تحليلي بر رشد مقالات ايران در مجلات زير پوشش آي اس آي (ISI): چه بايد كرد؟
روزنامه ايران > شماره 3742 29/6/86 > صفحه 10 (فرهنگ و انديشه)
نويسنده: دكتر مهدي گلشني- دكتر اكبر حيدري
در زمان حاضر، هدف پژوهش، كه توليد علم جديد و گسترش مرزهاي دانش و كاربرد آن است با «مقاله نويسي» ـ (پيش از ورود به بحث، ذكر اين نكته ضروري است كه در حال حاضر هزينه لازم براي چاپ و انتشار يك مقاله ميان ۵۰۰ تا هزار يورو است كه توسط ناشران تقبل مي شود. از سوي ديگر، ناشران از طريق حق انحصاري طبع و نشر (Copyright) توانسته اند به ازاي هر مقاله مابين ۳ هزار تا ۵هزار يورو يا به عبارت ديگر ميلياردها يورو در سال كسب درآمد كنند.)
۲۶) ۲۰۰۶،۳، ، Max Plank forschung ) ـ كه يكي از نشانه هاي توليد علم و گسترش اطلاعات است، خلط شده است. ترديدي نيست كه بايد تحقيقاتي صورت گيرد و اگر نتايج آنها قابليت عرضه شدن داشته باشد، به صورت مقاله براي ديگران عرضه شود. اما صرف نوشتن و انتشار مقاله هدف نهايي نيست. هدف پژوهش، بالابردن مرزهاي دانش و استفاده از دانش موجود براي رفع نيازهاي ملي است. در حال حاضر، ما چون اعتماد به نفس خويش را در ارزيابي كيفي و كمي فعاليت هاي علمي از دست داده ايم، ناگزير، به بعضي معيارهاي گزينشي موجود در خارج براي ارزيابي كارهاي پژوهشي مان متوسل شده ايم كه متأسفانه منجر به بعضي جريانات انحرافي شده است. واضح است كه نمي توان با برنامه هاي ضربتي و دستورالعمل هاي ناگهاني صاحب علم و فناوري شد، بلكه نخست بايد زمينه را براي توسعه كمي و كيفي نيروي انساني مناسب پژوهش فراهم كرد. تشويق ها و اعطاي جوايز بدون مبنا، ميدان را فقط براي فرصت طلبان آماده مي كند و افراد واقعاً مستحق از حمايت محروم مي مانند.
متأسفانه در زمان حاضر مهم ترين شاخصي كه براي سنجش فعاليت پژوهشي افراد، دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشي به كار مي رود، تعداد مقالات چاپ شده در مجلاتي است كه در فهرست مؤسسه آي اس آي (ISI) آمده است. اين مؤسسه در فيلادلفياي آمريكا واقع شده و از داده پايه هاي آن مي توان تعداد مقالات هر فرد، مؤسسه، دانشگاه و يا هر كشور و ... را كه در مجلات مورد قبول ISI چاپ شده است و همچنين شمار ارجاعات به آنها را استخراج كرد.
۱- مشخصات مجلات مورد نظر ISI
در مؤسسه ISI مقالات ۹۲۸۸ مجله بين المللي در ۱۶۷ مقوله (category) علوم و ۲۲۸۶ مجله در ۵۴ مقوله علوم اجتماعي (بدون در نظر گرفتن اين نكته كه بسياري از مجلات در مقوله هاي مختلف تكرار مي شوند) به زبان هاي مختلف (۳۱ زبان) مورد بررسي قرار مي گيرند. اين مؤسسه، مجلاتي را در فهرست خود قرار مي دهد كه داراي شرايط زير بوده و ضمناً از ISI درخواست كرده باشند جزو فهرست آن قرار گيرند :
- بموقع چاپ شدن مجله (كه دليلي ضمني بر اعتبار پيوسته مجله علمي است)
- تبعيت مجله از قواعد بين المللي ويراستاري
- عنوان مقالات، چكيده آنها و واژه هاي كليدي مقالات به انگليسي ذكر شده باشند.
