بخش اول - اینجا را کلیک نمایید.

آنتونی گیدنز در تعریف جهانی‌شدن آن را عبارت از «افزایش وابستگی متقابل میان مردمان، مناطق و کشورهای مختلف جهان همراه با گسترش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در پهنة گیتی» می‌داند. این تعریف از جهانی‌شدن متضمن چند معرف اساسی است:

1. افزایش وابستگی متقابل میان مردمان و نیز کشورهای جهان؛

2. گسترش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در سطح جهان.

اگر چه در این تعریف اشاره‌ای به تاریخ استعمار به منزلة تاریخ جهانی‌شدن که مورد توجه منتقدانی چون عبدالوهاب المسیری (دانشمند فقید مصری) و یا حسن حنفی (مصری) است؛ نشده است با این حال در آن بر دو مُعرف «واقعی» و موجود در سطح جهان تاکید می‌شود. در اینجا این پرسش مطرح است که آیا مرگ جهانی‌شدن به منزلة کاهش وابستگی‌های متقابل افراد و کشورها در جهان است؟ مثلاً در مورد صادرات و واردات کشورهای جهان سوم در سال 2009 شاهد تحولی بنیادین به نسبت با سال 2000 می‌باشیم؟ آیا مبادلات جهان سوم و جهان غرب سرانجام به سطحی تقریباً متناسب با هم در تولید و مصرف رسیده است؟

امروزه غالب محققان بر سیر فزایندة وابستگی‌های متقابل در سطح جهانی، در کنار تعمیق شکاف‌های اقتصادی میان ملل ثروتمند و فقیر جهان، تاکید می‌نمایند.

از سوی دیگر افزایش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در جهان موجب رواج برداشت‌های جدیدی شده است که از تحلیل‌های نوین از مکان و زمان نشأت می‌گیرد که می‌توان آن را «همبودی زمانی – جهانی» نامید. به عبارت دیگر «جهانی‌شدن وضعیتی است که در آن ما همگی در یک زمان در جهان زندگی می‌کنیم.» این وضعیت عملاً محقق شده است. چنان‌که آن را از خلال «اقتصاد بی‌وزن» می‌توان یافت که آن در کنار تولیدات فرهنگی ملل غربی به ویژه هالیوود، از خلال توسعة فناوری‌های نوین در تلفن همراه و لپ‌تاپ و مانند آن به سایر بخش‌های زندگی انسان‌ها سرایت می‌کند.

شاید آرمان‌هایی چون پایان‌تاریخ؛ همگرایی جهان با ارزش‌های غربی؛ افول مرزها و حاکمیت‌های ملی آن‌گونه که افرادی چون کینجی اومای انتظار داشته‌اند، محقق نگردید، اما نباید عدم تحقق این آرمان‌ها را به معنای زوال پدیدة جهانی‌شدن دانست.

اگر در اوایل دهة 1380 تعداد کاربران ایرانی اینترنت در حدود 5 میلیون کاربر تخمین زده می‌شد، این رقم در اواخر دهة 1380 بالغ بر 20 میلیون کاربر است. در کنار این‌ها باید ده‌ها میلیون خط تلفن همراه در کشور را که با فناوری‌های نوین صوتی و تصویری همراه گردیده‌اند؛ بدان افزود. 

همچنین در سطح جهانی گفته می شود که تا سال ۲۰۱۳میلادی جمعیت آنلاین جهان بالغ بر ۲.۲ میلیلرد نفر خواهد رسید که ۴۳ درصد آن در آسیا زندگی می کنند. (اینجا را کلیک نمایید.) لذا جهانی‌شدن دارای ادبیاتی بسیار وسیع است و نمی توان ابعاد گوناگون اثرگذاری آن را نادیده گرفت.

 شاید اکنون این پرسش مطرح شود که پیامد پذیرش مرگ جهانی‌شدن چیست؟ مثلاً حالا بپذیریم که جهانی‌شدن مرده است، با زنده‌اش چه فرقی دارد؟ پاسخ به این پرسش بسیار ساده و صریح است: مدیران مسئول و برنامه‌ریزان و به طور عام انسان‌ها زمانی دربارة مسایل می‌اندیشند که آن‌ها را به عنوان یک مساله بر سر راه خود ببینند. زمانی که ما پدیده‌ای به نام جهانی‌شدن را نمی‌بینیم، عملاً به نسبت خود با آن و زمین بازی خود و زمین بازی آن نمی‌اندیشیم، حال آن که میلیون ها جوان ایرانی عملاْ درگیر با فضاهای جهانی شدن شده اند.