السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ
منبع سايت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني
ـ چون شب قدر فرا رسيد بندهی اميدوارِ پروردگار جان خود را به آب غسل معطر ميکند، البته بهتر است که غسل مقارن غروب آفتاب صورت پذيرد تا نماز شام را با غسل بگزارد.
ـ بر سجاده نماز ايستاده و نيت دو رکعت نماز ليلة القدر نمايد پس در رکعت اول بعد از قرائت حمد هفت مرتبه توحيد قرائت کند و بعد از فراقت از نماز هفتاد مرتبه استغفر الله و اتوب اليه را زمزمه نمايد.
ـ قرآن را در مقابل ديدگان خويش قرار دهد و آنگاه با خداي خويش نجوا کند که:
اللهم اني اسئلک بکتابک المنزل و ما فيه و فيه اسمک الاکبر و اسمائک الحسني و ما يخاف و يرجي ان تجعلني من عتقائک من النار
در اين مناجات، بنده، قرآن خدا را واسطه حوائج خويش قرار ميدهد.
در اين گفتگو، بنده، بعد از قرآن، معارف الهي و اسماء خداوندي را واسطه ميکند.
در اين ديدار بنده، خود را در ميان بيم، اميد، خوف و رجاء قرار ميدهد. از طرفي ميداند که خداوند بالاترين آمال و آرزوي بندگاه صالح است و اميدواري به او نيرو بخشترين اکسير هستي و از طرف ديگر از سستي عمل دارد ميترسد که سستي اعمال، کجي نيتها و ... حجاب او گردد. بيم آن دارد که اشک و ناله در پس پرده سياه گناه گم شود، اما بنده گنه کار خدا در ميان ترس و اميد، دل به معبود بنده نواز مي بندد و با او درد دل آغاز ميکند.
اولين خواسته مهمان خدا پاک شدن از سياهيها است پس جان را با آب توبه مطهر ميسازد و از پروردگار طلب بخشش دارد.
بنده توبهکار پس از قرائت دعاي فوق لحظهاي تفکر کرده و حاجات دنيايي و آخرتي خويش را از دل ميگذراند.
ـ قرآن شريف را بر سر ميگذارد يعني ديگر ميخواهم سر به قربان قرآن باشم؛ شور و احساسم، فکر و تدبيرم، زندگي و حرکتم همه در پرتو قرآن باشد پس باز سفره دل را در پيشگاه محبوب باز ميکند.
اللهم بحق هذا القرآن و بحق من ارسلته به و بحق کل مؤمن مدحته فيه و بحقک عليهم فلا احد اعرف بحقک منک
خدا را به حق ثقلين قسم ميدهد.
مؤمنان پرهيزگار و محمود خداوند را واسطه قرار ميدهد.
به حقيقت پروردگار اعتصام ميجويد درحالي که خود اقرار دارد به اينکه فقط خداوند است که حق خويش را ميشناسد و فقط پروردگار است که حقيقت خود را ميداند که خداوندگار به وصف هيچ کس نيايد.
اکنون فرصتي است که نجوا گران کوي دوست لب به اسماء متبرک گشايند و با سلول سلولِ وجود خويش زيباترين نامهاي عالم را زمزمه کنند، پس هر يک از اين نامهاي مبارک را ده مرتبه ميخوانند
بک يا الله... بمحمد... بعلي... بفاطمه... بالحسن... بالحسين... بعلي بن الحسين... بمحمد بن علي... بجعفر بن محمد... بموسي بن جعفر... بعلي بن موسي... بمحمد بن علي... بعلي بن محمد... بالحسن بن علي... بالحجة
... و اکنون فرصت دوستي است؛ فرصت آرامش است، ديگر افسردگي و کدورت معنايي ندارد.
اکنون آغازي براي زندگي دوباره ميباشد؛ براي بهتر زيستن، عميقتر فکر کردن و شعر احساس را زيباتر سرودن.
اميد که ديگر شرمنده پروردگار نباشيم