد بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت با محمدبن عبدالوهاب در تعارض و اختلاف بوده‌اند. حسن سقاف اردنی نیز در این زمینه منبع‌شناسی مهمی دارد. 

همچنین حملة والی مصر به حجاز که پیش‌تر به آن اشاره شد، با انگیزة دینی روی داد. این دقیقاً چیزی است که آل سعود سعی در کتمان آن دارند. مصری‌ها در آن زمان دو بار به عنوان وظیفة شرعی و جهاد برای آزادسازی حرمین الهی از سیطرة وهابی‌ها وارد حجاز شدند. باید محققان بایگانی‌های آن دوران چه در عثمانی و چه در مصر را بازخوانی دقیقی کنند و جزئیات جدیدی از فتاوی جهادیه علیه وهابی‌ها را به عنوان سند ثبت و منتشر کنند. متاسفانه یکی از اشکالات ما آن است که به رغم داشته‌های بسیارمان، «بایگانی قابل رجوع از گذشته‌مان» ایجاد نمی‌کنیم و صدمه‌ها از این موضوع خورده‌ایم. 

موج دیگر انتقادات با تخریب بقیع و سایر مشاهد اسلامی حجاز در دوران محمد بن سعود روی داد که موج انتقادات وسیعی از علمای شیعه از قبیل مراجع نجف اشرف و ایران را به همراه داشت و تاکنون هرساله مورد تاکید مراجع بزرگوار شیعه قرار می‌گیرد. انتقادات وسیعی از این اقدام در آثار علامه سید محسن امین، علامه عبدالحسین امینی، علامه محمدحسین مظفر و دیگر مرزبانان حریم اسلام و تشیع منعکس شده است. این را نیز عرض کنم که جهت مطالعة انتقادی عقاید وهابیت، در کنار مطالعة الغدیر آثار حضرات آیات سبحانی و مکارم شیرازی پیشنهاد می‌شود. 

* آیا تفکری که در آن زمان موجب تخریب بقیع شد؛ در دنیای کنونی هنوز وجود دارد؟ آیا ممکن است که آن اندیشه تخریب مرقد پیامبر اکرم (ص) را نیز در سر بپرورانند؟

- آن تفکر همچنان موجود است و امروزه صورتی دانشگاهی نیز یافته است. ما باید توجه کنیم که روش آنها از دوران ملک فیصل به بعد تغییر کرده است. آنان جهت تربیت سلفی جهان اسلام، بزرگترین انتقال جمعیتی استاد و دانشجو را شکل داده‌اند و از اینرو بی‌جهت نیست که معروف‌ترین شیوخ حال حاضر مصر، کویت، یمن، الجزایر و ... مستقیم و غیرمستقیم شاگرد شیوخ سلفی سعودی و یا مراکز دولتی سعودی بوده‌اند. خطر این موضوع بسیار زیاد است زیرا می‌کوشد تا منزلت سلفیه را جهانی کند و همة جهان اسلام را پوشش دهد. من به این موضوع در مجلدات دوم و سوم کتاب شیعه‌شناسی معاصر اهل سنت به تفصیل اشاره کرده‌ام که انشاء الله در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر خواهند شد. 

در خصوص تخریب بارگاه ملکوتی پیامبر اکرم (ص) باید گفت که ابتدا در دستور کارشان بود ولی به دلیل فشار جهان اسلام از آن منصرف شدند. 


* با توجه به بازسازی مرقد امام علی (ع) و گاه بازسازی مرقد امام زادگان در ایران نقش بقاع ائمه و بازسازی و نگهداری آن در زنده ماندن فرهنگ تشیع چیست؟ و آیا دین اسلام سفارش مستقیمی به ارزش کذاری به قبور ائمه کرده است؟

- اگر خوب به معماری مساجد و امامزاده‌ها و مراقد اهل بیت (ع) توجه کنیم، نیت متعالی هنرمندان مسلمان را در ارائة ناب‌ترین هنرهای اسلامی می‌توان دید. کاشیکاری، طلاکاری، آیینه‌کاری و ... همه و همه به دنبال ارائة مضامین دینی و توحیدی هستند. از این‌رو هرچند هنرمندان هر رشته افرادی مختلف بوده‌اند، ولی وقتی هنرشان در یکجا و در کنار هم جمع شده است، هیچ احساس تعارضی میان آنها دیده نمی‌شود؛ زیرا تمام آن تزئینات، آن خطوط زیبای آیات قرآن و گلچین روایات، و آن نقش و نگارهای اسلامی و ... همه در راستای توحید و ارزشهای دینی‌اند. برای همین خود بناهای مساجد و اماکن متبرکه هم ویژگی تربیتی دارند و از اینرو زمانی که وارد یکی از مساجد باشکوه اسلامی و یا حرم حضرات معصومین (علیهم‌السلام) می‌شویم، احساس ورود به مکانی برای عبادت خداوند را داریم، احساسی که کاملاً در تضاد با احساس ورود به اماکن دنیوی مانند قصرهای مملو از طلا و جواهر است. بنابراین مسئله از باب انباشت طلا و جواهر در مکانی و عدم استفاده از آنها نیست. 

نیز باید توجه داشت که شیعه برخلاف تهمت‌های دروغین وهابیت، هرگز صاحبان مشاهد را عبادت نمى‏کند، بلکه با زیارت آنان، سوگواری و درود و ثنا بر آن‌ها و بزرگداشت‌شان، می‌خواهد به خداى سبحان تقرّب ‏جوید؛ زیرا آنان اولیاى خدا و دوستان اویند و در اینباره، احادیثى فراوان در کتب روایی شیعه موجود است. در الفاظ زیارات وارد است که «عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» یعنی آنان بندگان گرامی خدایند که در سخن بر او پیشى نمى‏جویند و تنها به فرمان خدا عمل مى‏کنند. بنابراین بازسازی و مراقبت از مراقد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) از باب تعظیم شعائر اسلام است و باید بهترین فضاها برای آن امکان که سالیانه میلیونها نفر زایر مشتاق را به خود می‌بیند، تدارک دید؛ تدارکی درخور عظمت و فرهنگ غنی اسلام باشد. 

* چرا هم اکنون نیز شاهد رفتارهایی شبیه به تخریب بقیع مانند حمله به مقبره حضرت زینب (س) در سوریه و تخریب یاران امام علی (ع) هستیم؟ نقش نهادهای بین المللی شیعه و خود شیعیان و دولت ها در جلوگیری از این اقدامات وحشیانه چیست؟

- ابتدا باید یادآوری کرد که بسیاری از اهل سنت نسبت به صحابه و به ویژه خاندان رسالت، احترام و ادب را رعایت می‌کنند. عزاداری اهل سنت در روز عاشورا چه در ایران خودمان و یا در قاهره بسیار معروف است. تا پیش از تخریب بقیع، اهل سنت نیز آنجا را با شور و شوق زیارت می‌کردند. مسئلة بقیع مسئلة تنها شیعه نیست، مسئلة جهان اسلام است؛ اما وهابی‌ها وقتی جانب ادب را نگاه ندارند، چنانکه در وقایع دردناک سوریه دیده شد، حتی تا نبش قبور مطهر صحابه پیش می‌روند. در حقیقت سعودی‌ها با تخریب اماکن اسلامی درصدد تحقیر همه جهان اسلام برآمده‌اند. فرض کنید اگر در یکصد سال پیش یکی از مسلمانان چه اهل سنت و یا شیعه به زیارت خانه خدا می‌رفت، حتماً اماکن متبرکه بقیع و مانند آن از مراقد برخی از صحابه را زیارت می‌کرد. مسلمانان قرن‌ها چنین عمل کرده‌اند. حال آل سعود با اتهام کفرآمیز بودن آن تمام تاریخ اسلامی را زیر سئوال ‌برد و می‌برد.

اما اقدامات عملی، می‌تواند از راه‌های مختلفی صورت گیرد. یکی از آنها پیشبرد تقریب مذاهب اسلامی است که در مقابل چنین تعصبات کوری قرار دارد. دوم آنکه باید این آگاهی را در امت ایجاد کرد که بتواند شیوخ درباری سعودی را از غیر آن تمییز دهد. پژوهشهای میدانی ما در این زمینه بسیار کم بوده است. سوم آنکه بیشتر نقدها و توجه ما عموماً متوجه اندیشه سلفی ابن‌تیمیه و محمدبن عبدالوهاب بوده است؛ و به طور جدی خود آل سعود به چالش کشیده نشده‌اند. البته افرادی چون ناصر السعید که جانش را نیز بر سر این راه گذاشت و یا انور عبدالله و برخی دیگر تحقیقاتی در خصوص آل سعود و اقداماتشان انجام داده‌اند که کافی نیست. چهارم آنکه باید بایگانی‌های محققانه و قابل رجوع در جهان اسلام است. فتاوی اهل سنت و شیعه در محکومیت این عمل، مستندات تاریخی زیارت و ... باید به نسل‌های بعدی جهان اسلام منتقل شود.

منبع خبرگزاری نسیم: كد خبر : 588414

تکفیر شیعه جغرافیای دارالاسلام و دارالحرب را تغییر می دهد - خبرگزاری شبستان

کامیار صداقت ثمرحسینی

 

خبرگزاری شبستان: تجربه نشان داده است که به هر میزان که تفکر وهابی و تکفیری بر جوامع اسلامی سیطره یابد، مسلمانانی که تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند، قدرت ارتباطی و اشتراک مفهومی‌شان را نسبت به یکدیگر از دست می‌دهند. این خطر بزرگی است که جهان اسلام را تهدید می‌کند. در واقع، در ورای رواج فرهنگ تکفیر و درگیری میان مسلمانان کوشش هدفمندی جهت تغییر تصورات مسلمانان از جغرافیای جهان اسلام نهفته است. تکفیر شیعیان و دیگر مسلمانان موجب می‌شود تا نقشه‌های جدیدی از دارالاسلام و دارالحرب و مانند آن ترسیم شود. این ها بخش هایی از سخنان کامیار صداقت ثمر حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات امام علی (ع) است که در گفتگویی پیرامون جنایات وهابیت در جهان اسلام و تاثیر سوء بر سبک زندگی مسلمانان بیان شده است. مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد:

منبع - خبرگزاری شبستان

ریشه اصلی جنایات وهابیت در سوریه و مصر را در چه اعتقاداتی باید جستجو کرد؟
ابتدا باید گفت که مسلمانان همه با هم برادرند و مشکل اصلی جهان اسلام، نه شیعه در برابر اهل سنت که دشمنان تقریب و وحدت اسلامی است؛ چه آنان سلفی و وهابی باشند و یا نباشند؛ اما برای درک بهتر وقایعی که وهابیت در مصر و یا سوریه ایجاد کرده است باید سه سطح متداخل 1. سیاست‌ها و راهبردها، 2. اجرا و 3. جامعه هدف را از هم جدا کرد.
ما اگر نقشه جهان اسلام را در مقابل خود بگذاریم و روی مراکز چاپ و انتشاراتی که علیه شیعه فعالیت می‌کنند، علامت بگذاریم و سپس با خط‌کش آنها را به هم وصل کنیم و بار دیگر و این بار بر اساس ملیت نویسندگان ضد شیعه و نیز محل تحصیل آنها خطوطی با رنگی دیگر ترسیم و به ‌هم متصل کنیم و همین‌کار را درباره مراکز آموزشی و رسانه‌ای ضد شیعی و مانند آن، هر یک با رنگی متمایز انجام دهیم، به ناگاه خود را مواجه با شبکه‌ای از خطوط پیچیده و درهم‌تنیده می‌بینیم که رنگ‌ها به طرز معناداری در عربستان سعودی متراکم می‌شوند. وقایعی که در سوریه و بحرین و مصر و مانند آن جاری است، در این شبکه قابل ‌درک‌اند. در اینجا، خطوط ترسیم‌ شده توجه ما را به بسامد یا فرکانس اصلی‌ آن با محوریت عربستان سعودی جلب می‌کند. حال اگر این ساختار پیچیده را از زاویه مراحل شکل‌گیری تاریخی‌اش مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که کم‌کم چیزی در حال ایجاد است، یعنی در دوران معاصر و از دوران ملک فیصل و به‌ویژه ملک خالد، سیاستی دنبال می‌شود که می‌خواهد عقاید شیخ محمد بن عبدالوهاب را از جریانی حاشیه‌ای به جریان اصلی اعتقادی در جهان اسلام مبدل کند و نیز خواهیم دید که بتدریج فعالیت‌های سلفی از عربستان سعودی به سایر کشورها به‌ویژه مصر منتقل می‌شود و به تدریج مناسبات درونی این شبکه خطوط به ‌هم پیوسته بیشتری می‌یابد.
به باور من، در حوزه سیاست‌ها و راهبردها، بیش از آنکه اعتقادات مطرح باشد، کسب منافع و قدرت اهمیت دارد. هدف سران آل سعود از ترویج وهابیت، تحکیم قدرت است. از این ‌رو مشاهده می‌کنیم که شاخه اصلی سلفیه هیچ‌گاه از آل سعود انتقاد نمی‌کنند و منتقدان آل سعود، همگی شاخه‌های فرعی منشعب‌ شده‌ از شاخه اصلی هستند. همچنین سلفیه جهادی که در افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه مورد حمایت آل سعود است، در داخل عربستان سعودی مجوز فعالیت علیه حکومت ندارد. این یعنی سلفیه ابزاری جهت تحکیم قدرت است. اگر‌چه همگی آنان در شیعه‌ستیزی، هم‌داستان هستند.
اما «مجریان» مانند شیوخ سلفی و «جامعه هدف» یا همان مردمی که از روی بی‌اطلاعی و تبلیغات منفی شیوخ سعودی، از شیعه متنفر شده‌اند، سخت درگیر موضوعات اعتقادی هستند. به لحاظ اعتقادی، اصلی‌ترین مسئله‌ای که شیعه در دوران معاصر با آن درگیر است، اتهام «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن» است؛ اتهامی که به تعبیر مرحوم علامه عسکری (ره) عامل اصلی کشتار شیعیان پاکستان و اینک در سایر کشورهاست.
این اتهام در آن ساختاری که گفته شد، دائماً در سراسر جهان اسلام تکرار می‌شود تا به برداشت رایج از شیعه مبدل شود و نیک می‌دانیم که اقلیت فعال همواره قدرتمندتر از اکثریت خاموش است. زمانی که به اهل سنت چنین القاء کنند که شیعه دشمن قرآن است و برای آن حریم و حرمتی قائل نیست، دیگر به ‌راحتی می‌توان هر اتهامی را به شیعه زد و انجام هر کاری را توجیه کرد. مابقی اتهامات از قبیل یهودی بودن تشیع و یا تقیه به منزلة فریب و نیرنگ و ... در حاشیه این اتهام کلان هستند. 
از همین رو اولویت اصلی ما مسئله قرآن است؛ نه در سیاق دفاع شیعه در برابر اهل سنت و یا سلفی‌ها، بلکه به ‌منزله یکی از دو اصل تفکر شیعی بر اساس حدیث ثقلین، به‌ نحوی که نام شیعه در جهان اسلام بلافاصله تداعی‌گر قرآن و اهل‌بیت رسول‌الله (صلی‌الله علیه وآله) شود. اینکه ایران مجوز توزیع قرآن در موسم حج را ندارد، نشان از نقطه‌ضعف دشمنان وحدت اسلامی دارد. ما کارهای بسیار خوبی در این زمینه چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی مانند تأسیس گنجینه قرآن مسجد چهل‌ستون بازار تهران توسط مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسن سعید تهرانی (ره) داشته‌ایم، اما باید آنها را در نگرش راهبردی کلانی در سطح جهان اسلام بازنویسی کنیم و ساختارهایی جهت ترویج تقریب و همدلی در جهان اسلام به‌وجود آوریم.

