نظريه ي سياسي چيست ؟
كاميار صداقت ثمرحسيني

رويكرد نظري عطف نظر كلي نسبت به علم سياست بوده است در حالي كه نظريه ها بر موضوعات محدود تري متمركز گرديده و درصدد تبيين و حتي پيش بيني وقايع سياسي مي باشند. تعاريف مختلفي از نظريه ارائه شده است كه ما تعريف دكتر فرامرز رفيع پور را با تغييراتي در روش تبيين مورد تاكيد قرار داده ايم .

نظريه ها غالبا از طريق « استقراء Inductive بدست نمي آيند زيرا گفتارهايي نامحدود از مكان و زمان بوده ( تا قابليت تعميم بيشتري داشته باشند ) و نامحدود را نمي توان از محدود يا جزء، ( مشاهدات ) اشتقاق نمود ؟ لذا نظريه بر مبناي تفكر قياسي Deductive استوار است. ( 2 )

نظريه عبارت از مجموعه قوانيني است كه بر مبناي قواعد منطق با يكديگر در ارتباط بوده و از قابليت بررسي علمي برخوردارند. به جهت شناخت نظريه، بهتر است ابتدا قانون علمي را با تاكيد بر روابط علي علم سياست مورد توجه قرار دهيم.

قانون علمي

ما با نوع خاصي از گفتار ها در يك نظريه مواجه هستيم كه قانون ناميده مي شود. قانون عبارتست از :

الف ـ جمله اي شرطي در اسلوب اگر ...... پس ......... ويا : هرچه بيشتر / كمتر .......... پس بيشتر / كمتر ....... و نظاير آن.
ب ـ در قسمت اول اين جملات شرطي علت يا تاثير گذار و در قسمت دوم معلول يا تاثير پذير آورده مي شود.( توجه : گاه روابط علي حالت متقابل به خود مي گيرند به عنوان مثال ميان « گروه مرجع » و « ارزش هاي اجتماعي » رابطه ي متقابل موجود است . به اين معنا كه تحول در يكي منجر به تحول در ديگري مي گردد. )

ج ـ يك قانون علمي از جهت « موضوع » Object تحقيق و نيز « زمان » و « مكان » نامحدود بوده و متناسب با روش بررسي خود بيان گردد.

مثال 1 : مردم ايران در سال 1375 انقلاب نمودند.

اين جمله يك قانون علمي نيست. زيرا جمله در اسلوب شرطي متضمن روابط علي نبوده و همچنين از نظر زمان ( سال 1375 ) و مكان ( ايران ) محدود است.

مثال 2 : تربيت دوران كودكي هيتلر نقش اساسي در رفتار هاي سياسي وي داشت.

اين جمله قانون علمي نيست. زيرا در اسلوب شرطي نيامده است و از نظر زمان ، مكان و موضوع كاملا محدود و مشخص مي باشد. ( تربيت دوران كودكي هيتلر )

مثال 3 : ( يكي از قوانين مشهور در نظريه ي وابستگي متقابل )

هر چه تعداد بازيگران فرا ملي افزايش پيدا كند، پس ( به همان ميزان ) از نقش دولت هاي ملي در سياست بين الملل كاسته مي شود.

افزايش بازيگران فرا ملي ـــــــــــــــــ نقش دولت هاي ملي

اين مثال يك قانون علمي است.

مثال 4 : اگر يك كشور با كشور ديگري در تضاد باشد، پس در درون هر يك از اين نظام ها همبستگي به وجود مي آيد.
تضاد با بيرون ــــــــــــــــ همبستگي در درون
اين مثال يك قانون علمي است.

مثال 5 : به هر ميزان وابستگي متقابل ميان احزاب سياسي افزايش يابد، پس به همان ميزان كنش متقابل ميان آنها بيشتر مي شود.
( افزايش ) وابستگي متقابل ــــــــــــــــ ميزان كنش متقابل
اين مثال يك قانون علمي است.

مثال 6 : ( يكي از قوانين مشهور در نظريه ي امپرياليسم در تحليل پيدايش استعمار)
اگر ظرفيت توليد بيش از توان بازار داخلي گردد، پس كشورهاي توليد كننده در صدد يافتن / ساختن بازارهاي جديد فرا ملي بر مي آيند.
افزايش ظرفيت توليد خارج از توان جذب بازار داخلي ـــــــــــــ كوشش در جهت رخنه به ديگر بازاره



تمرين

اين متغيرها را به صورت قانون علمي در آورده و در زمينه ي آنها با دوستان خود مباحثه نماييد:

( افزايش ) درآمد ــــــــــــــ منزلت اجتماعي

وابستگي متقابل ــــــــــــــ استقلال عمل

درآمد ملي ـــــــــــــــ تفاوت طبقاتي

اميد به موفقيت ــــــــــــــ احتمال شركت در مبارزه سياسي

كاهش فشار قانون ــــــــــــــ احتمال رفتار هاي خشن سياسي

كاهش توان نظامي ــــــــــــــ احتمال تجاوز از سوي بيگانه

تعداد افراد ( يك گروه / راهپيمايان / و ... ) ـــــــــــــــــ تشديد احساس

قوي بودن پيوندهاي احساسي ــــــــــــــ پيوندهاي اجتماعي

نفع جمعي ــــــــــــــ انسجام اجتماعي

تداخل عضويت اعضا در گروه هاي سياسي مختلف ــــــــــــــ بسيج ناقص

چگونگي تبديل قانون علمي به نظريه :

براي اينكه يك نظريه بتواند ادعاي جامع بودن بكند، بايد « حداقل » از سه قانون ـ مرتبط با هم ـ با لحاظ اين دو قيد تشكيل شده باشد.

