اهميت مشاهده در متون اسلامي
كاميار صداقت ثمرحسيني
مشاهده نوعي كسب تجربه از جهان است كه در آن آگاهانه، ادراك و حواس خود را متوجه مسايل مي نماييم. به عنوان مثال، زكريا بن محمد قزويني ( حدود 600 ـ 682 قمري ) در كتاب « عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات » موجودات را به دو دسته تقسيم نموده است:
1. موجوداتي كه قابل مشاهده با چشم ظاهر نمي باشند، ( مانند: عرش، كرسي، و ... كه راه علم به آنها از نصوص و اخبار صحيح و معتبر حاصل مي گردد. )
2. موجوداتي كه به توسط چشم ظاهر قابل ادراك مي باشند. مانند: زمين و آسمان ها و پديده هاي موجود در آنها.
قزويني متوجه اين معنا شده بود كه در هر حركتي در اين عالم، حكمت و يا حكمت هايي موجود است كه شخص ناظر، با مشاهده ي عميق آن، به عظمت و وحدانيت خالق پي مي برد.[1] همچنين توجه داشته باشيم كه در آيات قرآن مجيد هر دستوري كه به ديدن داده شده است، مقصود نظر كردن براي تحقيق و شناخت است، نه تماشاگري محض »[2] و مبناي اصلي در اسلام نظر و تحقيق درباره ي انسان و جهان و نه تقليد و نگرش هاي سطحي است[3]
برخي از آيات الهي در اين زمينه عبارت است از:
~ « فلينظر الانسان مم خلق. خلق من ماء دافق » [4]
~ افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت و الي السماء كيف رفعت و الي الجبال كيف نصبت و الي الارض كيف سطحت [5]
~ او لم ينظروا في ملكوت السماوات و الارض [6]
از دير باز تدبر نمودن در وقايع روزمره ي زندگي مورد توجه متفكران اسلامي بوده است. جراح معروف مسلمان ابوالقاسم زهراوي ( ـ 427 قمري / 1035 ميلادي )، حس بينايي را لطيف ترين حواس قواي نفساني انسان مي داند.[7] و نيز إبن هيثم ( 430 هـ / 1039 م ) مشاهده را در دو سطح مورد توجه قرار داده بود:
1. مشاهده بدون فكر و به صورت ناگهاني و
2. مشاهده همراه با تأمل ،
او واقف به اين مسأله شده بود كه انسان گاه برغم قرار گرفتن چيزي در مقابل ديدگان انسان، گويي آنرا نمي بيند و گاه امري را ديده ولي در آن درنگ و انديشه نمي كند. اما مساله در مشاهده ي مملو از تآمل در سطح عالي تري از شناخت قرار گرفته و بر دو قسم مي باشد:
1. مشاهده بدون شناخت اوليه و قبلي و
2. مشاهده به همراه دارا بودن شناخت پيشين از آن. كه بسته به نوع تامل و ميزان استقراي معاني آن متفاوت مي باشد. [8]
[1] محمد العربي الخطابي: 1998، موسوعة التراث الفكري العربي الاسلامي، ج2، صص 709 ـ 710.
[2] محمد تقي جعفري: 1360. شناخت از ديدگاه علمي و از ديدگاه قرآن، ص 381.
[3] همان منبع، ص 382. نيز ر. ك: محمد رضا حكيمي: 1383. دانش مسلمين، تهران ( چاپ دوازدهم ) انتشارات دليل ما، ص 5.
[4] الطارق / 5 ـ 6. ( پس بايد انسان نظر كند كه از چه چيز آفريده شده، از آب جهنده اي خلق گرديده، )
[5] الغاشيه / 17 ـ 20. ( آيا در خلقت شتر كه چگونه خلق شده است و آسمان كه چگونه بلند ( خلق ) شده است و كوهها كه چگونه نصب شده اند و زمين كه چگونه گسترده شده است، فكر نمي كنند. )
[6] { بخشي از } الاعراف / . 185( آيا فكر و نظر در ملكوت و قواي آسمانها و زمين نمي كنند ) { ترجمه ها از مرحوم آيت الله الهي قمشه اي مي باشد. )
[7] محمد العربي الخطابي: 1998، موسوعة التراث الفكري العربي ااإسلامي، ج 1، ص 674.
[8] همان منبع، ج 2، ص 709 ـ 710.