آیا دشمنی وهابیت تنها به شیعه محدود می‌شود یا دارای عواقب سوء و تخریبی برای اهل سنت نیز بوده است؟
به طور کلی وهابیت دو دوره یا دو رویکرد را تجربه کرده است. ابتدا علیه مذاهب اهل سنت موضعی سخت اتخاذ کرد که انتقادات شدید علمای اسلام را موجب شد. سید مرتضی رضوی کشمیری منابع منتقد اهل سنت در رد وهابیت را در ملحق کتاب «البراهین الجلیّة فی دفع تشکیکات الوهابیّة» اثر آیت‌الله سیدمحمدحسن قزوینی آورده است که نشان می‌دهد صورت‌مسئله اختلاف شیخ محمدبن عبدالوهاب با شیعه در ذیل اختلاف بسیار او با بسیاری از علمای مذاهب مختلف اسلامی است. حتی حسن مشهور آل سلمان از شیوخ سلفی ضد شیعی اردنی که از شاگردان برجسته محمد ناصرالدین آلبانی، فهرستی طولانی در حدود 120 اثر در نقد سلفیه و وهابیت اشاره دارد که بسیاری از آنها منابع اهل سنت هستند. مثال‌ها از این ‌دست بسیار است و در حوصله این گفت‌وگو نیست. یکی از دلایل وجود چنین چالشی آن است که سلفیه از چارچوب فقهی رایج مذاهب اهل سنت خارج شده است. برای مثال می‌توان به ‌نقدهای تند شیخ محمدامین شنقیطی که از اساتید عبدالعزیز بن باز بود بر کلام علامه صاوی در حاشیة «تفسیر جلالین» اشاره کرد که چرا او در ذیل آیة 23 از سورة کهف گفته است که تقلید جز از مذاهب چهارگانه صحیح نیست و خروج از مذاهب چهارگانه را گمراهی است؟ توجه شود که این بحث‌ها خارج از فضای شیعه‌شناسی آنان روی می‌دهد و نقدهایی درونی از یکدیگر است.
اما در رویکرد یا مرحله دوم که به باور من از دوره فیصل شروع می‌شود، شیوخ سعودی با تغییر تاکتیکی، بجای مخالفت با علمای اهل سنت درصدد تربیت سلفی آنها برآمدند. بی‌جهت نیست بزرگ‌ترین جابه‌جایی جمعیتی استاد - دانشجوی جهان اسلام در عربستان سعودی رخ داد که آن را در مجلد سوم شیعه‌شناسی اهل سنت که اخیراً آن را در نشست علمی مرکز تحقیقات امام علی علیه‌السلام درباره آن سخنرانی داشتم، به تفصیل اشاره کرده‌ام. تقریباً تمام شیوخ سلفی طراز اول مصر و الجزایر و کویت و یمن و ... همگی مستقیم و یا غیرمستقیم شاگرد مؤسسات آموزشی سعودی بوده‌اند. امروزه برخی از علمای مذهب مالکی مانند شیخ عبدالفتاح مورو از مؤسسان جنبش النهضه تونس نسبت به اهداف سازمان‌یافتۀ برخی از شیوخ تندروی سلفی برای از میان برداشتن فقه مالکی در تونس و جایگزین کردن آن با فقه حنبلی در قالب اجتهاد سلفی، شدیداً نگران هستند. این دوره تأثیرات مخرب‌تری از قبل داشته است که چه‌بسا اثرات اصلی آن در چند دهه آتی بیشتر نمایان شود.

رابطه وهابیت تکفیری با قدرت‌های بزرگ از چه منظر قابل تبیین است؟
در این خصوص باید به چند نکته مهم توجه کرد: اول آنکه کشورهای غربی تنها از منافع خود حمایت می‌کنند. ادوارد سعید به‌درستی متوجه شده بود عامل حضور غرب در منطقه دو چیز است: 1. حفظ امنیت رژیم غاصب اسرائیل و 2. نفت؛ بنابراین صورت‌مسئله غرب با وهابیت در تأمین این دو هدف اساسی گره خورده است. 
دوم آنکه راهبردشناسان غربی شدیداً متکی به داده‌های رصد و اطلاعات و عملیات هستند. هدف آنان از رصد اسلام کسب قدرت جهت تشدید اختلافات درونی در جهان اسلام است. آنان جهت کسب منافع خود گاه از شعار «یکی کن و حکومت کن» استفاده می‌کنند که مثال بارز آن در اقتصاد وابسته جهانی دیده می‌شود و گاه از شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده می‌کنند که نمونه‌ای از آن استفاده از فرق و مذاهب اسلامی برای تضعیف جوامع اسلامی است. 
سوم آنکه جریانات مشکوک منتسب به شیعه مانند گروه یاسر الحبیب در لندن، با حمایت ملموس قدرت‌های غربی، فعالیت‌های زیادی را علیه تقریب مذاهب اسلامی و تحریک اهل سنت علیه شیعه انجام می‌دهند، و از آنها نیز در تحلیل واقعیت ماجرای شیعه‌ستیزی در جهان اسلام نباید غافل شد. مقام معظم رهبری تعبیری نیکو از ندای وحدت داشتند که حنجره دعوت‌ مسلمانان به وحدت حنجره الهی و زبان تحریک‌ به دشمنی زبان شیطان است. 
ما از زمان فعالیت گروه یاسرالحبیب در سال 2010 میلادی، با روند رو‌ به رشد شیعه‌هراسی در جهان اسلام مواجه‌ایم. خوشبختانه با موضع‌گیری مقام معظم رهبری در صدور فتوای حرمت توهین به مقدسات اهل سنت و آشکار شدن دشمنی یاسر الحبیب با مرجعیت شیعه مانند مرحوم آیت‌الله بهجت (آیت‌الله‌العظمی سیستانی و حضرت آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی که مرجعی است بیدار که واکنش بسیار خوب و به‌موقعی داشتند و سایر علمای شیعه در جهان اسلام، نقشه انتساب اقدامات یاسر الحبیب به شیعه نقش بر آب شد، هر چند همچنان تبلیغات منفی جهت بسیج افکار عمومی جهان اسلام علیه شیعه در جریان است.

آیا حمایت قدرت‌های غرب از وهابیت و جنایات آن، نقضی آشکار بر مدعیات حقوق بشری آنها است؟
چنانکه قبلاً اشاره شد، قدرت‌های غربی به دنبال کسب منافع خود هستند و از این‌ رو اگر حقوق انسانی دیگر ملل جهان با منافعشان در تعارض باشد، منافع خود را بر حفظ ارزش‌های انسانی و الهی ترجیح می‌دهند. علاوه بر متفکران مسلمان، چهره‌های غربی رویکرد واقع‌گرای روابط بین‌الملل هم نه از حیث اظهار همدردی با مسلمانان، بلکه از حیث بیان آنچه در جریان است، بر محوریت منافع غرب تاکید کرده‌اند. این بدان معناست که قدرت‌های غربی، شهروندان دیگر ملل جهان را انسان‌های درجه دوم می‌بینند. به‌خاطر دارم عنوان خبر بی‌بی‌سی در تاریخ 11 سپتامبر 2004 م. چنین بود: «سه سال زندان برای نجات مجروح عراقی از درد و رنج» عنوان تداعی‌گر فداکاری انسانی و قدرنشناسی آن از سوی مسئولان بود. ولی واقعیت خبر چه بود؟ سرباز آمریکایی به نام جانی هورن، فردی عراقی، غیرنظامی و غیرمسلحی به نام قاسم حسن را که توسط آمریکایی‌ها زخمی شده بود، به بهانه راحت کردن او، مجدداً به رگبار گلوله بست. فرمانده آن سرباز در دادگاه وی را سربازی برجسته با قابلیت‌های بی‌شمار و اخلاقیات قوی معرفی کرده بود. آیا اگر قاسم حسن چنین کاری را با سرباز آمریکایی کرده بود، آمریکا همین مجازات را برای او وضع می‌کرد؟ در اینجا نیز ما شاهد محکومیت کشتار شیعیان مصر توسط مقامات آمریکایی هستیم، اما این محکومیت موجب نمی‌شود تا شبکه‌های اینترنتی و رسانه‌ای تکفیری از سرورها و ماهواره‌های غربی که عمدتاً متعلق به ایالات‌متحده هستند، حذف شود. آیا در ایالات‌متحده شبکه‌ای که زمینه‌های فکری کشتار شهروندان آن کشور را ایجاد کند، مجوز ادامه فعالیت خواهد داشت؟

جنایات و تفکرات تکفیری‌ها چه آسیب‌هایی برای سبک زندگی اسلامی به‌عنوان آنچه در قرآن و سنت تصریح شده است، دارد؟
تجربه نشان داده است که به هر میزان که تفکر وهابی و تکفیری بر جوامع اسلامی سیطره یابد، مسلمانانی که تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند، قدرت ارتباطی و اشتراک مفهومی‌شان را نسبت به یکدیگر از دست می‌دهند. این خطر بزرگی است که جهان اسلام را تهدید می‌کند. در واقع، در ورای رواج فرهنگ تکفیر و درگیری میان مسلمانان کوشش هدفمندی جهت تغییر تصورات مسلمانان از جغرافیای جهان اسلام نهفته است. تکفیر شیعیان و دیگر مسلمانان موجب می‌شود تا نقشه‌های جدیدی از دارالاسلام و دارالحرب و مانند آن ترسیم شود. موضوع تکفیر مسلمانان تنها نوشته‌ای در کتاب‌ها و یا اعلامیه‌ای روی کاغذها نیست و تبعات عملی خطیری دارد. هر فتوای تکفیری، به‌ویژه‌زمانی که تمامیت یک مذهب اسلامی و نه خطای فردی را مورد هدف قرار دهد، گامی است در راستای شکستن تمامیت حریم جهان اسلام که همه عرصه‌های زندگی اجتماعی و فردی مسلمانان را دگرگون می‌کند.

جنایات و عقاید باطل وهابیت در روند اسلام هراسی و گسترش دامنه اقدامات غرب در این زمینه چقدر اثرگذار بوده است؟
ادوارد سعید (متفکر مسیحی فلسطینی) در مهم‌ترین آثار خود نشان داد که غربی‌ها تصویری غیرواقعی و معمولاً خشن از اسلام را به نمایش می‌گذارند. آنان در عین بهره‌ گرفتن از ایجاد تفرقه در جهان اسلام، ‌می‌کوشند تا تصویری خشن و بی‌منطق از اسلام ارائه دهند تا مانع نفوذ اسلام به قلوب انسان ها شوند. 

سخن پایانی...
من بارها به بهانه‌های مختلف تاکید کرده‌ام که دانشگاه‌‌ها و مراکز پژوهشی باید به ‌صورت دائم فعالیت‌های تقریبی و ضد تقریبی را رصد کنند و محصولات فرهنگی ارائه ‌شده به جهان اسلام را با ‌دقت تحلیل کنند. این کارها، کار یک نفر نیست و باید تبدیل به جریانی اثرگذار در مراکز پژوهشی کشور، با اولویت جهان اسلام شود. 
بیداری اسلامی صرفا حرف زدن و مقاله نوشتن و اظهار نگرانی و دردمندی نیست؛ این بیداری یعنی بیدار بودن، یعنی رصد دائمی و ایجاد نظام بایگانی قابل رجوع برای دستاوردها و تجربیات گذشته. کافی است با جستجو در منابع کتابخانه ملی ایران، آثار علمی نوشته شده درباره لیبی و یمن و بحرین و پاکستان در بعد از انقلاب بررسی و تحلیل شود تا عمق بحران دانسته شود. 
در اینجا تاکید می‌کنم که آثار آیت‌الله تسخیری که از بزرگان تقریب و وحدت اسلامی در عصر حاضر است، از مهم‌ترین منابع موجود در فهم اندیشۀ تقریب، مبتنی بر آرمان حضرت امام خمینی (ره) است؛ آرمانی که همواره مورد تاکید و توجه مقام معظم رهبری بوده است

درباره شیعه‌شناسی - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

ادامه نوشته

خطر گسترش بی ضابطه حکمت صدرایی

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

چندین سال پیش در جلسة دفاعیه‌ رساله‌ای حضور داشتم که دانشجو بر مبنای رویکرد نظری عمدتاً غربی، در پی یافتن مبانی فلسفی آرای فقهی امام (ره) بود. همچنین در مقالاتی دیده می شود که بحث از مبانی حکمت صدرایی امام در فقه ایشان می‌شود. در اینگونه موارد گفته نمی‌شود که این برداشت شخص نویسنده از کلام امام است و نه نظر حضرت امام (ره) ... (ادامه مطلب را کلیک کنید)

ادامه نوشته

حدیث ثقلین و پژوهش قوام الدین محمد وشنوی درباره آن

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

مقاله حدیث ثقلین و پژوهش قوام الدین محمد وشنوی درباره آن به قلم دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

دریافت فایل مقاله از مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی

دریافت فایل مقاله از صفحه دانش نامه علوی - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

کلیک کنید - مشاهده فایل مقاله

آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی

ولادت و تحصیلاتآیت  الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی

آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی از علمای عامل و مجتهدین نامدار معاصر خراسان، در سال ۱۳۲۹ قمری برابر با سال ۱۲۸۹ شمسی در روستای خیرآباد مایوان چشم به دنیا گشود.

