فضاهاي تحقيق در علم سياست :

نويسنده: كاميار صداقت ثمرحسيني

فضاي تحقيق در علم سياست شامل حوزه ي وسيعي مبتني بر گزاره هاي مختلف علمي مي گردد. هر گزاره اي كه مفعول Object تحقيق آن به موضوعي سياسي ( مانند فعاليت سياسي ، رابطه ي سياسي ، مديريت و رهبري سياسي و ... ) باز گردد قابليت طرح در علم سياست را داراست. مهم ترين معيار يك امر سياسي در وجود ارتباط مفهومي آن با حكومت و يا سازمان هاي سياسي و نيز مسئله ي تدبير انديشي ( از زواياي مختلف ) مي باشد. اين امر منجر به تخصصي شدن عرصه ي علم سياست در شعبه هاي گوناگوني گرديده است. به عنوان مثال مصطفي كياني ( با مدرك دكتراي معماري ) در مقاله « كودتاي نظامي 1299 و معماري نظامي گرايانه » به زيبايي انتقال انديشه ي نظامي گرايانه ي حكومت وقت در توسعه ي شهر سازي و معماري را نشان مي دهد. ( مصطفي كياني : 1379، ص 351 الي 361 ) اين مثال به خوبي با نشان دادن تاثير سياست بر معماري توجه ما را به لزوم تخصصي شدن حوزه هاي مطالعاتي در سياست جلب مي نمايد. پيش از بيان حوزه هاي فوق ذكر سه نكته ضروري به نظر مي رسد:

الف ـ در مقطع دكتري علوم سياسي در كشور ما 4 گرايش اساسي موجود است. ( سال 1383 ) : 1 ـ گرايش انديشه ي سياسي : با تاكيد بر فلسفه ي سياسي / فقه سياسي 2 ـ گرايش جامعه شناسي سياسي 3 ـ گرايش سياستگذاري عمومي : برخي از سر فصل هاي آن عبارتند از : اقتصاد و سياستگذاري عمومي، چارچوب هاي حقوقي و سياستگذاري عمومي، جامعه شناسي و سياستگذاري عمومي، برنامه ريزي عمومي، سازمان و سياستگذاري عمومي 4 ـ گرايش مسايل ايران متاسفانه اين تقسيم بندي داراي كاستي هاي فراواني است.

ب ـ در سنت دانشگاهي فرانسه، معمولا علم سياست را در زير مجموعه ي حقوق و در سنت دانشگاهي آمريكا در كنار اقتصاد قرار مي دهند. بازتاب اين مسئله در برخي از دانشگاه هاي ايران ( سال 1383 ) به چشم مي خورد. مانند : دانشكده ي حقوق و علوم سياسي ( دانشگاه تهران )، دانشكده ي اقتصاد و علوم سياسي ( دانشگاه شهيد بهشتي )

پ ـ برخي از دانشمندان، گرايش انديشه ي سياسي ( مثلا فلسفه و يا فقه سياسي ) را در زمره ي علم سياست تلقي نمي كنند. ايشان بيشتر متوجه هست ها و نه بايدها بوده و علم سياست را منحصر در گزاره هاي تجربي مي نمايند. به نظر ما ضمن توجه و لحاظ اين جنبه از علم سياست، نبايستي غافل از ميراث تفكر سياسي ( چه در غالب فلسفه و يا الهيات اسلامي / مسيحي ) گرديد. توجه به سطوح كلان قياسي قطعا وسعت نظر و عمق بسياري به داده هاي استقرايي خواهد بخشيد. لذا مفهوم وسيع تري از علم را مد نظر داشته ايم. برخي از اين حوزه ها ـ عبارتند از :

ادبيات سياسي :

ادبيات سياسي نه تذكره ي شعرا،، نه منتخبات آثار و نه چيزي از قبيل تاريخ ادبيات به معناي اخص كلمه است. به عبارت ديگر ادبيات نه به جهت بحث ادبي كه به منظور ترسيم فضاي سياسي دوره ي مورد تحقيق ، مطالعه مي شود. البته مهم ترين بخش آن توجه به روابط علي و معلولي بيان شده در قالب هاي ادبي و نه صرفا نقل چند حكايت و اكتفا به چند انتقاد سطحي از دوره و زمانه ( چنان كه در كشور ما شايع است ) مي باشد.

