استاد دکتر مهدی گلشنی : مشکلات فرهنگی دانشگاه‌ها مورد غفلت ماست

دکتر گلشنی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو:
 
چهره ماندگار فیزیک گفت: اینکه من بازنشسته باشم یا نباشم هیچ تاثیری در فعالیت‌های من ندارد اما چیزی که عذابم می‌دهد، برخی بی‌اخلاقی‌هاست.
 

به‌پاس سخنرانی ارزشمند استاد دانشمند جناب آقای دکتر مهدی گلشنی (زید عزّه) در اصلاح آموزش عالی کشور

به‌پاس سخنرانی ارزشمند استاد دانشمند جناب آقای دکتر مهدی گلشنی (زید عزّه)

در اصلاح آموزش عالی کشور

 

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


 

  دریافت متن یادداشت به صورت PDF

زمانی گمان می‌رفت برنامه کنترل جمعیت در ایران، برنامه‌ای ابدی و در مسیر پیشرفت ایران است و با چنین تصوری بیش از دو دهه، امکانات کشور در مسیر عقیم ساختن جامعه بسیج شدند که آمار تکان دهنده‌ای هم دارد. مرحوم علّامه سید محمدحسین حسینی طهرانی (متوفی 1416ق) با نگارش کتاب «رسالة نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» به نقل از دکتر حاج عباسعلی امیدی (پاتولوژیست معروف) و رئیس وقت بانک خون استان خراسان، اشاره به فضایی در اوایل دهه 1370 شمسی دارد که منتقدان این سیاست را در سمینارها و نشست‌ها راه نمی‌دادند تا آراء طبی خود را بازگو کنند.[1] امروزه معایب برنامه پیشین و درستی سخن منتقدان آن نظیر استاد دکتر ناصر سیم فروش (چهره‌ ماندگار پزشکی کشور) [2] مشخص شده است. بی‌تردید فضای مبتذل مقاله سازی در کشور و معیارهای تصنعی رشد علمی در کشور نیز تا ابد نمی‌تواند چنین باشد. زمانی فرا خواهد رسید که همگان بر مبارزه قاطعانه با مقاله سازی در دانشگاه‌ها، تغییر معیارهای ارزیابی رشد علمی کشور و بازگشت به دیدگاه‌های استادان بزرگی چون دکتر مهدی گلشنی، دکتر سیّد جعفر شهیدی، دکتر مجتبی مینوی، دکتر فرامرز رفیع پور، دکتر توفیق سبحانی و بسیاری دیگر به منظور اصلاح آموزش عالی کشور متفق خواهند شد؛ اگرچه امروز نیز بسیار دیر است.

وجود معضل صدها هزار برگه تبلیغ فروش مقاله، کتاب و پایان‌نامه‌هایی که همه‌روزه در شهر تهران و در جنب قدیمی‌ترین دانشگاه کشور بازارگرمی می‌کنند، ضرورت چنین اقدامی را برای هر ایرانی دردمند بیش‌ازپیش آشکار می‌کند. آیا بازار عظیم فروش مقالات و پایان‌نامه‌ها مصرفی غیر از فضای نظام آموزش عالی کشور دارد؟

شاید این پرسش برای عده‌ای مطرح شود که چرا دانشمند وارسته‌ای چون استاد فقید دکتر سیّد جعفر شهیدی - باوجودی که می‌دانست، علیرغم انتقادهایش، «مدرک بازی»[3] با قوّت هرچه بیشتر ادامه خواهد یافت - باز هم فریاد برمی‌آورد که: ای مسلمانان! این رسم و راه کسب دانش نیست؟! اگر استاد دکتر مهدی گلشنی چنین می‌کند، پاسخ را باید در سنّت حسنه‌ای دید که در کتاب «منیة المرید» شهید ثانی و امثال آن ستایش‌شده است. شهید ثانی، بحثی در باب ضرورت شهامتِ آموزگار در بیان حق دارد و معتقد است که از علل انحطاط فرهنگی و علمی یک جامعه، آن است که معلمان و استادان در بیان حق کوتاهی کنند و بدتر آنکه خود به تقویت رویه‌های غلط و نادرست بپردازند. شهید ثانی سخن نغز دانشمندی را می‌ستاید که می‌گفت: «انزوا و خانه‌نشینی، فرد را پاکیزه از منکرات اجتماعی نمی‌کند» زیرا آنان با خانه‌نشینی خود، دعوت به خیر و فضیلت و خوبی‌ها را به کناری نهادند و این خود یکی از عوامل تباهی هر جامعه‌ای است.[4]

بخشی از مشکل از دوران رژیم پهلوی آغاز شد و با درگذشت بسیاری از استادان سرشناس، تبعات آن در دو - سه دهه اخیر ملموس گشت و آن قرار گرفتن آموزش علم در ایران در ذیل نظام اداری کشور بود که همچنان ادامه دارد. هدف اولیه آن بود که مردم از سویی به تحصیل در مدارس و دانشگاه‌های تازه تأسیس و از سوی دیگر به کار در ادارات دولتی ترغیب شوند؛ این امر اگرچه نیازی مقطعی بود، امّا به‌تدریج آنهم به برنامه‌ای ابدی برای آموزش عالی کشور مبدل شد. استاد دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب‌های «موانع رشد علمی در ایران» و «دریغ است ایران که ویران شود» نشان می‌دهد، این روند در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران تشدید شد و به‌جایی رسید که مدرک تحصیلی، نه نشانه توانمندی برای حل مسئله، بلکه در درجه اوّل به ابزاری برای ارتقاء جایگاه شغلی افراد مبدل شد و با تصویب «قانون نظام هماهنگ پرداخت‌ها» تشدید گردید.[5] به اعتقاد دکتر فرامرز رفیع پور اگر مقابل این توسعه سطحی گرفته نشود، از یک‌سو دانشگاه به «کارخانه تولید افراد ناراضی» تبدیل می‌شود و از سوی دیگر شاهد ریشه‌کنی یا حداقل تخریب بنیان‌های تفکر در ایران خواهیم بود که درنتیجه آن قدرت تفکر حکومت تنزّل می‌یابد.[6]

در گذشته، استاد دکتر سیّد جعفر شهیدی و استاد دکتر مجتبی مینوی (متوفی 1355 ه.ش) درباره این معضل بزرگ اعلام خطر کرده بودند.[7] استاد شهیدی به یاد می‌آورد که مرحوم مینوی در جلسه چهلم یا هفته مرحوم فَرزان، این سؤال را مطرح کرد که چرا دیگر امثال فرزان‌ها (که با آن مراتب فضل و دانش، هیچ ورقه مدرکی، حتی دیپلم نداشت) تربیت نمی‌شوند؟ پاسخ او روشن بود: «چون میزان شناخت علم، یک ورقة کاغذ مربعی است که زیرش نوشته می‌شود: «این درجه به او اعطا می‌شود تا از مزایای قانونی آن بهره‌مند گردد.» و این مزایای قانونی وقتی آمد، دیگر نمی‌گذارد که مزایای علمی درست بشود.» مرحوم استاد شهیدی بر روی همین موضوع دست می‌گذارد. به باورِ او تا رابطة میان درجه علمی با مزایای قانونی اصلاح نشود، (اصلاحِ قانون) نیّت‌ها از تحصیل علم، تصحیح نخواهد شد؛ بنابراین پیشنهاد می‌‌کند که تحقیقات نباید«تابع نظام اداری» باشند. ممکن است صدها نفر وارد مقطع دکتری نشوند؛ خب! نشوند اما آن دو نفری که فقط برای یادگیری آمده‌اند، به‌تنهایی خلأ 200 نفر دیگر را پر می‌کنند.[8] مرحوم استاد شهیدی می‌نویسد: «با اطمینان خاطر می‌گویم برنامه‌های آموزشی ما که صرفاً تقلیدی از مغرب زمین است با سنّت و تربیت ما سازش ندارد و هیچ‌گاه نتیجه علمی مطلوب را نخواهد داد.»[9] اینجا باید از خود پرسید که چرا استاد مینوی التماس می‌کرد، که از تبدیل دانشگاه به دکان حذر کنید، و تازه او این بازار وسیع خریدوفروش مقاله ISI (؟) و پایان‌نامه و رساله دکتری را ندیده بود:

