هر كس در حال انتظار فرَج بميرد ...

قَالَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالسَّيْفِ
 
هر كس در حال انتظار فرَج بميرد مثل كسى است كه همراه امام عصر (عج) و در خيمه او باشد، نه بلكه مانند كسى است كه در پيش روى پيامبر خدا صلی الله علیه و آله شمشير بزند.
بحارالأنوار جلد : 52 صفحه :

... بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.

پیامبر اكرم (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):
أیُّمَا امْرِئٍ وَلِيَ مِنْ أمْرِ المُسْلِمِینَ وَلَمْ یَحُطْهُم بِما یَحُوطُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَرَحْ رائِحَةَ الجَنَّةِ.

هر کس بخشی از کار مسلمانان را بر عهده گیرد و در کار آن‌ها مانند کار خود دلسوزی نکند، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.

کنزالعمال، ج 6، ص 20، ح 14654

اگر مي تواني، چنين باش

سفيان ثوري گويد: خدمت حضرت صادق رسيدم و عرض كردم: «به من سفارشي فرماييد تا بعد از شما آن را به كار بندم.»

فرمود: «به گوش مي‌گيري،‌اي سفيان؟»

عرض كردم: «آري،‌اي پسر دخت رسول خدا.»

فرمود: «دروغگو را مردانگي نيست، حسود را آسايش، و شاهان را برادري، و مغرور و متكبر را دوستي، و بداخلاق را سروري

سپس دم فرو بست.

من گفتم: «بيشتر بفرماييد.»

 فرمود: «به خدا اعتماد كن تا عارف باشي. و به آنچه قسمت تو كرده است، خرسند باش تا توانگر باشي. چنان رفاقت كن كه با تو رفاقت مي‌كنند، تا بر ايمانت بيفزايي. با بدكار همنشيني مكن كه تو را بدكاري آموزد، و در كارهايت با كساني مشورت كن كه از خداوند مي‌ترسند

سپس دوباره دم فرو بست،

گفتم: «اي پسر دخت رسول خدا، بيشتر بفرما.»

فرمود: «هر كه عزت خواهد بي‌آنكه پادشاهي داشته باشد و قدرت خواهد بي‌آنكه برادران (و دوستان) داشته باشد و هيبت و شكوه خواهد بي‌آنكه مال و ثروت داشته باشد، بايد از خواري معاصي خداوند به عزت طاعت او درآيد

باز دم بر بست.

 عرض كردم: «باز هم بفرماييد.»

فرمود: «پدرم سه نكته ادب به من آموخت و از سه چيز نهي فرمودم؛ اما آن سه نكته ادب كه به من آموخت، اين بود كه: فرزندم، هر كه با يار بد بنشيند، به سلامت نمي‌ماند و هركه گفتارش را در بند نكشد، پشيمان مي‌شود و هر كه به جاهاي بدنام آمد و شد كند، مورد بدگماني و اتهام قرار مي‌گيرد.»

گفتم: «آن سه چيز كه تو را از آنها نهي كرد، چيست؟»

فرمود: «مرا از همنشيني با كسي كه بر نعمت (ديگران) حسادت مي‌ورزد و از گرفتاري و مصيبت (ديگران) شاد مي‌شود و يا كسي كه سخن‌چين است، نهي فرمود

ميزان‌الحكمه (ج 14،ترجمه حميدرضا مشايخي)

به نقل از: روزنامه اطلاعات چهارشنبه 12 اسفند 1388 - 16ربیع الاول 1431 - 3 مارس 2010 - شماره24701

کلام امام علی علیه اسلام: نعمت خدا را وسیله نافرمانی بر او نگردانید.

E.Sedaghat 1.jpg

حضرت امیر المومنین امام علی بن ابیطالب علیه‌السلام

اقل ما یلزمک لله تعالی أن لا تستعین بنعمه علی معاصیه

کمترین حد عبودیت و بندگی خداوند بزرگ آن است که نعمت‌های خداوند را وسیله گناه و نافرمانی بر وی قرار ندهی.

 

گريه و ناله مؤمنان  - روایتی شریف از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) فرمودند: 

 "انما أبكى لخصلتين: لهول المطلع و فراق الأحبّة"(۱).

من بر دو خصلت گريه مي‌كنم:

  • يكي براي ترسي كه از امور اخروي در پيش دارم و
  • ديگري براي فراق و جدايي دوستان.

(1) بحار، ج6، ص 159.

محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)

در جوامع اسلامی آمده است که محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) و محبوب ترین مردان نزد آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر المؤمنین(علیه‏السلام) بود.  البته معلوم است پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود حبیب خداست، دوستی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) میزان تعیین کنندهٴ محبوبیت انسان ها نزد خداست و در حدیث دیگر چنین آمد: … و کانَتْ إذا دَخَلَتْ علی النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قامَ إِلیها فَقَبَّلها وَ أَجلَسَها فى مَجلسِهِ ؛ یعنی هر وقتی فاطمه (علیهاالسلام) وارد می شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای خود برمی‏خواست و به سوی حضرت زهرا(علیهاالسلام) می رفت و او را می بوسید و به جای خود می‏نشاند. نکتهٴ مهمّ آن است که درحدیث مزبور نیامد قامَ لَها بلکه چنین می‏گوید: «قام اِلیها»، میان این دو تعبیر فرق عمیقی است.

حضرت آیت الله جوادی آملی، کتاب سروش هدایت، ج۲،ص۲۲۷ «مقاله فاطمه مظهر رضایت و غضب الهی»

وعده الهی

 
قال الله تعالي
 
 الَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا

و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند ، قطعا به راه هاي خود هدايت شان خواهيم كرد
(سوره عنكبوت، آيه 69)

قال الامام الباقر علیه السلام ... من لایری الدنیا لنفسه قدرا

قال الامام الباقر علیه السلام : و قیل له : من أعظم الناس قدراً ؟ فقال : من لایری الدنیا لنفسه قدراً.

