تاريخ را بايد از نو نوشت گفتگو با دکتر کريم مجتهدي/حميد كوزري

ادامه نوشته

‏استاد كريم مجتهدي مدال طلاي جهاني ابن‌سينا را دريافت كرد‏

دکتر كريم مجتهدي استاد فلسفه دانشگاه تهران در چهارمين جشنواره بين‌المللي فارابي به عنوان پيشكسوت علوم انساني ايران تقدير شد و لوح تقدير يونسكو و مدال طلاي جهاني ابن‌سينا را دريافت كرد.‏

به گزارش فارس، استاد دکتر كريم مجتهدي در چهارمين جشنواره بين‌المللي فارابي به عنوان پيشكسوت علوم‌انساني ايران، لوح تقدير رئيس‌جمهور، لوح تقدير يونسكو و آيسسكو، مدال طلاي جهاني ابن‌سينا، لوح تقدير انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و يادمان جشنواره بين‌المللي فارابي را دريافت كرد.

مجتهدي پس از فتح الله مجتبايي،‌ علي شريعتمداري و سيدجعفر سجادي، چهارمين استاد ايراني است كه موفق به كسب مدال جهاني ابن‌سينا مي‌شود. اين مدال سالي يك مرتبه به يك فرد ايراني كه در علوم انساني ـ به ويژه فلسفه ـ فعاليت مي‌كند، اهدا مي‌شود.

اين مدال از مقر يونسكو در پاريس به ايران ارسال مي‌شود و يونسكو و ايران بايد در مورد فردي كه مدال به او اعطا خواهد شد، توافق كنند.

محمدرضا مجيدي، سفير و نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران در يونسكو در اين ارتباط گفت: در مذاكراتي كه با يونسكو داشتيم قصد داريم مدال‌هاي ساير انديشمندان ايراني را نيز تهيه و در كنار مدال ابن‌سينا به برگزيدگان اهدا كنيم.

بر اساس اين گزارش، كريم مجتهدي در حال حاضر استاد فلسفه دانشگاه تهران و رئيس گروه فلسفه غرب پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي است. از وي تاكنون بيش از 20 كتاب‌ در زمينه فلسفه منتشر شده است. وي مطالعات بسياري نيز در مورد«هگل» دارد و از 19 سال پيش تاكنون سه كتاب درباره اين فيلسوف نامدار آلماني منتشر كرده است.«درباره هگل و فلسفه او» در سال 1370،«پديدار شناسي روح از منظر هگل»در سال 1371 و«منطق از نظرگاه هگل» در سال 1377 عناوين سه كتابي است كه به همت اين استاد فلسفه نوشته است. كتاب چهارم مجتهدي در باب هگل نيز با عنوان«افكار هگل»تا ماه آينده از سوي انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي منتشر مي‌شود.

گفتگو با دکتر کريم مجتهدي ، استاد فلسفه و منصف همايش چهره هاي ماندگار

دكتر كريم مجتهدي

ادامه نوشته

اگر واقعاً بدين نحو غرب را بشناسيم، ... گفتاری از استاد دکتر کریم مجتهدی

دكتر كريم مجتهديتجدد كاذب همان چيزي است كه ما غرب‌زدگي مي‌ناميم؛ يعني سطحي انديشي و ظاهرپرستي، يعني وقتي كه عقل خود را فقط به چشممان محدود مي‌داريم و صاحب نظر نيستيم؛ نه از عيوب خود خبر داريم و نه از محاسن احتمالي خود. باز تكرار مي‌كنم فقط موقعي كه سنت با تجدد و ايراث با ابداع و هويت با شخصيت و در واقع حافظه با اراده همراه مي‌شود، حتي اگر دوايي براي دردهاي خود پيدا نكنيم، حداقل امكان شناخت درست دردهاي خود را افشا مي‌نماييم، بلكه در مورد خود غرب و فرهنگ آن نيز به نحو موجه حق قضاوت به دست مي‌آوريم. در اين معضل اگر راه حلي قابل تصور باشد، باز تا حدودي همان خواهد بود كه فردوسي عليه‌الرحمه، هزار سال پيش سروده است: «توانا بوَد هر كه دانا بوَد!»

اگر واقعاً بدين نحو غرب را بشناسيم، نسبت بدان قدرت هم پيدا خواهيم كرد، به همان صورتي كه غربي‌ها در طول قرون متمادي با شناخت شرقي‌ها نسبت بدانها قدرت پيدا كرده‌اند. اگر روزي چنين شناختي در نزد ما پديد آيد، آنگاه نسبت به خودمان و ارزش معنوي و فرهنگي خودمان نيز آگاهي بهتري خواهيم يافت. البته از اين رهگذر به ناچار به كاستي‌ها و نقايس ـ چه از لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ علمي و بهداشتي و حتي شايد از لحاظ فلسفي و غيره ـ پي‌خواهيم برد، ولي همين آگاهي با اراده‌اي كه براي بهبود كارها آن را همراهي خواهد كرد، موجب سربلندي ما خواهد بود. سربلند خواهيم بود براي اينكه آگاه و واقف خواهيم بود.

باتوجه به آنچه در حول و حوش تاريخ معاصر رخ مي‌دهد، اين سربلندي حق ماست. اگر خودمان اين همت را داشته باشيم كه وضع خودمان را با واقع‌بيني تشخيص دهيم، بدون اينكه مصادره به مطلوب بكنيم و بدون اينكه خداي ناخواسته از سادگي مردم خود سوءاستفاده بكنيم و واقعيت‌ها را با آنها در ميان نگذاريم، بلكه با تحليل دقيق شرايط و جستجوي امكانات واقعي آتي، بدون شك لياقت سربلندي را خواهيم يافت. به عنوان يك معلم فلسفه، به خود اجازه نمي‌دهم نااميد باشم؛ زيرا فقط منظور تأمل و جستجوي امكانات آتي است، كسي كه در جستجوي آينده است اصلاً نمي‌تواند نااميد باشد؛ از چيزي كه هنوز تحقق پيدا نكرده؛ نمي‌توان نااميد شد. جستجوي واقعي هميشه همراه اميد است. اگر اميد به نور نباشد، كسي در تاريكي به جستجو نمي‌پردازد.
 منبع: روزنامه اطلاعات دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 - 11 جمادی الاول1431 - 26آوریل2010 - شماره24734