«بیش‌ از‌ بیست سال است بنده التماس‌ می‌کنم تحصیل دانش را در این مملکت نجات‌ دهید‌ و این‌ عبارت «از مزایای قانونی آن استفاده‌ نماید» و آثار مترتبه بر آن را از میان‌ ببرید؛‌ مانند رابعة عدویه که می‌خواست آتش در نعمت‌ فردوس زند و آب بر آتش‌ دوزخ‌ بریزد‌ تا مردمان خدای را نه از ترس جهنم و نه از طمع بهشت‌ بپرستند؛ بلکه خدای‌ را‌ برای محبوبی او بپرستند. بیایید آتش در این دیپلم‌ها بزنید و قوانینی را‌ که‌ حقوقی‌ به ازای آن‌ها قائل شده است به دریا افکنید تا مردمِ مملکت جز برای آموختن‌ به‌‌ دانشگاه‌ها‌ نروند و علم را فقط برای علم بیاموزند و آنچه را که فعلاً به‌ پشتیبانی‌ تصدیق رسمی‌ ادعای دانستن آن را می‌کنند، واقعاً بدانند یا دعوی نکنند. ...»[10]

اما مسئلة مهم‌تری نیز مطرح است و آن اینکه در تدوین آیین‌نامه‌های دانشگاهی، جنبه‌های مهمی از میراث ایرانی - اسلامی، خصوصاً خطوط کلی اخلاق و آداب تعلیم و تعلّم نادیده گرفته شد. دیگر خبری از کتاب‌های «اخلاق ناصری» و «آداب المتعلمین» خواجه‌نصیرالدین طوسی (متوفی 672 قمری) و «منیة ‌المرید ...» شهید ثانی (‏متوفی ۹۶۵ه.ق) و «المحجة البيضاء ...» علّامه فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱ق) و ده‌ها کتاب و سند ماندگار دیگر از آداب تعلیم اسلامی نبود و نتیجه‌اش آن شد که به‌راحتی این امکان برای رؤسای دانشگاه‌ها فراهم شد که به‌دلخواه خود برجسته‌ترین استادان کشور همانند استاد دکتر مهدی گلشنی را با استناد به قانون - و در شرایطی که امکان عدم استفاده از آن نیز موجود بود - به‌اجبار بازنشسته کنند. آموزش علم نباید از اخلاق تهی شود؛ مگر می‌توان خواجه‌نصیرالدین طوسی را بدون اصول فرهنگی و اخلاقی او و نگاهی که به آموزش و ادب تعلیم و تعلم و مجالس علم و علماء دارد، شناخت؟ همو که در بحث رعایت حقوق والدین، استادان و مربیان را به منزلة پدران دانسته است و در وجوب رعایت حرمت ایشان سخن‌ها دارد و نیکی به ایشان را «تالی صحت عقیدت» می‌داند.

بازنشستگی اجباری استاد گران‌قدر دکتر مهدی گلشنی که متعاقب سخنرانی ارزشمند ایشان در بهمن 1396 شمسی صورت پذیرفت، بار دیگر توجه جامعه علمی ایران را به‌ضرورت احیای اخلاق و آداب علمی در جامعه برانگیخت. معظم له بر ضرورت توجه به نیازهای واقعی کشور تأکید کرد و از احساس حقارت و غفلتی که در خصوص هویت ملی و دینی در محیط‌های دانشگاهی ملموس شده است، انتقاد کرد و تصریح کرد که چاپ مقاله در مجلات خارجی یا داخلی به‌خودی‌خود افتخاری محسوب نمی‌شود، بلکه باید به نتیجه عملی پژوهشی که مقاله از آن اخذشده است توجه کرد. «شرط مقاله دکانی است که آمریکایی‌ها به دست عواملشان در ایران بازکرده‌اند؛ اما خودشان هم این کار را در امریکا نمی‌کنند»

در اینجا پیشنهاد می‌شود که مقاله استاد دکتر توفیق سبحانی با عنوان «کدام شفیعی کدکنی؟» مطالعه شود که از رواج سطحی‌نگری تأسف‌باری که دامن‌گیر دانشگاه‌های کشور شده است، سخت انتقاد می‌کند. شرح اصطلاح «دانشجوي حرفه‌ای» در آن مقاله که ناظر به وضعیت تأسف‌بار پایان‌نامه‌‌های دانشگاهی است، واقعیات و حقایق مهمی را از وضعیت موجود در آموزش عالی کشور عرضه می‌کند که سخت خواندنی است.[11] در چنین حال و هوایی دیگر خبری از آن دغدغه‌های اصیل بزرگان جهان اسلام، چون راغب اصفهانی (در الذریعه) و ابو حامد غزالی (در احیاءالعلوم) و دیگران نیست که سخن‌ها در باب ارکان تعلیم و تعلم و راه و رسم آن داشته‌اند. هم شهید ثانی و هم راغب اصفهانی هر دو تأکید دارند که نباید آموزش علوم از هدف متعالی خود خارج شود و به دکانی برای کسب درآمد مبدل شود و هر دوی آنان، طالبان علم را به تأسی از حضرت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) سفارش می‌کنند که به‌فرمان خدای متعال مفتخر بود: «قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى» (شوری:23)

چنانکه بیان شد، استادان ممتاز کشور در قبال وضعیت نگران‌کننده آموزش عالی در ایران هرگز سکوت نکرده‌اند و هشدارهای آنان سرمایه‌های ارزشمند نظام آموزش عالی کشورمان هستند. در اینجا فرصت بیان تمامی دیدگاه‌های انتقادی استادان دانشگاه در خصوص وضعیت نابهنجار کنونی میسور نیست و از باب مشتی نمونه خروار تنها به چند نمونه آن اکتفا شد. باید قدردان استاد دکتر مهدی گلشنی بود که بار دیگر این توجه را در میان دانشجویان فهیم و زبده دانشگاه صنعتی شریف و به‌صورت وسیع‌تری در دانشگاه‌های کشور زنده کرد. بازگشت به آداب و اخلاق تعلیم و تعلم، آرزوی همه بزرگان علمی دلسوز کشور بوده است و برخی از رؤسای دانشگاه‌ها به‌جای برخورد قهری و استفاده از ابزار بازنشستگی اجباری – که ان شاء الله با تدبیر مسئولان محترم وزارت علوم ابطال شود - باید زانوی ادب در مقابل دانشمندان پیشکسوت خود بزنند و نصایح پندها و تذکراتِ استادان برجسته کشور را شنوا باشند که شکستن ظرف اخلاق در محیط‌های علمی، به‌منزله تهی شدن دانشگاه‌ها از آداب اصیل تحصیل علم است که اثرات مخربی بر نسلهای آتی خواهد داشت.

نصیحت‌گوش‌کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را

 


[1]. سید محمدحسین حسینی طهرانی (1415 ه.ق) رسالة نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین. طهران، انتشارات حکمت، ص 132

.[2] همان، ص 76.

.[3] اصطلاح فوق از آن استاد مرحوم است.

[4] علاقه‌مندان این بحث را می‌توانند در ترجمه آن کتاب با مشخصات زیر دنبال کنند: شهید ثانی (1359ش) آداب تعلیم و تعلم در اسلام (ترجمه) سیّد محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

[5] رفیع پور، فرامرز (1393 ه.ش) دریغ است ایران که ویران شود، تهران (چاپ اوّل) شرکت سهامی انتشار، ص 177-178.

[6]. همان، ص 181.

[7] برای مطالعه دیدگاه استاد مینوی ببینید:

-         مینوی، مجتبی (آذر 1351 ه.ش) به دانشجویان پندپذیر، یغما، شماره 291.

-         مینوی، مجتبی (فروردین 1370 ه.ش) یادی از علامه سید محمد فرزان، کلک، شماره 13.

[8] شهیدی، سیّد جعفر (فروردین 1363 ه.ش) نشستی با اندیشمند فرزانه دکتر سید جعفر شهیدی، کیهان فرهنگی، شماره 1. ص 7 و 8. نیز ببینید: شهیدی، سید جعفر (1372 ه.ش) از دیروز تا امروز؛ مجموعه مقالات. تهران (چاپ اول) نشر قطره، ص 736 و 737 .

[9]. همان، ص 737.

[10] مینوی، مجتبی (فروردین 1370 ه.ش) یادی از علامه سید محمد فرزان، کلک، شماره 13، ص 247-249.

.[11] سبحانی، توفیق (آبان 1389 ه.ش) کدام شفیعی کدکنی؟ اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 56.