« تحليل محتوي » اشعار، داستان ها، ضرب المثل ها، سرودها و ... روشن كننده ي بسياري از نكات ظريف دوره ي تاريخي مورد نظر خواهد بود. به عنوان نمونه، « محمد جان شكوري » در مقاله ي خود تحت عنوان « سير ادبي صدر الدين عيني و مرحله هاي آن » با تحليل آثار صدر الدين عيني ( 1877 ـ 1954 ) به نكات جالبي در زمينه ي انعكاس تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران او در آثارش اشاره مي نمايد. تصوير قهرمانان ادبيات سياسي « عيني » متاثر از دوران حيات سياسي عصر او بوده است. قهرمانان داستان او با انقلاب 1905، 1917 روسيه در ارتباط مي باشند. زماني وي اصلاح طلب و در دوره اي ديگر فردي انقلابي است. ( محمد جان شكوري : 1376، ص 75 الي 97 )

و يا برخي ديگر با تحليل اشعار اديب الممالك، نوسانات سياسي ـ اجتماعي دوران مشروطيت را نشان مي دهند. تغيير سريع نقش ها و رفتارهاي سياسي در اشعار وي مشهود است. او چگونه زماني در صف طرفداران محمد علي شاه، زماني بر ضد او، زماني با مجاهدان و زماني عليه ايشان موضع گيري سياسي مي نمايد. ( منصور صفت گل : 1369 )

همچنين دكتر « حسين مجيب المصري » با تحليل اشعار « ابو النصر مبشر طرازي » ( مثنوي زندان ) به زواياي قابل توجهي از دوران سيطره ي انقلابيون روس ( 1917 ) بر مناطق مسلمان آسياي مركزي اشاره مي نمايد: ( حسين مجيب المصري : 1993، ص 191 الي 196 ) ادبيات مسجد در اين دوران ادبياتي كاملا سياسي است.

بينديشيم :

نمونه اي از اشعار « مبشر طرازي » در مثنوي « يادگار زندان » عبارت است از :

از مساجد وز مـدارس اي پسر    بايد اكـنون بر تو بنويسم خبر

كل آنرا زير قبضه كرده اند      پس اثاثات ورا خود برده اند

در بخارا شهر خوجند تاشكند     كل آنها تحت حكم هدم و بند

اكثر آن كرده شد هدم و خراب    نيست زآنها يك اثر الا تراب

( ... )

جامعي بود از پدر اندر طراز   خوش نمود و خوش عمارت خوش طراز

بود اندر طرز معمـاري شـرق       رمز فني از اسـاسش تا به فـرق

آن كمونستهاي مشؤم همچو بوم    بر سر آنها يكي از روس شـوم

چـاي خانه سـرخ كردندش ز آز      منع كرده از عـبادت وز نمـاز

ايـنـدم از آن خود نمانده يك اثر   جز زمين خشك و خالي اي پـسر

شـايد الله خواست تا اين خانه اش     در رهد از ملحد و بيگانه اش

تا نمـاند زيـر پـاي ملحدين        دشمنان بد نهاد و سـخت كين

( همان منبع ، همان جا )

و يا از منظري ديگر استاد « جلال الدين همايي » مي نويسد :

« ... علماي ادب مي گويند : تشبيه از اركان بلاغت است اما نظرشان فقط به عالم الفاظ است و بنده از اين نظر آن را از اركان بلاغت مي دانم كه فلسفه ي ادبي و روح تاريخ ملي و ادبي هر قومي را از روي تشبيهات مي توان معلوم كرد. » ( جلال الدين همايي : 1373، ص 138 )

نيز دكتر محمد اسماعيل رضواني در زمينه ي مضامين سياسي ادبيات عصر مشروطيت مي نويسد :