الف ـ ( حداقل ) دو قانون به صورت نا وابسته باشند. يعني حداقل دو قانون مشتق از قوانين ديگر نباشد.

ب ـ بتوان با در ارتباط قرار دادن اين دو قانون، با استفاده از قواعد منطقي قانون سومي را آز آنها اشتقاق نمود.

به اين روابط علي توجه گردد :

( تغيير ) گروه مرجع مثبت سياسي ـــــــــــــــ ارزش هاي اجتماعي

ارزش هاي اجتماعي ــــــــــــــ مشروعيت نظام

مشروعيت نظام ـــــــــــــــــ پايداري نظام

قانون 1

اگر گروه مرجع مثبت سياسي جامعه اي، گروه مرجع بيگانه گردد، پس ارزش هاي جامعه نيز متاثر از آن تغيير مي يابد.

قانون 2

اگر ارزش هاي يك جامعه به ارزش هاي بيگانه تغيير يابد، پس به همان ميزان از مشروعيت نظام سياسي آن كاسته مي شود.

قانون 3

اگر از مشروعيت نظام سياسي كاسته شود، پس به همان ميزان از پايداري نظام سياسي كاسته مي گردد.

قانون 4 ( نتيجه گيري )

اگر گروه مرجع مثبت سياسي جامعه اي، گروه مرجع بيگانه گردد، پس به همان ميزان از پايداري نظام سياسي كاسته مي گردد.

با دقت به قانون شماره 4 توجه گردد. اين قانون نتيجه ي منطقي سه قانون پيش از خود است. در واقع = شرط قانون اول + نتيجه ي قانون چهارم ( پاياني )

در اين بخش روابط علي نظريه ي پيدايش آشفتگي اجتماعي از ديد دوركهايم آورده مي شود . به ترتيب قوانين علمي آن را با كمي تامل در مفاهيم متغير ها بيان نماييد :

رشد سريع اقتصادي ــــــ ثروت ناگهاني ــــــ ثروت / فقر ــــــ فقر غير قابل تحمل ــــــ تصوير / قول آرزوهاي بلند پروازانه ــــــ آرزوهاي بيحد ــــــ از همپاشيدگي هنجارهاي سنتي ــــــ عدم توانايي ارضاي نيازهاي بي حد ــــــ نارضايتي اجتماعي ــــــــ انحراف / آشفتگي ( فرامرز رفيع پور : ب 1378، ص 19 )

قانون پاياني اين نظريه چنين مي باشد :

هر گاه جامعه اي با رشد سريع و ناگهاني اقتصادي مواجه گردد، پس شاهد پيدايش انحراف و آشفتگي اجتماعي در آن خواهيم بود.

شرايط صحت يك دستگاه منطقي :

نظريه با تعريفي كه از آن ارائه نموديم يك دستگاه منطقي است. پذيرش اوليه ي آن نه لزوما به جهت صحت آن بلكه بدليل رعايت قواعد منطقي ( قياسي ) مي باشد.

اثبات نظريه از طريق بررسي با روش علمي مطلوب آن محقق خواهد شد. حتما متوجه محدوديت هاي دستگاه قياسي به كار گرفته ي خود در تحقيق بوده و انتظار تبيين فراتري از آن را نداشته باشيد.

يكي از اشتباهات رايج ( و گاه مغرضانه ) تعميم نابجاي يك نظريه به كل واقعيت مورد بررسي است. حال آنكه مي تواند تنها قطعه اي از تصوير نهايي باشد. به تعبير مرحوم علامه جعفري ( ره ) « بريدن يك پديده و يك جريان از همه ي واقعيات و حقايق جهان و محصور ساختن و محدود نمودن آن در ديدگاه به عنوان مساله علمي با اين قيد كه مسئله علمي همين است و جز اين نيست.... خيانت بزرگي است به عالم علم و معرفت و عشاق مخلص آن » ( محمد تقي جعفري : 1379، ص 79 )

لذا اثبات قانون علمي را صرفا از طريق مشاهده و قواي حسي منحصر ننماييم . هر چند كه بنا بر ماهيت برخي قوانين علمي اين روش ها در صدر اولويت قرار مي گيرند. دو ويژگي اساسي در يك دستگاه منطقي عبارتند از:

1 ـ دستگاه منطقي مي بايد فاقد تناقض دروني باشد.

2 ـ زنجيره ي روابط علي و معلولي به شكلي كافي و سلسله وار در يك نظريه قرار گيرند.