دوستيهاي غير خدائي در قيامت تبديل به دشمني ميشود
الا خِلّآءُ يَوْمَئِذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ.
«دوستان و موالي در آن روز، بعضي با بعضي دشمنند مگر پرهيزكاران.» دوستيهائي كه مردم در اين دنيا بر غير ميزان خدا و قرب و محبّت خدا با يكديگر دارند چون بر اساس حقّ نيست، در آن عالمِ بروز و ظهور حقائق تبديل به دشمني ميگردد و به صورت دشمني ظهور دارد، مگر روابطي كه بر ميزان حقّ و تقرّب حضرت باري تعالي در بين مردم باشد، كه آن در آن عالم نيز بصورت مودّت و دوستي است.
اگر حقيقت دوستيهائي كه مردم دنيا با يكدگر دارند بررسي شود ملاحظه ميشود كه بر محور پيمانها و تعهّدات و امور اعتباريّۀ ديگر و يا بر اساس قرابت و خويشاوندي و اتّحاد خون بوجود ميآيد.
و چون تمام اين امور براي تسكين خاطر و جلب منفعت دنيوي است، بنابراين تا دم مرگ بيشتر باقي نمانده و تاب مقاومت نميآورد. بچّه تربيت ميكند براي آنكه در هنگام پيري از او دستگيري كند، از آقا احترام ميكند تا از او استفاده كند، پسرش را دوست دارد براي آنكه فرمانش را ببرد؛ امّا اگر بزرگ شد و فرمان نبرد، و فرزند در حال پيري از او دستگيري نكرد، به كسي كه سلام كرده امروز جواب سلامش را نداد، زن حاضر براي توقّعات مرد نبود، مرد حاضر براي خواهشهاي زن نبود؛ در اين صورت باز هم محبّت باقي است، يا تبديل به يك صحنه از آتش عداوت و جدائي ميشود؟
علامت دوستي واقعي بروز امتحان است
... آن كسي كه دوست واقعي است اگر قطعه قطعهاش كنند دست از دوستي بر نميدارد. عِنْدَ الاِ مْتِحانِ يُكْرَمُ الرَّجُلُ أوْ يُهانُ. [1] چون آزمايش پيش آيد، ميزان بزرگواري و شخصيّت و يا پستي و مذلّت افراد معلوم ميشود؛ و درجه ميگيرند و يا از درجه ساقط ميشوند. ....
[1] شرح «غرر و درر» آمدي، ج 4، ص 321
اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن، صلواتك عليه و علي آبائه، في هذه الساعة و في کل ساعة، ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً، حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً ×××××××××××××××××