دكتر كريم مجتهدي در گفتگو با جام جم:فلسفه بستر علم و دين است

ادامه نوشته

سنت كاذب تجدد كاذب - در گفتگو با دكتر كريم مجتهدي

ادامه نوشته

هگل و افكار شرقي - گفت و گو با دكتر كريم مجتهدي

استاد دكتر كريم مجتهدي
ادامه نوشته

رویش از ریشه - گفتگو با استاد دکتر کریم مجتهدی - به نقل از ماهنامه زمانه

استاد دکتر کریم مجتهدی

ادامه نوشته

در سوربن مي گفتند اگر آلماني نمي دانيد فلسفه هايدگر نخوانيد - گفت وگو با دكتر كريم مجتهدي

 

 

 

 

ادامه نوشته

داستايفسكي اگر فيلسوف بود نويسنده بزرگي نمي شد - گفت وگو با استاد دكتر كريم مجتهدي

ادامه نوشته

دكتر كريم مجتهدي:مبادلات فرهنگي غرب در قرون وسطي، زمينه ساز استعمار بود

* شناخت غرب، غربي شدن نيست!
دكتر كريم مجتهدي در ادامه اين نشست به طرح ديدگاه هاي خود پرداخت و گفت: شناختن غرب، غربي شدن نيست. غرب شناسي خودشناسي است به اين معنا كه خودمان را در مقابل مان و در آينه  غرب  بينيم.
كريم مجتهدي با اشاره به بحث شناخت گفت: بحث ما در بررسي غرب بحث «شناخت» است. «شناخت» غربي ها از شرق و بالعكس، قصد و غرض مي خواهد، يعني ما بايد «قصد شناخت» داشته باشيم. اگر از اين لحاظ بخواهيم غرب را مورد بررسي قرار دهيم مي بايست به زمان تجديد حيات فرهنگي در غرب يعني حدود قرن 16 برگرديم.
مؤلف كتاب «فلسفه نقادي كانت» درادامه با اشاره به زمان مطرح شدن غرب شناسي و شرق شناسي گفت: غرب شناسي بعد از قرن 16 و با پيشرفت راههاي دريايي مطرح شد. اين اتفاقات البته جنبه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي هم داشت. اولين لغتنامه هاي فارسي انگليسي اواخر قرن 16 منتشر شد.
پيش از دكارت، گلستان سعدي و انوار سهيلي به اروپا شناسانده شده بود و بالزاك از هزار و يك شب تأثير پذيرفته بود. ويكتور هوگو هم به عطار و منطق الطير نظراتي داشته است اين اتفاقات تصادفي نيست.
مؤلف «فلسفه در قرون وسطي» ادامه داد: آنها وقتي مبلغان مسيحي را در دوران مغولها به ايران مي فرستند اطلاعات ايران را مي برند. اين اتفاقات يا مبادلات خواه اقتصادي تجاري، فرهنگي در حال آماده سازي براي استعمار بوده است. در آن روزگار مسأله اي تحت عنوان غرب مطرح نبوده است. در آن زمان مسأله دو صورت وجود داشته است از طرفي مسلمانان بوده اند و طرف ديگر مسيحيان، اما ما بدون اينكه بدانيم در زمان صفويه وارد جنگ عثماني مي شويم و اين جنگ خواه ناخواه ما را وارد جنگ اروپا مي كند.
مؤلف كتاب «فلسفه تاريخ» ادامه داد: ما هيچگاه كوشش نكرديم متوجه شويم با چه كساني رو به رو هستيم اما آ نها اين كار را كردند. ما اهميت سلاح و نظامي گري آن را فهميديم اما به ساير موارد توجهي نكرديم.
مولف «دكارت و فلسفه او» ضمن اشاره به زيربناهاي صنايع و فعاليت غرب تصريح كرد: ما براي فهميدن قدرت و صنايع غربي مي بايست زيربناي فكري آنها را بشناسيم. زيربناي فكري در عميق ترين صورت اش در فلسفه متبلور مي شود. غرب فقط صنايع، تكنولوژي، سينما و... نيست، غرب تفكرات و تفكر همان فلسفه است.
دكتر مجتهدي يك شكل از راهكار در مقابل اين جريان را حركت جمعي دانست و افزود: به نظر من هيچكس نمي تواند ادعا كند كه با چند مقاله و كتاب مسايل را حل كرده است. ما بايد دسته جمعي و همه با هم باشيم و همت و دقت عمومي كنيم تا به مرور بتوانيم انديشه را بارور كنيم.


