زندگي را از لب طاقچه عادت برداريم
روزنامه اطلاعات چهارشنبه 2 بهمن 1387 - 24 محرم1430- 21ژانويه2009- شماره 24390
گفتوگو درباره كتاب «زندگي و بس»
زندگي را از لب طاقچه عادت برداريم
گزارشگر: لعيا درفشه
دكتر سيدحسين نصر، دكتر ابراهيمي ديناني، دكتر اعواني، دكتر گلشني، دكتر اسلامي ندوشن، دكتركزازي، دكتر مجتهدي، منوچهر صدوقي سها، بهاءالدين خرمشاهي، دكترساروخاني، محمدرضا حكيمي، كريم زماني و مجيد مجيدي از جمله كسانياند كه در كتاب «زندگي و بس» با آنها گفتوگو شده است.
كريم فيضي در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) با اعلام اين خبر، از پايان يافتن نگارش جديدترين كتابش با عنوان «زندگي و بس» خبر داد و يادآور شد: اين كتاب حاوي گفتوگوهايي با استادان و صاحبنظران در حوزههاي مختلف از جمله فلسفه، عرفان، ادبيات، تاريخ، هنر، موسيقي، حقوق و... درباره معنا و مفهوم زندگي است.
وي افزود: مجموع اين كار چنان كه برنامهريزي كردهام، گفتوگو با 120 نفر از صاحبنظران عرصههاي مختلف را شامل ميشود كه نخستين جلد آن حاوي مصاحبه با 35 نفر است و به احتمال زياد تا عيد به بازار عرضه خواهد شد.
فيضي درباره اين كه مفهوم زندگي را از چه جهاتي مورد پرسش قرار داده است، گفت: اولين مسالهام، تعريف زندگي از نظر اين اشخاص بود. ديگر اين كه مهمترين مساله زندگي از نظر آنان چيست. همچنين مسايلي نظير اين كه معناي زندگي چيست، نسبت زندگي و هنر، نسبت زندگي و انديشه، آيا ميشود زندگي را به زندگي قديم و زندگي جديد تقسيم كرد و اگر پاسخ آري است، تفاوت اين دو در چيست و چه چيزي زندگي قديم را از زندگي جديد متمايز ميكند؛ آيا بين زندگي شرقي و زندگي غربي تفاوت جوهري وجود دارد و... البته اين سؤالها را به طور مشترك از همه پرسيدم و در كنار آن بنا بر تخصص هر فرد، از آنها سؤالات تخصصي هم كردم. مثلا اگر شخصي اهل فلسفه بود، سؤال فلسفي هم پرسيدم، مثل اين كه نسبت زبان و زندگي يا نسبت زبان و زندگي، يا نسبت زمان و زندگي، بنيادهاي فكري زندگي و نسبت زندگي و ابديت و چيست و در زمينه تاريخ يا حقوق و... هم به همين ترتيب پيش رفتم.
فيضي در پاسخ به سؤال خبرنگار «ايبنا» مبني بر اين كه «فكر نميكنيد رويكرد شما با وجود اين كه وارد حوزههاي ديگر هم شدهايد، اساسا رويكردي از منظر فلسفه به معناي زندگي است؟»، اظهار داشت: به نظر من اين نگاهي بنيادين و حياتي است و البته شايد فلسفي هم باشد. اين كه بدانيم زندگي چيست، درست مثل خود زندگي اهميت دارد و اصلا معادل زندگي است و مهمتر از آن، پرسش زندگي است كه چه وقت، براي چه كسي و به چه صورتي طرح ميشود و اين كه آيا اين پرسش در اثر مسالهاي طرح ميشود يا فطري و ذاتي و دروني است. يعني در هر بخش با انبوهي از سؤال مواجه ميشويم.
فيضي همچنين درباره اين كه «چرا موضوعي تا اين حد كلي را كه عمق و دامنه گستردهاي دارد، به عنوان موضوع گفتوگوهاي خود انتخاب كرده است»، گفت: به اين دليل كه ما در زمينه «زندگي» به شدت فقر منبع داريم. ميتوانم با اطمينان بگويم در هزار سال گذشته حتي 10 جلد كتاب با اين موضوع نوشته نشده و در فرهنگ فكري ما «زندگي» به هيچ عنوان براي انديشه موضوعيت پيدا نكرده است.
وي در ادامه درباره اين كه «چرا پيشينيان اين حوزه نيز اقبالي به اين موضوع نداشتهاند»، تصريح كرد: اگر آنها درباره زندگي حرف نزدهاند، به اين دليل است كه آنها مستغرق در زندگي بودند و شايد احساس نياز نميكردند كه در زمينه زندگي سخني به زبان بياورند ولي در عصر جديد، متاخرين بايد در باب زندگي سخن بگويند چون با پيدايش عرصههاي اصلي و فرعي نوين، مساله زندگي به گونهاي خاص تحتالشعاع تفسيرهاي متناقض واقع ميشود و اين نوعي ضرورت ايجاد ميكند كه زندگي براي انديشه بر نهاده شود.
نويسنده كتاب «سرشت وسرنوشت» در ادامه با قدرداني از تشويقها و راهنماييهاي دكتر شفيعي كدكني در سامان يافتن اين كتاب، از افرادي كه از قبول مصاحبه سرباز زده بودند، گله كرد و گفت: گويي بعضي افراد كار اصيل و عميق را دوست ندارند و به كارهاي ژورناليستي عادت كردهاند. اين امر مرا بسيار رنج داد. مثلا يكي از شاعران، حاضر به مصاحبه نشد و گفت من از اين بحثهاي انتزاعي خوشم نميآيد! دكتر ديناني وقتي اين را شنيد، عصباني و در عين حال متعجب شد و گفت مگر انضماميتر از اين هم مسالهاي هست؟! به هر حال من با سماجت ايستادم و با همه دشواريها كار را پيش بردم و اميدوارم بتوانم اين مجموعه را كه احتمالا در چهار جلد سامان خواهد يافت، با موفقيت به پايان برسانم.
اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن، صلواتك عليه و علي آبائه، في هذه الساعة و في کل ساعة، ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً، حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً ×××××××××××××××××