گفته شد : والاقدرترین مردم کیست ؟

پس فرمودند :

کسی که دنیا را هم قدر و هم ارزش خویش نبیند .


(حديثی از مقدمه منهاج)

 

شرافت و آبرومندي در دنيا و آخرت

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:

"مجالست و همنشيني با اهل دين و مردمانِ متدين باعث شرافت و آبرومندي در دنيا و آخرت است."

كافي – كتاب فضل علم باب مجالست با علماء و مصاحبت با ايشان

از تفکر غافل نشويد ...

امام حسن (علیه‌ السلام):
عَلَيكُم بِالفِكر فَإنَّه حَياةُ قَلبِ البَصيرِ وَمََفاتِيحُ أبوَابِ الحِكمَةِ.
از تفکر غافل نشويد، زيرا تفکر حيات‌بخش قلب آگاهان و کليد درهای حکمت است.

Don't ever regret deep reflection and rationalisation, for thinking revives the alert heart and is a key to doors of wisdom.
بحارالانوار، ج 78، ص 115

نهی از نفاق

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم:

بپرهيزيد از خُشوعي كه از روي نِفاق باشد كه شخص خود را خاشع نشان دهد در حاليكه دلِ با خُشوعي نداشته باشد.

طرائف الحكم – ميرزا احمد آشتياني ( 1300 – 1395 قمري ) ج1 ، ص 280

مشورت چشم هدايت است

امام علی (علیه‌ السلام):
الاِسْتِشَارَةُ عَيْنُ الهِدايَةِ وَقَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغنَى بِرَأْيِهِ‏.
مشورت چشم هدايت است و آن كه تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت.

Consultation is the chief way of guidance; he who is content with his own opinion endangers himself.

نهج‏البلاغه، حکمت 211

 

سخت ترين آزمايش

امام صادق عليه السلام فرمودند:

 

آزمايش نفرمود خداوند با عزت و جلال بندگان ( خود ) به چيزي كه بر ايشان سخت تر از دادن درهم باشد.

 

منبع: طرائف الحكم يا اندرزهاي ممتاز اثر مرحوم آيت الله ميرزا احمد آشتياني، ج1، ص 558، ش 665.

فضيلت شهید

پيامبر اكرم (صلّی ‌الله‌ علیه‌ وآله):

فَوقَ کُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّی یُقْتَلَ الرَّجُلُ في سَبیلِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ.

بالای هر نیکی، نیکی دیگری است، مگر كشته شدن در راه خداوند ـ عزّ و جلّ ـ؛ که هيچ نيكی بالاتر از آن نیست.

بحار الأنوار، ج 2، ص

به خدا سوگند براى برزخ شما نگرانم، روایتی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

قَالَ الامام الصادق عليه السلام

 وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا الْبَرْزَخُ قَالَ الْقَبْرُ مُنْذُ حِينِ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

ترجمه:

حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند:

به خدا سوگند براى برزخ شما نگرانم،

راوى مى گويد گفتم: برزخ چيست،

فرمودند: قبر، از زمان مرگ تا روز قيامت.

 

الكافى ج : ٣ ص : ٢٤٢

 

شميم حكمت رضوي

ادامه نوشته

..... حسرتش نيز در هنگام جدائى از دنيا شديدتر خواهد بود.

 

قَالَ الامام الصادق عليه السلام مَنْ كَثُرَ اشْتِبَاكُهُ بِالدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا

ترجمه: كسى كه اتصال و دلبستگى اش به دنيا زياد شود، حسرتش نيز در هنگام جدائى از دنيا شديدتر خواهد بود.

الكافى ج : ٢ ص : ٣٢٠

 

عبادت خدا

پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَيْلَهُ
هر كس در انجام حاجات برادر دينى اش بكوشد مثل آن است كه هزار سال ، خداوند را عبادت كرده به اين ترتيب كه روزها را روزه و شب ها را به نماز ايستاده باشد .
(بحارالانوار ج71 ص315)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

پند و اندرزهاي‌ امام‌ حسين‌ عليه‌السلام درباره: علم، تجربه، شرافت، قناعت، دوستي، تدبير و مظلوم

مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله
 

 منبع - كتاب لمعات الحسين عليه السلام اثر مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني ره


اين توصيه از مرحوم آيت الله حسيني طهراني ره هم خواندني است.


و نيز از كتاب‌ «اعلام‌ الدّين‌» روايتست‌ كه‌:

قَالَ عليه‌السلام: دِرَاسَه الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَه. وَ طُولُ التَّجَارِبِ زِيَادَه فِي‌ الْعَقْلِ. وَالشَّرَفُ التَّقْوَي‌. وَالْقُنُوعُ رَاحَه الابْدَانِ. وَمَنْ أَحَبَّكَ نَهَاكَ؛ وَمَنْ أَبْغَضَكَ أَغْرَاكَ. [1]

«حضرت‌ سيّد الشّهداء عليه‌ السّلام‌ چنين‌ فرمود: تدريس‌ و تدرّس‌ علم‌، پيوند معرفت‌ است‌، و درازاي‌ مدّت‌ تجربه‌ موجب‌ زيادي‌ عقل‌ است‌. و شرف‌ انسان‌ تقواي‌ اوست‌. و قناعت‌ پيشگي‌، راحت‌ بدن‌ است‌. و كسيكه‌ تو را دوست‌ دارد از ناشايستگي‌ تو را منع‌ مي‌كند؛ و كسيكه‌ تو را دشمن‌ دارد تو را بكار زشت‌ ترغيب‌ مي‌نمايد.»