ما گرفتار تظاهر به تفكريم. گفتاري از دكتر كريم مجتهدي

به عقيده استاد دكتر كريم مجتهدي يكي از آفت هاي آموزش فلسفي در ايران، به كار بردن اصطلاحات بيش از اندازه غربي است بدون اين كه بار معنايي آنها دريافت شود. دكتر كريم مجتهدي در گفت وگو با مهر پيرامون وضعيت فلسفه در ايران گفت: ما به نوعي گرفتار يك تظاهر به تفلسف و فكر كردن هستيم و حرف هاي دهن پركن فلسفي را ياد گرفته ايم و بدون كوچك ترين تامل و تحقيق آنها را به كار مي بريم و اين كار بيشتر به قصد مرعوب كردن مخاطب انجام مي گيرد.ما اكنون از كمال مطلوب فلسفه بسيار پائين تريم و اين امر نه فقط در فلسفه بلكه در كل نظام آموزش عالي وجود دارد و اين به خاطر اين است كه به تفكر اهميت داده نمي شود. در تمام رشته ها هدف، نتيجه آني و زودرس است اما در رشته هاي پايه و نظري نمي توان به دنبال يك نتيجه عملي سريع بود.
    آنچه كه اكنون در رشته فلسفه مشاهده مي شود، نه تنها وضعيت نامطلوب فلسفه را نشان مي دهد، بلكه حاكي از وضعيت خطرناك وضع كلي آموزش علوم نظري در ايران است. رواج اين انديشه منجر به يك نوع سطحي نگري در انديشه شده است كه دانشجويان به دنبال نتيجه آني هستند و اين امر اين انديشه را در اذهان ايجاد مي كند كه علم بدون عمل فايده ندارد. من با اين امر مشكلي ندارم، اما اگر علم بدون عمل امري بيهوده باشد، عمل بدون علم پديده اي خطرناك است. من نگران اين هستم كه چيزي كه اكنون شيوع پيدا كرده است، تبديل به عمل گرايي بدون خردورزي شود. يكي از كارهاي اصلي فلسفه همين است كه نظريه ها بررسي شوند و ارزش آنها پيدا شود و اصولاً لغت «تئوري» به معناي نظر داشتن و نظر دادن است اما اكنون يك نوع ترس از تفكر وجود دارد كه به صورت علني مطرح نمي شود و اين ترس از آنجا ناشي مي شود كه اعتماد به تفكر وجود ندارد. يعني ترس از يك نوع امر مبهم پيدا شده است. به نظر من مقوم اين ترس عدم خودباوري است.
    اين درست كه فلسفه هاي جديد غرب به راحتي نمي توانند در شرق جا بيفتند و هضم شوند، اما بايد به اين امر توجه كرد كه آيا با چشم پوشي از آن مي توانيم فرهنگ خود را حفظ كنيم از نظر من جواب كاملاً منفي است. اگر چشم خود را به خطر ببنديم، آن را خطرناك تر كرده ايم. اين كه ما فلسفه غرب را قبول كنيم يا رد كنيم، معنا ندارد چون فلسفه چيزي نيست كه بتوان آن را كاملاً پذيرفت يا رد كرد. اما فلسفه غرب تفكري است بسيار آموزنده كه علاوه بر اين كه ذهن ما را تقويت مي كند، كمك بسياري به شناخت بهتر ريشه هاي اصيل ما مي كند. كسي كه فلسفه بخواند، وسيع بين مي شود چراكه فلسفه كوششي است براي توسع عقل.
    دكتر مجتهدي در پاسخ به اين سؤال كه آيا ما فلسفه غرب را به درستي شناخته ايم گفت: جواب اين است كه خير. فلسفه در حد مطلوب تدريس نمي شود و اين نه كاملاً تقصير اساتيد است و نه كاملاً تقصير دانشجويان بلكه قسمت اعظم آن مشكلي است كه كل نظام آموزشي ما گرفتار آن است و براي تغيير اين وضعيت يك عزم جدي لازم است. من به آينده فرهنگ ايران كه فلسفه ستون اصلي آن است، بسيار اميدوارم و آينده فرهنگي ايران بسيار بهتر از اين خواهد شد كه ما اكنون فكر مي كنيم.
magiran.com > روزنامه ايران > شماره 3998 21/5/87 > صفحه 10 (فرهنگ و انديشه) > متن

فلسفه رسانه - گفتاری از دکتر کریم مجتهدی


 مهر: دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران درباب الزام هاي توجه فلسفي و نظري به رسانه گفت: طي ساليان اخير برخي از استادان فلسفه و نظريه پردازان ارتباطات در آمريكا و اروپا به مباحث نظري رسانه ها توجه كرده اند.

    اينان تئوري هايي را هم در اين باره عرضه كرده اند مانند اين كه تلويزيون يك ارائه كننده پيام نيست بلكه خود تلويزيون يك پيام است. دكتر مجتهدي افزود: طرح مباحث فلسفي رسانه قابل تامل و بررسي است اما من به جد معتقدم كه نبايد فلسفه را از ديگر مسائل فرهنگي جدا كرد فلسفه را بايد در مجموعه ديگر موضوعات جامعه و فرهنگ مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد. وي با اشاره به اين نكته كه فلسفه مي بايست به صورت انحصاري عرضه نشود بلكه بايد جنبه هاي مختلف آن بررسي شود گفت: فلسفه رسانه از ابداعات و نوآوري هاي فرهنگ فلسفي ما نيست لذا طرح آن نبايد به صورت تصنعي در كشور ما ايجاد شود بلكه بايد نكات مختلف آن بحث و بررسي گردد. دكتر مجتهدي تاكيد كرد: طرح مباحث فلسفه رسانه نبايد به صورت اصل خودبنياد درآيد بلكه بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرد. اگرچه برخي بر اين باورند كه مباحث فلسفي كه در غرب جريان دارد در ايران طرح شود و يا به عبارتي بومي شود مي تواند برخي از مسائل جاري را در جامعه حل كند در حالي كه اين گونه نيست و شكستي در عالم ارتباطات به وجود مي آيد. رسانه هاي ما در كشورمان به صورت اختلا طي هدايت مي شود و لذا بايد نگاه معرفتي هم داشته باشند اما به شرطي كه سطح فرهنگي را افزايش دهيم و از نگاه هاي ابزاري و وارداتي پرهيز كنيم. دكتر مجتهدي با تاكيد بر اين نكته كه من با طرح مباحث فلسفه رسانه موافقم گفت: انحصاري كردن فكر دشمن فكر است. لذا بايد انديشه هاي جديد را در ابتدا مورد بحث و بررسي قرار دهيم. 
    منبع : magiran.com > روزنامه اعتماد ملي > شماره 294 16/11/85 > صفحه 7 (انديشه) > متن

فلسفه؛ اميد به زندگي - گفتگو با دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه ‌دانشگاه تهران

ادامه نوشته

دکتر كريم مجتهدي «فلسفه در آلمان» را نوشت

استاد دكتر كريم مجتهديدکتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران، از به پايان رسيدن نگارش نهايي كتاب جديدي با عنوان «فلسفه در آلمان» خبر داد.
   دکتر  مجتهدي در گفت و گو با فارس، عنوان كرد: بعد از انتشار يك اثر ادبي در مورد آثار و افكار «داستايفسكي» حالابا كتابي تاليفي-ترجمه اي به كار اصلي خودم يعني فلسفه بازگشته ام.
    كتاب «فلسفه در آلمان» حاصل تجربيات ۳۸ سال تدريسم در دانشگاه است كه در آن سعي كرده ام با استفاده از منابع مختلف مجموعه اطلاعات فلسفي وسيعي را كه طي اين سال هاي دراز با آنها درگير بوده ام، در اختيار دانشجويان و خوانندگان قرار دهم.
    وي با بيان اين كه فلسفه در آلمان به رغم عنوانش بار فلسفي زيادي ندارد و كتاب ثقيلي براي دانشجويان نيست، توضيح داد: اين اثر در واقع تاريخ آلمان در عصر جديد است كه از قرن ۱۶ با لوتر شروع و به نيچه ختم مي شود.
    در اين كتاب از متفكراني چون لايبنيتس و فيخته به طور مفصل بحث مي شود و فصل مجزايي را هم به زندگي و شعر هولدرلين اختصاص داده ام اما به صورت مبسوط به كانت نپرداخته ام چون پيش از اين كتاب هاي زيادي درباره او منتشر كرده بودم
منبع: magiran.com > روزنامه ايران > شماره 4121 25/10/87 > صفحه 10 (فرهنگ و انديشه)

ايراني بودن يعني چه ؟ گفتاری از استاد دكتر كريم مجتهدي

در داخل مملكت، ايراني را به سجل و كارت ملي او مي شناسند و در خارج، هويت او را با گذرنامه و احتمالاً رواديد تعيين مي كنند. حال مسئله اين است كه اين مدارك را كه به ناچار در زندگي روزمره ما مطرح و لازم به نظر مي رسند، آيا براي معرفي يك فرد ايراني مي توانيم كافي نيز بدانيم به اين سؤال بدون تامل نمي توان پاسخ داد، زيرا ايراني بودن متضمن بار معنايي سنگيني است كه بدون توجه به ابعاد وسيع آن، به نحو سطحي و خلاصه وار نمي توان بيان داشت.