« اما وقتي انقلاب { مشروطيت } آغاز شد نظم اين لطافت را از دست داد و بجاي ساعد سيمين يار كه در گردش عاشق مي پيچيد، مشت گره خورده مجاهد بر فرق مستبد نواخته شد و  اينگونه مضامين موضوع شعر قرار گرفت. ... »( محمد اسماعيل رضواني : 2535، ص 260 )

روانشناسي سياسي :

بخش مهمي از موضوعات علم سياست به « رفتار انسان » باز مي گردد. آدمي موجودي بسيار پيچيده و گاه « آب زير كاهي » است كه به راحتي قابل شناخت و خصوصا پيش بيني نيست. مونتي پالمر و همكارانش به درستي اشاره مي كنند كه برخي از ضروري ترين سئوالات سياسي به طور ذاتي به حوزه ي روانشناسي باز مي گردد. ( مونتي پالمر و ديگران : 1367، ص 139 )  چگونه انسان گرايش هاي سياسي اوليه را مي آموزد؟ چگونه افكار او و يا در سطح وسيع تري « افكار عمومي » شكل مي گيرد؟ افكار در طي چه فرآيندي متحول مي شوند؟ فرآيند تصميم گيري سياسي از چه صافي هاي ادراكي عبور مي نمايد؟ چه عواملي موجب هواداري يا مخالفت فرد در قبال نامزدهاي انتخاباتي مي گردد؟ و دهها پرسش مهم ديگر كه به حوزه ي روانشناسي سياسي باز مي گردد. يادمان باشد كه در عرصه ي روابط سياسي « دزد بازار آشفته مي خواهد » لذا پيش از آنكه با نظم منطقي بيروني مناسبات سروكار داشته باشيم، بايد به تحليل مناسبات متقابل و ناپيداي ميان اشخاص ، احزاب ها، گروه ها، فرقه ها، كشورها و ... بپردازيم. خوب يا بد « دنيا جاي آزمايش است و نه جاي آسايش » پس بازي گران سياسي « بي گدار به آب نمي زنند.»

البته « مونتي پالمر و همكارانش » به درستي اشاره مي نمايند كه نه مي توان كليه ي پديده هاي سياسي را به توضيحات روانشناختي تقليل داد ( روانكاوي نمودن ) و نه ايتكه از كليه ي عوامل رواني صرف نظر نمود. ( همان منبع، ص 140 ) در اين بخش به چند موضوع از مباحث روانشناسي سياسي اشاره اي اجمالي مي نماييم:

1 ـ يكي از مباحث مهم در روانشناسي سياسي بحث هويت يابي سياسي افراد چه در قالب مفهوم خويشتن در سطح فردي و يا در بعد اجتماعي مانند هويت هاي حزبي و يا قومي و ملي و غيره است. هويت فرد از بدو تولد او تعيين نمي شود بلكه موضوعي « آموختني » و « اكتسابي » است. خانواده، مدرسه، گروه همسالان و رسانه هاي گروهي نقش بسزايي در تربيت و تعيين هويت فرد ايفا مي نمايند هر چند كه تصميم گير نهايي خود شخص مي باشد. برخي بررسي ها نشان داده است كه در خانواده اي كه در حضور فرزندان بحث هاي سياسي مطرح مي شود، احتمال همبستگي سياسي ميان والدين و فرزندان بيشتر خواهد بود. نيز نقش رسانه هاي گروهي ـ خصوصا اينترنت ـ پيرامون هويت يابي ـ سازي سياسي جوامع جواني چون ايران غير قابل انكار است. طبيعي است كه در وضعيت « همبودي زماني ـ جهاني » كشورها و گروه هاي ذي نفع درصدد دگرگوني نگرش ها و انگاره هاي رفتاري مردمان ديگر كشورها متناسب با معيارهاي مطلوب خويش هستند. اين امر ضرورت توجه به بيشتر به اين موضوع را افزايش مي دهد.