- محتواي مجله در آن رشته غني تشخيص داده شود.
- تنوع مليت از لحاظ مؤلفان مقالات
- بررسي دقيق در مورد سابقه انتشاراتي و مجموعه استنادي مؤلفان مجله و اعضاي هيأت تحريريه (در مورد مجلات جديد)
- ارجاع واقعي به مقالات آن مجله
۲- تقسيم بندي ISI از حوزه هاي علمي
ISI كل حوزه هاي علمي را به ۲۲ بخش تقسيم كرده است:
۱- پزشكي باليني
۲- زيست شناسي و بيوشيمي
۳- زيست شناسي مولكولي و ژنتيك
۴- شيمي
۵- فيزيك
۶- علوم مربوط به مغز و رفتار
۷- ايمني شناسي
۸- جانور شناسي و گياه شناسي
۹- روانكاوي و روان شناسي
۱۰- ميكروبيولوژي
۱۱- علوم زمين
۱۲- علوم اجتماعي
۱۳- مهندسي
۱۴- علوم فضا
۱۵- محيط و محيط زيست
۱۶- داروشناسي و سم شناسي
۱۷- علوم مواد
۱۸- اقتصاد و تجارت
۱۹- علوم كشاورزي
۲۰- رياضيات
۲۱- علوم كامپيوتر
۲۲- علوم ميان رشته اي
۳- ميزان اهميت چاپ در مجلات فهرست ISI
چاپ مقالات علمي پژوهشگران داخلي در مجلات خارجي حداقل دو مزيت دارد:
- نشانگر آن است كه ما به علم روز واقفيم و خوب مي توانيم مشق آن را بنويسيم.
- فعاليت هاي عالمان ما مورد نقد بين المللي، فارغ از تعارفات داخلي، قرار مي گيرد و در نتيجه، به نقاط ضعف و قوت علمي خود پي مي بريم. در واقع، يكي از اهداف مهم چاپ مقاله علمي به نقد گذاشتن فعاليت علمي است.
اما جو كاذب و آمار تحليل نشده اي كه در مورد ميزان فعاليت هاي علمي ما، براساس مقالات چاپ شده در خارج وجود دارد، اقتضا مي كند كه از سوءبرداشت ها و سوءاستفاده هايي كه از اين موضوع مي شود، غافل نمانيم.
الف- براي بررسي ميزان اهميت چاپ مقالات در مجلات خارجي، لازم است ميان ۲ حوزه علوم محض و علوم كاربردي تفكيك قائل شويم و براي آنها معيارهاي متفاوتي قائل شويم:
- علم محض دنبال آن است كه از مفاهيم جديد استفاده كند و روابط تازه بيابد و اطلاعات بيشتري در مورد ساختار طبيعت و امكانات آن به ما بدهد، بنابراين، تفاوتي نمي كند كه پژوهش در آمريكا انجام شود يا ايران.
- علم كاربردي، علوم جا افتاده را به كار مي برد تا نيازهاي علمي و صنعتي را برطرف كند و در مورد ما بايد وسيله اي براي رسيدن به اهداف ملي مان باشد.
ب- مروري كوتاه بر آمار اسناد علمي چاپ شده
در آي اس آي
۱- تعداد اسناد علمي ايرانيان داخل در مجلات بين المللي از ۱۲۰ سند علمي در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ ميلادي) به ۶۷۶۱ سند علمي در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ ميلادي) رسيده است.