ما محصول تاريخ و فرهنگ خود هستيم و لايه هاي عميق آن را نمي توانيم و نبايد فراموش بكنيم. ما وقتي واقعاً ايراني هستيم كه به مسئوليتي كه بر دوش داريم واقف باشيم. يعني با آگاهي و توجه به ريشه هاي زيربنايي، بدون شعارهاي صوري بي محتوا، در حفظ آينده مملكت خود با جان و دل كوشش كنيم. ايراني بودن، همين اراده ناگريز براي ايراني ماندن است.


روزنامه ايران > شماره  4082 - 3/9/87 > صفحه 10 (فرهنگ و انديشه)

سنت را نبايد مضمحل شده ديد - دکتر کریم مجتهدی

 

دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران، گفت: متاسفانه انديشمندان ما نه سنت خود را درست تعريف كردند و نه تجدد را. در عرض حدود صدسالي هم كه از طرح اين مقوله گذشته است، اگر سنت و تجدد به درستي درك مي شدند، شايد تقابل اين دو آنقدر حاد به نظر نمي رسيد.

به گزارش مهر، استاد فلسفه دانشگاه تهران در گفت وگو با ماهنامه «زمانه» افزود: جهاني شدن به شكل غيرمنصفانه كنوني چندان پايدار نخواهد بود و روزي هويت هاي ملي دوباره سر بر مي آورند. تاريخ را هويت ها مي سازند و از آنجا كه تاريخ بدون پايان است، هويت ها نيز زدودني نيستند. تاريخ پايان ندارد و از اين رو نمي توان با قاطعيت گفت كه پديده اي هميشگي مي ماند؛ همانطور كه سران شوروي سابق براي يكسان سازي فرهنگي تلاش كردند اما در نهايت اين قوميت ها و اقليت ها بودند كه سربرآوردند و سبب فروپاشي آن حكومت شدند.

وي با تاكيد بر اينكه آنچه از غرب به سمت ما سرازير شده است فرهنگ نيست، بلكه فقط تهاجم در عرصه هاي گوناگون اقتصادي، اخلاقي و اجتماعي است، افزود: بحران هويتي كه امروز در ايران وجود دارد ريشه در تهاجم فرهنگي غرب دارد؛ جامعه ايراني با ورود فرهنگ غرب با تحولات عمده اي رو به رو شد و به واقع تا حدودي خود باخته گرديد؛ يعني اعتماد و باور دروني اش متزلزل شد. در مقابل اين احساس، عده اي به دنبال چرايي اين مسئله افتادند و گروهي از آنها اين عقب ماندگي را ناشي از ضعف هاي فرهنگ سنتي ما دانستند و بدين صورت، مسئله تقابل سنت و تجدد مطرح شد، اما مسائل مربوط به سنت و تجدد به درستي درك نشدند.

پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، جامعه ما با نوعي بحران هويت و باستان پرستي مواجه بود اما با پيروزي انقلاب، اين مسئله تا حدودي متعادل شد و بسياري از ارزش هاي كاذب از بين رفت و به نوعي بازگشت به خود روي داد. با اين حال براي درك اين مسئله كه تا چه حد هويت جديد در جوانان ايران شكل گرفته است نيازمند گذشت زمانيم.

سنت را نبايد مضمحل شده تعريف كرد، بلكه آن همان ريشه و اصالت ماست. تجدد هم دانش و آگاهي ما نسبت به مسائل است؛ بنابراين در هر دو مورد بايد با مرعوبيت مبارزه كنيم؛ نبايد نه در گذشته اي موهوم زنداني شد و نه در تجددي غير اصيل، كاذب و وارداتي اسير گرديد و در مقابل آن اراده خود را از دست داد.

مجتهدي فرهنگ سنتي بسيار غني ايراني را تكيه گاهي براي مواجهه با تهاجم غرب دانست و تاكيد كرد: در درجه اول و با نگاهي مثبت بايد اطلاعات دقيقي از سنت هاي خودمان داشته باشيم و آن را ارزيابي كنيم تا بتوانيم جنبه هاي واقعاً مثبت آن را به دست آوريم، پس از آن در برابر فرهنگ غربي، كه كاملاً تهاجمي است، موضع گيري نماييم. اگر با احتياط و به درستي و با نگاه مثبت، مسئله سنت و تجدد را طرح كنيم شايد بتوانيم سنت خود را حفظ نماييم و به اصطلاح آن را از ريشه برويانيم.

درس زندگي - گفتگو با دكتر كريم مجتهدي - بخش دوم و پاياني ـ كريم فيضي

ادامه نوشته

تاريخ شناسي زندگي - گفتگو با دكتر كريم مجتهدي - بخش اول ـ كريم فيضي

 
 
 
به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
 
 
 
 
 
ادامه نوشته

فلسفه انتزاعی نیست

 
 
به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
 
 
 
 
 
 
ادامه نوشته

تظاهر به فكر كردن

دكتر كريم مجتهدي

 

   "يكي از آفت هاي آموزش فلسفي در ايران به كار بردن اصطلاحات بيش از اندازه غربي است بدون اينكه بار معنايي آنها دريافت شود. ما به نوعي گرفتار يك تظاهر به تفلسف و فكر كردن هستيم و حرف‌هاي دهن پركن فلسفي را ياد گرفته‌ايم و بدون كوچك ترين تامل و تحقيق آنها را به كار مي بريم و اين كار بيشتر به قصد مرعوب كردن مخاطب انجام مي‌گيرد." ....