و نيز از مواعظ‌ آن‌ حضرت‌ است‌ كه‌:

وَ قَالَ عليه‌السلام: إيَّاكَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ؛ فَإنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُسِي‌ٓءُ وَلَايَعْتَذِرُ، وَالْمُنَافِقُ كُلَّ يَوْمٍ يُسِي‌ٓءُ وَيَعْتَذِرُ.[2]

«و حضرت‌ فرمودند: بپرهيز از انجام‌ كاري‌ كه‌ موجب‌ پوزش‌ و عذرخواهي‌ تو گردد؛ مؤمن‌ كسي‌ است‌ كه‌ بدي‌ نمي‌كند و عذرخواهي‌ نيز نمي‌نمايد، و امّا منافق‌ كسي‌ است‌ كه‌ هر روز بدي‌ مي‌كند و سپس‌ پوزش‌ مي‌طلبد.»

و نيز از مواعظ‌ آن‌ حضرت‌ است‌ كه‌:

وَ قَالَ لاِبْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ:‌اي بُنَيَّ! إيَّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِرًا إلَّا اللَهَ جَلَّ وَعَزَّ. [3]

«و به‌ فرزندش‌ حضرت‌ سجّاد، عليّ بن‌ الحسين‌ عليهما السّلام‌ چنين‌ پند مي‌دهد: اي‌ نور ديده‌ من‌! بپرهيز از ستم‌ بر كسيكه‌ غير از خداوند جلَّ و عزّ يار و ياوري‌ ندارد.»

 

 



[1] اين‌ روايت‌ را مجلسي‌ در «بحار الانوار» ج‌ 78 از طبع‌ حروفي‌ ص‌ 128، از كتاب‌ «اعلام‌ الدّين‌» آورده‌ است‌.

[2] «تحف‌ العقول‌» ص‌ 248؛ و «بحار الانوار» جلد 78، ص‌ 120، از «تحف‌ العقول‌»

[3] «تحف‌ العقول‌» ص‌ 246 از طبع‌ حروفي‌؛ و «بحار الانوار» ج‌ 78، ص‌ 118 از طبع‌ حروفي‌

وعده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: شش چيز را براى من بپذيريد تا من بهشت را برايتان بپذيرم:

                                                

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تُقْبِلُوا إِلَيَّ بِسِتِّ خِصَالٍ أَتَقَبَّلُ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَكْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَلْسِنَتَكُمْ

ترجمه: شش چيز را براى من بپذيريد تا من بهشت را برايتان بپذيرم:

هنگامى كه سخن مى گوئيد، دروغ نگوئيد و هنگامى كه وعده مى دهيد، خلف وعده نكنيد و هنگامى كه امانتى به شما سپرده مى شود، پس خيانت نكنيد، چشمان خود را (بر حرام) ببنديد و پاكدامن باشيد و دست و زبانتان را (از گناه) نگه داريد.

بحارالأنوار ج : ٦٦ ص : ٣٧١

------------------- * * *----------

لحظه ای تامل

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ

 ترجمه: كسى كه از گناه توبه مى كند مانند كسى است كه هيچ گناهى ندارد. 


 وسائل‏الشيعة ج : ١٦ ص : ٧٦

فرمايش حضرت امام حسين عليه السلام :...‌ دينداران‌ واقعي‌ چه‌ بسيار اندكند

قَالَ الْفَرَزْدَقُ: لَقِيَنِي‌ الْحُسَيْنُ عليه‌السلام فِي‌ مُنْصَرَفِي‌ مِنَ الْكُوفَه. فَقَالَ: مَا وَرَاكَ يَا أَبَا فِرَاسٍ؟!

قُلْتُ: أَصْدُقُكَ؟! قَالَ عليه‌السلام: الصِّدْقَ أُرِيدُ!

قُلْتُ: أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَكَ، وَأَمَّا السُّيُوفُ فَمَعَ بَنِي‌ أُمَيَّه؛ وَالنَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَهِ.

قَالَ: مَا أَرَاكَ إلَّا صَدَقْتَ! النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَالدِّينُ لَغْوٌ عَلَي‌ أَلْسِنَتِهِمْ، يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَايِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ.

«فرزدق‌ مي‌گويد: چون‌ از درنگ‌ در كوفه‌ انصراف‌ پيدا كرده‌، باز مي‌گشتم‌، حسين‌ عليه‌ السّلام‌ مرا در راه‌ ديدار كرد و گفت‌: اي‌ أبوفراس‌! پشت‌ سرت‌ چه‌ خبر بود؟

گفتم‌: راستش‌ را به‌ تو بگويم‌؟! فرمود: آري‌، من‌ راستش‌ را مي‌خواهم‌! گفتم‌: دل‌هاي‌ كوفيان‌ همه‌ با توست‌؛ وليكن‌ شمشيرهايشان‌ همه‌ بر كمك‌ و مساعدت‌ بني‌ اُميّه‌ است‌؛ و ياري‌ و نصرت‌ هم‌ از جانب‌ خداست‌!

فرمود:

آري‌! اين‌ سخني‌ است‌ كه‌ تو از روي‌ صدق‌ و راستي‌ گفتي‌! مردم‌ همگي‌ بردگان‌ و بندگان‌ مال‌ دنيا هستند؛ و تلفّظ‌ به‌ دينداري‌ فقط‌ كلام‌ لغو و بی‌محتوائي‌ است‌ كه‌ بر سر زبان‌هايشان‌ جاري‌ است‌. پاسداري‌ از دينشان‌ فقط‌ در محدوده‌اي‌ است‌ كه‌ در پرتو آن‌، معيشت‌‌هاي‌ فراوان‌ به‌ دست‌ آورند؛ و چون‌ با غِربال‌ امتحان‌ و ابتلاء آزمايش‌ شوند معلوم‌ مي‌شود كه‌ دينداران‌ واقعي‌ چه‌ بسيار اندكند.»

 منبع

خشنودی خدا

حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند:
 سه چيز است كه رضوان خداوند متعال را به بنده مى رساند:
 1ـ زيادى استغفار،
 2 ـ نرم خو بودن،
 3ـ و زيادى صدقه.