2 ـ حجم عمده اي از مباحث سياسي به تحليل رفتار سياسي از زاويه ي « منافع » باز مي گردد. عرصه ي ستيزه ي سياسي به ميداني مي ماند كه در آن « چشم چشم را نمي بيند. » ظاهر و باطن روابط سياسي در بسياري از اوقات متفاوت با هم مي باشد. چراغ سبز اوليه ي ايالات متحده ي آمريكا به صدام ( حاكم خودكامه ي وقت عراق ) در درباره ي اشغال كشور كويت بخشي از برنامه ي وسيع راهبردي غرب در چهارچوب منافع خود در منطقه ي خاورميانه بود كه صدام قادر به مشاهده زواياي دروني آن نبود. لذا مسئله ي اصلي نه در شناخت تصوير ذهني موجود كه به ساخت تصوير ذهني مورد نياز كشورها بنا بر منافع ملي شان باز مي گردد. به عبارت ديگر تلاش مي شود تا كشور الف ( گروه سياسي الف ) به شكلي فكر نمايد كه كشور ب ( يا گروه سياسي ب ) خواهان آن است. در برخي از كلاس هاي درس خود ( سال 1382 ) زماني كه از دانشجويان درخواست نمودم تا يك سرباز آمريكايي را در ذهن خود ترسيم نمايند غالبا وي را فردي قوي، هوشمند، تا بن دندان مسلح، ماجراجو، ( و البته بعضا بي ادب و تند خو ) ترسيم مي كردند. اين تصوير ذهني از سربازان آمريكايي با برنامه ريزي تبليغاتي هدفمند و گسترده اي ( خاصه در حوزه ي فرهنگ ) در جهت منافع ايالات متحده ي آمريكا در اذهان مردم جهان سوم ساخته شده است.

3 ـ از دير باز در ادبيات سياسي جهان اسلام مسئله ي « وازع داخلي » و « وازع خارجي » انسان مطرح بوده است. وازع در لغت به معناي حاكم، نهيب زننده مي باشد. چرا برخي امور مورد پذيرش قلبي قرار گرفته اما برخي ديگر به صورت اجبار تلقي مي گردند؟ دانشمندان پيشين مانند ابن خلدون متوجه اين نكته شده بودند كه صرف اجبار بيروني به شكل « تحميل منفي » تلقي مي شود در حالي كه علاقه ي دروني نياز به اجبار و مهار بيروني را از ميان مي برد. به تعبير عاميانه ي آن « تازي را به زور به شكار نتوان برد. » يكي از حوزه هاي مهم مطالعاتي در گرايش روانشناسي سياسي به بررسي نحوه ي دروني كردن ساخت ها و هنجارهاي رسمي ( قانوني ) باز مي گردد.

4 ـ شناخت پديده هاي سياسي متاثر از صافي هاي ادراكي حاكم بر فرد مي باشد. چه مسايلي بر ادراك ما تاثير گذارند؟ در اين زمينه مي توان به اعتقادات ( و ايدئولژي ها )، منافع، تجربيات شخصي اشاره نمود.

چرا شعارهاي انتخاباتي شمال شهر تهران با جنوب شهر متفاوت است؟

چرا برخي نامزدهاي انتخابات شوراي شهر تهران در برخي از مجالس سخنراني خويش از « كروات » استفاده مي نمودند و در برخي مكان هاي ديگر صورتي ساده به خود مي گرفتند؟ مخاطبين با چه معيارهايي به ارزيابي ايشان پرداخته و ايشان چه معيارهايي در ارزيابي مخاطبين سخنراني هاي خود داشتند؟