در سن ۱۳ سالگی برای تحصیل علوم دینی به شهر قوچان رفت و در طول سه سال، مقدمات را آموخت.

برای تکمیل تحصیلات خود در سال ۱۳۴۵ قمری به مشهد مقدس رفت و به مدت ۶ سال به تکمیل ادبیات عرب پرداخت.

آیت الله قوچانی در سال ۱۳۵۱ قمری به نجف اشرف هجرت کرد و در حوزه درسی فقه و اصول آیات عظام آقا ضیاء عراقی، حاج سید محمود شاهرودی، حاج سید ابوالحسن اصفهانی و سایر علما شرکت نمود.

پس از ۲۰ سال زندگی در حوزه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در سال ۱۳۷۱ قمری به قوچان رفت و در این شهرستان به ترویج و نشر احکام اسلامی و تدریس علوم دینی پرداخت.

اقامت در مشهد مقدس

پس از ده سال خدمت فرهنگی و علمی در قوچان، در سال ۱۳۸۱ قمری به مشهد مقدس سفر کرد و مجاورت دائمی حضرت ثامن الحجج (ع) را اختیار نمود.

ایشان فرموده اند که «در ملاقاتی با علامه امینی، ایشان فرمودند چرا قوچان را ترک کردید، مردم در آنجا از شما بهره مند می شدند. گفتم شما در «الغدیر» این بیت را آورده اید: فرایتُ اَنّ الاعتزالَ سلامهً و جعلتُ نفسی، واوَ عَمرو الزّائده (دنیا را به اهل دنیا گذاشتم…)».

آیت الله حاج شیخ ذبیح الله قوچانی علاوه بر مقام علمی و جامعیت، از وارستگی و معنویت بالایی برخوردار بود. در سیر و سلوک شرعی مقام بالایی داشت. ایشان همچنین در حوزه علمیه مشهد با عالمان برجسته ای همچون آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی ارتباط داشت.

اندرزها

یکی از شاگردان مرحوم آیت الله قوچانی در یادداشتی به مناسبت یادبود این عالم آورده است: «مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی بارها می فرمود: استادی داشتیم در نجف که همواره می گفت، سری سالم به قبر ببرید. هواهای نفسانی را از سر خارج کنید. امیال نفسانی نور عقل را از میان می برد. سپس مقدمه مشهور اخلاقی اش را بیان می فرمود: اول آنکه همواره متوجه باشید که از دنیا خواهید رفت. (هر که آمد به جهان اهل فنا خواهد بود). دوم آنکه با خود هیچ نمی برید. (هر که آمد عمارتی نو ساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت و آن دگر پخت همچنان هوسی / وین عمارت بسر نبرد کسی).

با این مقدمات، راه موفقیت در ۳ چیز است:

۱- انجام واجبات

۲- ترک محرمات در حد توان

۳- شادابی روح، انجام مستحبات.

..... همه‌ عروسك‌ بودند . گفتاري از مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني

مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله

انسان‌ يك‌ عُمر با موجودات‌ دنيويّه‌ عشقبازي‌ كرد، و حالا معلوم‌ ميشود همه‌ عروسك‌ بوده‌ و سراب‌ بوده‌اند. يك‌ عمر بهترين‌ سرمايه‌هاي‌ وجودي‌ خود را كه‌ علم‌ و حيات‌ و قدرت‌ او بود، در راه‌ عشقبازي‌ با باطل‌ و سراب‌ و انسان‌هاي‌ مقوّائي‌ و توخالي‌ و عالم‌ بي‌اعتبار صرف‌ كرد.

چقدر خوب‌ اين‌ معني‌ را ملاّي‌ رومي‌ بيان‌ كرده‌ است‌:

گر به‌ جهل‌ آئيم‌ آن‌ زندانِ اوست

ور به‌ علم‌ آئيم‌ آن‌ ايوانِ اوست‌

گر به‌ خواب‌ آئيم‌ مستان‌ وئيم

ور به‌ بيداري‌ به‌ دستان‌ وئيم‌

ور بگرئيم‌ ابرِ پُر زَرق‌ وئيم‌

ور بخنديم‌ آن‌ زمان‌ برق‌ وئيم‌

ور به‌ خشم‌ و جنگْ عكسِ قهر اوست

ور به‌ صلح‌ و عُذرْ عكس‌ مِهر اوست‌

ما كئيم‌ اندر جهان‌ پيچ‌ پيچ

چون‌ الف‌ كو خود ندارد هيچ‌ هيچ‌

چون‌ الف‌ گر تو مجرّد ميشوي

اندرين‌ ره‌ مَرد مُفرد ميشوي‌

دومین روز ماه محرم

 

بسم الله الرحمن الرحيم

دومين روز ازماه محرم روزيست كه بنابر نقل مقاتل كاروان حضرت سيد الشهداء عليه السلام و خاندان و ياران ايشان وارد سرزمين كربلا گرديدند. نقل شده كه پس از ورودبه كربلاء، آن حضرت چنين فرمودند:

«الناس عبيد الدنيا والدين لعق علي ألسنتهم يحوطونه مادرت معايشهم ، فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون. ثم قال: أهذه كربلاء؟ فقالوا: نعم ياابن رسول الله؛ فقال هذاموضع كرب وبلاء، ههنا مناخ ركابنا، و محطّ رحالنا، و مقتل رجالنا و مسفك دمائنا.»

«مردم بندگان دنيايند و دين لق لقه ايست بر زبان آنان. تاهنگامي در كنار دين هستند كه زندگيشان بگذرد پس آن هنگام كه با بلاء امتحان شوند دين داران كاهش مي يابند ، سپس فرمود: «آيا اين زمين، كربلاست؟ گفتند: آري اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پس فرمود: اين زمين جايگاه گرفتاري و بلاست. محل كشته شدن مردانمان و محل ريختن خونهاي ماست

هر كس در حال انتظار فرَج بميرد ...

قَالَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالسَّيْفِ
 
هر كس در حال انتظار فرَج بميرد مثل كسى است كه همراه امام عصر (عج) و در خيمه او باشد، نه بلكه مانند كسى است كه در پيش روى پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شمشير بزند.
بحارالأنوار جلد : 52 صفحه :

به مناسبت سومين سالگرد درگذشت آيت‌الله علامه سيدمرتضي عسكري  گفتگو با استاد سيدهادي خسروشاهي

ادامه نوشته

پيام آيت‌الله العظمي جوادي آملي به همايش بين‌المللي روز جهاني فلسفه

ادامه نوشته

به مناسبت سومين سالگرد درگذشت آيت‌الله علامه سيدمرتضي عسكري - گفتگو با استاد سيدهادي خسروشاهي

ادامه نوشته

شهيد خراسان - آيت‌الله‌ مهدي الهي قمشه‌اي


من بنده‌ام شهنشه ايمان را

سلطان دين، شهيد خراسان را

تابنده مِهر نُه فلك عشقم

تا بنده‌ام من آن شه ايمان را

آن عقل صرف و جوهر حكمت را

وان بحر علم و كشتي ايمان را

آن سرّ غيب و كاشف «ما اوحي»

وان شارح فواتح قرآن را

آن رازدان علم لدنّي را

وان پرده‌دار شاهد پنهان را

كشورگشاي ملك خلافت را

مالك رقاب قيصر و خاقان را

بگشود عشق، طرّه مشكينش

سرمست كرد نرگس فتّان را

اسرار علم غيب و شهود از وي

آموختند حضرت انسان را

در بارگاه قدس دل پاكش

آيينه‌اي ا‌ست حضرت سبحان را

يك پرتو فروغ رُخش افروخت

چهر هزار مهر فروزان را

صاحبدلان ز دانش و عرفانش

افروختند شمع دل و جان را

عشّاق را ز جام الستي داد

صهباي ناب كوثر و رضوان را

گنجينة جواهر قرآني

مجموعة حقايق فرقان را

بر درگه جلال همايونش

بين پاسبان، ملايك رحمان را

خورشيدطلعتي كه ز رخسارش

افروخت مهر و ماه فروزان را

آن خسروي كه لعل شمر خندش

آراست لعل و درّ بدخشان را

من آمدم به كوي تو اي جانان

طي كرده راه كوه و بيابان را

بر آرزوي ديدن رخسارت

دائم گشوده ديده گريان را

لطفي كن اي امير ديار دل

اين دل‌شكسته عاشق نالان را

وز لطفي اي نگار، رهان از دام

اين پر شكسته مرغ پريشان را

اي جرعه نوش زهر ستم، كز شوق

بر هم زدي عناصر و اركان را

شمس‌الشموس عالم انواري

اي حسن رويت آينه، يزدان را

يارب، به قلب پاك رضا يعني

آئينه، مر تجلّي جانان را

آن مظهر جلالت يزداني

آن منبع عدالت و احسان را

بيزارم از عدوي سيه‌بختت

مشتاقم آن دو نرگس فتان را

اي شهسوار ملك غريبستان

بنگر به چشم لطف، غريبان را

امر تو است مظهر كن، زان كر‎د

در گوش چرخ، حلقة فرمان را

و زلطف و قهر نيك و بدان انگيخت

از شير پرده، ضيغم غرّان را

اي حجّت خدا به همه خلقان

حبل‌المتينْ سلاسل امكان را

اي سر ّوحي را تو بهين كاشف

وز علم غيب، يافته تبيان را

درس وفا و دانش و دين آموخت

عقل تو جان مردم ايران را

محكوم علم و حكمت قرآن ساخت

دانشوران ساير اديان را

مجذوب نطق عرشي خود فرمود

ارباب فضل و دانش و ايمان را

از حق هزار مرتبه تحسين باد

آن ذات پاك مظهر يزدان را

آن واقف سرائر پنهاني

وان عالم لدنّي سبحان را

سبّوح‌ خوان فرشته قدّوسي

در ذكر بوسد آن لب خندان را

حسن تو نوگل ابد آموزد

آيات عشق مرغ خوش الحان را

مدحش «الهيا»، به كتاب عشق

برخوان هزار آيت قرآن را

همه را راه نمی دهند - در احوالات مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی

 

مرحوم آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني ره

به جهت شادي روح آن مرحوم عطر صلوات را به خانه هاي خود بياوريم: 

                                     اللهم صل علي محمد و آل محمد.


نقل از: منبع - پایگاه آیت الله عبدالقائم شوشتری

  یکی از دوستان بنده که الان به رحمت خدا واصل شده است،خیاطی اهل دل بود.بنده و ایشان مدتی خدمت آیت الله شبخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی می رفتیم.دوست ما می گفت:من ذکر یونسیه را یک سال ادامه دادم.ذکر یونسیه در سجده با اذن استاد صاحب نفس،بسیار سازنده است،بسیار کامل کننده است،ایشان اذن داشتند،ختم مشخص را یک سال تمام ادامه داده بود.1مرقد مطهر مرحوم حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني.jpg

 

 

 

 

 

 

 

  گفت:بعد از یک سال،شب آخر،چهارده معصوم را در خواب دیدم.در یک اتاق تشریف داشتند و من می خواستم بروم در آن اتاق،ولی راهم نمی دادند.دربانانی بودند که مرا راه نمی دادند.یک سال ذکر یونسیه گفتم،محصولش یک شب خواب شد.چهارده معصوم علیهم السلام را از بیرون اتاق زیارت کردم؛دربان ها راه ندادند داخل اتاق شوم.

  صبح آمدم حجره،خدمت آیت الله شیخ ذبیح الله.در زدم،فرمودند:بفرمایید!تا در را باز کردم دیدم چشمانشان اشک آلود است.معلوم بود که در حال مناجات بود.همین که وارد شدم سلام دادم.بعد از جواب سلام فرمودند:بله آقاجان! راه نمی دهند!بله آقا جان راه نمی دهند،به این آسانی راه نمی دهند.

  من هر وقت یاد این جمله می افتم جگرم آتش می گیرد؛چون می دانم خیلی سخت راه می دهند.وقتی سالک به سوی خدا حرکت می کند،اول با جمال خدا حرکت می کند،با جاذبه های الهی حرکت می کند. چندین منزل که طی کرد،به مقامی می رسد که پرده های جلال آویخته است.عبور از پرده های جلال برای هر کس میسر نیست.پرده داران همان جا هستند،حاجبان خدا همان جا هستند،و افراد قلیلی می توانند راه بیابند.

  انسان وقتی راه می افتد اول چراغ های سبز روشن می شود.کسانی به سوی خدا راه می افتند که قبله جانشان خدا باشد.همان طوری که بدن ما قبله ای به نام کعبه دارد،روح ما هم قبله ای به نام خود خدا دارد.قبله بدن،کعبه است.اما قبله جان،خود ذات الله جل جلاله است.از الله تعالی یک پله پایین بیایی،مظهر اتم خدا، امام عصر علیه السلام است.

کسانی که به سوی بهشت حرکت کرده اند رو به خدا نیستند.کسانی که برای ثواب عبادت می کنندرو به خدا نیستند.کسانی رو به خداهستند و روح و جانشان رو به قبله است که عاشق خدا شده اند.این ها که رو به خدا راه می افتند؛اول چراغ های سبز جمال جلوی رویشان روشن می شود.مرتب می گوید:بیا!بیا!بیا!دروازه ها قبل از رفتن باز می شود،ولی وقتی انسان یک مقدار جلو تر رفت و به پرده های جلال رسید کار بر سالک سخت می شود.این جاست که باید زرنگی کرد و بر کشتی امام حسین علیه السلام سوار شد.زیر چتر ائمه علیهم السلام حرکت کرد.اگر امام حسین علیه السلام راه نداد،زیر چتر امام رضا علیه السلام برود که امام رئوف است.اگر ایشان راه ندادند،زیر چتر حضرت علی علیه السلام حرکت کند که ایشان امام المتقین است.بالاخره یک بهانه ای پیدا کند.اگر چهارده معصوم راه ندادند،در کشتی کوچک حضرت علی اصغر علیه السلام سوار شود؛بالاخره «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد».