لحظه اي تامل : عِنْوانُ صَحيفَةِ الْمُؤمِنِ حُبُّ عَليٍّ

قالَ رَسُولُ الله صَلّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه:

عِنْوانُ صَحيفَةِ الْمُؤمِنِ حُبُّ عَليٍّ

سر لوحه كتاب مؤمن دوستي علي علیه السلام است

(جامع صغير  کنوز الحقايق صفحه 92)

متن کامل وصيت‌نامه‌ي امام عارفان و امير مؤمنان علي عليه السلام

ادامه نوشته

بياموز مرا كه ايمان چيست؟ - مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی ره

مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانیمرحوم قاضي نور الله شوشتري گفته و نيز محدث قمى از كتاب «فضائل‏» شيخ فقيه ثقه جليل القدر شاذان بن جبرئيل قمى كه سيد فخار بن سعد موسوى استاد محقق حلى از او روايت مى‏كند حديث كرده‏اند از براء بن عازب، كه گفت: وقتى در محضر رسول خدا نشسته بوديم و بعضى از اصحاب نيز حضور داشتند و رؤساى بنى - تميم كه يكى از آنان مالك بن نويره بود خدمت رسول خدا مشرف شدند و مالك گفت: يا رسول الله علمني الايمان يعنى بياموز مرا كه ايمان چيست؟ فقال له رسول الله:

ان تشهد ان لا اله الا الله، و انى رسول الله، و تصلى الخمس، و تصوم شهر رمضان، و تؤدى الزكاة و تحج البيت، و توالى وصيى هذا - و اشار الى على بن ابيطالب عليه السلام - و لا تسفك دماء و لا تسرق و لا تخون و لا تاكل مال اليتيم و لا تشرب الخمر و تؤمن بشرايعى و تحلل حلالى و تحرم حرامى و تعطى الحق من نفسك الضعيف و القوى و الكبير و الصغير، و عد عليه شرايع الاسلام.

«حضرت رسول الله در پاسخ او گفتند:

 ايمان آنست كه شهادت به لا اله الا الله و به رسالت من از جانب خدا دهى، و نمازهاى پنجگانه را ادا كنى، و روزه ماه رمضان بجاى آرى، و زكات بدهى، و حج‏خانه به جاى بياورى، و وصى مرا نيز دوست دارى و اشاره كردند به على ابيطالب عليه السلام، و خون ناحق نريزى، و دزدى نكنى، و خيانت ننمائى، و مال يتيم را نخورى، و مسكر نياشامى، و به دستورات و قوانين من ايمان بياورى، و حلال مرا حلال و حرام مرا حرام بدانى، و حقوقى را كه ضعيف و قوى و كبير و صغير بر تو دارند ادا كنى، و يكايك از دستورات را حضرت براى او شمردند».

مالك بسيار شاد شد و از غايت نشاط دامن كشان مى‏رفت و مى‏گفت: تعلمت الايمان و رب الكعبة. «به خداى كعبه سوگند كه ايمان را آموختم‏».

و چون از نظر رسول الله دور شد حضرت فرمودند:

من اراد ان ينظر الى رجل من اهل الجنة فلينظر الى هذا الرجل

«كسى كه دوست دارد به مردى از مردان بهشت نظر بيفكند به اين مرد نظر كند». ... منبع

من مات بغير إمام، مات ميتة جاهلية

من مات بغير إمام، مات ميتة جاهلية.
کسي که بميرد بدون [اعتقاد به] امام زمان خود،
به مرگ جاهليت مرده است.

(بحار الانوار، جلد 2، صفحه 316)
(مسند امام احمد بن حنبل، جلد 4، صفحه 96)

روايتي شريف از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم

لا ينبغي لمؤمن أن يُذِّلَ نَفسَهُ

سزاوار نيست كه مومني خود را خوار و حقير كند.

 

خوشا به حال كسي از امت تو كه بگويد: لا اله الّا الله وَحدَه وَحدَه وَحدَه

حضرت آيت الله حسن زاده آملي

 

 

ثقة الاسلام كليني در كتاب دعاي اصول كافي از امام صادق عليه السلام نقل مي نمايد كه جبرئيل به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گفت: « خوشا به حال كسي از امت تو كه بگويد: لا اله الّا الله وَحدَه وَحدَه وَحدَه ». شيخ صدوق نيز اين روايت را در باب ثواب موحدان و عارفان در كتاب توحيد از امام باقر عليه السلام نقل كرده است.

 

سيماي نماز در آثار استاد علامه آيت الله حسن زاده آملي، ص 64.

 

نيکوکاري

قرآن .
((نـيكوكارى آن نيست كه روى خود به جانب مشرق ومغرب كنيد بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد)).
((از تو درباره هلالهاى ماه مى پرسند, بگو: براى آن است كه مردم وقت كارهاى خويش و زمان حج را بشناسند و نيكوكارى اين نيست كه از پشت خانه ها به آنها داخل شويد بلكه كار پسنديده آن است كه پروا كنيد و از درها به خانه ها درآييد و از خدا بترسيد تا رستگار شويد)).

ـ پـيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله

نشانه نيكوكار ده چيز است : براى خدا دوست مى دارد, براى خدا دشمنى مى ورزد, براى خدا يارو همراه مى شود, براى خدا جدا مى شود, براى خدا خشم مى گيرد, بـراى خـدا خـشـنـود مـى شود, براى خدا كار مى كند, خدا جوست , دربرابر خدا خاشع و ترسان و هراسان و پاك و با اخلاص و با حيا و مراقب خود است و براى خدا احسان و نيكى مى كند.

ـ پـيـامبر خدا صلى اللّه عليه و آله

بالا دست هر نيكى ,نيكى است تا آن كه انسان در راه خدا كشته شود از اين بالاتر نيكى وجود ندارد.

ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله

سه چيز از درهاى نيكوكارى است : سخاوتمندى دل , گفتار نيكو و شكيبايى در برابر آزار و اذيت .
     ـ امـام بـاقـر عـلـيه السلام

چهار چيز از گنجهاى نيكوكارى است : نهان داشتن نياز, نهانى دادن صدقه , نهان داشتن درد و نهان داشتن مصيبت .

قرآن .
((در نـيـكـوكـارى و پـرهيزگارى همكارى كنيد نه در گناه وتجاوز و از خداى بترسيد كه او به سختى كيفر مى دهد)).
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر با يكديگر نجوا مى كنيد در باب گناه و دشمنى و نافرمانى از پـيامبر نجوا مكنيد بلكه درباره نيكوكارى و پرهيزگارى نجوا كنيد از آن خدايى كه همگان نزد او گرد مى آييد بترسيد)).
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله

 بر عمر نيفزايد مگر نيكوكارى .
ـ پـاداش نيكوكارى زودتر از هر كار خوب ديگرى مى رسد و كيفر ستم و تجاوز زودتر از هر كار بد ديگرى گريبان مى گيرد.
ـ امـام باقر عليه السلام

نيكوكارى و صدقه دادن پنهانى فقر را از بين مى برند, عمر را زياد و هفتاد مرگ بد و ناگوار را دفع مى كنند.
ـ امام كاظم عليه السلام

هر كس به برادران و خانواده خود نيكى كند عمرش دراز شود.
ـ امام على عليه السلام

نيكوكارى كهنه و پوسيده نمى شود و گناه فراموش نمى گردد.
ـ امـام صادق عليه السلام ـ

از فرمايشهاى ايشان به راوى ـ : از جمله كارهاى شايسته , نيكى كردن بـه بـرادران و كـوشـش در بـرطرف ساختن نيازهاى آنان است اين كارها بينى شيطان را به خاك مـى مالد و موجب دور شدن از آتش و وارد شدن به بهشت مى گردد اين مطلب را به ياران شريف خود برسان آنان كه در سختى و آسايش به برادران نيكى مى كنند.
ـ در رستاخيز چيزى مانند يك وزنه مى آيد و به پشت مؤمن مى خورد و او را به بهشت در مى افكند پس گفته مى شود: اين همان نيكوكارى است .
ـ امام على عليه السلام

 نيكوكارى كردارى اصلاحگر است .
ـ امام صادق عليه السلام

به پدران خود نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند.

 

                                                    منبع - میزان الحکمه : ج 1

 

برادر مورد اعتماد.

ـ پـيـامـبـر خدا صلى اللّه عليه و آله :

كمياب ترين چيز درآخر الزمان برادر مورد اعتماد, يا درهمى حلال است .

ـ روزگارى فرامى رسدكه چيزى كمياب تر از يك برادر همدم و دشوارتر از كسب يك درهم حلال نيست .
      ـ امـام هـادى عـلـيـه الـسلام :

به كسى كه به او گفت : از پدران شما برايمان روايت شده است كه روزگارى بر مردم مى آيد كه چيزى كمياب تر از يك برادر همدم يا كسب يك درهم حلال نيست , فرمود: چيز كمياب موجود مى باشد اما تو در زمانى هستى كه چيزى دشوارتر از يك درهم حلال و يك برادر خدايى به دست نمى آيد.

منبع

خير دنيا و آخرت‌ چيست‌؟

و نيز از حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌ وارد است‌ كه‌ فرمود:

حَدَّثَنِي‌ أَبِي‌ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ الْكُوفَه كَتَبَ إلَي‌ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ:

يَا سَيِّدِي‌! أَخْبِرْنِي‌ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَالآخِرَه!

فَكَتَبَ عليه‌السلام: بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. أَمَّا بَعْدُ، فَإنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَا اللَهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَهُ أُمُورَ النَّاسِ؛ وَمَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَهِ وَكَلَهُ اللَهُ إلَي‌ النَّاسِ؛ وَالسَّلَامُ. [1]

«روايت‌ كرد براي‌ من‌ پدرم‌، از پدرش‌ ـ كه‌ بر آن‌ دو سلام‌ باد ـ كه‌ مردي‌ از اهل‌ كوفه‌، نامه‌اي‌ به‌ محضر حضرت‌ حسين‌ بن‌ عليّ نوشت‌ بدين‌ مضمون‌: اي‌ سيّد من‌ و آقاي‌ من‌! مرا خبر ده‌ كه‌ خير دنيا و آخرت‌ چيست‌؟

حضرت‌ براي‌ او چنين‌ نوشتند:

 

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌. امّا بعد، كسيكه‌ رضاي‌ خدا را طلب‌ كند، گرچه‌ همراه‌ با ناراحتي‌ و غضب‌ مردم‌ باشد، خداوند او را از امور مردم‌ كفايت‌ مي‌كند. و كسيكه‌ رضا و پسند مردم‌ را طلب‌ كند به‌ غضب‌ و سَخط‌ خداوند، خداوند امور او را به‌ مردم‌ مي‌سپارد؛ والسّلام‌.»