۲- از ديماه ۱۳۷۴ (ژانويه ۱۹۹۶) تا خرداد ۱۳۸۵ (ژوئيه ۲۰۰۶) ۲۰۷۸۵ سند علمي از ايران در مجلات خارجي تحت پوشش آي اس آي چاپ شده و رتبه هاي ايران بر حسب تعداد كل اسناد علمي، چهل و دوم، از نظر تعداد ارجاعات، چهل و نهم و از جهت نسبت ارجاعات به اسناد علمي، صد و سي و پنجم ذكر شده است؛ اما اين اطلاعات خام به هيچ وجه گوياي رتبه علمي ما نيست.
- اين رتبه، ميانگين رتبه ۲۲ حوزه اصلي ما نيست. زيرا ما در همه رشته ها به يك اندازه فعال نبوده ايم. به طور مثال در مقطع زماني فوق الذكر در شيمي ۶۶۰۹ سند علمي و در فيزيك ۲۰۸۰ سند و در علوم اجتماعي ۱۶۸ سند علمي به چاپ رسانده ايم.
- در حوزه هاي اصلي فعال نيز همه شاخه ها فعال نبوده اند. به طور مثال:
- در مهندسي، مهندسي شيمي و مكانيك فعال بوده اند.
- در پزشكي، فارماكولوژي، نورولوژي، و كارديولوژي فعال بوده اند ( در ايمونولوژي سند علمي بسيار كم داشته ايم).
- در فيزيك، درصد بالايي از اسناد علمي مربوط به فيزيك محض بوده است.
- ۶۵درصد كل اسناد علمي ايران مربوط به ۴ حوزه شيمي، مهندسي، پزشكي باليني و فيزيك بوده است.
۳- درصد بالايي از اسناد علمي در مجلاتي به چاپ رسيده اند كه ضريب تأثير آنها پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهاني در آن رشته بوده است. به طور مثال در سال ۲۰۰۰:
- ۷۱ درصد اسناد علمي مربوط به شيمي در ايران در مجلات داراي ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهاني چاپ شده اند.
- ۴۴ درصد اسناد علمي رشته مهندسي ايران در مجلات داراي ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهاني چاپ شده اند.
- ۵۹ درصد اسناد علمي رشته مواد ايران در مجلات داراي ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهاني چاپ شده اند.
- ۵۴ درصد اسناد علمي پزشكي ايران در مجلات ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهاني چاپ شده اند.
۴- دو سال پيش به ۱۰ نفر از محققان پر مقاله رشته شيمي امتياز هاي خاصي اعطا شد. در حالي كه:
- تنها ۲۰ درصد ارجاعات به مقالات اين عالمان، از خارج كشور بود.
- تنها ۲۱ درصد مقالات آنها در مجلات داراي ضريب تأثير بالاتر از ضريب تأثير متوسط جهاني چاپ شده بودند.
- بعضي از اين محققان يك مقاله را در ۲ الي ۳ مجله مختلف چاپ كرده بودند.
۵- در يك مجله بين المللي «علم سنجي» كه در اسفند ۱۳۸۲ چاپ شده و مقالات ۵۰ كشور را از لحاظ ارجاع به خود مقايسه كرده بود در اين زمينه، ايران رتبه دوم را حائز شده بود. (پس از اوكراين).
* مسأله اساسي در مورد چاپ مقالات در مجله خارجي
اكنون به مهم ترين مسأله در مورد مقالات چاپ شده از ايرانيان مقيم كشور در مجلات خارجي مي پردازيم. در مورد مقالات نظري چون درصد كمي از كل مقالات را تشكيل مي دهند و وجود و انعكاس آنها در مجلات خارج ضروري است، فعلاً به بحث نمي پردازيم. همين قدر متذكر مي شويم كه در كمتر موردي سرمشق نويسي (نو آوري واقعي) در كار بوده است. فعلاً بحث خود را روي مقالات كاربردي متمركز و اين سؤال اساسي را مطرح مي كنيم كه آيا وظيفه علوم كاربردي رفع نيازهاي داخلي نيست؟ و آيا همواره بايد نيازها را از طريق واردات برطرف كرد؟
اگر جواب اين است كه علم، در بعد كاربردي بايد نيازهاي ملي ما را برطرف كند، آن وقت سؤال اساسي ديگري مطرح مي شود كه مقالات كاربردي چاپ شده در مجلات خارجي تا چه حد نيازهاي داخلي را مد نظر داشته اند؟ واضح است كه جواب به اين سؤال خوشايند نيست. زيرا اگر علم ما در جهت رفع نيازهاي داخلي به كار برده شده بود، بسياري از نيازها را از طريق واردات برطرف نمي كرديم. پس بايد گفت كه در واقع فايده عمده مقالات چاپ شده ما به خارجيان مي رسد و مصرف داخلي چنداني ندارد.