 

اطلاعات بیشتر درباره مرحوم آیت الله ذبیحی قوچانی  ۱

اطلاعات بیش تر درباره مرحوم آیت الله ذبیحی قوچانی  ۲

اطلاعات بیش تر درباره مرحوم آیت الله ذبیحی قوچانی ره پایگاه بصیرت   ۳

 

شب قدر - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

 

ادامه نوشته

شرايط توبه و مراحلش چيست؟ پاسخ از حضرت آیت الله جوادی آملی

بعضي از شرايط توبه واجب و اساسي است؛ بعضي مستحب. شرايط اساسي ‏توبه چند چيز است:

١‏ ـ انسان جدّاً از گذشته پشيمان شود‏

٢‏ ـ تصميم جدّي بگيرد در آينده اين كار را نكند‏

٣‏ ـ بعد از پشيماني نسبت به گذشته و تصميم نسبت به آينده با اخلاص به ‏پيشگاه ذات اقدس اله عرض كند و بگويد: خدايا آمدم.

               چرا دست يازم چرا پاي كوبم

                                              ‎ ‎مرا خواجه بي‌دست و پا مي‌پسندد

نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهري مثل وضو و ‏غسل، فقط بگويد خدايا آمدم. اين اساس توبه است و بقيه تشريفات و مستحبات است ‏مثل رو به قبله بودن، غسل توبه نمودن، ذكر خاص گفتن.

به هر حال خود توبه در حكم ‏آب است و انسان را شستشو مي‌دهد، اين‌طور نيست كه توبه دشوار باشد.‏  

 منبع

هر بلايى كه به ما مى رسد در اثر دورى از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و روايات مأثوره ى از ايشان است.

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی

گفتاری از مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی:


هر بلايى كه به ما مى رسد در اثر دورى از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و روايات مأثوره ى از ايشان است.

اين بلاهايى كه وارد مى شود و بسيار هم هست، در اثر اين است كه از روز اوّل نخواستيم آن كس را كه خدا و پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ براى ما تعيين كرده بودند بر ما حكومت كنند!
 
يك گوشوار از گوش زن مسلمان و يك خلخال از پاى زن ذمّيّه برده بودند، وقتى كه خبر به حضرت امير ـ عليه السّلام ـ رسيد، فرمود:« فَلَوْ أَنَّ امْرَءا مُسْلِما ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا أَسَفا، ما كانَ عِنْدى مَلُوما! » بعد از اين، اگر مسلمانى از روى تأسّف بر اين مصيبت جان بسپارد، نزد من سزاوار سرزنش نيست! (1)

1- نهج البلاغه، ص 69؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 74؛ بحار الانوار، ج 34، ص 64؛ كافى، ج 5، ص 4. منبع

اهمیت تجافی

اولين شرط در حركت به سوي خداوند، آمادگي براي پرش و خيز برداشتن است كه از آن به تجافي ياد مي‌كنند؛ زيرا تجافي، آن حالت نشستن است كه در حين برخاستن به وقوع مي‌پيوندد. اين كه گفته مي‌شود مأموم براي رسيدن به امام سابق، در حال تشهد تجافي كند به اين معناست كه نيم‌خيز بنشيند.
امام سيدالساجدين، زين‌العابدين علي‌بن حسين (عليهماأفضل‌صلوات‌المصلين) در دعاي شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان كه تا صبح به خواندن آن ادامه مي‌داد از خداوند تقاضا مي‌كرد كه: "اللهم ارزقنى التجافى عن دار الغرور"(1). يعني پروردگارا به من تجافي از دار غرور را روزي بگردان.
قرآن كريم در سوره مباركه "سجده" درباره‌ي‌ اهل تجافي مي‌فرمايد:
"تتجافي جنوبُهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً وطمعاً وممّا رزقناهم ينفقون * فلا تعْلم نفس ما أُخفي لهم من قرة أعْين جزاءً بما كانوا يعملون"(2)
آنان كه در بستر خواب جهت آمادگي براي نماز شب تجافي دارند، نه اين كه بسته به رختخواب و دوخته به آن باشند بلكه آماده فرا رسيدن سحرند تا از جاي برخيزند و خداوند خود را با بيم و اميد بخوانند و آنان كه از هر چه روزيشان داديم انفاق مي‌كنند، هيچ كس نمي‌داند چه پاداشي نيكو كه روشني‌بخش ديده و دل آنهاست براي جزاي اعمالشان در نظر گرفته شده، يعني همانطور كه آنها به گونه‌اي برخاستند كه ديگران نفهميدند، ما نيز به آنها چيزي را مي‌بخشاييم كه ديگران از فهم آن عاجز و ناتوانند، خود آنان نيز نمي‌دانند چه چيزي برايشان فراهم شده است.
آري! انسان چون تجافي كرد، قدرت عمل صالح را پيدا مي‌كند و چون عمل صالح انجام داد توفيق صعود به سوي حق را مي‌يابد: "إليه يصْعد الكلم الطيّب والعمل الصّالح يرفعه"(3)

(1) بحارالانوار، ج 95، ص 63، ح 2؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و هفتم ماه رمضان.
(2) سوره‌ي‌ سجده، آيات 16 ـ 17.
(3) سوره‌ي‌ فاطر، آيه‌ي‌ 10.
به نقل مستقيم از سايت معظم له http://www.esraco.net/

وصف حال زائران جمکران ... بلكه بينم پشت در، دلدار را

أمُرّ علي الديارِ ديارِ ليلي  *****   أقَبِّلُ ذاالجِدارَ و ذاالجدارا

و ما حُبُّ الدّيارِ شَغَفْنَ قَلبي *****   و لكن  حُبُّ مَن سَكَنَ الدِّيارا

مي‌روم تا خانه ليلي به شوق

تا ببوسم آن در و ديوار را

چيست بوسيدن نياز عاشقي

بلكه بينم پشت در، دلدار را

سخناني از مرحوم آيت الله حاج آقا محمد واله كاشمري ره - براي اولين بار

 

سنت شهادتين در وقت مرگ

خودمان بايد بخواهيم كه تغيير نماييم.

تقوي بهترين توشه انسان

نعمت به واسطه گناه از ميان مي‌رود

سخناني از مرحوم آيت الله حاج شيخ ذبيح الله قوچاني ره - براي اولين بار

 

مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها - گفتاری از آیت الله جوادی آملی

در جوامع اسلامی آمده است که محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) و محبوب ترین مردان نزد آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر المؤمنین(علیه‏السلام) بود.  البته معلوم است پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود حبیب خداست، دوستی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) میزان تعیین کنندهٴ محبوبیت انسان ها نزد خداست و در حدیث دیگر چنین آمد: … و کانَتْ إذا دَخَلَتْ علی النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قامَ إِلیها فَقَبَّلها وَ أَجلَسَها فى مَجلسِهِ ؛ یعنی هر وقتی فاطمه (علیهاالسلام) وارد می شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای خود برمی‏خواست و به سوی حضرت زهرا(علیهاالسلام) می رفت و او را می بوسید و به جای خود می‏نشاند. نکتهٴ مهمّ آن است که درحدیث مزبور نیامد قامَ لَها بلکه چنین می‏گوید: «قام اِلیها»، میان این دو تعبیر فرق عمیقی است.


حضرت آیت الله جوادی آملی، کتاب سروش هدایت، ج۲،ص۲۲۷ «مقاله فاطمه مظهر رضایت و غضب الهی»

اگر مي تواني، چنين باش

سفيان ثوري گويد: خدمت حضرت صادق رسيدم و عرض كردم: «به من سفارشي فرماييد تا بعد از شما آن را به كار بندم.»

فرمود: «به گوش مي‌گيري،‌اي سفيان؟»

عرض كردم: «آري،‌اي پسر دخت رسول خدا.»

فرمود: «دروغگو را مردانگي نيست، حسود را آسايش، و شاهان را برادري، و مغرور و متكبر را دوستي، و بداخلاق را سروري

سپس دم فرو بست.

من گفتم: «بيشتر بفرماييد.»

 فرمود: «به خدا اعتماد كن تا عارف باشي. و به آنچه قسمت تو كرده است، خرسند باش تا توانگر باشي. چنان رفاقت كن كه با تو رفاقت مي‌كنند، تا بر ايمانت بيفزايي. با بدكار همنشيني مكن كه تو را بدكاري آموزد، و در كارهايت با كساني مشورت كن كه از خداوند مي‌ترسند

سپس دوباره دم فرو بست،

گفتم: «اي پسر دخت رسول خدا، بيشتر بفرما.»

فرمود: «هر كه عزت خواهد بي‌آنكه پادشاهي داشته باشد و قدرت خواهد بي‌آنكه برادران (و دوستان) داشته باشد و هيبت و شكوه خواهد بي‌آنكه مال و ثروت داشته باشد، بايد از خواري معاصي خداوند به عزت طاعت او درآيد

باز دم بر بست.

 عرض كردم: «باز هم بفرماييد.»

فرمود: «پدرم سه نكته ادب به من آموخت و از سه چيز نهي فرمودم؛ اما آن سه نكته ادب كه به من آموخت، اين بود كه: فرزندم، هر كه با يار بد بنشيند، به سلامت نمي‌ماند و هركه گفتارش را در بند نكشد، پشيمان مي‌شود و هر كه به جاهاي بدنام آمد و شد كند، مورد بدگماني و اتهام قرار مي‌گيرد.»

گفتم: «آن سه چيز كه تو را از آنها نهي كرد، چيست؟»

فرمود: «مرا از همنشيني با كسي كه بر نعمت (ديگران) حسادت مي‌ورزد و از گرفتاري و مصيبت (ديگران) شاد مي‌شود و يا كسي كه سخن‌چين است، نهي فرمود

ميزان‌الحكمه (ج 14،ترجمه حميدرضا مشايخي)

به نقل از: روزنامه اطلاعات چهارشنبه 12 اسفند 1388 - 16ربیع الاول 1431 - 3 مارس 2010 - شماره24701

فقط بگويد خدايا آمدم.... - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی در پاسخ به پرسشی درباره توبه

بعضي از شرايط توبه واجب و اساسي است؛ بعضي مستحب. شرايط اساسي ‏توبه چند چيز است:

١‏ ـ انسان جدّاً از گذشته پشيمان شود‏

٢‏ ـ تصميم جدّي بگيرد در آينده اين كار را نكند‏

٣‏ ـ بعد از پشيماني نسبت به گذشته و تصميم نسبت به آينده با اخلاص به ‏پيشگاه ذات اقدس اله عرض كند و بگويد: خدايا آمدم.

      

 

 

         چرا دست يازم چرا پاي كوبم

                                              ‎ ‎مرا خواجه بي‌دست و پا مي‌پسندد

 

نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهري مثل وضو و ‏غسل، فقط بگويد خدايا آمدم. اين اساس توبه است و بقيه تشريفات و مستحبات است ‏مثل رو به قبله بودن، غسل توبه نمودن، ذكر خاص گفتن.

به هر حال خود توبه در حكم ‏آب است و انسان را شستشو مي‌دهد، اين‌طور نيست كه توبه دشوار باشد.‏   منبع

آمدم ای شاه پناهم بده

آمدم ای شاه پناهم بدهE.Sedaghat

خط  امانی زگناهم بده

ای حرمت ملجاء درماندگان

دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو كه من نیستم

اذن به یك لحظه نگاهم بده

لشكرشیطان به كمین من است

بی كسم ای شاه پناهم بده

درشب اول كه نهندم به قبر

نور بدان شام سیاهم  بده

ای كه عطابخش همه عالمی

جمله ی حاجات مرا هم بده

عرض تسلیت - سالگرد ارتحال رسول اکرم و شهادت سبط اکبرش امام مجتبی  سلام الله علیهما

سالگرد ارتحال رسول اکرم و شهادت سبط اکبرش امام مجتبی (سلام الله علیهما) را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گوییم.

جهت مطالعه سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه مطلب را کلیک نمایید.

ادامه نوشته

تصویری از آیت الله العظمی سید علی سیستانی در نوجوانی

آیا می دانید آیت الله العظمی سیستانی :

 تحصیل کرده حوزه علمیه مشهد است؟

شاگرد ادیب دوم نیشابوری بوده است؟

و از شاگردان آیت الله مروارید ره (از بزرگان مکتب تفکیک حوزه خراسان) به شمار می رود؟

دهه فجر گرامی باد

نجات كشور از غرب زدگى - گفتاری از مرحوم امام خمینی ره

و ما اگر بخواهيم واقعاً مملكتمان نجات پيدا كند، مقدّم بر همه اين است كه از اين غربزدگى نجات پيدا كنيم.

شما ملاحظه كنيد، حتى اسم خيابانهاى ما «روزولت «،» چرچيل»، چه! خوب چرا؟ براى اينكه ما براى خودمان شخصيتى قائل نيستيم؛ الّا شخصيت اروپايى بايد باشد. اصلًا مملكت ما تزيين بايد بشود به اسماء اينها! اين مسئله است. آنها همچو كردند مغز ما را و اين طور بار آوردند كه اگر بخواهيم يك چيزى بشويم، كتاب مى‏نويسيم، اولش هم اسم يكى از آنها بايد باشد تا كتابمان را بخرند!

جوانهاى ما بخواهند كتاب بخرند، اگر چنانچه به اسم ماركس باشد و لنين باشد، مشترى زياد است. اگر به اسم شيخ الرئيس باشد نه! با اينكه تمام اينها يك صفحه از كتب شيخ الرئيس را نمى‏توانند بفهمند! ولى مع ذلك چون شرقى است، از اين جهت.{ ... } ملّاصدرا را اسمش را نشنيده‏اند، ملّاصدرا اصلًا اسمش را نشنيدند، ملّاهاى ما را اسمش را نشنيدند، اما رجال آنها همه. كتابهاى ما را نمى‏دانند چه است، مى‏گويند «اسلامشناس»! «اسلامشناس»، ما اسلامشناسيم. اسلام را نمى‏دانند چيست تا اسلام شناس باشند! دو تا جنگ اسلام را مى‏دانند! دو سه تا جنگهايى كه واقع شده است. مگر اسلام جنگ است؟ مگر معارف اسلام جنگ است؟ از معارف اسلام بى‏اطلاع‏اند.

اسلام هم وقتى مى‏خواهند بشناسند، با حرفهاى اروپاييها مى‏شناسند. حرفهاى غربيها را مى‏آورند. فلان غربى اسلامشناس! اسلامى كه غربى‏ها براى ما معرفى مى‏كنند! اين براى اين است كه ما خودمان را باخته ايم در مقابل غرب، شرق خودش را باخته است. تا از اين باختگى بيرون نيايد، تا محتواى خودش را پيدا نكند، نمى‏تواند مستقل باشد.