دغدغه‌هاي فرهنگي من - متن سخنان استاد دکتر مهدي گلشني

متن سخنان استاد دکتر مهدي گلشني در هنگام دريافت جايزه علامه طباطبايي با عنوان «دغدغه‌هاي فرهنگي من» به اين شرح است:

در ميهن عزيز ما همواره معارف ديني يك مؤلفه عمده فرهنگ بوده است، كه انعكاس آن را به خوبي در ادبياتمان مي‌بينيم. همچنين همواره در گذشته آموزشهاي علمي همراه با آموزش حكمت و اخلاق بوده است. در وضعيت فعلي ارگاني كه مي‌تواند به غني‌كردن فرهنگ دانش‌پژوهان كمك كند دانشگاه است. اين دانشگاه است كه بايد رشد فرهنگي دانشجويان را به عنوان يكي از رسالت‌هاي عمده‌اش به عهده بگيرد. اما متأسفانه با رشد علم جديد، دانشگاه‌ها صرفاً به تعليم علوم پرداختند و از دو ركن مهم فرهنگ كه حكمت و اخلاق باشد غفلت ورزيدند. اين به دانشگاه‌هاي فعلي ما نيز منتقل شده است و به نظر بنده يكي از نقائص عمده فرهنگ حاكم بر محيط ما است. الان دانشجو در حالي فارغ‌التحصيل مي‌شود كه در رشته تخصصي خودش معلوماتي آموخته است، اما ذهن او فارغ‌ از مسائلي است كه در تعامل وي با جامعه‌اش و تصميم‌گيري‌هايش نقش كليدي دارند. دانشگاه امروزي قانع به پرورش متخصص است و اين منجر به فقدان يك ديد كل‌نگر در دانشمندان و جوامع علمي شده است. لذا علم بكلي از مسائل محيط غافل مانده و مسئوليت انسان نسبت به ساير خلقت مغفول واقع شده است. دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشي و پژوهشي بايد رابطه‌اي جديد بين علوم طبيعي و فني و علوم انساني با حيات انساني و نيازهاي جامعه خود برقرار كنند.

در حاضر ريشه‌هاي فرهنگ ديني در جامعه سست شده است. علماي حوزوي و غير حوزوي در اين راستا وظايف خود را بخوبي انجام نداده‌اند و آن بخش از دين را كه باعث نشاط ديني در عرصه اجتماعي مي‌شود به اندازه كافي به جامعه معرفي نكرده‌اند و به ترويج صحيح و پخته فرهنگ ديني نپرداخته‌اند. اصلاح ناهنجاري‌ها در فرهنگ يك جامعه به عهده علما و طبقه تحصيل كرده آن است. اما اين‌ها در جامعه ما به اندازه‌اي كه لازم بوده وقت صرف اين كار نكرده‌اند.درست است كه فرهنگ ديني در افكار عمومي رسوخ بسيار دارد، چون دين در جامعه ما بخوبي نفوذ كرده است، اما بايد انحرافات و اشتباهات وارد شده به آن را تصحيح كرد. در چند دهه اخير فعاليتهاي بسياري انجام گرفته‌اند، اما اين فعاليت‌ها در حد استعداد و ظرفيت ميهن عزيز ما نبوده است و مسئولان به علاج ناهنجاري‌هاي فرهنگي به اندازه كافي توجه نداشته‌اند و چون آگاهي دقيقي هم از مشكلات وجود نداشته است،‌ اقدامات لازم نيز صورت نگرفته است. در اينجا مي‌خواهم بعضي از ناهنجاريهاي فرهنگي مان را ذكر كنم.

1- يكي از موضوعات فرهنگي كه در جوامع علمي ما مغفول مانده مسأله اخلاق و ارزش‌هاي اخلاقي است. چند چيز باعث غفلت از آموزش ارزش‌هاي اخلاقي در محيط‌هاي علمي ما شده است. يكي از آنها غرق شدن در تخصص‌ها است كه باعث شده هر چيزي جز خود تخصص فراموش شود، در حالي‌كه تخصص‌ها در خلاء انساني بكار نمي‌آيند، بلكه بايد در محيط‌هاي انساني بكار گرفته شوند و لذا فرآورده‌هاي علم نبايد نسبت به آثار علم بر جوامع انساني بي‌تفاوت باشد.

2- مساله فرهنگي ديگر اين است كه رفتار مسئولان آموزش عالي و بعضي از روساي دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي با دانشگاهيان به اندازه كافي اخلاقي و اسلامي نبوده است. يك نمونه آن مساله باز نشسته كردن هيات علمي در دانشگاه‌ها است، كه عجله زيادي در پياده كردن آن ديده مي‌شود، در حالي‌كه از نظر اسلامي تا وقتي كه شخص توانائي انجام كار با كيفيت مطلوب را دارد، كنار گذاشتن او دور از حكمت و غير انساني است. آيا از نظر شرعي درست است كه نشاط را از فردي كه نشاط و شكوفائي علمي دارد، بگيريم؟ متاسفانه اين بازنشسته كردن‌ها، كه شامل بعضي از نيروهاي مومن كارآمد دانشگاه‌ها نيز شده است، اثر نامطلوبي بر ذهن آنان گذاشته است، در حالي‌كه اگر صرفاً بعد مالي براي آن افراد مطرح بود، به نفعشان مي‌بود كه بازنشسته شوند و حق‌التدريس و حق‌التحقيق و غيره را هم بگيرند. رفتار بازنشستگان حتي بعد از بازنشستگي نيز مطلوب نبوده است. چگونه مي‌توان استادي برجسته را، كه نقش اساسي در توسعه يك دانشكده داشته است، از اتاقش محروم كرد و به اتاق بازنشستگان فرستاد و كتاب درسي ممتاز وي را هم از ليست كتاب‌هاي منبع حذف كرد، يا به استادي كه آزمايشگاهي معتبر را براه انداخته بعد از بازنشستگي اجازه ورود به آن را نداد. مشكل كيفي ديگر اين است كه كارآمدي افراد صرفاً با نوع مدرك يا مرتبه دانشگاهي آن‌ها سنجيده مي‌شود. گاهي بعضي از ليسانسيه‌ها حتي از بعضي از دارندگان درجه دكترا در رشته خودشان مسلط‌تر هستند و نفعشان براي دانشگاه بيشتر است. بايد كارآمدي افراد را براساس پرونده آنها سنجيد.

3- فقدان انضباط، اعتماد به نفس، قانون‌پذيري، نقدپذيري، تضارب آراء، همراه با جمود فكري، كه در محيط مابوفور ديده ميشود، همگي حاكي از ضعف فرهنگي است و فقط از طريق تصميم‌ جدي مسئولان بر رفع آنها همراه با برنامه‌هاي فرهنگي مناسب در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها علاج‌پذير است. شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم متاسفانه روي اين ضعفهاي فرهنگي به اندازه كافي حساسيت به خرج نداده است.

4- مساله ديگر مهم تلقي نشدن كيفيت در بسياري از شئون جامعه ما است. در فرهنگ اسلامي كيفيت نقش مهمي را ايفا مي‌كند. اما ما در زمان حاضر بيشتر به كميت اهميت مي‌دهيم. ما امروز خيلي دلمان به آمار و ارقام خوش است تعداد مقالات، تعداد دانشجويان دكترا و غيره. اما ‌آماري كه داده مي‌شود، اكثراً فاقد تحليل است و لذا نمي‌تواند معرف پيشرفت واقعي كشور در علم باشد. امروز اعتبار علمي افراد در محيط ما عمدتاً با تعداد مقالات مندرج در مجلات آي اس آي،‌ آي اس سي و نظاير آنها سنجيده مي‌شود و حتي اگر كسي بخواهد دوره دكترا را بگذراند، داشتن مقاله به او كمك مي‌كند. اما مقاله اصيل چيزي است كه نتيجه پژوهش واقعي باشد، در حالي‌كه در زمان ما با باز شدن دكان‌هاي فروش مقالات اين امكان هست كه يك دانشجوي متوسط با خريد مقاله به دوره دكترا راه يابد، ولي يك دانشجوي ممتاز به علت نداشتن مقاله وارد نشود. اين گونه امتياز دهي را شما در كجاي جهان پيشرفته سراغ داريد؟

آيا لزومي دارد دانشگاه‌ها را با دانشجوي بي‌كيفيت پر كنيم؟ آيا همزمان وارد كردن دانشجوي متوسط با پول و بدون كنكور به دوره دكترا، همراه با دانشجوي ممتاز از طريق كنكور، آن هم در دانشگاه‌ها ي درجه اول كشور، لطمه‌زني واضح به كيفيت اين دانشگاه‌ها نيست؟ آيا درست است كه دانشگاه‌هاي درجه اول كشور نيروهاي ارزنده علمي خود را صرف تربيت دانشجويان متوسط پذيرفته شده در پرديس‌هاي جديد الاحداث خود كنند؟ وقتي اين همه دانشگاه‌هاي برتر را براي استعدادهاي برتر بگذاريم و سطح آنها را پائين نياوريم؟

متاسفانه آزمون ورود به دوره‌هاي دكتري در دو سال اخير، از نظر پائين آوردن سطح پذيرفته‌شدگان، فاجعه بوده است و البته آثار نامطلوب آن به تدريج ظاهر خواهد شد. اميدوارم شواريعالي انقلاب فرهنگي از توجه به اين مسأله سرنوشت ساز غفلت نكند.