 



[1] اين‌ روايت‌ در كتاب‌ «اختصاص‌» شيخ‌ مفيد در ص‌ 225، از طبع‌ حروفي‌ وارد است‌، و مجلسي‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌ در جلد دهم‌ «بحار» كمپاني‌ در احوالات‌ حضرت‌ سيّد الشّهداء عليه‌ السّلام‌ (ج‌ 78، ص‌ 126 از طبع‌ حروفي‌) و در جلد پانزدهم‌ كمپاني‌ در باب‌ اداء فرائض‌ و اجتناب‌ از محارم‌ نقل‌ كرده‌ است‌. منبع

داستان‌ پيرمرد حريص‌ و هارون‌ الرّشيد در آرزوي‌ دراز

 

گويند روزي‌ هارون‌ الرّشيد به‌ خاصّان‌ و نديمان‌ خود گفت‌: من‌ دوست‌ دارم‌ شخصي‌ كه‌ خدمت‌ رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ مشرّف‌ شده‌ و از آنحضرت‌ حديثي‌ شنيده‌ است‌ زيارت‌ كنم‌ تا بلاواسطه‌ از آنحضرت‌ آن‌ حديث‌ را براي‌ من‌ نقل‌ كند. چون‌ خلافت‌ هارون‌ در سنۀ يكصد و هفتاد از هجرت‌ واقع‌ شد و معلوم‌ است‌ كه‌ با اين‌ مدّت‌ طولاني‌ يا كسي‌ از زمان‌ پيغمبر باقي‌ نمانده‌، يا اگر باقي‌ مانده‌ باشد در نهايت‌ ندرت‌ خواهد شد. ملازمان‌ هارون‌ در صدد پيدا كردن‌ چنين‌ شخصي‌ بر آمدند و در اطراف‌ و اكناف‌ تفحّص‌ نمودند، هيچكس‌ را نيافتند بجز پيرمرد عجوزي‌ كه‌ قواي‌ طبيعي‌ خود را از دست‌ داده‌ و از حال‌ رفته‌ و فتور و ضعف‌ كانون‌ و بنياد هستي‌ او را در هم‌ شكسته‌ بود و جز نفس‌ و يك‌ مشت‌ استخواني‌ باقي‌ نمانده‌ بود.

او را در زنبيلي‌ گذارده‌ و با نهايت‌ درجۀ مراقبت‌ و احتياط‌ به‌ دربار هارون‌ وارد كردند و يكسره‌ به‌ نزد او بردند. هارون‌ بسيار مسرور و شاد گشت‌ كه‌ به‌ منظور خود رسيده‌ و كسي‌ كه‌ رسول‌ خدا را زيارت‌ كرده‌ است‌ و از او سخني‌ شنيده‌، ديده‌ است‌.

گفت‌: اي‌ پيرمرد! خودت‌ پيغمبر اكرم‌ را ديده‌اي‌ ؟ عرض‌ كرد: بلي‌. هارون‌ گفت‌: كي‌ ديده‌اي‌ ؟ عرض‌ كرد: در سنّ طفوليّت‌ بودم‌، روزي‌ پدرم‌ دست‌ مرا گرفت‌ و به‌ خدمت‌ رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ و سلّم‌ آورد. و من‌ ديگر خدمت‌ آنحضرت‌ نرسيدم‌ تا از دنيا رحلت‌ فرمود.

هارون‌ گفت‌: بگو ببينم‌ در آنروز از رسول‌ الله‌ سخني‌ شنيدي‌ يا نه‌ ؟ عرض‌ كرد: بلي‌، آنروز از رسول‌ خدا اين‌ سخن‌ را شنيدم‌ كه‌ مي‌فرمود:

يَشِيبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ [1]

«فرزند آدم‌ پير مي‌شود و هر چه‌ بسوي‌ پيري‌ مي‌رود به‌ موازات‌ آن‌، دو صفت‌ در او جوان‌ مي‌گردد: يكي‌ حرص‌ و ديگري‌ آرزوي‌دراز.»

هارون‌ بسيار شادمان‌ و خوشحال‌ شد كه‌ روايتي‌ را فقط‌ با يك‌ واسطه‌ از زبان‌ رسول‌ خدا شنيده‌ است‌؛ دستور داد يك‌ كيسۀ زر بعنوان‌ عطا و جائزه‌ به‌ پير عجوز دادند و او را بيرون‌ بردند.

همينكه‌ خواستند او را از صحن‌ دربار به‌ بيرون‌ ببرند، پيرمرد نالۀ ضعيف‌ خود را بلند كرد كه‌ مرا به‌ نزد هارون‌ برگردانيد كه‌ با او سخني‌ دارم‌. گفتند: نمي‌شود. گفت‌: چاره‌اي‌ نيست‌، بايد سؤالي‌ از هارون‌ بنمايم‌ و سپس‌ خارج‌ شوم‌!

زنبيل‌ حامل‌ پيرمرد را دوباره‌ به‌ نزد هارون‌ آوردند. هارون‌ گفت‌: چه‌ خبر است‌ ؟ پيرمرد عرض‌ كرد: سؤالي‌ دارم‌. هارون‌ گفت‌: بگو. پيرمرد گفت‌: حضرت‌ سلطان‌! بفرمائيد اين‌ عطائي‌ كه‌ امروز به‌ من‌ عنايت‌ كرديد فقط‌ عطاي‌ امسال‌ است‌ يا هر ساله‌ عنايت‌ خواهيد فرمود؟

هارون‌ الرّشيد صداي‌ خنده‌اش‌ بلند شد و از روي‌ تعجّب‌ گفت‌: صَدَقَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ؛ يَشِيبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشِبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ!

«راست‌ فرمود رسول‌ خدا كه‌ هر چه‌ فرزند آدم‌ رو به‌ پيري‌ و فرسودگي‌ رود دو صفت‌ حرص‌ و آرزوي‌ دراز در او جوان‌ مي‌گردد!»

اين‌ پيرمرد رمق‌ ندارد و من‌ گمان‌ نمي‌بردم‌ كه‌ تا درِ دربار زنده‌ بماند، حال‌ مي‌گويد: آيا اين‌ عطا اختصاص‌ به‌ اين‌ سال‌ دارد يا هرساله‌ خواهد بود. حرص‌ ازدياد اموال‌ و آرزوي‌ طويل‌ او را بدين‌ سرحدّ آورده‌ كه‌ بازهم‌ براي‌ خود عمري‌ پيش‌بيني‌ مي‌كند و در صدد اخذ عطاي‌ ديگري‌ است‌.

باري‌، اين‌ نتيجۀ عدم‌ تربيت‌ نفس‌ انساني‌ به‌ ادب‌ الهي‌ است‌ كه‌ حرص‌ و آرزو در وجود او دامنش‌ گسترده‌ مي‌گردد و با طيف‌ وسيعي‌ رو به‌ تزايد مي‌رود كه‌ حدّ يَقِف‌ ندارد.

