گلچینی از مطالب پیشین - قسمت اول




گفتاري از مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني ره
آنچه ميدانم از آن يار بگويم يا نه
و آنچه بنهفته ز اغيار بگويم يا نه
دارم اسرار بسي در دل و در جان مخفي
اندكي ز آنهمه بسيار بگويم يا نه
سخني را كه در آن بار بگفتم با تو
هست اجازت كه در اين بار بگويم يا نه
معني حُسن گل و صورت عشق بلبل
همه در گوش دل خار بگويم يا نه
وصف آنكس كه در اين كوچه و اين بازار است
در سر كوچه و بازار بگويم يا نه
من چه گويم دربارۀ كسيكه عمرم و حياتم و نفسم با اوست. من اگر خداشناس باشم يا پيغمبر شناس، و يا امام شناس، همۀ اينها به بركت رحمت و لطف اوست.
يعني از وقتيكه خداوند او را بما عنايت كرد، همه چيز را مرحمت كرد. او همه چيز بود؛ بلند بود و كوتاه بود، در عين بلندي كوتاه؛ و در عين اوج و صعود، در حضيض و نزول.
با ما طلبههاي عَجول و گستاخ، نرم و ملايم؛ مانند پدر بلند قامتي كه خم ميشود و دست كودك را ميگيرد و پا بپاي او راه ميرود، استاد با ما چنين ميكرد؛ او با ما مماشات مينمود. و با هر كدام از ما طبق ذوق و سليقه و اختلاف شدّت و حِدّت و تندي و كندي او راه ميرفت؛ و تربيت مينمود.
و با آنكه اسرار الهيّه در دل تابناك او موج ميزد سيمائي بشّاش و گشاده و وارفته، و زباني خموش، و صدائي آرام داشت. و پيوسته بحال تفكّر بود، و گاهگاهي لبخند لطيف بر لبها داشت.
بحسن خلق و وفا كس به يار ما نرسد
تـو را در ايـن سـخـن انـكار كار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمدهاند
كسي به حسن و ملاحت به يار ما نرسد
بحقّ صحبت ديرين كه هيچ محرم راز
بــه يــار يكجـهــت حـقـگــــزار ما نرسد
هزار نقش برآيد ز كِلك صُنع و يكي
بـدلـپـذيـــري نـقــش نـــگـــار ما نرسد
هزار نقد به بازار كائنات آرند
يـكـي به سـكّۀ صـاحب عيـار ما نرسد
دريغ قافلۀ عمر كانچنان رفتند
كـه گـردشـان به هــواي ديـار ما نرسد
آري، اي استاد عزيز! بعد از تو بايد همان جملهاي را گفت كه حضرت سجّاد عليه السّلام بر سر قبر پدر گفت:
أَمَّا الدُّنْيَا فَبَعْدَكَ مُظْلِمَةٌ؛ وَ أَمَّا الاخِرَةُ فَبنُورِ وَجْهِكَ مُشْرِقَةٌ.
الهي ... آيت الله علامه حسن زاده آملي
الهي، اگر حسن مال مييافت و حال نمييافت از حسرت چه ميكرد؟
الهي، تا به حال ميگفتم گذشتهها گذشت. اكنون ميبينم كه گذشتههايم نگذشت، بلكه همه در من جمع است. آه، آه، از يوم جمع
لحظه اي تامل: تو داد و دهش كن، فريدون توئي - گفتاري از حضرت آيت الله حسن زاده آملي
چه مرد و چه زن بايد خودش را تزكيه نمايد و حلقه بندگي در گوش كند، فیض حق وقف خاص کسی نیست، به قول شيرين حكيم ابو القاسم فردوسي:
فريدون فرخ فرشته نبود
به مُشك و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش يافت آن نيكوئي
تو داد و دهش كن، فريدون توئي
به نقل از آيت الله حسن زاده آملي: ۱۳۷۵، مجموعه مقالات ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ص ۱۳۰.