                                                                          (صحيفه امام، ج‏9، ص: 378 – 389)

 

به یاد مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره    منبع - اینجا را کلیک نمایید.

به جهت شادي روح آن مرحوم عطر صلوات را به خانه هاي خود بياوريم: 

 اللهم صل علي محمد و آل محمد.


مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني ( ره ) [1] بارها مي فرمود « استادي داشتيم در نجف كه همواره مي گفت سري سالم به قبر ببريد. هواهاي نفساني را از سر خارج كنيد. انارة العقل مكسوف بطوع هوي : اميال نفساني نور عقل را از ميان مي برد. »

سپس مقدمه ي مشهور اخلاقي اش را بيان مي فرمود:

اول آنكه همواره متوجه باشيد كه از دنيا خواهيد رفت. « هر كه آمد به جهان اهل فنا خواهد بود. » 

دوم آنكه با خود هيچ نمي بريد. « هر كه آمد عمارتي نو ساخت / رفت و منزل به ديگري پرداخت » ( و آن دگر پخت همچنان هوسي / وين عمارت بسر نبرد كسي )

با اين مقدمات راه موفقيت در 3 چيز است: 1. انجام واجبات 2. ترك محرمات و 3. در حد توان و شادابي روح انجام مستحبات »

مي فرمودند فريب دنيا را نخوريد. چهارتا پول نشان تان مي دهد تا فريب بخوريد. دنيا امروز آدمي را مي فريبد و فردا مي گرياند. سلاطيني كه بر مردم مسلط بودند آخرش رفتند، ما هم مي رويم. آنها چيزي نبردند و ما هم نمي بريم. پس در كارهايمان به اين بينديشيم كه آيا « خدا » راضي است؟

مواظب باشيد ! جوانيد و قدر جواني خود را بدانيد. الان كه اينجا نشسته ام، همين امانت است. انسان از خود چيزي ندارد، همه ي امور از آن خداست. نبايد گول خنده هاي دنيا را بخوريم كه اسير دنيا با فديه هم آزاد نمي شود.[2]

او به سادگي هر چه تمام تر پر معنا ترين گزاره ي عرفان شيعي را بيان مي نمود:

     « خداوند حكيم است و فعل لغو از او سر نمي زند. محال است كه موجودي در عالم خلقت به خاطر او پا بر اميال شيطاني بگذارد و دستش گرفته نشود. ممكن نيست انساني در برابر اميال گناه آلود مقاومت نمايد و از رحمت خاص الهي دور بماند. آغاز ورود به عوالم متعالي از خويشتنداري از هواهاي نفساني شروع مي شود. »

نقل از : کامیار صداقت ثمرحسینی

مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني

تصويري از عارف ربانی مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني ره 

 مشهد مقدس - زمستان ۱۳۷۱ شمسي


[1] آن مرحوم از برجسته ترين مجتهدان نامدار معاصر قوچان بود. در سال 1329 قمري/ 1289 شمسي در روستاي خيرآباد مايوان متولد شد. پس از طي دروس مقدماتي و سطح در شهرهاي قوچان و مشهد مقدس، در سال 1351 قمري به نجف اشرف هجرت نمود و در آن جا درسهاي فقه و اصول را نزد مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقي و آيت الله حاج سيد محمود شاهرودي، سيد ابوالحسن اصفهاني و ساير اساتيد حوزه نجف فراگرفت و پس از گذشت 20 سال اقامت در نجف و نيل به درجه اجتهاد، در سال 1371 قمري به قوچان مراجعت كرد و در اين شهرستان به ترويج و نشر احكام اسلامي و تدريس علوم ديني پرداخت و پس از ده سال خدمت فرهنگي و علمي در قوچان، در سال 1381 ه.ق به مشهد عزيمت و تا زمان عروج ملكوتي اش ( سحرگاه روز سه شنبه 24/12/1372 شمسي / سوم شوال 1414 قمري بر اثر سكته قلبي ) در كمال معنويت و حياتي طيبه، در آن شهر اقامت داشتند. ايشان در صحن آزادي نزديك ايوان طلا به خاك سپرده شد. همگان از حاج شيخ به « عالمي رباني » ياد مي نمودند. شنيدم كه آخرين سخنان وي به اطرافيان خود « سفارش تقوا و دوري از گناه و مظاهر فريبنده ي دنيا » بود. در هيچ مجلسي به ياد او ننشستم مگر آنكه از زهد و تقواي او ياد شود ( رحمة الله تعالي عليه ) شرح حال ایشان در سایت آستان قدس رضوی

[2] و به ياد دارم كه بارها اين ابيات عبرت انگيز را برايم مي خواند:

هي الدنيا تقول بملء فيها          حذار حذار من بطشي و فتكي

فلا يغرركم حسن ابتسامي           فقولي مضحك و الفعل مبكي

به ياد مرحوم آيت الله حاج آقا سيد جواد فقيه سبزواري (ره)

                                        مرحوم آيت الله حاج آقا سيد جواد فقيه سبزواري

تصوير مرحوم آيت الله حاج آقا سيد جواد فقيه سبزواري ره - سال ۱۳۷۱ شمسي مقابل مسجد حاج حكيم

به جهت شادي روح آن مرحوم عطر صلوات را به خانه‌هاي خود بياوريم: 

اللهم صل علي محمد و آل محمد.

 ديدارش هميشه شوق آموختن را در انسان زنده مي‌ساخت. چرا چنين نباشد، هنگامي كه به فرمايش پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) «كسيكه مرگ او را دريابد در حاليكه طلب علم و دانش مي‌كند تا به سبب علم خود اسلام را زنده كند، فاصلة ميان او و ميان پيغمبران در بهشت يك‌درجه است.» (بحار،1/184 ر97)

 در آخرين باري كه به خدمتش رسيدم توصيه به انجام واجبات و ترك محرمات الهي نمودند و ضرورت استقامت در كار نمودند و اين‌كه نبايد غفلت كرد:

مارٍِ نفست را بِكُش از ابتدا

ور نه مارَت گردد آخر اژدها

ليك هر كس مور بيند مارِ خويش

تو ز صاحب دل كن استفسارِ خويش

مادرِ بتها بت نفس شما است

ز‌آن‌كه آن بت مار و اين بت اژدهاست

عالَمي را لقمه كرد و در كشيد

معده‌اش نعره كنان هَل منْ مَزيدٍ


منبع وبلاگ کندوکاو - درگاهی به پایگاه های اینترنتی

زندگينامة آن مرحوم در پايگاه بـصـيرت - اينجا را كليك

بفهمیم که کجا باید پرواز کنیم... گفتاري از حضرت آيت الله جوادي آملي

حضرت آیت الله جوادی آملی(مد ظله العالی) در دیداری که روز پنجشنبه 24 دی‌ماه با حضور مسئولان سازمان تبلیغات برگزار شد، طی سخنانی فرمودند: «اگر انسان تابع پیامبر «صلی‌الله علیه و آله» و اهل بیت‌اش «علیهم السلام» باشد، راه صد ساله را یک شبه طی می‌کند؛ ولی اگر معاذ‌الله از آنها فاصله گرفت آن‌وقت در راه یک شبه، صد سال سرگردان خواهد ماند».
ایشان ادامه دادند: «قوم موسی کریم «علیه السلام» زمانی که از ایشان اطاعت کردند، بی‌وسیله از دریای روان عبور کردند بدون اینکه حتی کف پایشان خیس شود؛ ولی همین قوم زمانی که از انجام فرمایشان پیامبرشان سر باز زدند، آن‌وقت «یتیهون فی الارض اربعین سنه» در راه یک‌شبه، چهل سال سرگردان ماندند»‍.
مفسر بزرگ قرآن کریم در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به لزوم دفاع در مقابل مکاتب انحرافی اظهار داشتند:‌ «شبهات انحرافی و مکاتب انحرافی همیشه وجود داشته‌اند و ما موظف هستیم که با آنها مبارزه کرده و از خودمان دفاع کنیم. آنها با دست خالی به میدان می‌آیند ولی عالمان دین با دست پر وارد میدان می‌شوند. فرق این دو در این است که آنها بستر مناسبی به نام فطرت و قلب و عقل ندارند. یعنی در صحنه دل، دلمایه‌ای برای مکتب‌های انحرافی نیست؛ ولی برای مکتب توحید این دل‌مایه وجود دارد»‍.‌
حضرت آیت‌الله جوادی آملی «مد ظله» در بخش پایانی سخنانشان به حدیث «إن الملائكة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضى به» اشاره نموده و فرموند: «فرشتگان پرو بالشان را زیر پای طالبان علم پهن می‌کنند. حالا چرا این کار را می‌کنند؟ چرا پر پهن می‌کنند؟ گفتند برای چند نکته؛ اول اینکه ما هم پرو بال پرواز در بیاوریم؛ دوم اینکه آیین پرواز را یاد بگیریم و سوم اینکه بفهمیم که کجا باید پرواز کنیم».


منبع موسسه تحقیقاتی اسراء - پایگاه رسمی حضرت آیت الله جوادی آملی

قیام برای احياي دين خدا - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

تنها واقعه‌اي كه چونان نگيني بر انگشتري تاريخ مي‌درخشد و قدر اول آسمان جهاد و اجتهاد و قيام و اقدام است، همانا واقعة‌ عاشوراست؛ زيرا سالار شهيدان براي احياي دين خدا قيام كرد و از آن‌جا كه دين الهي «حيّ لايموت» است، احياگر دين نيز هرگز نمي‌ميرد و نامش براي هميشه بر جريدة‌ عالم ثبت است.



- شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص224

کلام امام علی علیه اسلام: نعمت خدا را وسیله نافرمانی بر او نگردانید.

E.Sedaghat 1.jpg

حضرت امیر المومنین امام علی بن ابیطالب علیه‌السلام

اقل ما یلزمک لله تعالی أن لا تستعین بنعمه علی معاصیه

کمترین حد عبودیت و بندگی خداوند بزرگ آن است که نعمت‌های خداوند را وسیله گناه و نافرمانی بر وی قرار ندهی.

 

برای تاملی بیش تر در زندگی‌مان ...

مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي صاحب تفسير الميزان

 

..... همه‌ عروسك‌ بودند . گفتاري از مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني

هر كس كه بت درون را شكست ...

درويش را نباشد برگ سراى سلطان..... ماييم و كهنه دلقى كآتش در آن توان زد

دريا باش، نه حباب - نامه آيت‌الله محمدحسين بهجتي به فرزندش

به ياد مرحوم علامه طباطبايي رضوان الله تعالي عليه

به یاد مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی ره

هر گه‌ كه‌ ياد روي‌ تو كردم‌ جوان‌ شدم‌ - مرحوم علامه حسيني طهراني در محضر مرحوم حداد

اي‌ استاد عزيز .... در وصف مرحوم علامه طباطبايي ره

نکاتی ناب از حضرت آیت الله حسن حسن زاده آملی حفظه الله تعالی

نکاتی ناب از حضرت آیت الله عبد الله جوادی آملی حفظه الله تعالی

سروده اي از آية الله العظمى وحيد خراسانى در مدح حضرت رضا عليه السلام

سـخـنـانـي از بـزرگـان

... علامت آن است كه هنوز ايمانتان پا برجاست./ گفتاری از حضرت آیت الله العظمی بهجت

به ياد مرحوم آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني رحمة الله عليه

تو همه‌اش‌ مكّه‌ ميروي‌، كربلا ميروي‌! پس‌ كِيْ بسوي‌ خدا ميروي‌؟!

فرازي از وصيت نامه حضرت آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني رحمه الله تعالي

به ياد مرحوم آيت الله ميرزا حسنعلي مرواريد ( ره ) :

نگاهی به زندگینامه حضرت آیت الله مروارید رحمه الله تعالی به مناسبت فرا رسیدن سومین سالگرد ارتحال آن

لذت حضور دائم در پرتو حيات متألهانه : حضرت آیت الله جوادی آملی

الهی .... آیت الله حسن زاده آملی

هرگز نبايد براى تحصيل مال خود را به هلاكت افكند- گفتاری از مرحوم آیت الله حسینی طهرانی

در وصف مرحوم علامه طباطبایی ره - گفتاری از مرحوم علامه حسینی طهرانی ره

اگر نماز را تحفظ کردید ... پیام مرحوم آیت الله سید علی قاضی به نسل جوان

مصاحبه با آیت الله العظمی صافی پیرامون ابعاد شخصیتی حضرت ‌آیت‌الله‌العظمی بروجردی

همواره بر گفتگو و احترام تاكید کرده‌ام ... مرحوم علامه سید مرتضی عسکری ره

بيدلى در همه ايّام خدا با او بود ...