   " ما اكنون از كمال مطلوب فلسفه بسيار پايين‌تر هستيم و اين امر نه تنها در فلسفه بلكه در كل نظام آموزش عالي وجود دارد و اين به خاطر اين است كه به تفكر اهميت داده نمي‌شود. در تمام رشته ها هدف، نتيجه آني و زودرس است اما در رشته هاي پايه و نظري نمي‌توان به دنبال يك نتيجه عملي سريع بود." .....

   " آنچه اكنون در رشته فلسفه مشاهده مي شود نه تنها وضعيت نامطلوب فلسفه را نشان مي دهد بلكه حاكي از وضعيت خطرناك وضع كلي آموزش علوم نظري در ايران است. رواج اين انديشه منجر به نوعي سطحي‌نگري در انديشه شده است، زيرا دانشجويان به دنبال نتيجه آني هستند و اين امر اين انديشه را در اذهان ايجاد مي‌كند كه علم بدون عمل بي فايده است. من با اين امر مشكلي ندارم، اما اگر علم بدون عمل امري بيهوده باشد، عمل بدون علم پديده‌اي خطرناك است. من نگران اين هستم كه چيزي كه اكنون شيوع پيدا كرده است تبديل به عمل‌گرايي بدون خردورزي شود." ......

   "يكي از كارهاي اصلي فلسفه اين است كه نظريه‌ها بررسي شوند و ارزش آنها پيدا شود و اصولا لغت <تئوري> به معناي نظر داشتن و نظر دادن است، اما اكنون نوعي ترس از تفكر وجود دارد كه به صورت علني مطرح نمي‌شود و اين ترس به اين دليل بروز مي‌كند كه اعتماد به تفكر وجود ندارد. يعني ترس از يك نوع امر مبهم پيدا شده است. به نظر من مقوم اين ترس عدم خودباوري است. متاسفانه جوان ما به خود و توانايي هايش ايمان ندارد و اين امر منتج به رواج نوعي از سوفسطايي‌ گري در عرصه فلسفه ما شده است. به همين علت است كه در فلسفه به نگرش هاي سطحي اكتفا مي شود و كمتر كسي اين جرات را پيدا مي‌كند كه وارد عمق شود." ....

    "اين درست است كه فلسفه غرب زيربنا و بستر اصلي تمدن و فرهنگ غرب است، اما ريشه‌هاي فلسفه غربي را نمي‌توان فراموش كرد چرا كه فلسفه جديد غربي شديدا وامدار اين ريشه‌ها است. در قرون وسطي فلاسفه غربي شديداً تحت تاثير فيلسوفان اسلامي بوده‌اند و اولين فيلسوف عقل گرا را ابن رشد مي‌دانسته‌اند و تلاش بسياري داشتند تا آثارشان شبيه به نوشته هاي ابن سينا باشد. قبل از اينكه غربي ها در دوره تجديد حيات فرهنگي به فلاسفه يوناني بازگردند و دوباره آنها را بازشناسي كنند تحت تاثير فلاسفه اسلامي بوده‌اند و اساسا اهميت يونان را از طريق فلسفه اسلامي درك كرده‌اند." ....

 به نقل از خبرگزاري مهر

افول انديشه نظام ساز - گفت وگو با دكتر كريم مجتهدي درباره ساختن دستگاههاي فلسفي

 
 
 
 
 
 
 
ادامه نوشته

دكتر كريم مجتهدي : تظاهر جاهلانه به فرهنگ بدتر از بي فرهنگي

ادامه مطلب را كليك نماييد.
ادامه نوشته

ما به نحوي ساده لوحانه ، اولويت را به عمل مي دهيم - گفتاری از استاد دکتر کریم مجتهدی

 

دكتر كريم مجتهدي

... به نظر من در اين دويست – سيصد سال اخير در مقابل غرب كمي مرعوب شده ايم و ديگر انديشه نمي كنيم. اگر وظيفة ايراني بودن را درك مي كرديم بايد اين مسايل را دوباره تجزيه و تحليل مي كرديم. اگر از يك نفر بپرسيد علم چيست، فكر مي كنيد چه جوابي مي دهد؛ ماشين و ابزار و موارد كاربرد و استفادة علوم را به ما نشان مي دهد. در واقع براي كسي تحقيقات زيربنايي و شناختي به عنوان علم مطرح نيست. من به تحليل درست نيوتن در كلاس هايم مي پردازم؛ اينكه حرف هاي نيوتن بر چه اصولي مبتني است؛ اما دانشجويان مي خواهند به جاي اينها از علم صحبت كنم؛ در صورتي كه از اين مطالب علمي تر غير ممكن است. آنها كاربرد عمومي و ظاهري را در نظر مي گيرند، البته حق هم دارند؛ زيرا جامعه اين را مي خواهد. ما به نحوي ساده لوحانه ، اولويت را به عمل مي دهيم؛ كه اشتباه است. همه مي گوييم علم بي عمل معني ندارد، اما تا به حال چرا مطرح نكرده ايم كه عمل بدون علم چيست؟ عمل بدون علم نه تنها فايده ندارد بلكه خطرناك هم هست. ...

 


منبع: نشريه علمي – خبري پژوهشگران - سال پانزدهم ( شماره 12 و 13 ) پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي ، صص ۳۱ - ۳۲. ( فلسفه و سنت هاي فلسفي و تجدد در گفت و گو با دكتر كريم مجتهدي.

 

در كشوري كه فلسفه نباشد آينده اي متصور نيست.... استاد دكتر كريم مجتهدي

دكتر كريم مجتهديدر روزهاي اخير به مناسبت شركت در بزرگداشت يحيي مهدوي مقدمه هاي كتاب هاي ايشان را مرور مي كردم. مقدمه كتاب هاي جامعه شناسي، روش شناسي و به همين ترتيب مقدمه كتاب كليات فلسفه (متافيزيك ژان وال) كه من نيز به همراه دكتر «خوانساري» و چند استاد ديگر در ترجمه آن شركت داشتيم. به نكته اي درباب تعليم و تربيت در پايان كتاب (فصل آخر) جامعه شناسي برخورد كردم كه توجه ام را جلب نمود. در اين فصل رابطه اي ميان جامعه شناسي و تعليمات به عنوان يك امر اجتماعي برقرار شده است.

