به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاری "مهر" وی گفت: استاد مطهری با علوم جديد با ديدی باز و خالی از تعصب برخورد می کردند . ايشان به بعضی از نظريه های علمی که در سطح کاربردی مطرح و مورد استفاده هستند کاری نداشتند ، اما به نظريه هايی که با خلقت جهان يا انسان سروکار داشتند اعتنايی تمام داشته و بسياری از ادعاهايی را که در سطوح بنيادی به صورت ظاهرا علمی ابراز می شد فلسفی می دانستند و با آنها برخورد فلسفی داشتند. دکتر گلشنی افزود: پس از ورود علم جديد به جهان اسلام عکس العمل هايی در مقابل آن به وجود آمد . برخی با آن مخالفند چرا که با دين مخالفت دارد . برخی نيز علم جديد را پذيرفته و سعی در هماهنگی آن با قرآن و سنت نبوی کرده اند . حتی برخی ها مانند سيد احمد خان ،الهيات را براساس علم جديد بنا نهاده اند . مطهری ميان علم جديد و فلسفه تفاوت قائل بود به نظری وی علم به کشف طبيعت می پردازد از اين حيث مطهری معتقد بود برهان نظم حداکثر به ما نشان می دهد که ناظم و صانعی وجود دارد و چيز ديگری به ما نمی گويد خطای فيلسوفانی مانند هيوم در اين است که فکر می کنند برهان نظم فقط جنبه علمی دارد، در حالی که برهان نظم هم جنبه علمی دارد و هم جنبه فلسفی و غفلت از اين دو جنبه موجب پديد آمدن مشکلاتی شده است. دکتر گلشنی در پايان سخنان خود برخی ديگر از مسائل علمی همچون تکامل داروينی ، اصالت روح، خلقت جهان و ارتباط آنها با علوم دينی را از منظر مطهری بر شمرده و درباره اصالت روح گفت: امروزه همه چيز را به فرايندهای فيزيکی و شيميايی تقليل ميدهند ، امامطهری معتقد بود اين امور هر چند که لازمند اما پس از طی مقدماتی بايد از آن استفاده کرد و يافته های علمی را بايد از باورهای فلسفی که پيرامون آن وجود دارد تفکيک کرد. وی علت تعارضات ميان علم و دين را ناشی از دوگروه متدينان کژانديش ، و علمای علوم محض که مفروضات مادی گرايانه خود را مبنا قرار داده اند دانست وافزود: ويژگی مهم مطهری که متاسفانه درميان معاصران کمترمشاهد می شود اين است که وی همواره به دنبال مبانی مباحث و مسائل بود.
|