با قيافه ي ملكوتي و صدايي متين و نافذ فرمودند: « خلص العمل لان الناقد بصير بصير

سفارش مي كنم او را به انديشيدن در كتاب خداوند ... مرحوم آية الله العظمي مرعشي نجفي

كشيدن سيگار حرام است ... حضرت آيت الله العظمي سيد علي سيستاني

من‌ نه‌ آن‌ رِندم‌ كه‌ ترك‌ شاهد و ساغر كنم ... نقل از : علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی

زندگي از فيزيك‌ تا متافيزيك - گفتگو با: استاد دكتر مهدي گلشني

استاد دكتر مهدي گلشني
ادامه نوشته

گر خود او آن را به تباهي نكشاند هيچكس نتواند آن را تباه كند . گفتاری از آیت الله حسن حسن زاده آملی


« آن كه در گوهر نفس خود ساعتي به فكرت بنشيند دريابد كه اگر خود او  آن را به تباهي نكشاند  هيچكس نتواند آن را تباه كند و آنچه را كه او را از تباهي باز مي دارد دانش بايسته و كردار شايسته است كه دانش آب حيات ارواح است چنانكه آب مايه حيات اشباح است. »


به یاد مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

 مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني ( ره ) [1] بارها مي فرمود:

« استادي داشتيم در نجف كه همواره مي گفت سري سالم به قبر ببريد. هواهاي نفساني را از سر خارج كنيد. انارة العقل مكسوف بطوع هوي : اميال نفساني نور عقل را از ميان مي برد. »

سپس مقدمه ي مشهور اخلاقي اش را بيان مي فرمود:

اول آنكه همواره متوجه باشيد كه از دنيا خواهيد رفت. « هر كه آمد به جهان اهل فنا خواهد بود. » 

دوم آنكه با خود هيچ نمي بريد. « هر كه آمد عمارتي نو ساخت / رفت و منزل به ديگري پرداخت » ( و آن دگر پخت همچنان هوسي / وين عمارت بسر نبرد كسي )

با اين مقدمات راه موفقيت در 3 چيز است: 1. انجام واجبات 2. ترك محرمات و 3. در حد توان و شادابي روح انجام مستحبات »

مي فرمودند فريب دنيا را نخوريد. چهارتا پول نشان تان مي دهد تا فريب بخوريد. دنيا امروز آدمي را مي فريبد و فردا مي گرياند. سلاطيني كه بر مردم مسلط بودند آخرش رفتند، ما هم مي رويم. آنها چيزي نبردند و ما هم نمي بريم. پس در كارهايمان به اين بينديشيم كه آيا « خدا » راضي است؟

مواظب باشيد ! جوانيد و قدر جواني خود را بدانيد. الان كه اينجا نشسته ام، همين امانت است. انسان از خود چيزي ندارد، همه ي امور از آن خداست. نبايد گول خنده هاي دنيا را بخوريم كه اسير دنيا با فديه هم آزاد نمي شود.[2]

او به سادگي هر چه تمام تر پر معنا ترين گزاره ي عرفان شيعي را بيان مي نمود:

     « خداوند حكيم است و فعل لغو از او سر نمي زند. محال است كه موجودي در عالم خلقت به خاطر او پا بر اميال شيطاني بگذارد و دستش گرفته نشود. ممكن نيست انساني در برابر اميال گناه آلود مقاومت نمايد و از رحمت خاص الهي دور بماند. آغاز ورود به عوالم متعالي از خويشتنداري از هواهاي نفساني شروع مي شود. »


[1] آن مرحوم از برجسته ترين مجتهدان نامدار معاصر قوچان بود. در سال 1329 قمري/ 1289 شمسي در روستاي خيرآباد مايوان متولد شد. پس از طي دروس مقدماتي و سطح در شهرهاي قوچان و مشهد مقدس، در سال 1351 قمري به نجف اشرف هجرت نمود و در آن جا درسهاي فقه و اصول را نزد مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقي و آيت الله حاج سيد محمود شاهرودي، سيد ابوالحسن اصفهاني و ساير اساتيد حوزه نجف فراگرفت و پس از گذشت 20 سال اقامت در نجف و نيل به درجه اجتهاد، در سال 1371 قمري به قوچان مراجعت كرد و در اين شهرستان به ترويج و نشر احكام اسلامي و تدريس علوم ديني پرداخت و پس از ده سال خدمت فرهنگي و علمي در قوچان، در سال 1381 ه.ق به مشهد عزيمت و تا زمان عروج ملكوتي اش ( سحرگاه روز سه شنبه 24/12/1372 شمسي / سوم شوال 1414 قمري بر اثر سكته قلبي ) در كمال معنويت و حياتي طيبه، در آن شهر اقامت داشتند. ايشان در صحن آزادي نزديك ايوان طلا به خاك سپرده شد. همگان از حاج شيخ به « عالمي رباني » ياد مي نمودند. شنيدم كه آخرين سخنان وي به اطرافيان خود « سفارش تقوا و دوري از گناه و مظاهر فريبنده ي دنيا » بود. در هيچ مجلسي به ياد او ننشستم مگر آنكه از زهد و تقواي او ياد شود ( رحمة الله تعالي عليه ) شرح حال ایشان در سایت آستان قدس رضوی

[2] و به ياد دارم كه بارها اين ابيات عبرت انگيز را برايم مي خواند:

هي الدنيا تقول بملء فيها          حذار حذار من بطشي و فتكي

فلا يغرركم حسن ابتسامي           فقولي مضحك و الفعل مبكي

گريه و ناله مؤمنان  - روایتی شریف از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) فرمودند: 

 "انما أبكى لخصلتين: لهول المطلع و فراق الأحبّة"(۱).

من بر دو خصلت گريه مي‌كنم:

  • يكي براي ترسي كه از امور اخروي در پيش دارم و
  • ديگري براي فراق و جدايي دوستان.

(1) بحار، ج6، ص 159.

سخني از آيت الله جوادي آملي: انسان چون تجافي كرد، قدرت عمل صالح را پيدا مي‌كند

اولين شرط در حركت به سوي خداوند، آمادگي براي پرش و خيز برداشتن است كه از آن به تجافي ياد مي‌كنند؛ زيرا تجافي، آن حالت نشستن است كه در حين برخاستن به وقوع مي‌پيوندد. اين كه گفته مي‌شود مأموم براي رسيدن به امام سابق، در حال تشهد تجافي كند به اين معناست كه نيم‌خيز بنشيند.
امام سيدالساجدين، زين‌العابدين علي‌بن حسين (عليهماأفضل‌صلوات‌المصلين) در دعاي شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان كه تا صبح به خواندن آن ادامه مي‌داد از خداوند تقاضا مي‌كرد كه: "اللهم ارزقنى التجافى عن دار الغرور"(1). يعني پروردگارا به من تجافي از دار غرور را روزي بگردان.
قرآن كريم در سوره مباركه "سجده" درباره‌ي‌ اهل تجافي مي‌فرمايد:
"تتجافي جنوبُهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً وطمعاً وممّا رزقناهم ينفقون * فلا تعْلم نفس ما أُخفي لهم من قرة أعْين جزاءً بما كانوا يعملون"(2)
آنان كه در بستر خواب جهت آمادگي براي نماز شب تجافي دارند، نه اين كه بسته به رختخواب و دوخته به آن باشند بلكه آماده فرا رسيدن سحرند تا از جاي برخيزند و خداوند خود را با بيم و اميد بخوانند و آنان كه از هر چه روزيشان داديم انفاق مي‌كنند، هيچ كس نمي‌داند چه پاداشي نيكو كه روشني‌بخش ديده و دل آنهاست براي جزاي اعمالشان در نظر گرفته شده، يعني همانطور كه آنها به گونه‌اي برخاستند كه ديگران نفهميدند، ما نيز به آنها چيزي را مي‌بخشاييم كه ديگران از فهم آن عاجز و ناتوانند، خود آنان نيز نمي‌دانند چه چيزي برايشان فراهم شده است.
آري! انسان چون تجافي كرد، قدرت عمل صالح را پيدا مي‌كند و چون عمل صالح انجام داد توفيق صعود به سوي حق را مي‌يابد: "إليه يصْعد الكلم الطيّب والعمل الصّالح يرفعه"(3)

(1) بحارالانوار، ج 95، ص 63، ح 2؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و هفتم ماه رمضان.
(2) سوره‌ي‌ سجده، آيات 16 ـ 17.
(3) سوره‌ي‌ فاطر، آيه‌ي‌ 10.
به نقل مستقيم از سايت معظم له http://www.esraco.net/

نبودن حزن و خوف براي سالك دلباخته: مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني

مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني ره

و نتيجه مجاهده اينست كه علاوه بر آنكه در صراط مستقيم قرار گرفته، ايمن شده و از دستبرد شياطين محفوظ خواهد ماند. الا انَّ اوْليَاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[1] خوف، عبارتست از ترسيدن نسبت به امرى كه هنوز واقع نشده و وقوع آن مترقّب و مورد اشمئزاز و ناراحتى انسان است. و حزن، عبارتست از اندوه و غم نسبت به امر غير ملايم و ناپسندى كه واقع شده است. اين دو معنى بر سالك إلى الله راه ندارد زيرا سالك كار خود را با خداى خود يكسره نموده غير از خدا مقصد و مقصودى ندارد، نه از فوت امر غير منتظره‏اى در حزن، و نه از وقوع امر غير مترقّبى در خوف خواهد بود. اينجا جاى يقين است كه خداوند واجدان آن را به اولياى خود تعبير فرموده است. و يشير الى ذلك ما قاله امير المؤمنين عليه السّلام: أبصرَ طريقَه، و سلَكَ سبيلَه، و عرفَ منارَه، و قطَع غمارَه، فهو من اليقين على مثل ضَوءِ الشّمسِ.[2]  و نيز فرمايد: هجَََََمَ بهم العلمُ على حقيقةِ البصيرةِ، و باشَروا روحَ اليَقينِ، و استَلانوا مَا استَوعَرَهُ المُترِفون، و أنسوا بما استوحَش منه الجاهلون، و صَحبوا الدُّنيا بأبدانٍ ارواحُها مُعلّقةٌ بالمحلّ الأعلى.[3]  در همين مرحله است كه ابواب كشف و شهود بر او مفتوح خواهد شد.


[1] آيه 62، از سوره 10: يونس: هان كه اولياء خدا نه ترسى بر آنان است و نه اندوهى دارند

[2] راه خود را ديده و جاده‏اش را پيموده و مناره آن را شناخته و از درياى خروشانش گذشته، بنابراين يقين او)نسبت به حقائق(همچون يقين به روشنى خورشيد است

[3] دانش با حقيقت بينش و درايت برايشان روى نموده، و با روح يقين)يا آرامش و نسيم يقين(پيوند خورده‏اند، و آنچه را كه افراد ناز پرورده سخت مى‏شمرند نرم و هموار پنداشته، و به آنچه نادانان از آن وحشت دارند انس گرفته، و در دنيا با بدنهائى زندگى مى‏كنند كه ارواح آنها به محل اعلى پيوسته است

واي بر کساني که نماز مي‏خوانند؛ ولي به نماز بي‏توجهي مي‏کنند - گفتاری از امام موسی صدر

در قرآن کريم آمده است: «ويلٌ لِلمُصَلين. الذِينَ هُم عَن صَلَاتِهِم ساهون. الذِينَ هُم يرَاؤُون. ويمنَعُونَ الْمَاعُون (ماعون، 4ـ 7) آيا مي‏دانيد در احاديث و در تفسير اين آيات چه آمده است؟ قرآن کريم مي‏خواهد بگويد: نماز به تنهايي کافي نيست. واي بر نمازگزاراني که نسبت به نماز غافل و سهل‏انگارند! واي بر کساني که نماز مي‏خوانند؛ ولي به نماز بي‏توجهي مي‏کنند و آن را کوچک مي‏شمارند و حتي آن را از ياد مي‏برند! کساني که در نمازشان ريا مي‏کنند، نيت‏َشان نادرست است. آنان براي خدا نماز نمي‏خوانند. واي بر آنان! گروه سومي که واي بر آنان است، کساني هستند که نماز مي‏خوانند؛ ولي از دادن زکات و احسان به فقيران خودداري مي‏کنند؛ يعني اگر همسايه‏شان به ظرفي يا مالي يا وسيله‏اي نياز داشت، از برآورده کردن آن خودداري مي‏کنند. چگونه ممکن است انسان نماز بخواند و احساس کند که بنده خداست و همسايه‏اش نيز برادر او و بنده خداست، ولي درد و رنج و نياز او را درک نکند و از کمک به او دريغ کند؟ اين غير ممکن است.

منبع روزنامه اطلاعات 1 شهریور 1388

مگر مي‌شود دين را از رياضيات جدا بدانيم؟ - گفتاری از حضرت آیت الله حسن زاده آملی

حضرت آيت الله حسن زاده آملي

 

مگر مي‌شود دين را از رياضيات جدا بدانيم؟ حديث شريفي در كافي است كه امام صادق عليه‌السلام به يكي از صحابه فرمودند: «اشياء همه به هندسه آفريده شده‌اند.» و آن آقا مثل اينكه لفظ هندسه را نشنيده بوده و نمي‌دانسته چيست، گفته است هندسه يعني چه؟ امام فرموده‌اند: «هندسه يعني مقدار و اندازه».

... معلوم مى‌شود كه شفا رقم خورد - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

پرسش

اگر كسى براى ديگرى كه بيمارى مزمن و ديرينه‌اى دارد، دعا كند و با توسّل به ائمه معصومين ‏‏(عليهم‌السّلام) شفاى او را بخواهد، آيا اين كار مطلوب است؟ يا اينكه ممكن است از خدا سختى ‏در زندگى طلب كند و خدا برخى مشكلات را براى او قرار دهد، تا در آخرت اجر و پاداش زيادى ‏دريافت كند. با اين وجود جواب چيست؟

 


پاسخ حضرت آيت الله جوادي آملي

حضرت آیت الله جوادی آملی

 هنگامى كه خداوند قلب بيمار يا يكى از دوستان وى را به نيايش جذب نمود و دل با بال كشش غيبى ‏ميل دعا پيدا كرد، معلوم مى‌شود كه شفا رقم خورد. وقتى ايوب (عليه‌السّلام) به طور جدّ عرض كرد: «إنّى ‏مسنّى الضّرّ و أنت أرحم الرّاحمين»(1)، معلوم شد كه چنين خواسته مسبوق به خواسته خداى سبحان ‏بوده است، زيرا رجال الهى، چونان ملائكه، بدون اذن سابق قول يا فعلى ندارند؛ «لا يسبقونه بالقول»(2).‏

اگر صاحبدلى پيام الهى را در محرم‌خانهٔ دل نسبت به درخواست علاج بيمارى كهن و مرض عتيق دريافت ‏نمود، دريغ نكند. البته بيمارى كه در منزل صبر به سر مى‌برد، آن را بيدرنگ تحمّل مى‌كند و مريضى كه در ‏مرحلهٔ رضا قرار دارد، از آن خشنود مى‌شود و مبتلايى كه فارغ از حضور خويش و غافل از درد خود است و در ‏منزلت رفيع تفويض سير مى‌نمايد، از خود طرحى ندارد، بلكه مى‌پسندد آنچه را جانان پسندد.‏

چون دعاى پدر براى فرزند طبق حديث نبوى (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) همسان دعاى پيامبر براى امّت خود ‏است؛ «دعاء الوالد لولده كدعاء النبي (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) لاُمّته»(3)، و كهن‌سالانى كه از عهد ديرين ‏به تعليم كتاب و حكمت اشتغال داشتند، به مثابهٔ پدر فرزندان علمى ـ بلاواسطه يا مع‌الواسطه‌ ـ اند، اميد ‏است دعايمان بدرقهٔ سير و سلوك علمى و عملى همهٔ تقى‌السيره و نقى‌السريره‌ها باشد.‏

مستحضريد كه عمر سرمآيهٔ است نه درآمد، از هزينه نمودن سرمآيهٔ جز در تحصيل دلمآيهٔ پرهيز شود.‏

به وقـت صبــح شـود همچـو روز معلومت

كـه با كه باخته‌اى عشق در شب ديجـور

بر اساس استوار: «قُل الله ثمّ ذرهم فى خوضهم يلعبون»(4) در عين اشتغال به علم‌الدّراسة از ‏جاذبهٔ علم‌الوراثة غفلت نشود، البته با فيض ربوبى و فوز قدسى؛

در تو كجا رسد كسى، تا نرود به پاى تو

مرغ تو كى شــود ولى، تا نَپَرد به بال تو‏

ولاى اهل‌بيت عصمت چونان قرآن كريم قداست دارد، از اعتصام به آن محروم نمانيم كه حِرمان از قرآن ‏كريم را به همراه دارد و انتظار مى‌رود، راقم و مرقوم له از محتواى پاسخ و پرسش بهره‌مند گردند.‏

‏(1) سورهٔ انبياء، آيهٔ 83.‏

‏(2) سورهٔ انبياء، آيهٔ 27.‏

‏(3) نهج‌الفصاحه، ج 1، ص 322.‏

‏(4) سورهٔ انعام، آيهٔ 91.‏

 

جوادى آملى، آذر 1381

لذّت از نماز، از هر لذّتى بالاتر است - گفتاری از مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی

مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی 

در روايت است كه رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمود:«حُبِّبَ إِلَىَّ مِنْ دُنْياكُمْ: أَلطِّيبُ، وَ النِّساءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِى فِى الصَّلاةِ.» iز دنياى شما سه چيز مورد علاقه و محبوب من است: عطر و بوى خوش، زنان، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است. (1)
تمام لذّتها روحى است و آن چه از لذّات كه در طيب و يا از راه نساء، به صورت حلال تكوينا مطلوب است، بيش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است؛ امّا طفل كم درك را با لذت حجله و عروسى كارى نيست و حجله گاه براى او لذّت ندارد، بلكه براى او حصار و قفس و زندان است و خود او در آن جا زندانى و بى تحرّك است، براى او دويدن و بازى لذت دارد، او دوچرخه و سه چرخه دوست مى دارد و از اين لذّت مى برد كه از جايى به جايى در حركت و سير باشد، بازى در كوچه براى او از حجله و عروسى لذّت بخش تر است.