    نهادي كه در آن چهره فيلسوف روشن مي شود. تنها شخصي كه به معني واقعي مي تواند در تعليم و تربيت دخيل باشد، فيلسوف است. در واقع فلسفه يعني آموزش. وقتي درباره كاربرد و استفاده فلسفه پرسيده شود پاسخ دادن آسان نخواهد بود. زيرا به كاري مي آيد كه مردم نمي دانند، يا نمي خواهند بدانند زيرا مصرف نمي شود . فلسفه مصرف را تعيين مي كند. صراحتاً مي گويم كه فلسفه مدعي است.

    در آن فصل از كتاب، به طور ضمني روشن مي نمايد كه ميان سلامت جامعه و اصلي ترين ركن تعليم و تربيت كه دعوت به تأمل است رابطه عميقي وجود دارد. نبايد سقراط را فراموش نماييم كه تنها دعوت مي كند. سقراط درست مي گويد كه چيزي براي آموزاندن ندارد و آنچه وي مي خواهد بياموزاند، همان تأمل كردن مخاطب است. كار سقراط تحريك ذهن مخاطب و مبارزه با ركود فكري است، مبارزه با اضمحلال انديشه و نا اميدي. كسي كه مي انديشد، اميدوار به يافتن راه حل است. او در امكانات فكر مي كند. متفكر در جست وجوي امكانات تازه است و حتي وقتي به گذشته باز مي گردد، به امكانات از دست رفته مي انديشد. او مي پرسد، چه امكاناتي در گذشته از دست رفته اند، چه امكاناتي موجب هستند و در آينده چه امكاناتي را در پيش رو داريم ؟ فلسفه جست وجوي امكانات است و از اين رو هميشه يك جنبه «آتي» دارد و به همين سبب در كشوري كه فلسفه نباشد آينده اي متصور نيست. ممكن است پرسيده شود چرا اين مباحث را در مورد دكتر مهدوي طرح مي كنم.

    ايشان در درجه اول معلم فلسفه بودند و هرگز ادعا نكردند كه نظريه اي دارند و حتي همواره در انتخاب اصطلاحات مشورت مي نمودند. در مقدمه «كليات فلسفه» به طور رسمي مي نويسد، من براي انتخاب برابر نهاده ها از نظرات دكتر «فرديد» استفاده مي نمايم. اين از جمله محسنات اخلاقي ايشان بود كه مي توانستند با شهامت اظهار كنند: نمي دانم، سؤال مي كنم و مطالعه مي كنم . اين به معني اين است كه سالك و جست وجو گر هستم. دكتر مهدوي كار آموزش را با طنز و گستاخي سقراطي انجام نمي داد؛ بلكه، بسيار مؤدب بود و اغلب سكوت اختيار مي كرد. سكوت ايشان شما را وادار مي كرد خود را مرور كنيد. ايشان حتي تشويق نيز نمي كردند؛ چرا كه در عالم فلسفه تشويق چندان معنايي ندارد. به نظر من فلسفه آموزش پژوهش است. زيرا از پاسخ دادن تن مي زند. جواب ممكن هر بار به تعويق مي افتد و همين است كه فرهنگ را زنده نگاه مي دارد «فلسفه» حيات و شير مادري فرهنگ است. رومي ها در خطاب به فلسفه از عبارت شيرمادر استفاده مي كردند. ...

منبع

دكتر كريم مجتهدي: ارثيه فرهنگي «خواجه نصير» هميشه مي‌ماند

استاد ارجمند دكتر مجتهدي به گزارش خبرگزاري فارس كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسي كتاب «خواجه نصيرالدين طوسي، فيلسوف گفت‌وگو» نوشته «غلامحسين ابراهيمي ديناني» كه عصر ديروز در مؤسسه انجمن حكمت و فلسفه ايران برگزار شد، در ابتدا با اشاره به اهميت فلسفه در جامعه اظهار داشت: اگر فلسفه نباشد چيزهاي ديگر اصلا به درد نمي‌خورند. اگر فلسفه نباشد علم، كاذب مي‌شود. اقتصاد بدون تفكر، دشمن انسان است. 

وي سپس درباره كتاب «خواجه نصيرالدين طوسي، فيلسوف گفت‌وگو» گفت: اولا بايد ديد گفت‌وگو در اين كتاب چه معنايي مي‌دهد؟ هر گفت‌وگويي فلسفه نيست. گفت‌وگوي فلسفي نوعي تأمل و تفكر مشترك است؛ حتي اگر انسان با خودش گفتگو كند.

وي افزود: در اين گفت‌وگو انسان با فكر، سنجيدن، دقت كردن به نتايج فلسفي مي‌رسد كه حركت فكر را موجب مي‌شود. گفت‌وگو در اين كتاب هم به اين معنا است. بهترين نمونه در اين مورد سقراط و محاورات سقراطي است.

مجتهدي ادامه داد: اين گفت‌وگو موقعي كه سوء‌نيت در كار باشد خاموش مي‌شود و فايده‌اي ندارد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران اضافه كرد: در يكي از فصول اين كتاب نويسنده، فلسفه را حب حكمت مي‌داند. فلسفه حب حكمت است اما هميشه اين حب فعال نيست. اين حب به حكمت بالقوه است و بايد بالفعل شود و در اين راه همت و هميت لازم است.

وي افزود: نويسنده در جايي از اين كتاب نوشته است كه اين گفت‌وگو در جاهايي با خداوند است كه بعد وسيعي پيدا مي‌كند. در نزد خواجه هم پرتويي از اين گفت‌وگو وجود دارد.

مجتهدي ادامه داد: آثار و فعاليت‌هاي خواجه نصير را مي‌توان مثل مثلثي دانست كه ضلع بزرگ اين مثلث فعاليت سياسي و آن دو ديگري علم و فلسفه است كه در مرور زمان فقط اين دو ضلع كوچك مانده است. اين موضوع مهم است و نشان مي‌دهد كه ارثيه فرهنگي هميشه مي‌ماند.

وي در پايان با بيان اينكه خواجه نصير در زمانه سختي به نوشتن كتاب‌هاي مهم فلسفي پرداخته است، گفت: در سفرنامه «شاردن» اسم خواجه نصير برده شده است و نوشته شده است كه اين فيلسوف در هندوستان شهرت زيادي داشته است.

 

 

تعامل فلسفي شرق و غرب در گفت وگو با دكتر كريم مجتهدي: سفر تاريخي انديشه ها

 
 
 
 
دكتر كريم مجتهدي براي شناخت تاريخ فلسفه اهميت بسياري قائل است. تأكيد وي بر درك ريشه هاي نظريات فلسفه در آثار، سخنراني ها و درس هايشان كاملاً مشهود است........
 