لاف مردانگي و دعوي مردي بگذار
عاجز نفس فرومايه چه مردي چه زني
گرت از دست برآيد دهني شيرين كن
مردي آن نيست كه مشتي بزني بر دهني
گفتاري از مرحوم آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني رحمة الله عليه
گفتاري از دكتر كريم مجتهدي
... به نظر من در اين دويست – سيصد سال اخير در مقابل غرب كمي مرعوب شده ايم و ديگر انديشه نمي كنيم. اگر وظيفة ايراني بودن را درك مي كرديم بايد اين مسايل را دوباره تجزيه و تحليل مي كرديم. اگر از يك نفر بپرسيد علم چيست، فكر مي كنيد چه جوابي مي دهد؛ ماشين و ابزار و موارد كاربرد و استفادة علوم را به ما نشان مي دهد. در واقع براي كسي تحقيقات زيربنايي و شناختي به عنوان علم مطرح نيست. من به تحليل درست نيوتن در كلاس هايم مي پردازم؛ اينكه حرف هاي نيوتن بر چه اصولي مبتني است؛ اما دانشجويان مي خواهند به جاي اينها از علم صحبت كنم؛ در صورتي كه از اين مطالب علمي تر غير ممكن است. آنها كاربرد عمومي و ظاهري را در نظر مي گيرند، البته حق هم دارند؛ زيرا جامعه اين را مي خواهد. ما به نحوي ساده لوحانه ، اولويت را به عمل مي دهيم؛ كه اشتباه است. همه مي گوييم علم بي عمل معني ندارد، اما تا به حال چرا مطرح نكرده ايم كه عمل بدون علم چيست؟ عمل بدون علم نه تنها فايده ندارد بلكه خطرناك هم هست. ...
گفتاري از دكتر مهدي گلشني
"... يك اشكال ديگر تعليمات فعلي، غفلت از مراحل بالاتر واقعيت است. علم امروز جهان فيزيكي را به تنهايي در نظر مي گيرد كه در آن جايي براي خدا و معنويات وجود ندارد و بُعد روحي انسان به كلي ناديده گرفته مي شود. اين امر باعث شده است كه انسان ها فقط به ماديات توجه كنند و دغدغه و هدفي جز ارضاي نيازهاي مادي نداشته باشند. اما اين گونه بينش، انسان را به سطح حيوانات تنزل مي دهد و جوامع انساني را به مسابقات ناسالم براي كسب فوايد مادي مي كشاند - مسابقاتي كه براي آنها انتهايي متصور نيست.
به نظر ما يك دانشجو بايد در حين تحصيل، علاوه بر رشته تخصصي خود، چيزهايي بياموزد كه او را در تعامل با جامعه انساني كمك كند. به تصميم گيري هاي خردمندانه و اقدامات مفيد براي خود و جامعه اش بكشاند، به فرهنگ و جامعه اش علاقمند، و به خدمت به كشورش مقيد سازد. يكي از دلايل تضعيف هويت در جوانان و سست شدن علقه ملي آنها ، ضعف فرهنگي است كه با آن پرورش يافته اند. براي تقويت هويت ملي و علاقمند كردن بيشتر جوانان به خدمت به جامعه، لازم است كه فرهنگ دانشگاهي تقويت شود، و اين با افزودن دروس مناسب از رشته هاي گوناگون علوم انساني و تقويت بعد اخلاقي آنها ميسر است. فقدان انضباط، اعتماد به نفس، قانون گريزي، نقد ناپذيري و جمود فكري كه در محيط ما به وفور ديده مي شود همگي حاكي از ضعف فرهنگي است و فقط از طريق برنامه هاي فرهنگي مناسب در دانشگاه ها علاج پذير است ... "
گفتاري از حضرت آيت الله جوادي آملي
تعبير عمومي قرآن از زيبايي همهي هستي، حاصلِ جمع دو آيهي شريفه است كه در يكي ميفرمايد: خداوند آفرينندهي همه چيز است؛ "الله خَـلق كلِّ شيءٍ"(1) و در آيهي ديگر ميفرمايد: هر آنچه را خداوند آفريد به زيباترين شكل درآورد؛ "الذي أَحسن كل شيءٍ خَلَقه"(2). نتيجهي اين دو آيه، آن است كه هر شيئي كه در نظام هستي يافت ميشود، زيباست.