يك مساله مهم ديگر كه به كيفيت مربوط مي‌شود، توجه به تعداد مقالات منتشر شده، فارغ از ميزان تاثيرگذاري آن‌ها است. آيا مشخص كردن پيشرفت علمي كشور با مقالاتي كه اكثر نوآوري ندارند و در جهت رفع نيازهاي كشور نيستند، درست است و به مصلحت كشور مي‌باشد؟ كشور ما فقط اگر بتواند روي پاي خودش بايستد، مي‌تواند در دنيا عرض اندام كند والا همواره عقب خواهد ماند و براي رفع نيازمندي‌هاي خود دچار دردسر خواهد بود. حل اين مساله نيز عنايت بيشتر شورايعالي انقلاب فرهنگي را مي‌طلبد.

5- دانشگاه بايد دانشجوئي تربيت كند كه به ماندن در كشور و خدمت به آن علاقمند باشد و اگر ديندار وارد مي‌شود ديندارتر خارج شود، اما آيا حالا چنين است؟ فرهنگ فعلي حاكم در دانشگاه‌ها به دانشجو القاء مي‌كند كه فقط دنبال تامين شغل آينده‌اش و شهرتش باشد. بايد با كار فرهنگي ظريف اين جو ناسالم را تغيير داد. با بخشنامه نمي‌توان فرهنگ ديني را رايج كرد. فرهنگ تزريقي نيست، بلكه اصلاح آن مستلزم كار عقلاني و پخته و عالمانه است و در اين مورد بايد بين دانشگاهيان و حوزويان ديالوگ سازنده برقرار باشد. بايد از تفكرات،‌ اولوين‌ها و دغدغه‌هاي جوانان مطلع شويم و براي تغيير نگرش‌هاي نادرست آنان برنامه‌ريزي درست داشته باشيم.
بديهي است كه فرهنگ صحيح ديني از طريق علوم پايه و مهندسي منتقل نمي‌شود، بلكه بايد دانشجويان اين حوزه‌ها تعداد مناسبي از علوم انساني را فرا گيرند. يعني بايد برنام دانشگاه‌ها كل نگر باشد و جوانان را با مسائل واقعي انسان و محيط آشنا كند و آنها را براي حل اين مسائل مجهز سازد. مسئولاني كه معتقدند دانشگاه‌هاي تخصصي بايد اساساً در زمينه‌هاي تخصصي فعال باشند و نبايد وارد مباحث ديني و فلسفي شوند، چگونه مي‌خواهند تفكر اسلامي را در دانشگاه‌‌ها حاكم سازند. آيا دانشجويان علوم پايه و علوم مهندسي به يك سوپ‌پرمايه فرهنگي نياز ندارند؟ علاوه بر جهان‌بيني اسلامي، تجارب كشورهاي غربي هم خلاف اين بينش را نشان مي‌دهد. از خداوند متعال خواهانم كه به همه ماها وسعت نظر عطا فرمايد.

منبع روزنامه اطلاعات چهار‌شنبه 23 اسفند 1391 ـ 1 ربيع‌الثاني 1434ـ 13 مارس 2013ـ شماره 25552

اصلاح امور به دست اهل فن ممكن است - استاد دکتر مهدی گلشنی

گروه علمی«خبرگزاری دانشجو»؛ مهدی گلشنی، رئیس و بنیانگذار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و استاد دانشکده فیزیک این دانشگاه و همچنین عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، سالهاست كه به تدریس و تألیف در حوزه های مختلف علمی نظیر فیزیك، فلسفه علم و ... مشغول بوده است.
وی كه متولد سال 1317 می باشد، مدرک کارشناسی خود را در رشته فیزیک از دانشگاه تهران دریافت كرد و بعد از آن عازم آمریکا شد و در سال 1348 مدرک دکترای خود را در حوزه ذرات بنیادی از دانشگاه برکلی آمریکا گرفت؛ یک سال بعد به ایران بازگشت و به استخدام دانشگاه صنعتی شریف درآمد.

گلشنی در كارنامه خود تجربه ریاست دانشكده فیزیك دانشگاه صنعتى شریف، معاونت آموزشی و دانشجویی این دانشگاه، ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ریاست گروه علوم پایه فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ایران و ... را دارد.
وی همچنین جایزه درس علم و دین بنیاد تمپلتون، نشان درجه یک دانش فرهنگستان علوم، عنوان استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و عنوان استاد نمونه این دانشگاه را دریافت کرده است.

از آثار دكتر گلشنی می توان به كتاب «قرآن و علوم طبیعت» اشاره كرد كه تا كنون به زبان های انگلیسی، عربی،‌ تایلندی، آلبانیایی،‌ اندونزیایی، آلمانی و … ترجمه شده است.

همچنین دیگر تألیفات وی عبارتند از: «تحلیلى از دیدگاه هاى فلسفى فیزیكدانان معاصر»، «از علم سكولار تا علوم دینى»، «علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یكم»، «فیزیكدانان غربی و مسئله خداباوری» و ... .

جهت بررسی اوضاع علوم پایه در ایران و مشكلات این حوزه، مقایسه نظام آموزش عالی ایران و خارج از كشور و آخرین وضعیت گروه فلسفه علم دانشگاه شریف خدمت ایشان در گروه فلسفه علم رفته و نظر وی را در خصوص این 3 حوزه جویا شدیم كه در ادامه بخش نخست، قسمت دوم این گفت و گو كه در خصوص وضعیت نظام آموزش عالی ما و مسائل پیرامون آن است، در زیر می آید:
باید دورنگری داشته باشیم/ ادامه تحصیل در خارج از كشور هدفمند است
خبرگزاری دانشجو- حضرتعالی اصلی ترین مسائل آموزش عالی ما را چه می دانید؟ به خصوص آن كه اگر بخواهیم این را با خارج از كشور مقایسه كنیم؟
گلشنی: خارج از کشور برنامه ریزی مرتب وجود دارد، از اهلش استفاده می کنند، یک بعد مشکلات قضیه به عدم شایسته سالاری و عدم استفاده از اهل فن برمی گردد. آن جا برنامه ریزی می کنند و به همین دلیل تغییرات خیلی سریع نخواهد بود؛ من خیابان خانه ی خودمان را عرض می کنم، در طی یک ماه چندبار کندند، پوشاندند و دوباره کنده اند، شاید صد سال پیش مترو لندن را کشیدند. در این صدساله چقدر تغییرات داشته است؟ در طول ۴۰ سال كه بنده شاهد بودم، تغییرات خیلی کم بود، من هنوز نقشه های ۲۰ -۳۰ سال قبل را می توانم به کار ببرم. چرا؟ چون بر اساس برنامه پیش می روند.
ما باید دورنگری داشته باشیم، قرآن خوب شماتت می کند، می گوید: «یریدون العاجلة و یذرون الآخرة» فقط جلوی چشم شان را می بینند. ما می خواهیم مسایل را فوری حل کنیم، فوری دانشجو فارغ التحصیل شود، فوری فارغ التحصیل شود، فوری فارغ التحصیل شود، اینکه محصول و نتیجه چیست؟ این ها کم تر مطرح است.
نکته ی مهم هدفمند بودن تحصیلان در خارج از کشور است، این ها مرتب می آیند ارزیابی می کنند؛ به طور نمونه دانشگاه های MIT می آیند در نیویورک تایمز شکایت می کنند مبنی بر این که محصولات ما در اجتماع مفید واقع نمی شود، رئیس دانشگاه فوری با اساتید علوم انسانی جلسه می گذارد که یک تعداد دانشجویان عوم انسانی بگیرند، که الان خودشان می گویند محصولمان مفیدتر واقع می شود.
ما از تجارب مان نمی آموزیم
حساب این است که برنامه ها هدفمند است و به محض این که بفهمند اشتباه است آن را تغییر می دهند؛ ما چنین نیستیم، ما پیش دانشگاهی را برداشتیم، همان وقت من مخالف بودم. خدا رحمتش کند، معاون وزیر در همان جلسه حرف های من را تأیید کرد؛ اما وزیر گفت درست می گویند اما ما این ها را حل می کنیم. در حالی الان داریم پیش دانشگاهی را برمی داریم. درحالی که که مثل روز برای من روشن بود که این اشتباه است، بیشتر برایم تعجب آور است که معاون وزیر آدم سابقه دار و پخته ای بود؛ اما آن وزیر بر حرف خود اصرار کرد و رأی آورد و تمام شد، می خواهم بگویم ما از تجارب مان نمی آموزیم.

