نامهاى از مرحوم علاّمه طباطبايي به مرحوم علامه حسيني طهراني

در يكى از نامهها كه علاّمه طباطبائى قدّس سرّه آنرا در چهاردهم ربيع الثّانى 1371 (يعنى اوائل ورود حضرت آقا به نجف اشرف ) براى ايشان ارسال داشتهاند آمده است:
« هو
به عرض مبارك ميرساند: اميدوارم كه وجود مسعودْ قرين عافيت و موفّقيّت بوده و ملالى نداشته، و غرق ألطاف بىپايان و عنايتهاى شايان حقّ سبحان، و تحت تربيت صاحب ولايت مطلقه عليه أفضلُ السّلام بوده، و از نعمت جوار محظوظ ميباشيد.
چندى قبل مرقومه شريفه حاكيه از تفقّد و ياد آورى جنابعالى زيارت گرديده و مفتخر شدم؛ كسالت طبعى بنده چنانچه مسبوقيد اين مدّت مزيد خجلت گرديده ولى با اينهمه چنانچه قلبتان هم قاعدةً بايد شهادت بدهد هيچگاه صورت پر مهر جنابعالى فراموش بنده نميشود.
و لولا اينكه موضوع آستانِ عرش بنيانِ حضرت أمير عليه السّلام بود، بنده هيچگونه رأى به مسافرت جنابعالى نه در مقام شور و نه بحسب تصوّر نميدادم. به هر حال و اجمالاً، دل بنده پيوسته پيش شما است اگر چه راهى به قرب جسمانى ندارم. اينك باز با اين وسيله به راز سرائى و توصيههاى خود إدامه ميدهم. اميدوارم إن شاء الله وضعيّت هواى آنجا موافق مزاج خود و خانواده گرامىتان بوده و از اين جهة گرفتارى و ابتلا نداشته باشيد.
1ـ پيوسته موضوع مسكن و خوراك را خيلى اهمّيّت داده و البتّه هيچ غفلت نكنيد.
2ـ از درسها درسى كه موافق ذوق و سليقهتان ميباشد اختيار فرمائيد، اگرچه استاد بحسب ظاهر از حيث ابّهت و شهرت عقبتر بوده باشد. و اگر ناچار شويد ممكن است به يكى از درسهاى با عنوان حاضر شده و يكى دو تا درس حقيقى داشته باشيد. بيشتر از سه درس هم مجوّز ندارد.
3ـ با بعضى از اشخاص مهذّب و مردان خدا نيز رابطه داشته باشيد. درس و تحصيل بى خدا مثل راهى است كه از جادّه پرت بيفتد؛ لا يزيدُ السَّيرُ فيه إلاّ بُعدًا.[ حركت در آن جز دورى چيزى نمىافزايد.]
و درين باب خوبست از آقايان عظام با آقاى گلپايگانى، و از باقيماندگان مرحوم حاج ميرزا على آقا قاضى (رحمة الله عليه) با آقاى آقا شيخ عبّاس قوچانى رابطه داشته باشيد. و البتّه گاهگاهى از ارادتمند هم يادآورى كرده از حالات شريفه مسبوقم فرمائيد.
به هر حال آخرين سخن ما اينست كه: غرق نعمتيد قدرش را بدانيد؛ والله المُعين.
والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته ـ
محمّد حسين طباطبائى