 براى ما هم آبگوشت لذت دارد. براى ترياكى ها و شيره كشها و... كارهايشان از همه چيز ـ چنان كه مدّعى هستند ـ لذيذتر است.

 لذّتها همه روحى است، وگرنه كوه به اين عظمت، در جهالتِ از لذتهاى روحى است. در روايت است:«تَنَعَّمُوا بِعِبادَتِى فِى الدُّنْيا، فَإِنَّكُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الاْآخِرَةِ.» در دنيا از عبادت من برخوردار شويد و لذّت ببريد، چرا كه در آخرت از آن لذّت خواهيد برد. (2)

 

1. وسائل الشيعة، ج 1، ص 442، ج 2، ص 144؛ بحار الانوار، ج 73، ص 141؛ ج 79، ص 211؛ خصال، ج 1، ص165، نيز ر.ك: مسند احمد، ج 3، ص 128، 199، 285 و...

2. اصول كافى، ج 2، ص 83؛ وسائل الشيعة، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 8، ص 155؛ ج 67، ص 253.

منبع

آیت الله العظمی بهجت جزء جوامع الکلم عصر حاضر ما بودند - پيام آيت الله جوادي آملي

مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی
ادامه نوشته

اهميت عمل - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

 

 

 

 

 

ادامه نوشته

دین جوهره تمامی تمدن ها - گفتاری از حضرت آیت الله شیخ محمد علی تسخیری

معتقدم جوهره تمامي تمدن‌هايي كه امروز در جهان وجود دارند، از دين است و اگر ما مساله گفتگوي تمدنها را مطرح كرديم در حقيقت خود گفتگوي اديان است و ما اين ايده را قبول داريم.‌ ...  امروز مشكلاتي جهاني تنها از راه گفتگو قابل حل است. از سوي ديگر معتقديم كه منطق و دليل‌مان قوي است بر اين اساس مي‌توانيم در هر گفتگويي منطق صحيح را حاكم كنيم و مطالبي را كه داريم به طور مستدل عرضه كنيم.‌ ... بر اين اساس من معتقدم كه بايد مركزي براي هر دو جريان تشكيل شود و اين پيشنهاد را سابقاً به برخي مسئولين كشور هم ارائه كردم.‌ ...  در حقيقت اين حركت حركت دولتي نيست، بلكه حركتي فرهنگي است و اگر حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌ها دست به دست هم اين حركت را هدايت كنند، اين حركت مي‌تواند به آثار مثبت و زيادي بيانجامد.‌    
منبع

پديده با عظمت حيات - شادروان علا‌مه محمد تقي جعفري (ره)

ادامه نوشته

زندگاني عارف سالك، فقيه اهل بيت عليهم السلام،‌حضرت آيت‌الله العظمي بهجت

ادامه نوشته

دلتان هم با زبانتان مطابق باشد. ... مرحوم آیت الله العظمی بهجت (ره)

پرسش: هنگام تشرف به زیارت امام رضا علیه‌السلام چه دعایی بخوانیم؟

مرحوم آیت الله العظمی بهجت (ره):

من چیزی بیش از همین‌ها که در کتاب‌های معتبر – مانند مفاتیح‌الجنان – است، بلد نیستم؛ تنها چیزی که هست، این است که همین دعاها را تنها با زبانتان نخوانید؛ دلتان هم با زبانتان مطابق باشد.

 

با یک بار خواندن هم می‌توان به آن بخشایش رسید.

پرسش:

در احادیث است که اگر کسی پیش از خواب، صد بار سورة توحید را بخواند، خداوند گناه پنجاه سال او را می‌بخشاید (الکافی، ج2، ص 620) آیا این پاداش به شرط مداومت بر این کار است یا با یک بار خواندن هم می‌توان به این پاداش رسید؟

مرحوم آیت الله العظمی بهجت (ره):

 با یک بار خواندن هم می‌توان به آن بخشایش رسید.

کتاب نفس مطمئنه تنظیم از مهدی عباسی

مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها - گفتاری از آیت الله جوادی آملی

در جوامع اسلامی آمده است که محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) و محبوب ترین مردان نزد آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر المؤمنین(علیه‏السلام) بود.  البته معلوم است پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود حبیب خداست، دوستی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) میزان تعیین کنندهٴ محبوبیت انسان ها نزد خداست و در حدیث دیگر چنین آمد: … و کانَتْ إذا دَخَلَتْ علی النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قامَ إِلیها فَقَبَّلها وَ أَجلَسَها فى مَجلسِهِ ؛ یعنی هر وقتی فاطمه (علیهاالسلام) وارد می شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای خود برمی‏خواست و به سوی حضرت زهرا(علیهاالسلام) می رفت و او را می بوسید و به جای خود می‏نشاند. نکتهٴ مهمّ آن است که درحدیث مزبور نیامد قامَ لَها بلکه چنین می‏گوید: «قام اِلیها»، میان این دو تعبیر فرق عمیقی است.

حضرت آیت الله جوادی آملی، کتاب سروش هدایت، ج۲،ص۲۲۷ «مقاله فاطمه مظهر رضایت و غضب الهی»

قرآن جهاني مي‌انديشد و جهاني سخن مي‌گويد

 

حضرت آيت‌الله جوادي آملي در پيامي به همايش «قرآن و روابط بين‌الملل»:

ادامه نوشته

سيره استاد ما اديب - 3 دکتر شفیعی کدکنی

ادامه نوشته

سيره استاد ما اديب - 2 دکتر شفیعی کدکنی

ادامه نوشته

سيره استاد ما اديب - 1 دکتر شفیعی کدکنی

ادامه نوشته

يادنامه مرحوم اديب نيشابوري معروف به اديب ثاني (1396ـ 1315ق) - استاد محمدرضا حكيمي

ادامه نوشته

هر كس كه بت درون را شكست ...

حضرت آيت الله جوادي آملي / نماز جمعه قم
تا قيامت، هر كس كه بت درون را شكست و به مبارزه با بت بيرون پرداخت، فرزندِ خليل حق است، اگر چه به حسب ظاهر هيچ نسبت نژادي و قومي با حضرت ابراهيم(عليه السلام) نداشته باشد و هر كس به هر شكل، بت تراش و بت فروش و بت پرست باشد، نه فرزند خليل حق است و نه فرزند رسول خدا و علي مرتضي‌(صلوات‌اللّه عليهم‌اجمعين) حتي اگر به لحاظ نژادي، وابسته به آنان باشد؛ زيرا در قلمرو ولايتمداري، مقوّمِ اصيل هويتِ انسان را كرامت او تشكيل مي‌دهد و اگر كسي فاقد كرامت بود سهمي از هويت اصيل انساني ندارد.

مأخذ: (صورت و سيرت انسان در قرآن، ص 333)

مقایسه نهج البلاغه با خطبه حضرت زهرا علیها السلام[۱] - آیت الله جوادی آملی

ادامه نوشته

محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

در جوامع اسلامی آمده است که محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) و محبوب ترین مردان نزد آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر المؤمنین(علیه‏السلام) بود.  البته معلوم است پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود حبیب خداست، دوستی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) میزان تعیین کنندهٴ محبوبیت انسان ها نزد خداست و در حدیث دیگر چنین آمد: … و کانَتْ إذا دَخَلَتْ علی النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قامَ إِلیها فَقَبَّلها وَ أَجلَسَها فى مَجلسِهِ ؛ یعنی هر وقتی فاطمه (علیهاالسلام) وارد می شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای خود برمی‏خواست و به سوی حضرت زهرا(علیهاالسلام) می رفت و او را می بوسید و به جای خود می‏نشاند. نکتهٴ مهمّ آن است که درحدیث مزبور نیامد قامَ لَها بلکه چنین می‏گوید: «قام اِلیها»، میان این دو تعبیر فرق عمیقی است.

حضرت آیت الله جوادی آملی، کتاب سروش هدایت، ج۲،ص۲۲۷ «مقاله فاطمه مظهر رضایت و غضب الهی»

نجات كشور از غرب زدگى گفتاری از مرحوم امام خمینی

و ما اگر بخواهيم واقعاً مملكتمان نجات پيدا كند، مقدّم بر همه اين است كه از اين غربزدگى نجات پيدا كنيم. شما ملاحظه كنيد، حتى اسم خيابانهاى ما «روزولت «،» چرچيل»، چه! خوب چرا؟ براى اينكه ما براى خودمان شخصيتى قائل نيستيم؛ الّا شخصيت اروپايى بايد باشد. اصلًا مملكت ما تزيين بايد بشود به اسماء اينها! اين مسئله است. آنها همچو كردند مغز ما را و اين طور بار آوردند كه اگر بخواهيم يك چيزى بشويم، كتاب مى‏نويسيم، اولش هم اسم يكى از آنها بايد باشد تا كتابمان را بخرند! جوانهاى ما بخواهند كتاب بخرند، اگر چنانچه به اسم ماركس باشد و لنين باشد، مشترى زياد است. اگر به اسم شيخ الرئيس باشد نه! با اينكه تمام اينها يك صفحه از كتب شيخ الرئيس را نمى‏توانند بفهمند! ولى مع ذلك چون شرقى است، از اين جهت.] ... [ملّاصدرا را اسمش را نشنيده‏اند، ملّاصدرا اصلًا اسمش را نشنيدند، ملّاهاى ما را اسمش را نشنيدند، اما رجال آنها همه. كتابهاى ما را نمى‏دانند چه است، مى‏گويند «اسلامشناس»! «اسلامشناس»، ما اسلامشناسيم. اسلام را نمى‏دانند چيست تا اسلام شناس باشند! دو تا جنگ اسلام را مى‏دانند! دو سه تا جنگهايى كه واقع شده است. مگر اسلام جنگ است؟ مگر معارف اسلام جنگ است؟ از معارف اسلام بى‏اطلاع‏اند. اسلام هم وقتى مى‏خواهند بشناسند، با حرفهاى اروپاييها مى‏شناسند. حرفهاى غربيها را مى‏آورند. فلان غربى اسلامشناس! اسلامى كه غربى‏ها براى ما معرفى مى‏كنند! اين براى اين است كه ما خودمان را باخته ايم در مقابل غرب، شرق خودش را باخته است. تا از اين باختگى بيرون نيايد، تا محتواى خودش را پيدا نكند، نمى‏تواند مستقل باشد.

 

                                                                                         (صحيفه امام، ج‏9، ص: 378 – 389)

 

غفلت از او نكنيد. گفتاري از امام خميني (ره)


خدا هست، خدا هست غفلت از او نكنيد. خدا حاضر است. همه ما تحت مراقبت هستيم وَاللَّهُ مِنْ وَرائِهمْ مُحيطٌ (سوره بروج، آيه 20.) مراقب است. آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالى است. آن لحظات چشم شما در مراقبت حق تعالى است. آن حركات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست. توجه داشته باشيد كه اين دنيا رفتنى است، و حساب شما با كسى است كه همه چيزتان تحت مراقبت بوده است.

صحيفه امام ج11 ، ص 500 .

دریافت نرم افزار

ادامه نوشته

علـم و دين (قسمت اول)در ديدار با دكتر مهدي گلشني


ادامه نوشته

Science Alone Is Not Enough for Humanity- Mehdi Golshani

ادامه نوشته

Causality in the Islamic Outlook and in Modern Physics - Mehdi Golshani

 
ادامه نوشته

تربیت اسلامی در کلام امام حسن عسکری - متن سخنرانی آیت الله جوادی آملی

آيت الله جوادي آملي
 
 
 
 
 
 
 
ادامه مطلب را كليك نماييد.
 
 
 
 
ادامه نوشته

گفتاری از آیت الله جوادی آملی

حضرت آيت الله جوادي آملي هیچ انسانی بی‌نیاز از بهره‌برداری از مراسم کربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّة‌ بلند پایانی این راه رسید‌ه‌اند، آن‌ها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینی‌اند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را می‌پروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت می‌کند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را می‌پروراند.

حضرت آیت الله جوادی آملی، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص ۸۷   به این سایت نیز مراجعه نمایید.

حضرت آیت الله جوادی آملی: همه موظفند در برابر عزاداري‌ها و سخنراني‌هاي بدون سند موضع بگیرند

به گزارش ايسنا به نقل از مركز خبر حوزه،‌ سخنان حضرت آيت‌الله جوادي‌آملي در ديدار جمعي از مبلغان اعزامي به مناطق مختلف كشور: منبع


همه موظفند كه در برابر قرائت‌هاي باطل، عزاداري‌هاي نادرست، سخنراني‌هاي بدون سند، موضع بگيرند و از تحريف آنها جلوگيري كنند. 