اصلاح امور به دست اهل فن ممكن است
اگر علوم بخواهند اصلاح شوند، شرط آن استفاده از اهالی فن است، کسانی که حرف برای گفتن داشته باشند، می گویند در زمان شاه سلطان حسین (دیگر از شاه سلطان حسین که بی عرضه تر نداشته ایم که) گفتند هرکس تولد حضرت علی (ع) را یک روز معین می کند، به علما گفت شما جمع بندی کنید و به من بگویید چه روزی را معین می کنید، با هم مشورت کردند و گفتند ۱۳ رجب. توجه کردید! اهل فن را نشاندند، مثبت و منفی کردند، این روایت و آن روایت و همه را بررسی کردند، گفتند ۱۳رجب.
باید اهالی فن را بیاورند تا با استدلال بگویند باید چه کارهایی انجام دهیم، آموزش علوم پایه هم باید از آموزش صرف خارج شده و خلاقیت داشته باشد، ما این جا درس مفاهیم بنیادی فیزیک را می گذاریم، دانشجوی فیزیک می گوید: این مسائل اصلاً به گوشم نخورده بود.
آموزش باید عمیق باشد، ما سال ها و انواع فوق لیسانس را کم و زیاد می کنیم، این ها مشکل ما را حل نمی کند، باید ببینیم مشکل قضیه چیست که فارغ التحصیل ما مفید واقع نمی شود، واقعاً باید برای دانشگاه های دولتی از این کمیت گرایی پرهیز کنیم.
به نظر من مسائل علوم پایه کاملا روشن است: باید برنامه ریزی باشد، باید اولویت داده شود، باید خود علوم پایه ای ها برای علوم پایه تصمیم بگیرند، علوم انسانی ها برای علوم انسانی تصمیم بگیرد نه اینکه یک مهندس برای علوم پایه تصمیم بگیرد و اینطور نباشد که مهندسی که اسم یک مجله را نمی تواند بخواند، بیاید سرپرست مجلات شود و قَبَصات را بگوید قِبْصات.
تفاوت پذیرش دانشجوی دکتری در ایران و خارج از كشور
خبرگزاری دانشجو- معمولاً الگوهای موفقی که در دنیا برای پذیرش دانشجوی دکتری وجود دارند و نخبه پروری می کنند، چگونه اند؟
گلشنی: آن جا اساساً دانشجوها تقاضا می کنند، کنکور نیست، کارنامه ی مرحله ی قبلی دانشجو را می گیرند و می گویند نامه توصیه هم از اساتید بیاور و روی این نامه ها خیلی تأکید دارند؛ از اساتید می پرسند که آیا نمرات این دانشجو نشان دهنده ی قابلیت اوست؟ آیا قابلیت او بیش از نمراتی است که کارنامه او نشان می دهد؟ آن ها بر آن تکیه می کنند، دانشجوها را می سنجند و انتخاب می کنند.
یک دانشجو هزار جا را می زند. هم مدرک دانشجو وجود دارد و هم دانشگاه قبلی او را می شناسند، کنکور نیست، اما اولویت سنجی است و بر اساس شایستگی ها اولویت سنجی می کنند، شما حتی اگر بخواهید از یک رشته ی غیر فیزیک وارد فیزیک شوید، احساس کنند توانایی این کار را دارید به شما اجازه می دهند و در كل روی نامه های توصیه خیلی حساب می کنند.
روش انتخاب دانشجوی دكتری در دوره اخیر یکی از اشتباه ترین و پرضررترین کارهاست

خبرگزاری دانشجو - نظر شما در مورد این نحوه ی پذیرش دانشجویان دکتری که سازمان سنجش برای چند دوره متولی آن شده است، چیست؟

گلشنی: این خطرناک است. به نظر من یکی از اشتباه ترین کارهایی است که در حال حاضر انجام می شود.

وزارت علوم مطلق العنان عمل می کند و اصلاً به حرف های دانشگاهیان ترتیب اثر نمی دهد

وزارت علوم مطلق العنان عمل می کند و اصلاً به حرف های دانشگاهیان ترتیب اثر نمی دهد، به همین دلیل بنده که خودم برای ۲۰ سال گذشته مسؤول کمیته ی فیزیک شورای گسترش آموزش عالی بودم استعفا دادم؛ چرا که این نحوه ی عمل را نمی توانستم تحمل کنم.
نمی شود امتحان دکتری بگیرید و در سطح لیسانس سؤال کنید
نمی شود امتحان دکتری بگیرید و در سطح لیسانس سؤال کنید، نمی شود که برای تمام کسانی که از بخش های مختلف تاریخ می خواهند وارد مرحله ی دکتری شوند، یک امتحان بگذارید؛ تاریخ علمی ها همان امتحانی را بدهند که تاریخ جهان اسلامی ها و... این نمی شود. آنکه می خواهد در فلسفه عام وارد شود و آن که می خواهد در فلسفه علم وارد شود، فرق دارند؛ آنکه فلسفه علم خوانده تعداد زیادی دروس اختصاصی در دوره فوق لیسانس گذارانده اما دانشجویان فلسفه دروس عمومی بیشتری از فلسفه خوانده اند؛ خب معلوم است کسی که درس فلسفه خالص خوانده است درس فلسفه را بهتر می زند.

امیدوارم روند پذیرش دانشجوی دکترا به شکل موجود متوقف شود
بنابراین بنده ی ناقابل به سهم خودم عرض می کنم، این یکی از پرضرر ترین کارهایی است که دارد انجام می شود. قبلاً من در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته ام و در آینده هم خواهم گفت. و امیدوارم این روند متوقف شود، ممکن بود در دانشگاه ها پارتی بازی باشد، اما کلی نبود. دانشجوی خوب، قبول می شد. برای من قابل قبول نیست که دانشجوی خیلی خوب ما قبول نشود و دانشجوی متوسط قبول شود، این با هیچ استدلالی قابل قبول نیست.
حاضرم در تلویزیون با وزارت علومی ها در خصوص اشتباه بودن روند پذیرش کنونی دانشجو دکترا مناظره کنم
هرکس از این اولیای سازمان سنجش یا وزارت خانه مایل است، من حاضرم با او در تلویزیون مناظره کنم و با اسناد نشان دهم که این باطل است.

هیچ کدام از متولیان آموزش عالی ما وظیفه اصلی خود را انجام نمی دهند
خبرگزاری دانشجو- به جز وزارت علوم ارزیابی شما از دیگر متولیان آموزش عالی كشور مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش مجلس چیست؟
گلشنی: این ها هیچ کدام وظیفه ی اصلی خود را انجام نمی دهند، حالا هر بالایی می خواهند سر من بیاورند، ولی این ها هیچ کدام وظیفه اصلی خود را انجام نمی دهند.
وظیفه شان این است که وقتی یک دانشگاهی با سابقه از وضعیت کنونی شکایت می کند، فوری ناظر بفرستند و بررسی کند که این هست یا خیر. ما فقط حرص می خوریم و چیز دیگری نصیب ما نمی شود.
 

دکتر مهدی گلشنی : بدون شک بهترین عامل برای تحکیم اخلاق، فرهنگ است

ادامه نوشته

ضرورت احساس تعلق دانشجو به مملکت خود - گفتاری از استاد دکتر مهدی گلشنی

دکتر مهدی گلشنی 1388.jpg

 

یکی از مشکلات فرهنگی ما در زمان حاضر عقده حقارتی است که نسبت به غرب وجود دارد. تا برنامه‌ای ارائه می‌دهید، می‌پرسند آیا شبیه آن در غرب نیز هست یا نه؟ اگر این عقده حقارت شکسته نشود، هر قدر برنامه ریزی هم کنیم فایده ای ندارد. احیای هویت ملی باعث می‌شود که دانشجو به مملکت احساس تعلق کند و اگر هم به دلیلی به خارج رفت برگردد. (پژوهشگران- 16و17/1387)

گفتگو با دكتر مهدي گلشني  - علم زير چتر دين بخش دوم و پایانی - منيره پنج تني

دكتر مهدي گلشني

 

 

 

ادامه نوشته

گفتگو با دكتر مهدي گلشني - عـلم زيـر چـتر ديـن - بخش اول ـ منيره پنج تني

دكتر مهدي گلشني

ادامه نوشته

دغدغه‌هاي فرهنگ - استاد دکتر مهدی گلشنی

 

موضوع اول اين مسئله است كه معيار پيشرفت علمي ما چيست؟ يكي از معيارهايي كه در ده سال اخير سخت مورد توجه قرار گرفته و همه چيز را تحت‌الشعاع قرار داده است، تعداد مقالات علمي  ...

ادامه مطلب را کلیک نمایید. ...

ادامه نوشته

استاد گلشني: وضعيت علوم انساني در ايران فاجعه‌بار است ارائه واحدهاي علوم انساني در دانشكده‌هاي مهندس

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: علمي

اين استاد دانشگاه گفت: امروزه در غرب علوم انساني به خاطر منافع دنيوي شان زيادي پيدا كرده و در واقع فرهنگ افراد جامعه به وسيله علوم انساني ساخته مي‌شود، اما متاسفانه وضعيت علوم انساني در ايران فاجعه‌بار است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر مهدي گلشني در نشست ملاحظات انساني و اجتماعي در توسعه فن‌آوري امروز كه در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي برگزار شد، گفت: امروزه تكنيك و ماشين بر اراده انسان غالب شده و سيستم ايمني و دفاعي جامعه در برابر سيل اطلاعات از بين رفته و تكنولوژي همه چيز را به انحصار كشيده است.

