علامه خستگی ناپذیر   منبع

خود نوشت زندگی مرحوم علامه عسگری

من در جمادى الثانى 1332 قمرى [بهار1293ش/ 1914م] در سامرّا به دنيا آمدم. پدرم مرحوم سيد محمد اسماعيل، از علما و داماد آيت اللّه ميرزا محمدِ شريف تهرانى عسكرى(خاتمة المحدّثين) بود. خانواده پدرى و مادرى من ايرانى و اهل ساوه و تهران بودند كه در سامرّا ساكن شده بودند ...

با اين كه در طفوليتْ يتيم شدم، در ده سالگى كه مرا به طلبگى سپردند، خواندن و نوشتن عربى و فارسى را خوب مى دانستم. از همان آغازِ كتابخوانى، به مطالعه كتاب هاى سيره و تاريخ پيامبر و اصحاب و فتنه هاى صدر اسلام و سفرنامه ها (مثل سفرنامه ابن جُبير و ابن بطوطه و سفرنامه هاى اروپاييان به مشرق) علاقه داشتم و داستان استعمار بلاد اسلامى را دنبال مى كردم. مثلاً رساله دُخانيه را كه نوشته يكى از شاگردان ميرزاى شيرازى بود، در حالى كه هنوز نسخه خطى  بود، در كتابخانه پدر بزرگم (جدّ مادرى ام كه وكيل ميرزا بود)، خواندم. كتابخانة مرحوم جدّم در دسترس من بود و هرچه كتاب مى خواستم،  به خانه برده و مى خواندم و حتّى شب ها روى پشت بام هم كتاب مى خواندم و گاهى تا كتاب را تمام نمى كردم، نمى خوابيدم. در حالى كه خانواده ام خيال مىكردند من خوابم و بعداز طلوع فجر، براى بيدار كردنم مى آمدند. اينها اوّلين مطالعات من بود و من تا جوان بودم، هيچ وقت اين مطالعه را رها نكردم. دروس حوزوى را تا معالم در حوزه علميه سامرّا خواندم كه از عصر مرحوم ميرزاى شيرازى هنوز حوزه گرمى بود و اساتيد خوبى داشت.

ده ساله بودم كه جامع المقدّمات را خواندم. بعد هم همان كتاب هاى رسمى حوزه عراق را: سيوطى، مختصر، مغنى، حاشيه، مطوّل، شرح جامى، شرح ابن عقيل، قوانين، معالم، شرح لمعه و بعضى كتاب هاى فقهى و اصولى متداول ديگر در اين سطح. البته من غالباً دو سه درس را با هم مى گرفتم و كتاب ها را زود طى مى كردم. بعضى كتاب ها را تماماً نزد استاد نمى خواندم. بخشى را درس مى گرفتم و يك جاهايى را مباحثه و سؤال و رفع اشكال مى كردم. با اين حال، من الآن خيلى از اشعار مطوّل را هنوز از حفظ دارم.

در قم، من و هم بحثم مرحوم حاج شيخ مرتضى حائرى، هر كتابى را از دو جايش مباحثه مى كرديم. خلاصه كم تر كتابى را تا آخر نزد استاد خواندم. من و حاج شيخ مرتضى، قبل از نشستن پيش استاد، حتماً آن درس را در همين فيضيه بحث مى كرديم. زندگى من در عراق، از درآمد املاك پدرى مان ـ كه در ساوه داشتيم ـ مى گذشت، نه از سهم امام. وقتى رضاخان اجازه نداد كه اين جور درآمد ها به عراق برسد در 1350 قمرى [حدود 1310ش] راهى حوزه علميه قم شدم. آن روزها دورة مرجعيت مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى بود. حجره من در فيضيه، طبقه اوّل، حجره دوم سمت چپ (از در صحن) بود. در قم، دروس سطح عالى را در محضر مرحوم آقاى مرعشى و حاج شيخ محمدحسين شريعتمدار ساوجى ـ كه عموزاده ام بود ـ تلمّذ كردم.