امّا كساني‌ كه‌ با ايمان‌ به‌ مبدأ ازلي‌ و ابدي‌ و گرايش‌ به‌ وجود سرمدي‌ حضرت‌ ذوالجلال‌ و الإكرام‌ رخت‌ خود را در جهان‌ باقي‌ مي‌برند و دل‌ به‌ كلّيّت‌ و ابديّت‌ مي‌دهند و طبعاً با عمل‌ صالح‌ رفتار زندگي‌ خود را بر اساس‌ عدل‌ و انصاف‌ مي‌نهند، پاداش‌ آنها نزد خدا بوده‌ و بطور هميشگي‌ و مستمرّ به‌ آنها خواهد رسيد؛ إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَـٰتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ [2]

پاداشي‌ كه‌ حدّ و حساب‌ ندارد و در بهشت‌ جاودان‌ و عالم‌ ابديّت‌؛ از بهترين‌ نعمت‌ معنوي‌ و حقيقي‌ متمتّع‌ خواهند بود؛ فَأُولَـٰئِِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ [3]

و روزي آنان از جانب پروردگارشان هر صبح وشام به آنهاخواهد رسيد؛ وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا [4]

 



[1] در كتاب‌ «أربعين‌» جامي‌ طبع‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ص‌ 22، بدين‌ لفظ‌ آورده‌ است‌ كه‌: يَشيبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ يَشِبُّ فِيهِ خَصْلَتانِ: الْحِرصُ وَ طولُ الامَلِ. و در مجموعۀ ورّام‌ ابن‌ أبي‌ فراس‌ به‌ نام‌ «تنبيه‌ الخَواطر و نُزهة‌ النَّواظر» طبع‌ سنگي‌، ص‌ 204 گويد: وَ قالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ: يَهْرَمُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشِبُّ مِنْهُ اثْنَتانِ (خَصْلَتانِ ـ خ‌. ل‌) الْحِرْصُ وَ طولُ الامَلِ.

و در «خصال‌» صدوق‌، طبع‌ اسلاميّه‌ (سنۀ 1389 ) ج‌ 1، باب‌ الاثنين‌، ص‌ 73، با يك‌ سند از أنس‌ آورده‌ است‌ كه‌: إنَّ النَّبيَّ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ ] وَ سلَّمَ [ قالَ: يَهْلِكُ ـ أوْ قالَ: يَهْرَمُ ـ ابْنُ ءَادَمَ وَ يَبْقَي‌ مِنْهُ اثْنَتانِ: الْحِرْصُ وَ الامَلُ.

و با سند ديگر نيز از أنس‌ از رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ ] وسلّم‌ [ آورده‌ است‌ كه‌: یَهْرَمُ ابْنُ ءَادَمَ وَ يَشِبُّ مِنْهُ اثْنانِ: الْحِرْصُ عَلَي‌ الْمالِ وَ الْحِرْصُ عَلَي‌ الْعُمْرِ. و اين‌ دو روايت‌ اخير را محدّث‌ نوري‌ در كتاب‌ «مستدرك‌ وسآئل‌ الشّيعة‌» از طبع‌ سنگي‌، ج‌ 2، ص‌ 335 از «خصال‌» صدوق‌ با اسناد متّصل‌ خود ذكر نموده‌ است‌.

 

[2] آيۀ 25، از سورۀ 84: الانشقاق‌

[3] ذيل‌ آيۀ 40، از سورۀ 40: غافر

[4] ذيل‌ آيۀ 62، از سورۀ 19: مريم‌   منبع

اوصياي‌ حضرت‌ رسول‌ الله‌ ( ص )

 

در كافي‌ از حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌ آورده‌ است‌ كه‌:

 

الاوْصِياءُهُمْ أبْوَابُ اللهِ الَّتِي‌ مِنْهَا يُؤْتِيَ، وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ وَ بِهِمُ احْتَجَّ الله‌ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي‌ عَلَي‌ خلْقِهِ [1]

 

«اوصياي‌ حضرت‌ رسول‌ الله‌ يعني‌ أئمّۀ دوازده‌گانۀ اثنا عشريّة‌، ايشانند فقطّ درهاي‌ خدا كه‌ بايد از آنها وارد شد، و رفت‌ و آمد كرد. و اگر آنها نبودند خداوند عزّوجلّ شناخته‌ نمي‌شد؛ و بواسطۀ آنها خداوند تبارك‌ و تعالي‌ بر بندگان‌ خود احتجاج‌ ميكند.» يعني‌ آنها حجّت‌هاي‌ خداوند هستند كه‌ اخلاق‌ و عقائد و اعمالشان‌ همه‌ الگو و برنامۀ عمل‌ اس‌، و طبق‌ آنها خداوند از بندگان‌ سؤال‌ و جواب‌ مي‌نمايد.



[1] «الميزان‌» ج‌ 2، ص‌ 59   منبع

درازاي‌ مدّت‌ تجربه‌ موجب‌ زيادي‌ عقل‌ است‌...

 

«حضرت‌ سيّد الشّهداء عليه‌ السّلام‌ فرمودند:

 

دِرَاسَه الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَه. وَ طُولُ التَّجَارِبِ زِيَادَه فِي‌ الْعَقْلِ. وَالشَّرَفُ التَّقْوَي‌. وَالْقُنُوعُ رَاحَه الابْدَانِ. وَمَنْ أَحَبَّكَ نَهَاكَ؛ وَمَنْ أَبْغَضَكَ أَغْرَاكَ.[1]

 « تدريس‌ و تدرّس‌ علم‌، پيوند معرفت‌ است‌، و درازاي‌ مدّت‌ تجربه‌ موجب‌ زيادي‌ عقل‌ است‌. و شرف‌ انسان‌ تقواي‌ اوست‌. و قناعت‌ پيشگي‌، راحت‌ بدن‌ است‌. و كسيكه‌ تو را دوست‌ دارد از ناشايستگي‌ تو را منع‌ مي‌كند؛ و كسيكه‌ تو را دشمن‌ دارد تو را بكار زشت‌ ترغيب‌ مي‌نمايد.»