اين استاد دانشگاه ادامه داد: تكنولوژي از لحاظ مقياس و آثار با قديم قابل ملاحظه نيست، ولي چيز مهمي كه آثار تكنولوژي را با قبل متفاوت مي‌كند، جهان‌بيني حاكم است و به دليل همين جهان‌بيني مادي‌گرا شاهد ناديده گرفتن دغدغه‌ها و نيازهاي انساني هستيم.

گلشني در رابطه با علل مهاجرت نخبگان به خارج از كشور، خاطرنشان كرد: جاذبه‌هاي طرف مقابل يعني كشورهاي خارجي، دافعه‌هايي كه در ايران وجود دارد و بي‌هويتي افراد و عدم شناخت كافي از فرهنگ ايراني از مهم‌ترين علل پديده مهاجرت در ايران است.

وي در پايان، ارائه واحدهاي دروس علوم انساني را براي دانشكده‌هاي مهندسي الزامي دانست و اضافه كرد: بايد شان علوم انساني در جامعه تغيير كند و نبايد مهندسان به دليل صلاحيت نداشتن براي علوم انساني تصميم‌گيري كنند.

منبع: http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1497212&Lang=P

زندگينامه دكتر مهدي گلشني، دانشمند برگزيده فرهنگستان علوم

دکتر مهدی گلشنیادامه مطلب را کلیک نمایید.

 

 

ادامه نوشته

مقابلة صحفيّة سعادة مع  الدكتور مهدي گلشني حول امكانيّة وكيفيّة علم الدين

زندگي از فيزيك‌ تا متافيزيك - گفتگو با: استاد دكتر مهدي گلشني

استاد دكتر مهدي گلشني
ادامه نوشته

علم دینی - استاد دکتر مهدی گلشنی

استاد دکتر مهدی گلشنی
ادامه نوشته

قصد داریم به کجا برسیم؟ ... گفتارهایی از استاد دکتر مهدی گلشنی

• ما علم و فناوری را برای چه می‌خواهیم و قصد داریم به کجا برسیم و اصلاً طالب چه نوع توسعه‌ای هستیم خیلی روشن نیست. اینکه آرمانمان چیست، مشخص نیست. بعضی افراد تصور می‌کنند که برای جبران عقب‌افتادگی هایمان فقط کافی است علم و فن‌آوری را از خارج بیاوریم، اما از این واقعیت که علم و فن‌آوری در یک زمینه فرهنگی مناسب رشد می‌کند و در یک زمینه فرهنگی مناسب از آن می‌توان به نحو بهینه استفاده کرد غافلند، از علوم انسانی که فرهنگ‌زاست و افراد را به مملکت پای‌بند و هویت را تقویت می‌کند، غفلت دارند. فقدان تعلق به فرهنگ بومی و احساس حقارت نسبت به غرب است که ما را به این وضع کشانده است. حتی اگر بخواهیم علم و فناوریمان پیشرفت کند باید فرهنگ بومی‌مان را تقویت کنیم. ( پژوهشگران،12و13/ 1386)

 • علم معاصر با جنبه‌های فیزیکی جهان سرو کار داردو از واقعیت‌های فوق حسّی آن غافل است. این امر سبب شده است که علم نگرشی محدود از واقعیت بدست دهد و علم و محصولات آن نیز به عنوان ابزارهای شیطانی برای انحراف انسان از مسیر تعیین شده به وسیله خداوند، به کار گرفته‌شود. راه حل قضیه در تغییر جهت و هدف علم است: اینکه چهارچوبی وحدت‌بخش به کارگیریم تا تمامی سطوح واقعیت و جنبه‌های حیات انسانی را دربرگیرد. (پژوهشگران ـ 14و15/1387)

 • تلقی اسلامی از علم، دانش و واقعیت را به تجربه و استدلال نظری محدود نمی‌کند و مطالعه علمی طبیعت را به تنهایی کامل نمی‌داند. بلکه با در نظرگرفتن وحی و شهود، جنبه های فیزیکی و معنوی انسان و جهان را نیز درنظربگیرد و مدعی است که واقعیت بیش از آن است که از طریق حواس انسان‌ها درک‌شود. (پژوهشگران –14و15/1387)

 • امروزه ما در دارالاسلام،‌ و از جمله ایران، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی زیادی داریم، ولی به نظر بنده اهداف کلان روشن در پیش رو نداریم. برای اثبات این ادعا کافی است به شاخص‌هاس برجستگی علمی در جامعه خود نظرافکنیم. الان مهم‌ترین شاخص برای پیشرفت علمی ما تعداد مقالات چاپ شده در مجلات نمایه شده توسط ISI یا مجلات علمی- پژوهشی است، بدون اینکه تأثیر علمی این مقالات یا کیفیت آنها مطرح باشد. اما ویژگی این مقالات چیست؟ این مقالات عمدتاً حاشیه‌زنی بر علم رایج در غرب است مثلاً معادله‌ای توسط دانشمندی غربی پیشنهاد شده؛ جواب جدیدی برای آن می‌یابیم؛ ترکیب شیمیایی خاصّی در غرب ساخته شده، اصلاحات جزیی در آن ایجاد می‌کنیم. بطور خلاصه تفریعات کارهای آنها را انجام می دهیم. گاهی دانشجوی ما بی آنکه سروته قضایا را بفهمد در چرخه‌ای می‌افتد که حاصلش تولید مقاله است، نه فهم قضایا. در حال حاضر یکی از اهداف مهّم علم که گسترش مرزهای دانش است با مقاله‌نویسی، که از نشانه‌های تولید علم است، خلط شده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • دولت و مجلس و سایر نهادها باید از امکانات مشورتی جامعه علمی بهره بگیرند و علمای ما را از حالت انفعال درآورند. اگر جامعه علمی احساس کند که نظرش مهم است به نحو دیگری عمل می‌کند. مشکل ما این نیست که متفکر نداریم، چنان که بعضی از خود بزرگ بینان قائلند، بلکه مشکل این است که از متفکران استفاده شایسته نمی‌شود و آنها به حالت انفعال درآمده‌اند. اولویت‌های علمی و تکنولوژی ما را باید جوامع علمی‌مان تعیین کنند نه بوروکرات‌ها. اگر ما به سرمایه‌های داخلی مان توجه بیشتر بکنیم، هم در جذب نیروهای بیرون رفته موفق خواهیم بود و هم تولیدات علمی کشور فزونی خواهد یافت. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • یکی از مشکلات فرهنگی ما در زمان حاضر عقده حقارتی است که نسبت به غرب وجود دارد. تا برنامه‌ای ارا‍ئه می‌دهید، می‌پرسند آیا شبیه آن در غرب نیز هست یا نه؟ اگر این عقده حقارت شکسته نشود، هر قدر برنامه¬ریزی هم کنیم فایده¬ای ندارد. احیای هویت ملی باعث می‌شود که دانشجو به مملکت احساس تعلق کند و اگر هم به دلیلی به خارج رفت برگردد. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • به نظر بنده نوعی تفکر فرهنگی غلط درباره اهداف برنامه‌های علم و فناوری عامل عمده در عقب‌افتادگی جهان اسلام است. مثلاً الآن این تفکر غلط در جهان اسلام رایج است که برای قدرتمند شدن باید فقط تکنولوژی را فراگرفت و لذا بیشتر در مقابل انتقال یا مونتاژ تکنولوژی بوده‌اند تا نوآوری علمی. سرمایه‌گذاری‌ها هم عمدتاً بر روی فناوری‌ها بوده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • متأسفانه در سال‌های اخیر عده‌ای در جهان اسلام، از جمله کشور ما، پاکستان و ترکیه تقصیر عدم رشد علم در جهان اسلام را به گردن دین و تفکر اسلامی انداخته‌اند. امّا این مغالطه است. آن چیزی که واقعاً تمدن اسلامی را به راه انداخت اصرار قرآن و سنت برمطالعه طبیعت و فهم جهان و به‌کارگیری درست علم برای آبادانی زمین بود. البته شروع نهضت علمی با ترجمه متون علمی- فلسفی از زبان‌های دیگر بو ولی خود این کار هم ریشه در قرآن و سنت داشت، چنان که جرج سارتن صریحاً اقرار می‌کند:

«من بار دیگر می‌پرسم، چگونه می‌توان فهم درستی از علم مسلمانان داشت اگر نقل آن حول قرآن را کاملاً درک نکنیم؟».(پژوهشگران- 16و17/1387)

 • در حال حاضر دو حقیقت روشن پیش‌روی ما است: غرب از نظر علم و صنعت بسیار پیشرفت کرده است و دنیای اسلام عقب مانده است.  غرب در عین ترقی، انسان غربی را در ورطه پوچی انداخته و کل بشریت را در معرض نابودی قرار داده است. کاری که ما باید بکنیم این است که اوّلاً عقب‌ماندگی خود را جبران کنیم و ثانیاً با احیای معارف اسلامی بشریت را به‌سوی رفاه و خوشبختی سوق دهیم.