يكي از قابل تامل ترين سخنراني هاي ميرزا ملكم خان ناظم الدوله به استفاده از ظرفيت هاي اعتقادي مخاطبين براي انتقال مفاهيم ( حتي مغاير با اعتقادات ايشان ) تاكيد دارد. خانم دكتر « فرشته نورايي » رساله ي مقطع دكتراي خويش ـ در آمريكا ـ را به موضوع افكار ميرزا ملكم خان ناظم الدوله اختصاص داده و آنرا به صورت كتاب در سال 1352 به چاپ رسانيده است. در ضميمه ي اين اثر ترجمه ي متن سخنراني ميرزا ملكم خان تحت عنوان « مدنيت ايراني » ( به زبان انگليسي در جمع مبلغان مسيحي در شهر لندن ـ 1891 ميلادي ) در صفحات 229 الي 234 آمده كه مطالعه ي آن از نظر درك شيوه ي تبليغات رواني برخي از متجددان غربگرا در كشورهاي اسلامي سودمند است. ملكم خان در اين سخنراني اشاره دارد كه « اصول احاديث و سنن » در اسلام، دريايي بي كران است كه مي توان « هر قانون جديد يا اصول تازه اي را به استناد به آن « ضابطه ها» و « احكام » وضع نمود. او مي گويد :

« .... در اين بابت « تجربه هم داشته ايم . ترديد نيست كه بايد آن اصولي را كه اساس تمدن « شما » را مي سازند اخذ نماييم، اما به جاي اينكه آن را از لندن و پاريس بگيريم و بگوييم كه فلان سفير يا فلان دولت چنين و چنان مي گويد ( كه هرگز هم پذيرفته نمي شود ) آسان است كه آن اصول را اخذ نماييم و بگوييم كه منبع آنها اسلام است . ثبوت اين امر به آساني امكان دارد و اين را به تجربه دانسته ايم . يعني همان افكاري كه از اروپا آمدند و مطرود بودند همين كه گفته و ثابت شد كه در خود اسلام نهفته اند، بي درنگ و از روي اشتياق مقبول گرديدند . » ( فرشته نورايي : 1352، ص 233 )

و در توصيه پاياني خويش به مبلغان مسيحي مي گويد

« حال كه چنين تجربه اي داشته ايم . { منظور وي تجربه اخذ عقايد غربي با رنگ و بوي ديني است . } به نظر من به سود ميليون ها مسلمان است كه سياستمداران « شما » ـ كه اين اندازه پول و نيروي بدون نتيجه مصرف كرده اند ـ بهتر است كه روش خود را تغيير دهند و در عرضه كردن آن اصول خارجي « سعي در متقاعد ساختن مردم » نمايند كه همه ي آن اصول از خود ما مسلمانان است. بدين طريق نماينده ي شما در يك سال، بيشتر مي تواند در بيداري مملكت و نشر تمدن كمك نمايد ـ و حال آنكه تمام سعي و كوشش شما در يك قرن آن اثر را نداشته است. ... هر سفيري كه بتواند مردم ما يا حكومت ما را متقاعد گرداند كه او با علايق مذهبي به هيچ وجه كاري ندارد و عليه دين ما نيست، مسلما به سياست و منافع شما بهتر مي تواند خدمت نمايد كه تا كنون مجموع لشكر و بحريه و راه آهن و بانك هاي شما از پيش برده اند . » ( همان منبع، ص 234 )

روش اقناع سازي  منورالفكراني چون ميرزا ملكم خان هم اكنون نيز مورد توجه و استعمال بخشي از روشنفكران حاضر در جهان اسلام مي باشد. ( شيوه ي : خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو )

5 ـ يكي ديگر از مباحث مهم در روانشناسي سياسي به نقش گروه مرجع جامعه در هدايت نيازهاي احساس شده ايشان باز مي گردد. مثلا گفته مي شود كه بايد مقامات يك كشور ( مانند قضات ) ـ به جهت كاهش احتمال وقوع فساد سياسي و خيانت به كشور ـ از نظر مالي بي نياز باشند. در اينجا بر خلاف نگاه سطحي بينان اين سخن به معناي « ضرورت ثروتمند كردن » ايشان نيست. بلكه مقصود اصلي بي نيازي ذهني مقامات سياسي ( به همراه دارا بودن معيشتي متوسط و معقول ) بوده است. چه آنكه « از تنگي چشم فيل معلومم شد آنان كه غني ترند محتاج ترند. » زرق و برق بنزهاي الگانس سيري ناپذير است. از اين رو توجه روانشناسي سياسي به چگونگي هدايت نيازهاي ذهني سياستمداران از طريق گروه هاي مرجع ( رفتاري و مقايسه اي ) معطوف مي شود.