[1] اين‌ روايت‌ را مجلسي‌ در «بحار الانوار» ج‌ 78 از طبع‌ حروفي‌ ص‌ 128، از كتاب‌ «اعلام‌ الدّين‌» آورده‌ است‌.

قرآن‌ راهنما به‌ بهترين‌ آئين‌هاست‌

قال‌ الله‌ الحكيمُ في‌ كتابه‌ الكريم‌:

إِنَّ هَذَا القُرْءَانُ يَهْدِی لِلَّتِي‌ هِیَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّـٰلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا وَ أَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالَاخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا.

(آيۀ نهم‌ و دهم‌ از سورۀ اسراء: هفدهمين‌ سورۀ از قرآن‌ كريم‌).

(اين‌ قرآن‌ به‌ سوي‌ آئيني‌ كه‌ از هر آئين‌ ديگري‌ استوارتر و أساسي‌تر است‌، جامعۀ بشريّت‌ را هدايت‌ مي‌نمايد. و به‌ مؤمنيني‌ كه‌ أعمال‌ صالحه‌ را انجام‌ مي‌دهند، بشارت‌ مي‌دهد كه‌: از براي‌ ايشان‌ مزد و پاداش‌ بزرگ‌ است‌. و به‌ كساني‌ كه‌ به‌ آخرت‌ و روز جزا ايمان‌ نمي‌آورند، بيم‌ مي‌دهد كه‌: ما براي‌ ايشان‌ عذاب‌ دردناك‌ تهيّه‌ و آماده‌ ساخته‌ايم‌.) شرح آیه شریفه

حکمتي از قرآن کريم

 

انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ علَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ - انَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ

آيه 99 و 100، از سوره 16: نحل:

 

بدرستى كه او (شيطان) بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند تسلّط ندارد، و تنها تسلّط او بر كسانى است كه او را سرپرست خود گرفته و او را شريك خدا قرار مى‏دهند

اميد ديدار و لقاي‌ پروردگار

قالَ اللَهُ الْحَكيمُ في‌ كِتابِهِ الْكَريم‌:

قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَي‌ٰٓ إِلَيَّ أَنـَّمَآ إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَ'حِدٌ فَمَن‌ كَانَ يَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَـٰلِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا .

(آيه يكصد و دهمين‌ ، از سوره كهف‌: هجدهمين‌ سوره‌ از قرآن‌ كريم‌)

«بگو ـ اي‌ پيغمبر ـ كه‌ اينست‌ و غير از اين‌ نيست‌ كه‌ من‌ بشري‌ مي‌باشم‌ همانند شما كه‌ به‌ من‌ وحي‌ كرده‌ مي‌شود كه‌: فقط‌ معبود شما معبود واحد است‌! پس‌ هر كس‌ اميد ديدار و لقاي‌ پروردگارش‌ را داشته‌ باشد ، بايد حتماً كارنيكو انجام‌ دهد و هيچ‌ كس‌ را با پروردگارش‌ انباز و همتا قرار ندهد!»

ادعيه و مناجات


صحيفه سجاديه  
متن مفاتيح الجنان  
صوت مفاتيح الجنان  

حديث


خطب نهج البلاغة  
رسائل نهج البلاغة  
     
   

ترجمه و تفسير

روايتى عجيب از حضرت صادق عليه السّلام

علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني ( ره ) مي نويسد:  منبع

 

روايتى عجيب از حضرت صادق عليه السّلام وارد است كه حقّا موجب تنبّه و بيدار باش است:

در «وافى» از «كافى» از محمّد از ابن عيسى از ابن فضّال از علىّ بن عقبه از عمر از حضرت أبى عبدالله عليه السّلام روايت است كه راوى گفت:

 

قَالَ لَنَا ذَاتَ يَوْمٍ: تَجِدُ الرَّجُلَ لَايُخطِى‏ءُ بِلَامٍ وَ لَا وَاوٍ خَطِيبًا مِسْقَعًا، وَ لَقَلْبُهُ أَشَدُّ ظُلْمَةً مِنَ اللَيْلِ الْمُظْلِم؛ وَ تَجِدُ الرَّجُلَ لَا يَسْتَطِيعُ تَعْبِيرًا عَمَّا فِى قَلْبِهِ بِلِسَانِهِ، وَ قَلْبُهُ يَزْهَرُ كَمَا يَزْهَرُ الْمِصْبَاحُ.

 

« حضرت روزى به ما گفتند:

 شما مردمى را مى‏يابيد كه در سخن گفتن چنان استادند كه حتّى در يك حرف همچون لام و يا واو اشتباه نمى‏كنند؛ خطيبى هستند بليغ، و يا جَهْورىّ الصّوت، و يا بطور مسلسل بدون ارتعاش و لكنت لسان خطبه ميخوانند؛ امّا قلبشان تاريكتر است از شب تاريك.

و همچنين شما مردمى را مى‏يابيد كه توانائى ندارند كه آنچه را در نيّت دارند بر زبان آورند؛ امّا قلبشان همچون چراغ درخشان نور ميدهد. »

 

عَرَفْتُ الاشْيَآءَ باللَهِ .

از حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ پرسيدند كه‌: بمَا عَرَفْتَ اللَهَ ؟!

فرمودند كه‌: عَرَفْتُ الاشْيَآءَ باللَهِ .

يعني‌ حقّ را به‌ حقّ دانستم‌ و اشياء ديگر را نيز به‌ حقّ دانستم‌ .

منبع