هر گه كه ياد روي تو كردم جوان شدم - مرحوم علامه حسيني طهراني در محضر مرحوم حداد
چقدر مناسب حال من سرگشتۀ خستۀ رنج ديده بود در ساليان متمادي با وصول به اين كانون حيات و مركز عشق حضرت سرمدي، اين غزل خواجه رضوانُ الله عليه:
هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه كه ياد روي تو كردم جوان شدم

شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خدا
بر منتهاي مطلب خود كامران شدم
در شاهراهِ دولت سرمَد به تخت بخت
با جام مي به كام دل دوستان شدم
اي گلبن جوان برِ دولت بخور كه من
در سايۀ تو بلبل باغ جهان شدم
از آن زمان كه فتنۀ چشمت به من رسيد
ايمن ز شرّ فتنۀ آخِر زمان شدم
اوّل ز حرف لوح وجودم خبر نبود
در مكتب غم تو چنين نكتهدان شدم
قسمت حوالتم به خرابات ميكند
هر چند كاينچنين شدم و آنچنان شدم
بر من چو عمر ميگذرد پير از آن شدم
دوشم نُويد داد عنايت كه حافظا
بازآ كه من به عفو گناهت ضِمان شدم