پيام مقام معظم رهبري

                                                  بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت محقق و نویسنده عالیقدر مرحوم آیت الله آقای حاج سید مرتضی عسکری (ره) را به علمای اعلام و حوزه های علمیه و شاگردان و ارادتمندان و به طور ویژه به خاندان مکرم و فرزندان محترم ایشان تسلیت می گویم.

این عالم بزرگوار و سختکوش دهها سال از عمر بابرکت خود را در راه پژوهش در کلام و تاریخ و حدیث صرف کرد و محصول مبارک آن تالیفات و مقالاتی است که در گستره جهان اسلام با استقبال و تحسین رو به رو شده و در ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام موفقیت های ارزشمندی به دست آورده است. رحمت خدا بر آن دانشمند بلندهمت و پرتلاش و خستگی ناپذیر.

والسلام علیه و رحمة الله 


 از نگاه ديگران

·      شايد كسي مثل علامه عسگري نتوانست بسياري از غير شيعه‌ها را شيعه كند. در اين زمينه  ايشان حتي از علامه اميني و سيد شرف‌الدين هم موفق‌تر بوده است.

·* علامة عسگري، مناظرات بسياري در كشورهاي مختلف داشت و معمولا در تمامي مناظرات موفق بود و توانست طرف خود را قانع كند.

·* مناظرات ايشان با علماي يهود بسيار معروف است.

·*علامة عسگري با شركت در فعاليت‌هاي سياسي عراق،  همزمان چند دانشكده و بيمارستان و مؤسسة خيريه تأسيس ‌كرد. ايشان همچنين در تبادل استاد ميان اين دانشكده‌ها و الازهر مصر نقش مهمي را ايفا مي‌كرد.

·اكثر افرادي كه اكنون مسؤولان عراق هستند، شاگردان مرحوم علامة عسگري و فارغ‌التحصيل دانشكده اصول دين عراق هستند.

·* علامه، تا زمان حكومت صدام در عراق بود ولي بعد از اقدام ديكتاتور عراق براي دستگيريش، به ايران ‌آمد و سه دانشكده اصول دين در تهران، قم و دزفول  بنيان نهاد.

· علامه،  بسيار متواضع بود و هرگز به نام و نشان و مال و ثروت وابسته نبود.

· شايد كسي مثل او پيدا نشود كه اعلام كند از هيچ كتابي حق‌التاليف نمي‌گيرم.

·علامه عسگري، براي هيچ كدام از كتاب‌هايش حق‌التاليف نگرفت و مي‌گفت: هر كسي كه دوست دارد مي‌تواند كتابهايم را منتشر كند و از حقوق مادي آن استفاده كند.

·***

·مرحوم آيت‌الله العظمي گلپايگاني به علامه عسگري نامه‌اي نوشتند و در آن نامه ذكر كردند كه من از شما خواهش مي‌كنم، اسم مرا در دانشكدة خودتان بنويسيد تا روز قيامت جزو خدمتگزاران دانشكدة اصول دين محشور شوم.

· گزيده  آثار و فعاليتهاي علمي

·1ـ مئة و خمسون صحابى مُختلَق (سه جلد)؛

·ترجمه: يكصد و پنجاه صحابى ساختگى.

·2 ـ عبدالله ‌بن سبأ و أساطير اخرى (دو جلد)؛

·ترجمه: عبدالله ‌بن سبا و ديگر افسانه‌‌هاي تاريخي.

·3ـ أحاديث ام‌المومنين‌ عـائشـة؛ ترجمه: نقش عايشه در تاريخ اسلام.

·4ـ معالم المَدرستَين (سه جلد)؛ ترجمه: ويژگي‌‌ها و نشانه‌‌هاي دو مكتـب.

·5ـ القرآن الكريم و روايات المدرستين (سه جلد).