* برداشت هاي نادرست از آمارها
در زمان حاضر تعداد مقالات چاپ شده از يك پژوهشگر يا مؤسسه پژوهشي مهمترين شاخص براي فعاليت علمي و ميزان پيشرفت آن فرد يا مؤسسه در علم تلقي مي شود، به طوري كه تعداد مقالات به مهمترين معيار براي استخدام، ارتقا و اخذ جوايز تبديل شده است. حتي كار به جايي رسيده است كه بعضي از دانشگاه ها براي بالابردن آمار مقالات پژوهشگران خود در مجلات بين المللي پاداشي تا حدود يك ميليون تومان به ازاي هر مقاله مي دهند! اين نحوه برخورد باعث شده كه:
۱- بعضي از پژوهشگران خوب كه توانايي سازندگي داشته، كارشان را رها كرده و به تهيه مقاله پرداخته اند.
۲- بعضي افراد با پرداخت مبالغي ( تا ۵۰۰ دلار)، خود را در چاپ بعضي مقالات شريك كرده اند.
۳- افرادي كه با تأمل و تعمق كار مي كنند درارتقا و رسمي شدن غالباً با مشكل مواجه اند.
به طور مثال چند سال پيش بررسي دقيق درمورد ۱۸ دانش آموخته ممتاز رياضي كشور، از ورودي هاي ۱۳۷۶ به بعد، ( كه ۱۳ نفرشان المپيادي و ۵ نفرشان در سطح المپيادي بودند) صورت گرفت. اين افراد دانش آموختگان (دكتراي) پرينستون، كلمبيا، MIT، دانشگاه پاريس و ... بودند كه پس از فراغت از تحصيل روي هم رفته ۱۸ مقاله داشتند و ۱۰ نفرشان هنوز مقاله اي چاپ نكرده بودند. اين در حالي است كه اگر ۱۸ فارغ التحصيل متوسط داخل كشور را در نظر بگيريم چند برابر اين ها مقاله دارند . يكي از اينها، كه از پرينستون فارغ التحصيل شده پس از اخذ دكترا در كل ۲ مقاله داشته است.
جالب توجه است كه ميزان چاپ مقاله در رشته هايي كه سال ها است بهترين استعدادها را جذب مي كند (مثلاً مهندسي) پائين تر از رشته هايي مانند شيمي و رياضي است كه در جلب استعداد هاي بالاكمتر موفق بوده اند. همچنين جالب است كه موفق ترين افراد در چاپ مقاله در همين رشته ها لزوماً بهترين استعدادهاي جذب شده نبوده، بلكه سوابق تحصيلي متوسطي داشته اند.