( ادامه مطلب را كليك نماييد. )
 
 
 
 
  
 
 
ادامه نوشته

لايب نيتس؛ دوستدار حقيقت و دانايي - دکتر کریم مجتهدی

مجتهدي

فلسفه متولي ندارد، بلكه متخصص دارد.چون تفكر چيزي نيست كه سندي به نام شخص خاصي داشته باشد؛ حتي مدارك ومدارج عالي در زمينه فلسفه نيز ملاكي براي مالكيت نيست.

    منظور از فلسفه نگه داشتن استمرار فكر است. مصرف فلسفه رابه سهولت نمي توان تعيين كرد زيرا اين فلسفه است كه مصرف را تعيين مي كند و اگر روزي به گونه اي ديگر باشد، قطعاً انحطاط پيش روي ماست. ..... ( ادامه مطلب را كليك نماييد. )

ادامه نوشته

«توانا بود هر كه دانا بود» را درست بفهميم - گفتاري از دكتر كريم مجتهدي

.... هميشه از خود مي پرسم اگر اين شعر «توانا بود هر كه دانا بود»، سابقه اي هزار ساله دارد، پس چگونه است كه ما هنوز توانا نشديم. فاجعه اينجاست كه حتي اين جمله هم درست فهميده نشده. زيرا چنان برداشت كرديم كه دانايي به زور بازوست و ملاك توانايي و قدرت است نه دانايي. در حقيقت رابطه توانايي و دانايي درست درك نشد. نيز خود اين ذلت يعني عدم شخصيت و خود را باطل دانستن باعث شد كه ما دم از علمي بزنيم كه نداشتيم و افتخارمان به علوم ديگران باشد . آنان كه فقط ادعاي علم دارند، مانع پيشرفت علوم هستند. در واقع در ايران آنچه علم نام مي گيرد، تفتيش علم است و چون فكر و فلسفه سركوب مي شود، علم هم پيشرفت نمي كند. ... ( ادامه مطلب را كليك نماييد. ) ....
ادامه نوشته

پنج اثر دکتر مجتهدي تجديد چاپ شد

دكتر كريم مجتهدي
ادامه نوشته

معرفي كتاب افکار کانت - از دكتر كريم مجتهدي

 
ادامه نوشته

امكان تحقق فضل در « فرزندان »... دكتر كريم مجتهدي

البته مسلم است كه كلاً فكر در سنت ريشه دارد و از آن تغذيه مي كند و بدان نيازمند است، ولي اين تغذيه و نيازمندي تا موقعي معناي درستي دارد كه منجر به رشد فكر شود و إلّا گويي ما به دست خود و به بهانة حفظ آن چيزي كه براي ما عزيز است، هر نوع حيات و نُموّي را از آن سلب و آن را عملاً به سنگواره مبدل مي كنيم كه احتمالاً فقط كنجكاوي چند مستشرق را بر مي انگيزد و وسيله ارتقاي ذهن جوانان ما نمي شود. هويت و اصالت هر فرهنگي بستگي به امكان رشد مستمر آن دارد، فرهنگي كه اين امكان را از خود سلب مي كند، در واقع نه فقط هويت، بلكه حيات را از خود سلب مي نمايد. از اين لحاظ مي توان فكر كرد كه شناخت بهتر و دقيق تر سنتهاي فلسفي غرب احتمال دارد، بررسي بهتر و دقيقتري از شناخت فلاسفه خودمان را نيز فراهم آورد، همان طور كه شناخت دقيق اينان خواه ناخواه ذهن را متوجه متفكران غربي نيز مي سازد. در واقع مساله اصلاً ترجيح دادن فلاسفه غربي به ابن سينا و فارابي نيست، بلكه درست بر عكس، كوشش براي رسيدن به فهم تازه تر و زنده تري از گفته هاي آنهاست و همين امر شناخت متفكران غربي را نيز لازم مي سازد، چه ديگر منظور از شناخت افكار آنان نه فقط به عنوان « فضل پدران» نيست، بلكه بيشتر در جهت امكان تحقق فضل در « فرزندان » آنهاست.

                                دكتر كريم مجتهدي: 1379  آشنايي ايرانيان با فلسفه هاي جديد غرب، صص 2 – 3.