الآن ما در همه ابعاد علم و تکنولوژی عقب هستیم و در این جهات دنبال اخذ آنها از غربیان می‌باشیم و آنها هم تنها چیزهایی را که مصلحت‌شان ایجاب می‌کند در اختیار ما قرار می‌دهند.

 • ما باید از همه علوم جهان زیرکانه استفاده کنیم و به علم روز مجهز شویم، ولی نسخه‌ای که برای کشورمان می‌پیچیم باید ملّی باشد و در آن، شرایط دینی، ملّی و اجتماعی‌مان ملحوظ شده باشد. این امر مستلزم حرکتی جهادگونه از طرف جامعه علمی ایران و عزمی قوی در مسئولان کشور است. (پژوهشگران- 16و17/1387(

 منبع: تابناک

استاد دکتر مهدي گلشني: فعاليت علمي عين دينداري است.

 
 
ادامه مطلب را کلیک نمایید.
 
 
ادامه نوشته

دفاعيه رساله جهاني‌سازي و انديشة سياسي عرب به راهنمایی استاد آقای دکتر مهدی گلشنی

كاميار صداقت ثمرحسيني

  جلسة دفاعية رسالة دكتراي كاميار صداقت ثمرحسيني با عنوان «جهاني‌سازي و انديشة سياسي متفكران عرب ۱۹۸۹-۲۰۰۷م » راس ساعت 17 روز يك‌شنبه 11 مردادماه 1388 برابر با 10 شعبان  در سالن اجتماعات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار گرديد. ....

 گزارش جلسه - اینجا را کلیک نمایید.

ادامه نوشته

استاد دکتر مهدی گلشنی: باید در انتخاب وزیر علوم توجه بیش‌تری مبذول شود

رئيس سابق پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در مراسم بزرگداشتش گلايه‌هاي خود را از وزارت علوم مطرح كرد

استاد دکتر مهدی گلشنی در مراسم نكوداشتي كه براي وي در اين پژوهشگاه برگزار شد گفت:

 قضيه بركناري بنده دو سال سابقه دارد. وزير دو سال پيش پيغام داده بود كه حتي اگر يك‌روز از دوران وزارتم باقي‌مانده باشد گلشني را از كار بركنار مي‌كنم. حال آن که ریشه این اختلاف شخصی و ناشی از طرح دیدگاه‌های خود در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که وزیر مایل به طرح آن‌ها در آنجا نبود.

دکتر گلشني افزود: اين حق قانوني وزير است كه رؤساي دانشگاهها و پژوهشكده‌ها را بردارد اما اين تغييرات بايد بر اساس مصلحت اجتماع و جامعه باشد و نه مسایل شخصی. و من اگر این مسایل را در اینجا مطرح می‌نمایم از آن روست که از این به بعد در انتخاب وزیر علوم توجه بیش‌تری مبذول شود تا هر کسی با سلایق شخصی نتواند چنین رویه‌ای را در پیش گیرد و طرح این مساله یک تکلیف است.

 فقدان اخلاق و ادب اسلامي در محيط وزارتخانه چيزي بود كه بنده را بسيار آزار مي‌داد به همين دليل در دو سال گذشته در هيچ جلسه‌اي شركت نكردم.

وي با بيان اينكه نبايد با اعضاي هيأت علمي اينگونه رفتار كرد به عنوان مثال گفت: يك سال گذشته به وزير نامه‌اي دادم و در آن براي ايشان توضيح دادم كه شبكه الجزيره قطر مي‌خواهد برنامه علمي با حضور شخصيتهاي درجه اول علمي در رابطه با علم، فرهنگ و آينده برگزار كند و تمام هزينه‌هاي رفتن من نيز توسط آنها تأمين خواهد شد و وي علیرغم آن که صریحا اشاره شد که تمام هزینه های سفر توسط شخص من تامین می شود با این حال در پاسخ خود بیان داشت که تنها به شرط عدم پرداخت هيچگونه هزينه‌اي از طرف پژوهشگاه مي‌توانم به سفر بروم.

وي اظهار داشت: در سي‌ام شهريورماه 87 يك نامه خصوصي به وزير نوشتم و به وي گفتم هيچكدام از نامه‌ها و درخواستهاي ما جواب داده نمي‌شود و دو سال است که نامه‌های پژوهشگاه در وزارت علوم بایگانی می‌شوند و ترتیب اثری به آ‌نها داده نمی‌شود. اما اين بار نيز پاسخي دريافت نكردم. در سال 86 درباره مقالات علمي، پژوهشي و مقالاتي كه در مجلات ISI چاپ مي‌شدند گزارش مفصلي را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي داديم كه در اين گزارش تأكيد شده بود بسياري از اين مقالات بر اساس شاخص خوبي منتشر نمي‌شوند و حتي بسياري از اين مقالات ارزشمند نيستند. ما پيشنهاد اصلاح اين وضعيت را داديم و مورد موافقت رياست جمهور نيز قرار گرفت و مقرر شد دو وزارتخانه آئين‌نامه‌اي را تهيه و كميته‌اي را تشكيل دهند که وزارت علوم  هیچ توجهی به آن ننمود.

وي بي‌توجهي به مسائل فرهنگي را مشكل ديگري عنوان كرد و گفت: در حالي كه ما نسبت به اين مسئله بي‌خيال هستيم غرب برعكس عمل مي‌كند. آنها حرفشان اين است كه فرد فرهنگي اجتماع را بيشتر مي‌فهمد اما ما از مسائل فرهنگي خودمان كاملاً غفلت كرده‌ايم و اين باعث شده نسبت به فرهنگ اسلامي و ملي خودمان كاملاً بيگانه شويم.

رئيس سابق پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي توجه به سطح و غفلت از عمق را مشكل ديگر جامعه علمي كشور دانست و گفت: محيط ما بسيار سطحي‌نگر شده است. همواره از توسعه صحبت مي‌كنيم اما اگر از برخي مسئولان بپرسيم تعريف شما از توسعه چيست نمي‌دانند.

بزرگداشت دكتر مهدي گلشني رئيس پيشين پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي عصر شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۸ با حضور اساتيد و اعضاي اين پژوهشگاه برگزار شد.

به خود بياييم  ... نامه ای از دکتر احمد کتابی

دکتر احمد کتابي، عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني با ارسال يادداشتي به «تابناك» نوشت:

 جناب آقاي دکتر عماد افروغ    متن نامه آقای دکتر عماد افروغ

يادداشت شما را که در واقع در دفاع از ساحت علم و منزلت عالم (و نه در دفاع از شخص دکتر گلشني) نگاشته شده بود خواندم و در عين تاثر و تاسف از اينکه هنوز رسم نيکو و انساني حق شناسي و وفاداري و حفظ حرمت بزرگان و پيش کسوتان در ميان مردم اين آب و خاک کمابيش زنده مانده است، خشنود و اميدوار شدم. به نظرم رسيد من هم حداقلِ وظيفه‌اي را بر عهده دارم. يادداشت زير به انگيزه احساس اين وظيفه نوشته شده است.

روز سه‌شنبه وقتي به پژوهشگاه قدم گذاردم، مشاهده چهره‌هاي گرفته و مغموم همکاران يکباره مبهوتم کرد. وقتي علت را جويا شدم معلوم شد از دفتر وزارتي به شخص دکتر گلشني ابلاغ گونه اطلاع داده‌اند که مراسم توديع شما روز شنبه برگزار مي‌شود. طبعا با شنيدن اين خبر، مثل قاطبه همکاران، غرق اندوه و تاسف شدم؛ ولي تاثر و تاسف من، با توجه به بيش از نيم قرن سابقه آشناييم با دکتر گلشني و مراتب والاي فضل و فضيلت او از گونه‌اي ديگر بود.

52 سال قبل من، در دبيرستان ادب اصفهان، سال ششم ادبي را مي‌گذراندم و دکتر گلشني سال ششم رياضي را. در آن سال دکتر گلشني مثل هميشه، شاگرد اول شد و در تمام دروس رياضي و علوم پايه حائز بهترين نمره‌ها گرديد و شگفت انگيز تر اين که در درس ادبيات هم بهترين نمره را آورد.