فلسفه ي سياسي :

الف ـ فلسفه ي سياسي :

مانند آثار فارابي ( آراء اهل المدينة الفاضلة / السياسات المدنية )، ابن سينا ( سياسات شفا )، ابن باجه ( تدبير المتوحد )

فلاسفه ي سياسي همواره متوجه ي وضع نظريه در خصوص سياست مدني و دولت بوده اند. عبدالرحمن بدوي به درستي اشاره مي كند كه هيچ فيلسوف بلند مرتبه اي را نمي توان يافت كه در خصوص سياست به تفكر نپرداخته باشد. ( عبدالرحمن بدوي : 1984، ج 2، ص 163 )

در غرب گفته مي شود كه در پايان قرون وسطي و ابتداي عصر جديد تلقي نويني از رابطه فلسفه سياسي و علم سياست شكل گرفت. امري كه به تدريج به انديشه جدايي ميان فلسفه و علم منجر شد. اين امر با كوشش هاي مارسل بادوفاني ( 1275 ـ 1343 م ) و ماكياولي ( 1469 ـ 1527 م ) در كتاب « شهريار » ( 1513 ) و ژان بدن ( 1520 ـ 1596 م ) همراه بود. همگي آنها در پي وضع قواعدي در تحليل پديده هاي سياسي ـ اجتماعي دوران خويش بوده اند. اما به طور دقيق تر تاريخ وضع نظريه ي سياسي ـ فلسفي عصر جديد را بايد مطابق تاريخ نشر كتاب لويتان ( 1651 ) توماس هابز ( 1588 ـ 1679 م ) قرار داد كه در ادامه با تفكرات جان لاك ( 1633 ـ 1704 م ) و ژان ژاك روسو ( 1712 ـ 1778 م ) پي گرفته شد.

ب ـ فلسفه ي سياسي ـ كلامي :

در اين حوزه ديدگاه هاي سياسي متكلمان اسلامي ـ شيعه / معتزله / اشاعره ـ در زمينه ي امامت و سياست مورد توجه قرار مي گيرد. نظير آثار سيد مرتضي علم الهدي ( الشافي في الامامةخواجه نصير الدين طوسي ( تجريد العقايد )، قاضي ابوبكر با قلاني ( التمهيد ) امام الحرمين جويني ( الارشاد )، قاضي عبدالجبار همداني ( المغني ) و... مي توان فلسفه ي سياسي ـ كلامي در اسلام را در شعب ذيل دسته بندي نمود :فلسفه ي سياسي شيعه ي اماميه، فلسفه ي سياسي شيعه ي زيديه، فلسفه ي سياسي شيعه ي اسماعيليه، فلسفه ي سياسي معتزله، فلسفه ي سياسي اشاعره، فلسفه ي سياسي مرجئه ( هر چند ايشان خارج از جريان كلي تسنن معتزله و اشاعره نمي باشند ليكن به دليل نظريات جانبدارانه ايشان در قبال حكومت اموي آن را تفكيك نموده ايم ) فلسفه ي سياسي خوارج ( كه خود داراي شاخه ها و عقايد گوناگوني بوده اند. ) ( محمد رضا حكيمي : 1383، صص 267 ـ 268)

پ ـ فلسفه ي سياسي ـ اجتماعي :

استاد محمد رضا حكيمي در كتاب « دانش مسلمين » يكي از شعب فلسفه ي سياسي در اسلام را « فلسفه ي سياسي ـ اجتماعي » دانسته است. ( همان منبع، صص 268 ـ 269 ) اين متون كمتر در تاليفات مستقل ظاهر ولي از اقبال بيشتري در ميان متاخرين برخوردار بوده اند. نويسندگاني چون : رفاعه رافع الطهطاوي ( تخليص الابريز )، سيد جمال الدين اسد آبادي ( العروة الوثقي ) سيد عبدالرحمن كواكبي ( طبايع الاستبداد ) و ... از جمله ايشان مي باشند.