دکتر کریم مجتهدی: ابن‌سینا در قرن دوازدهم برای غربیان مظهر آزاداندیشی است

دكتر كريم مجتهدي
ادامه نوشته

استقلال ذهني دانشگاه يعني ميدان دادن به متفكر  ... استاد دکتر کریم مجتهدی

در روزهاي اخير به مناسبت شركت در بزرگداشت يحيي مهدوي مقدمه هاي كتاب هاي ايشان را مرور مي كردم. مقدمه كتاب هاي جامعه شناسي، روش شناسي و به همين ترتيب مقدمه كتاب كليات فلسفه (متافيزيك ژان وال) كه من نيز به همراه دكتر «خوانساري» و چند استاد ديگر در ترجمه آن شركت داشتيم. به نكته اي درباب تعليم و تربيت در پايان كتاب (فصل آخر) جامعه شناسي برخورد كردم كه توجه ام را جلب نمود. در اين فصل رابطه اي ميان جامعه شناسي و تعليمات به عنوان يك امر اجتماعي برقرار شده است. نهادي كه در آن چهره فيلسوف روشن مي شود. تنها شخصي كه به معني واقعي مي تواند در تعليم و تربيت دخيل باشد، فيلسوف است. در واقع فلسفه يعني آموزش. وقتي درباره كاربرد و استفاده فلسفه پرسيده شود پاسخ دادن آسان نخواهد بود. زيرا به كاري مي آيد كه مردم نمي دانند، يا نمي خواهند بدانند زيرا مصرف نمي شود . فلسفه مصرف را تعيين مي كند. صراحتاً مي گويم كه فلسفه مدعي است. در آن فصل از كتاب، به طور ضمني روشن مي نمايد كه ميان سلامت جامعه و اصلي ترين ركن تعليم و تربيت كه دعوت به تأمل است رابطه عميقي وجود دارد. نبايد سقراط را فراموش نماييم كه تنها دعوت مي كند. سقراط درست مي گويد كه چيزي براي آموزاندن ندارد و آنچه وي مي خواهد بياموزاند، همان تأمل كردن مخاطب است. كار سقراط تحريك ذهن مخاطب و مبارزه با ركود فكري است، مبارزه با اضمحلال انديشه و نا اميدي. كسي كه مي انديشد، اميدوار به يافتن راه حل است. او در امكانات فكر مي كند. متفكر در جست وجوي امكانات تازه است و حتي وقتي به گذشته باز مي گردد، به امكانات از دست رفته مي انديشد. او مي پرسد، چه امكاناتي در گذشته از دست رفته اند، چه امكاناتي موجب هستند و در آينده چه امكاناتي را در پيش رو داريم ؟ فلسفه جست وجوي امكانات است و از اين رو هميشه يك جنبه «آتي» دارد و به همين سبب در كشوري كه فلسفه نباشد آينده اي متصور نيست. ممكن است پرسيده شود چرا اين مباحث را در مورد دكتر مهدوي طرح مي كنم. ايشان در درجه اول معلم فلسفه بودند و هرگز ادعا نكردند كه نظريه اي دارند و حتي همواره در انتخاب اصطلاحات مشورت مي نمودند. در مقدمه «كليات فلسفه» به طور رسمي مي نويسد، من براي انتخاب برابر نهاده ها از نظرات دكتر «فرديد» استفاده مي نمايم. اين از جمله محسنات اخلاقي ايشان بود كه مي توانستند با شهامت اظهار كنند: نمي دانم، سؤال مي كنم و مطالعه مي كنم . اين به معني اين است كه سالك و جست وجو گر هستم. دكتر مهدوي كار آموزش را با طنز و گستاخي سقراطي انجام نمي داد؛ بلكه، بسيار مؤدب بود و اغلب سكوت اختيار مي كرد. سكوت ايشان شما را وادار مي كرد خود را مرور كنيد. ايشان حتي تشويق نيز نمي كردند؛ چرا كه در عالم فلسفه تشويق چندان معنايي ندارد. به نظر من فلسفه آموزش پژوهش است. زيرا از پاسخ دادن تن مي زند. جواب ممكن هر بار به تعويق مي افتد و همين است كه فرهنگ را زنده نگاه مي دارد «فلسفه» حيات و شير مادري فرهنگ است. رومي ها در خطاب به فلسفه از عبارت شيرمادر استفاده مي كردند. نبايد صرفاً به وجود مادي كتاب هاي باقي مانده از دكتر مهدوي اهميت داد. چرا كه امروزه كتاب هاي زيادي چاپ مي شود. به طوري كه اگر مي توانستم، مي گفتم كه آنها را نخوانيد. صرف وجود مادي كتاب مهم نيست. آنچه اهميت دارد، قصد و نيتي است كه در نوشتن اين كتاب ها دخيل بوده است. چيزي كه به طور مستقيم قابل تدريس نيست و سفيدي ميان عبارت ها است. آنچه به صراحت گفته نمي شود، تلقين مي شود. وقتي درباره انضباط دكتر مهدوي سخن مي گفتند من ايشان را درذهن خويش با «كانت» مقايسه مي كردم. چون همانگونه كه مشهور است مردم ساعت خود را با برنامه روزانه او تنظيم مي كردند. اما موضوع تنها انضباط عملي دكتر مهدوي نبود. درباره كانت نيز به همين ترتيب؛ اگر فصل معروف روش شناسي عقل را بازبيني نماييد، خواهيدديد كه او فعاليت عقلاني را ابتدا مشروط بر « انضباط» و در مرحله دوم «ميزان»، سپس «معماري ساختارگونه» و در نهايت « تاريخ فكر» مي كند.اگر بخواهيم از اصالت عقل كانتي سخن بگوييم بايد اين چهار مورد را به عنوان ضوابط عقل بپذيريم. منشأ انضباط فكري دكتر مهدوي نيز ضوابط كانتي بود. در واقع آنچه شأن كانت يا دكتر مهدوي (در ايران) را نشان مي دهد انضباط عقلي است. به همين نسبت، ميزان، معماري ساختارگونه و تاريخ فكر نيز دخيل هستند. كسي كه كار فكري مي كند نمي تواند نسبت به تاريخ فكر بي تفاوت باشد. در فلسفه هرگز گذشته نمي گذرد. هم اكنون در رساله هاي افلاطون بيشتر مي توان آينده بشر را جست وجو كرد تا در گفته هاي يك روزنامه نگار جنجالي. هر قدر بادقت بيشتري آنها مطالعه شوند، بيشتر مي توان امكانات آتي بشر را حدس زد.در مقدمه كليات فلسفه از ژان وال مي خوانيم كه ما به گذشته بر مي گرديم، ولي در اين بازگشت «تجدد» ديده مي شود. تجدد نحوه ديدن گذشته را روشن مي كند. نه اين كه آن را تغيير مي دهد بلكه آن را عميق تر مي كند. اگر بنا باشد جلسات يادبود به عنوان كردن كتاب ها تقليل يابد از دست رفته است. وقتي جلسات معنا مي يابند كه ما عمق كاري كه انجام شده است را بفهميم. نكوداشت بايد آرمان اشخاص را زنده كند. يكي از آرمان هاي اصيل دكتر مهدوي استقلال ذهني دانشگاه بود. منظور من استقلال سياسي نيست، چه دكتر مهدوي اهل سياست نبود. استقلال ذهني دانشگاه يعني ميدان دادن به متفكر و مهدوي اين را مي دانست. مي دانست تمام دانشكده هايي كه دانشگاه تهران به ساختمان هايش افتخار مي كند بدون تفكر به جايي نمي رسد و مي دانست كه لازم نيست اين تفكر با لفظ فلسفه گفته شود. زيرا گاهي اتفاق مي افتد يك رياضيدان، فيزيكدان يا جامعه شناس كه متفكري واقعي است از فيلسوفي كه فقط در اسم فيلسوف است، خدمت بيشتري كند. يعني تجسس و جست وجوي علم را زنده نگاه مي دارد. در هيچ زمانه اي تفكر به سهولت زنده نمانده است. بدون تلاش دائمي گروهي خاص، تفكر سرپا نمي ماند. پس اين افراد هستند كه انديشيدن را پايدار مي نمايند.

منبع : روزنامه ايران، شماره 3692 (30/4/86)،  ص 10

 

 

مقام فلسفه در تفاهم ملل

دكتر كريم مجتهدي

استاد فلسفه دانشگاه تهران

 

ادامه نوشته

استاد دکتر کريم مجتهدي - فلسفه امید به فکر است

ادامه نوشته