·6 ـ عقائد الإسلام من القرآن الكريم (سه جلد)؛

·ترجمه: عقايد اسلام در قرآن.

·7ـ قيام الأئمّة بإحياء الدين (چهارده جلد)؛

·ترجمه: نقش ائمّه (ع) دراحياي دين.

·8ـ دورالأئمّة فى إحياء السنّة.

·9ـ مقدّمة «مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول» (دو جلد).

·10ـ مقدمه براي کتاب سيري در صحيحين محمدصادق نجمي.

·11ـ مع أبى‌الفتوح التليدي فى كتابه: «الأنوار الباهرة».

·12ـ مع الدكتور الوردى فى كتابه: «وعّاظ السلاطين».

·13ـ آراء و أصداء حول‌ عبدالله‌ بن‌ سبـا و روايـات‌ سيف‌ في‌ الصحف‌ السعوديه.

·14ـ طبّ الرضا (ع) و طبّ الصادق (ع).

·15ـ مصطلحات إسلامية.

·16ـ مصطلحات قرآنية.

·17ـ الإحتفال بذكرى الأنبياء و عباداللّه الصالحين.

·18ـ الصحابي و عدالته.

·19ـ خلفاء المدرستين.

·20ـ من حديث النبي (ص): يكون لهذه الأمّة أثنا عشر إماما.

·21ـ على مائدة الكتاب و السنّة (16 جلد):

·السجدة على التربة؛ البكاء على الميت؛ زيارة قبور أنبياء و أئمّة و الصلحاء؛ التوسّل بالنبى (ص) و التبرّك بآثاره؛ الصلوات على محمد (ص) و آله؛ يكون لهذه الأمّة اثنا عشر قيّما؛ عدالة الصحابة؛ عصمة الأنبياء؛ البناء على قبور الأنبياء و الأولياء؛ الشفاعة؛ البَداء؛ الجبر و التفويض و القضاء و القَدَر؛ صلاة أبى بكر؛ المتعة أو الزواج المؤقّت؛ شيعة اهل البيت (ع) و... ؛

·ترجمه: بر گستره كتاب و سنّت (16 جلد): تاريخ حديث پيامبر (ص)، شيعيان اهل بيت (ع)، ازدواج موقّت در اسلام، توسّل به پيامبر خدا، بَداء يا محو و اثبات الهي، صفات خداوند در دو مكتب، شفاعت پيامبر (ص)، آيه تطهير، عصمت انبيا، ايجاد بنا بر قبور انبيا و اوليا، سنّت پيامبر (ص) در گريه بر ميت، سنّت پيامبر (ص) در زيارت قبور، سنّت پيامبر (ص) در سجده بر تُربت، سنّت پيامبر (ص) در صلوات، سنّت پيامبر (ص) در زيارت انبيا و صُلحا، قرآن در دو مكتب.

·22ـ حديث الكساء من طُرق الفريقين.

·23 ـ تعليم‌ الصلاة‌.

·24ـ المصحف فى روايات الفريقين.

·25ـ صفات الله ـ جلّ جلاله ـ فى روايات الفريقين.

·26ـ آية التطهير فى مصادر الفريقين.

·27ـ آخرين‌ نماز پيامبر (ترجمه صلاة ابي بکر).

·28 ـ  اديان آسمانى و مسأله تحريف.

·29 ـ در راه‌ وحدت‌.

·* دانشکده اصول الدین برای اولین بار به ریاست علامه محقق سید مرتضی عسکری در سال 1341 در بغداد تأسیس شد و بعد از 10 سال فعالیت درخشان و تربیت محققان و متخصصان در رشته های علوم قرآن و حدیث و ادبیات عرب در سال 1351 رژیم بعثی عراق مانع فعالیت این دانشکده شد و آن را منحل کرد تا اینکه در سال 1375 به صورت رسمی در داخل ایران، تأسیس و مجدداً آغاز به کار کرد.