همچنين برخورد بدون تحليل با آمار باعث شده است كه بعضي مؤسسات، از لحاظ تعداد مقالات، به عنوان رتبه اول معرفي شوند. به طور مثال مؤسسه اي داريم كه از ۲۲۷ مقاله اي كه در فاصله
۱۳۸۲- ۱۳۷۴ (۲۰۰۳-۱۹۹۵ ميلادي) داشته تنها ۵/۲۱ درصد مقالات آن متعلق به محققان خود آن مركز بوده است (۴۹ درصد مقالات با مشاركت محققان داخلي و ۵/۲۹ درصد با مشاركت محققان خارجي نگاشته شده اند). متأسفانه بعضي از مسئولان هر وقت خواسته اند مؤسسه اي را بزرگ كنند، به اين گونه آمار متوسل شده اند.اگر آمار مقالات معيار دقيقي از وضعيت علمي ما بود بايد در وضعيتي مشابه چين و هند قرار داشتيم، زيرا:
چين به ازاي هر ميليون نفر ۱۷/۶ مقاله داشته است
هند به ازاي هر ميليون نفر ۱۸/۸ مقاله داشته است
ايران به ازاي هر ميليون نفر ۱۷/۲ مقاله داشته است
و اين در حالي است كه چين و هند از لحاظ علمي- صنعتي به مراتب پيشرفته تر از ما هستند.
گاهي مقالاتي منتشر مي شود كه ما را در مورد جايگاه علمي خودمان به اشتباه مي اندازد. به طور مثال ۲ سال پيش مقاله اي در مجله Neture چاپ شد كه در آن ايران رتبه سي ام را از لحاظ مقالات حائز شده بود. اما واقعيت قضيه اين بود كه نويسنده آن مقاله صرفاً
۳۰ كشور را انتخاب كرده بود و در ميان آنها ما سي ام بوديم! در حالي كه نام بعضي از كشورهاي پيشرفته تر از ما (مثلاً نروژ، مجارستان و حتي تركيه) در آن فهرست نيامده بود.
خلاصه كلام: رتبه علمي كشور ما با تعداد مقالات محققان ما و تعداد ارجاعات به آنها مشخص نمي شود بلكه تنها با ارجاع به فهرست نوآوري ها در سطح نظري و ارقام صادراتي و وارداتي ما در سطح كاربردي مي توان به رتبه علمي واقعي مان پي برد. چرا تنها ۳ درصد از صادرات ما از محصولات مبتني بر تكنولوژي بالاتشكيل شده است، در حالي كه در مورد مالزي اين رقم ۷۰ درصد است؟
در گزارش اخير اتحاديه اروپا در مورد فعاليت هاي آن در علم و فناوري، افزايش توليد ناخالص داخلي به عنوان يك معيار مهم پيشرفت علمي تلقي شده است. در كشور ما كه تعداد دانشجويان از اول انقلاب تا به حال از ۱۷۰ هزار به ۳ ميليون نفر رسيده است، اثر آن بر توليد ناخالص ملي چه قدر بوده و اثر افزايش تعداد مقالات بر توليد ناخالص ملي چه اندازه بوده است؟
يكي ديگر از شاخص ها جايگزين كردن حرفه هاي قديمي با صنايع مدرن و تعداد شاغلان در اين گونه صنايع است، كه ما متأسفانه كمتر به آن توجه مي كنيم.
*ISI و علوم انساني
در طي سال هاي ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) تا ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) از متخصصان ايراني كمتر از ۲۰۰ مقاله در علوم انساني در مجلات ISI چاپ شده كه ۵۵ عنوان آن مربوط به روانشناسي است و در حوزه هايي چون تعليم و تربيت، جامعه شناسي، الهيات، فلسفه، حقوق، اقتصاد و تجارت، ارتباطات، هنر و باستان شناسي رقم قابل ذكري وجود ندارد.
۲ مشكل اساسي در مورد چاپ مقالات علوم انساني در مجلات ISI وجود دارد:
۱- بسياري از اساتيدي كه در علوم انساني خوب كار مي كنند، نمي توانند به زبان انگليسي مقاله بنويسند. همتي هم در كار نبوده است كه مقالات آنها ترجمه شود.
۲- جز در ۴-۳ مورد از حوزه هاي علمي انساني (مانند اقتصاد جامعه شناسي و ...)، مجله ISI مناسب چاپ مقالات ما وجود ندارد. در واقع، بعضي از رشته هاي علوم انساني منحصراً متعلق به جامعه و فرهنگ ما هستند. مانند ادبيات فارسي.