 ... سخنراني‌ها و نوحه‌خواني‌هايي كه در هيأت‌هاي مذهبي و مراسم عزاداري‌ها صورت مي‌گيرد، بايد بر اساس دليل، منطق و منابع معتبر باشد. 

 ... اينطور نيست كه اگر در عزاداري‌ها، سخنراني‌ها و روضه خواني‌ها تحريف صورت گيرد، خطرش كمتر از تحريف قرآن باشد. 

... ما بايد عميقا سيره،‌ اهداف و بيانات اهل بيت (ع) را بشناسيم و آنها را در جامعه پياده كنيم.

 ... با وجود رحلت و شهادت ائمه، هنوز حقيقت عترت باقي است و تا قيام قيامت حفظ خواهد شد.

 ... بايد آري گفتن يا نه گفتن ما محققانه باشد يعني تكذيب و تصديق ما بايد بر اساس علم و تحقيق باشد.

... اگر اين روضه‌خواني‌ها محتوايي نداشته باشد و صرف آهنگ باشد، اشكي كه ريخته مي‌شود، اثري ندارد.

...  اشكي كه داراي پشتوانه عقلي است قطعا سلاح محكمي در برابر دشمنان اسلام خواهد بود.

...  اگر مداحي و روضه‌خواني عاقلانه نباشد، گريه آن نيز سلاحي براي انسان در برابر دشمن داخلي و خارجي نخواهد بود.  ...  وجود حضرت حسين بن علي (ع)نسبت به كارهايي كه انسان را كوچك مي‌كند، رضايت نمي‌دهد و نبايد اين كارها انجام شود.

عرض تبریک

 فرا رسيدن روز مبارک عيد سعيد فطر، عيد رحمت و مغفرت و روز کرامت و شرافت، را به تمام مسلمانان جهان تبريک و تهنيت مي گوييم.


 حضرت آیت الله جوادی آملی :

گفته‌اند: پس از عيد فطر، شش روز از اوايل ماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگيريد؛ زيرا اگر كسى دوست عزيزى را بخواهد بدرقه كند، چند قدم به همراه او مى‌رود. امام سجاد (عليه‌السلام) فرمود: «وأوحشنا انْصرافه عنّا» و از اينكه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما دوست مهربان و پر بركتى را از دست مى‌دهيم، لذا به وحشت مى‌افتيم. از اين رو بود كه آخر ماه مبارك رمضان كه مى شد، اولياى خدا احساس غربت مى‌كردند.

«ولزمنا له الذِمام المحْفوظ والحُرمة المرْعيّة والحق المقضى». ما بايد حقى كه او بر عهده ما دارد رعايت كرده حرمتى كه در پيش ما دارد ارج بنهيم. بايد به تعهدى كه بين ما و اوست وفا كنيم.

«فنحن قائلون السلام عليك يا شهْرَ الله الأكبر ويا عيد أوليائه» آنگاه چون اين دوست عزيز از ما جدا مى‌شود ما چنين مى‌گوييم: سلام بر تو اى بزرگترين ماه كه به خدا انتساب دارى. و سلام بر تو اى عيد اولياى الهى. اين سلام، سلام توديع است.

«السّلام عليك يا أكْرم مصحوبٍ من الأوقات ويا خيْر شهرٍ فى الأيام والسّاعات» امام سجاد (عليه‌السلام) چندين بار به اين ماه سلام مى‌كند. ماه رمضان اگر زمانى گذرا بود و باطن و سرّ و حقيقت و روح نداشت، ولى‌الله به او سلام نمى‌كرد. اين گفته‌هاى معرفتى ـ معاذ الله ـ نظير اشعار خيالى شعرا نيست كه بر خطابه‌هاى خيالى حمل شود كه مثلا ً به كوه و يا آثار مخروبه خطاب مى‌كنند. بيان حضرت اين است كه ما خيلى دوست و رفيق، داشته و داريم؛ اما هيچ دوستى به عظمت اين ماه نبوده. ماهى كه نه هيچ روزى مثل روزهاى آن و نه شبى چون شبهاى آن بود.

مأخذ: (حكمت عبادات، صفحات 170 ـ 171) - منبع  

 

آنچه را كه خدا تحريم فرموده، از آنها اجتناب كند و وارسته باشد.

«قال أميرالمؤمنين (عليه‌السلام) فَقُمت وقُلتُ: يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): ما أفضل الأعمال فى هذا الشهر؟

 حضرت على (عليه‌السلام) كه همه اين معارف را از زبان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدند فرمودند: من از بين مردم برخاسته، از پيامبر سؤال كردم بهترين اعمال در اين ماه چيست؟

 فقال: يا أبا الحسن أفضل الأعمال فى هذا الشهر الورعُ عن محارم الله عزّ وجلّ»

بهترين عمل در اين ماه پارسايى و اجتناب از محرّمات خداست. آنچه را كه خدا تحريم فرموده، از آنها اجتناب كند و وارسته باشد.


مأخذ: (حكمت عبادات اثر آیت الله جوادی آملی، صفحات 165)

 

 

صحيفه سجاديه؛ صحيفه روزگاران‌ - نوشته: استاد عبدالمحمد آيتي‌

ادامه نوشته

به یاد سرداری بزرگ - پاي صحبت بانو خديجه محمدي مادر شهيد محمد بروجردي

 

 

در نگاهش رازي نهفته كه تنها <محمد> مي‌تواند آن را بخواند در گوشه‌اي از اين شهر درندشت و در پس رفت و آمدهاي بي‌تفاوت مردم، روزها را به شب پيوند مي‌زند. هنوز هم تنها سرمايه و دلخوشي‌اش همان تابلويي است كه حالا به طرز زيبايي قاب شده و بر سينه ديوار اتاق خانه‌اش نصب گرديده است....... ( ادامه مطلب را کلیک نمایید. )

ادامه نوشته

.... بايد درس‌هايي از خطبه‌هاي حضرت فاطمه ( س ) را براي مردم بيان كرد.‌ آيت الله جوادي آملي

 

تاكيد امام جمعه موقت قم بر تدريس خطبه‌هاي حضرت زهرا(س) در مراكز علميآيت‌الله عبدالله جوادي‌آملي

 

قم - خبرگزاري جمهوري اسلامي: امام‌جمعه موقت قم با تأكيد بر ضرورت تدريس خطبه‌هاي حضرت فاطمه زهرا(س) در مراكز علمي كشور، گفت: بايد در مورد برخي سخنان آن حضرت تحقيق و پژوهش علمي صورت گيرد.‌

آيت‌الله عبدالله جوادي‌آملي در خطبه‌هاي نمازجمعه اين هفته، شهادت حضرت فاطمه‌زهرا(س) را تسليت گفت و افزود: نبايد ايام فاطميه تنها در عزاداري و مرثيه‌سرايي خلاصه شود، بلكه بايد درس‌هايي از خطبه‌هاي حضرت فاطمه(س) را براي مردم بيان كرد.‌

وي گفت: اگر جريان فاطميه به صورت اصلي احيا شود همه مناسبت‌هايي كه در زير مجموعه وجود مقدس حضرت زهرا(س) انجام مي‌شود، به مقصد خواهد رسيد.‌

آيت‌الله جوادي‌آملي گفت: در سالهاي اخير خطبه حضرت فاطمه‌زهرا(س) مورد توجه قرار گرفته وعده‌اي به شرح و حفظ آن پرداخته‌اند.‌

استاد برجسته حوزه علميه قم، ادامه داد: بخشي از خطبه‌هاي حضرت فاطمه زهرا(س) همسطح با خطبه‌هاي حضرت علي(ع) در نهج‌البلاغه است و بايد بيش از اين به خطبه‌ها توجه شود.‌

آيت‌الله جوادي‌آملي تصريح كرد: در فضاي عمومي جامعه تنها بايد بخشي از ايام فاطميه را به روضه‌خواني اختصاص داد و قسمت ديگري از اين زمان را به تدريس و تبيين اين خطبه‌ها پرداخت.‌

وي گفت: درهاي خداوند به روي بندگان خود باز است و اگر همه با اخلاص از خداوند درخواست باران رحمت كنند تا مشكلات گراني، مسكن و تورم برطرف شود، ايشان دعاي ما را اجابت خواهد كرد.‌


منبع: روزنامه اطلاعات تاريخ خبر: شنبه 28 اردیبهشت 1387، 11 جمادی الاول1429، 17 مه 2008، شماره 24195

 

زيارت حرم مطهر حضرت امام رضا عليه السلام

    
 اللهم صل علي محمد و آله و سلم    
    
ورود به اينترنت را با زيارت حرم امام معصوم علي بن موسي الرضي عليه السلام آغاز نماييم.
 
اينجا را كليك نماييد.   ( ويرايش جديد )
 
ادامه نوشته

دریافت فایل سه سخنرانی از حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی

برپايی و زنده نگهداشتن شعائر حضرت سيدالشهداء عليه‌السلام و حضرت صديقه كبری عليهاالسلام   دریافت فایل - اینجا را کلیک نمایید.

حُرُمات خدا (در سوگ تخريب مضجع امامين عسگريين عليهماالسلام) - ١٣٨۵   دریافت فایل - اینجا را کلیک نمایید.

توصيه‌هايی به مسئولان هيئات مذهبی در بزرگداشت مراسم عزاداری امام حسين عليه السلام    دریافت فایل - اینجا را کلیک نمایید.

 

 

توبه حقیقی - گفتاری از آیت الله جوادی آملی

آیت الله جوادی آملی اگر انسان در درون قلب خويش، با اراده‌اي شكست ناپذير بگويد: «أستغفر الله وأتوب إليه» همين توبه است. نه لازم است فرياد بكشد و نه حتّي لازم است اين كلمات را بر زبان بياورد. زيرا ذكر كلمه استغفار، از واجبات توبه نيست. انسان اگر در قلب خويش نسبت به گذشته زشت خود نادم باشد و نسبت به آينده تصميم قطعي بگيرد، و همه امور را به نام خداي سبحان انجام دهد، تائب حقيقي است و همين كار او توبه است.


مأخذ: تفسير موضوعي، ج 6، ص 326.  منبع

مباحث اخلاقی - حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

بايد سراغ سر چشمه ها وريشه ها رفت!حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفات شيعيان (1)

صفات شيعيان (2)

صفات شيعيان (3)

صفات شيعيان (4)

اگر صاحب الزمان(عج) بيايد...

کسب روزی

صفات شيعيان (5)

ويژگى هاى بندگان خوب خدا

صفات اولياى الهى

5 صفت نيکو

مراتب كمال ايمان

دو صفت مذموم پرخورى و چشم چرانى

صفات مومن (1)

صفات مومن (2)

صفات مومن (3)

صفات مومن (4)

صفات مومن (5)

صفات مومن (6)

پنج درس زندگى و ترك شبهات

صفات مومن (7)

صفات مومن (8)

به مناسبت عید غدیر خم

چهار دستور اسلامى و كوتاهى عمر دنيا

جايگاه انسان در دنيا و آخرت

موانع شناخت

صفات مؤمن (9)

صفات مؤمن (10)

دگرگونى هاى دنيا

شش برنامه سعادت بخش

زبان

دنيا معدن جواهر است

علامت مسلم، مؤمن و متّقى

تضاد بين عمل و عقيده

سفر آخرت و ياد مرگ

توجه به تاريخ گذشتگان

عفو و گذشت

فرار از مرگ

راه رهايى از شبهات و شهوات

تربيت نفوس

توحيد افعالى و ثمرات اعتقاد به آن

صفات مؤمن 11

برآوردن نياز دشمن

خير دنيا و آخرت

حسن عاقبت

سفارش هايى به ابوذر - مسأله روزى

در تفسير اهدنا الصراط المستقيم

بيدارى و آمادگى

پيوند بين دين و دنيا

تقوا

شيوهٔ قرآن در بيان اَسرار - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

استاد فرزانه حضرت آيت الله جوادى آملى (دام ظله)  قرآن كريم گاهى معارف بسيار بلندى را در آيات كوتاهى بيان مى‌دارد كه جز افراد كمى از خواص اهل تفسير نمى‌توانند به فهم آن نايل گردند، مانند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»(1) يا «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنتُمْ»(2) كه محتواى اين آيات چنان سنگين و دقيق است كه اگر انسان بخواهد اين معارف را به عنوان «يكون فيها لا بالممازجه»(3) بيان كند، با كمبود الفاظ از يك سو، و قصور مفاهيم از سوى ديگر روبرو مى‌شود.

يكى از روشهاى قرآن كريم آن است كه پس از ارائه مطالب قابل گفتن، اشاره‌اى مى‌كند كه مطلب ديگرى هم در اينجا هست كه ما نگفتيم. به عنوان مثال دربارهٔ ابراهيم خليل (سلام الله عليه) كه به او ملكوت آسمانها و زمين ارائه شد چنين آمده است: «وَكَذلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»(4) يعنى ما اين چنين به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان داديم و براى اينكه موقنين و يقين داران باشد.

بيان عادى مسئله اين بود كه بفرمايد ملكوت را به او نشان داديم تا از موقنين باشد ولى قرآن كريم با آوردن «واو» پيش از «ليكون من الموقنين» مى‌فهماند كه عنايات و اهداف ديگرى هم در ارائه ملكوت وجود دارد كه خداوند آن را بازگو نكرده است و از اين طريقْ محقّق متفحّص را براى كشف آن اهداف و فهم معارف ترغيب مى‌كند.


 ( 1 ) سورهٔ حديد، آيهٔ 3.

(2) همان، آيهٔ 4.

(3) بحار، ج 77، ص 283.

(4) سورهٔ انعام، آيهٔ 75.

مأخذ: (قرآن در قرآن، ص 446، 447)  منبع

 

اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند. - مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی

مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی
 
 

قصيده اي در ثواب گريه بر حضرت سيد الشهدا(ع) از آيت الله العظمي نجابت(ره)

 

 

 

 

ادامه مطلب را کلیک نمایید.

 

 

ادامه نوشته

در سوگ تخريب مضجع امامين عسگريين عليهماالسلام - سخنراني حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني

 حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني
 
 
 
 سخنراني حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني
حُرُمات خدا (در سوگ تخريب مضجع امامين عسگريين عليهماالسلام) - ١٣٨۵