اين تعبير دربارهي هيچ موجودي غير از انسان، به صورت ويژه نيامده و در سراسر قرآن كريم، هيچ گل و گياه يا حيواني به تنهايي با وصف زيبايي ستوده نشده است؛ اما دربارهي انسان، گاهي ميفرمايد: انسان را نه تنها زيبا بلكه در زيباترين شكل ممكن آفريديم؛ "لقد خلقنا الإِنسَـن في أَحسن تقويمٍ"(3) و گاهي با اشاره به سيرِ آفرينش انسان در دو قلمرو جسم و جان، خود را به وصف زيباترين آفريدگار ميستايد؛ "فتبارك الله أحسن الخَـلقين"(4) و اين آيه با مفهوم التزامي، دلالت دارد كه انسان، احسن المخلوقين يعني زيباترين آفريدههاي خداست. گاهي نيز با اشاره به صورتگري خدا دربارهي انسان ميفرمايد: خداوند شما را به زيباترين صورت آراست؛ "و صَوَّركم فأحسَنَ صُوَركم".(5)
1 ـ سورهي رعد، آيهي 16؛ سورهي زمر، آيهي 62.
2 ـ سورهي سجده، آيهي 7.
3 ـ سورهي تين، آيهي 4.
4 ـ سورهي مؤمنون، آيهي 14.
5 ـ سورهي تغابن، آيهي 3.
مأخذ: (تفسير موضوعي، ج 15، ص 250)
عارف نامي مرحوم حاج سيدهاشم
من تعجّب ميكنم از اين دسته از سالكين كه مكاشفه ميخواهند! چشم باز كنند، همۀ اين عالم مكاشفات است. مكاشفه تنها ديدن صورت در زاويه بصورت خاصّ يا حالت استثنائي نيست؛ هر چه كشف از اراده و اختيار و علم و قدرت و حيات حضرت حقّ كند مكاشفه است. چشم باز كن و بنگر كه اين عالم خارج، هر ذرّهاش مكاشفه است، و حاوي عجائب و غرائب كه فكر را به منتهاي آن دسترس نيست.
به استقبال عید غدیر خم
إني تاركٌ فيكم الثقلين كتابالله وعترتي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض بحار، ج2، ص226.
مصادر حديث ثقلين - آيت الله العظمي خويي ره
حديث ثقلين را احمد در مسند خود ، ج1، صص 14، 17، 26، 29 از ابو سعيد خدري و ج4، ص 366، 371 از زيد بن ارقم و ج 5، ص 182 از زيد بن ثابت نقل كرده است.
دارمي هم در كتاب فضائل القرآن ، ج2، ص 431 وارد كرده است.
جلال الدين سيوطي در الجامع الصغير از طبراني، آن هم از زيد بن ثابت آورده ، صحتش را نيز امضاء كرده است.
علامه مناوي در شرح خود، ج3، ص 15 مي گويد: هيثمي ناقلان حديث ثقلين را توثيق نموده و اعتبار آنان را تصديق كرده است.
ابويعلي هم با سندي كه مي توان به آن اطمينان كرد، اين روايت را نقل كرده است.
حافظ بن عبد العزيز اخضر نيز پس از نقل اين حديث مي گويد: رسول خدا ، اين حديث را در حجة الوداع صادر كرده است و هر كس در صحت اين حديث ترديد كند و مانند ابن جوزي آن را جعلي و دروغ بداند، بسيار راه خطا و اشتباه پيموده است.
سمهودي مي گويد: در اسناد اين حديث بيش از بيست تن از صحابه بزرگ پيامبر خدا شركت دارند.
حاكم نيز اين روايت را در مستدرك ، ج3، ص 109 از زيد بن ارقم آورده، صحتش را هم تصديق نموده است. ذهبي كه يك مرد منتقد، خرده گير و حاشيه پرداز است – در اين روايت ايرادي نكرده است.
روايت هاي حديث ثقلين در الفاظ و عبارات گاهي با هم متفاوت ولي در معنا و مفهوم همه آنها يكي است.
منبع: بيان در علوم و مسائل كلي قرآن، بخش 16 – تعليقات ، ص 648.