در ضمن بعضي از مهم ترين مجلاتي كه در جهان اسلام و غرب در زمينه هاي اسلامي به زبان هاي رايج در جهان اسلام چاپ مي شوند، جزو مجلات ISI نيستند. بعضي از اينها مقالات ارزشمندي را چاپ مي كنند. از طرف ديگر، بعضي از مقالات چاپ شده در مجلات ISI فاقد ارزش هستند .
* چند نكته مهم
- ما هنوز مشخص نكرده ايم كه آيا توليد علمي صرفاً چاپ مقاله است ، اختراع است، به كارگيري نتايج تحقيقات است و يا تركيب متوازن از آنها؟
- «به نظر مي رسد كه عملاً به هزينه ما براي خارجي ها و حل مسائل آنها تحقيق مي شود.» (دكتر حسن حبيبي -علوم انساني در ايران: نگاهي از بيرون و درون، فرامرز رفيع پور و همكاران، دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي، ،۱۳۸۳ ص۷۶)
آيا مسير علم ما را بايد خارجي ها تعيين كنند يا خودمان و آيا بايد معيارها را آنها تعيين كنند يا خودمان؟ «اگر معيار ارزيابي دست آنها باشد ما هميشه بازنده ايم» (دكتر ايرج فاضل- همان ص۷۷)
- امكانات بالفعل ما براي عرضه علوم انساني به دنيا كافي نيست و براي به فعاليت رساندن آن بايد برنامه ريزي شود.
- ما شاهد عدم حضور تفكر علوم انساني در بسياري از جلسات تصميم گيري هستيم.
- اكثر كتاب هاي درسي و مقالات ما فقط حاوي نظريه ها و نظريه پردازي هاي ديگران است و ما
به ندرت نو آوري داشته ايم. روند ارزيابي ها و تشويق ها نيز به گونه اي نيست كه نو آوري را تشويق كند.
* پيشنهادها
- در حوزه هاي نظري، بايد نو آوري ها مورد تشويق خاص قرار گيرد.
- در حوزه هاي كاربردي بايد فعاليت هاي پژوهشي و رساله هاي كارشناسي ارشد و دكترا بر نيازهاي علمي و صنعتي كشور متمركز باشد و اين قبيل فعاليت ها، در صورت كسب موفقيت، مورد تشويق خاص قرار گيرد.
- صرف چاپ مقالات در مجلات ISI يا علمي- پژوهشي موجب تعلق امتياز كامل به آنها نباشد و وزنه علمي خود مقاله نيز ملحوظ شود.
- در صورتي كه مقاله اي در مجلات غير ISI يا غير علمي- پژوهشي چاپ شده ولي به تشخيص هيأت مميزه واجد ارزش علمي باشد به داوران صاحبنظر براي دادن امتياز ارجاع داده شود. همين طور، در صورتي كه خود نويسنده مقاله ادعاي ممتاز بودن آن را بكند ، آن مقاله به داوران صاحبنظر ارجاع داده شود. به طور كلي، بايد به ارزيابي صاحبنظران داخلي غير ذينفع بهاي بيشتري داده شود.
- در حوزه علوم انساني، سعي شود بعضي از مجلات برتر علمي منتشر شده به زبان هاي فارسي و عربي جزو ليست ISI قرار گيرند.
- براي معرفي فرهنگ اسلامي- ايراني مجلاتي به زبان انگليسي منتشر شوند كه حاصل پژوهش هاي ارزنده داخلي را به خارج، خصوصاً جهان اسلام منتقل كنند.
- در بعضي از حوزه هاي خاص علوم انساني نه مجله ISI هست و نه مجله علمي- پژوهشي داخلي. در اين موارد بايد مقاله، در صورت تشخيص هيأت مميزه يا خود نويسنده مقاله، به داوران صاحبنظر ارجاع داده شود.