خوب به ياد دارم که در آن سال، از طرف وزارت فرهنگ وقت مسابقه ادبي براي محصلان همه استان‌ها برگزار شد. در اين مسابقه ادبي، مهدي گلشنيِ محصل رشته رياضي در سراسر استان اصفهان حائز رتبه اول گرديد و به عنوان برگزيده استان اصفهان براي شرکت در مرحله دوم مسابقه به تهران اعزام گرديد. وي، اين بار در سراسر کشور رتبه اول را کسب کرد.

در همان سال من عصر‌ها، در يکي از مدارس قديمي (حوزوي) اصفهان جامع المقدمات مي‌خواندم ولي مهدي گلشني محصل ششم رياضي در سن 18 سالگي متن بسيار دشوار منظومه حکمت حاج ملاهادي سبزواري را نزد يکي از استادان بزرگ فلسفه اصفهان تلمذ مي‌کرد.

دکتر گلشني بعدها به دانشکده علوم دانشگاه تهران رفت و در آن جا نيز با موفقيت تمام حائز رتبه اول گرديد و متعاقباً عازم آمريکا شد و در دانشگاه معتبر برکلي دکتراي فيزيک خود را با درجه ممتاز اخذ کرد. با وجود آن که از طرف دانشگاه مزبور و موسسات ديگر انواع امتيازات مادي و معنوي براي ماندن او در آمريکا با اصرار به او پيشنهاد مي‌شد، به شوق خدمت به ميهن به ايران بازگشت و در دانشگاه صنعتي شريف شاغل گرديد. و اکنون بيش از 30 سال است که هزاران شاگرد شايسته را که از ميان آنها چندين نسل از مبرزترين استادان دانشگاههاي داخل و خارج کشور و تعداد کثيري از متخصصان و سرآمدان علوم پايه برخاسته‌اند، پرورش داده است. در ميان خدمات علمي بي شمار وي، بايد به تاسيس رشته فلسفه علم در دانشگاه شريف اشاره کرد.

با اين تفاصيل، آيا شايسته است که با دانشمندي که از نظر علمي در سطح جهان در رشته تخصصي خود از چهره‌هاي مشهور و سرآمد محسوب مي‌شود و در ايران نيز شايد نظائر او از تعداد انگشتان دست فراتر نرود اين گونه برخورد شود؟ آيا سزاوار است نسبت به عالمي که صرف نظر از رشته تخصصي خود، به تصديق اهل فضل، در علوم انساني و معارف اسلامي از تبحر و تسلط شگفت انگيزي برخوردار است اين گونه بي مهري صورت گيرد؟ آخر از اين درد جانسوز بايد به کجا شکوه برد که در جمهوري اسلامي ايران که دينداري محور همه امور اعلام مي‌شود، با " چهره ماندگار علمي" و عضو پيوسته فرهنگستان علوم و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي که سراسر عمر پربرکت خودرا صرف تلفيق دين وعلم کرده و با نوشتن کتابها و مقالاتِ متعدد و برگزاري کنفرانس‌هاي متعدد در داخل و خارج کشور در راه احيا و گسترش تفکر ديني در محيط‌هاي دانشگاهي از جان مايه گذاشته است و در زمينه علم و دين در داخل کشور فرد منحصر به فرد و يا لااقل از افراد بسيار برجسته و در سطح جهاني از معدود شخصيت‌هاي بنام و شناخته شده به شمار مي‌رود به جاي تشويق و تجليل بي حرمتي روا داشته شود؟ آيا معناي شايسته سالاري و احترام به علم و عالم که اين همه از آن سخن مي‌رود اين است؟ و بالاخره آيا در برابر خداوند متعال در برابر جفايي که- ان شاء الله نادانسته- در حق اين عصاره فضل و فضيلت روا داشته مي‌شود، مي‌توانيم پاسخگو باشيم؟

به خود بياييم و تا فرصت از دست نرفته است اشتباه يا سوء تفاهم پديد آمده را جبران کنيم، که به قول گاندي اذعان به اشتباه و تلاش در رفع آن، نه تنها نشانه ضعف نيست که علامت توانمندي روح است. يقين داشته باشيم که جامعه علمي کشور و آيندگان هرگز بي حرمتي و ناسپاسي به ساحت دانش و دانشمنداني را که با تمام وجود به زيور دينداري عالمانه مزينند، نخواهد بخشيد.

منبع - اینجا را کلیک نمایید.

 

علـم و دين (قسمت اول)در ديدار با دكتر مهدي گلشني


ادامه نوشته

Science Alone Is Not Enough for Humanity- Mehdi Golshani

ادامه نوشته

Can Science Dispense with Religion?An interview of Reza Davari Ardakani

Prof. Reza Davari ArdakaniProf. Mehdi Golshani
ادامه نوشته

Causality in the Islamic Outlook and in Modern Physics - Mehdi Golshani

 
ادامه نوشته

علائق العلم والدین فی العالم المعاصر استاد دکتر مهدی گلشنی

ادامه نوشته

دكتر مهدي گلشني در گفتگو با قدس : علم،نيازمند دين است

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ادامه نوشته

علوم انساني درآمدي بر علوم تجربي - بخش دوم

استاد دكتر مهدي گلشني
 
ادامه مطلب را كليك نماييد.
 
 
 
 
ادامه نوشته

علوم انساني درآمدي بر علوم تجربي

ادامه مطلب را كليك نماييد.
ادامه نوشته

فرهنگ دانشگاهي - گفتاري از دكتر مهدي گلشني

 

"... يك اشكال ديگر تعليمات فعلي، غفلت از مراحل بالاتر واقعيت است. علم امروز جهان فيزيكي را به تنهايي در نظر مي گيرد كه در آن جايي براي خدا و معنويات وجود ندارد و بُعد روحي انسان به كلي ناديده گرفته مي شود. اين امر باعث شده است كه انسان ها فقط به ماديات توجه كنند و دغدغه و هدفي جز ارضاي نيازهاي مادي نداشته باشند. اما اين گونه بينش، انسان را به سطح حيوانات تنزل مي دهد و جوامع انساني را به مسابقات ناسالم براي كسب فوايد مادي مي كشاند - مسابقاتي كه براي آنها انتهايي متصور نيست.

به نظر ما يك دانشجو بايد در حين تحصيل، علاوه بر رشته تخصصي خود، چيزهايي بياموزد كه او را در تعامل با جامعه انساني كمك كند. به تصميم گيري هاي خردمندانه و اقدامات مفيد براي خود و جامعه اش بكشاند، به فرهنگ و جامعه اش علاقمند، و به خدمت به كشورش مقيد سازد. يكي از دلايل تضعيف هويت در جوانان و سست شدن علقه ملي آنها ، ضعف فرهنگي است كه با آن پرورش يافته اند. براي تقويت هويت ملي و علاقمند كردن بيشتر جوانان به خدمت به جامعه، لازم است كه فرهنگ دانشگاهي تقويت شود، و اين با افزودن دروس مناسب از رشته هاي گوناگون علوم انساني و تقويت بعد اخلاقي آنها ميسر است. فقدان انضباط، اعتماد به نفس، قانون گريزي، نقد ناپذيري و جمود فكري كه در محيط ما به وفور ديده مي شود همگي حاكي از  ضعف فرهنگي است و فقط از طريق برنامه هاي فرهنگي مناسب در دانشگاه ها علاج پذير است ... "

 


منبع: بخشي از نوشتار : فرهنگ دانشگاهي – استاد دكتر مهدي گلشني

نشريه علمي – خبري پژوهشگران - سال پانزدهم ( شماره 12 و 13 ) پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

 

تاریخ فلسفه اسلامی - تاریخ جمع دین و فلسفه است / دکتر رضا داوری اردکانی

ادامه نوشته

نباید توانایی خودمان را فراموش کنیم.... دكتر مهدي گلشني

دكتر مهدي گلشني
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
ادامه نوشته

تحليلي بر رشد مقالات ايران در مجلات زير پوشش آي اس آي (ISI): چه بايد كرد؟

استاد دکتر مهدی گلشنی
ادامه نوشته

عوامل مؤثر در شكوفايي علم در تمدن اسلامي - بخش دوم وپاياني

 
 نويسنده: دكتر مهدي گلشني
روزنامه اطلاعات > شماره 23718 13/6/85 > صفحه 6 (نظرها و انديشه ها)
ادامه نوشته

عوامل مؤثر در شكوفايي علم در تمدن اسلامي  - بخش اول

استاد دکتر مهدی گلشنی
 نويسنده: دكتر مهدي گلشني
روزنامه اطلاعات > شماره 23713 7/6/85 > صفحه 6 (نظرها و انديشه ها)
ادامه نوشته

دکتر گلشني: دانشكده‌هاي علوم از جهل مركب خود درآيند

ادامه نوشته

دکتر مهدی گلشنی : مطهری همواره به دنبال مبانی مباحث و مسائل بود

ادامه نوشته