امروزه شعبه ي فلسفه ي سياسي ـ اجتماعي در جهان اسلام با گرايشات بسيار مختلفي حضور پر رنگي در محافل علمي داراست. « شاكر النابلسي » فهرست طويلي از نام ايشان را به همراه ذكر گرايشات سياسي آنها ( اسلام گرا / ليبرال / سكولار / و... ) در ضميمه ي كتاب سه جلدي « انديشه ي متفكران عرب در سده ي بيستم ( 1950 ـ 2000 ) آورده است. ( شاكر النابلسي : 2001 )

بينديشيم :

شايد تصور شود كه توجه به جنبه نظري مانند فلسفه و يا فقه سياسي مطالعه اي صرفا انتزاعي و فاقد هر گونه رابطه با واقعيت سياسي ـ اجتماعي است. اما توجه نماييم كه اعتقادات فلسفي و يا فقهي نتايج بسيار شگرفي بر حيات اجتماعي ـ سياسي از خود بر جاي گذاشته و بدون درك صحيح آنها، درك نتايج سياسي شان ناممكن است.

 

فقه سياسي :

ديدگاه فقهاي اسلامي در خصوص سياست داراي اهميت بسزايي در تحليل تاريخ، فرهنگ، اقتصاد و روابط سياسي ـ اجتماعي جوامع مسلمان دارد. ديدگاه هاي فقه شيعي در خصوص « ولايت فقيه »، « جهاد »، « خلافت مسلمين »، « اقامه ي حدود و تعزيرات »، « دريافت زكات و خمس و اداره انفال »، « مقابله با احتكار »، « اقامه ي جمعه و جماعات » و ... نمونه هايي از اين توجه مي باشند. با توجه به فلسفه ي انتظار فقه شيعي هيچگاه فارغ از سياست نبوده است. « زمين روزي مملو از عدل و داد مي گردد آنگونه كه آكنده از ستم شده بود. » لذا ممكن نيست كه حكومت حاكم ظالم در عصر غيبت مشروع باشد. حتي اگر يك فقيه در دوران حيات خويش وارد عرصه فعاليت سياسي نشده باشد اما مباني انتظار ظهور حضرت امام زمان ( عج الله تعالي فرجه الشريف ) ديدگاه سياسي وي را نشان مي دهد. برخي از فقهاي بزرگ عبارتند از : حضرت امام خميني ( ره ) ( ولايت فقيه )، ميرزا محمد حسين نائيني ( تنبيه الامة ) به جهت آشنايي عملي با اين متون به 3 مسئله از مسايل فقه سياسي با استفاده از رساله ي توضيح المسائل امام خميني ( ره ) ( م . ش به : امام خميني : 1369 ) توجه نماييد :

1 ـ اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نمايد، واجب است بر جميع مسلمانان دفاع از آن به هر وسيله اي كه امكان داشته باشد، از بذل جان و مال و در اين امر احتياج به اذن حاكم شرع نيست.( مساله 2832 )

2 ـ اگر در روابط تجاري با اجانب خوف آن است كه به بازار مسلمين صدمه ي اقتصادي وارد شود و موجب اسارت تجاري و اقتصادي شود، واجب است قطع اين گونه روابط و حرام است اين نحو تجارت. ( مساله 2837 )

3 ـ اگر سكوت علماء اعلام باعث شود كه مردم به آنها بد گمان شوند و آنها را متهم كنند به سازش با دستگاه ظلم، واجب است اظهار حق و انكار باطل اگر چه بدانند جلوگيري محرم نمي شود و اظهار آنها اثري براي رفع ظلم ندارد. ( مساله 2806 )

بينديشيم :

شناخت سازمان « القاعده » و رفتار شناسي سياسي آن در وهله ي اول منوط به شناخت فقه اهل سنت مي باشد. آنها چه تفسيري از جهاد مي نمايند؟ جهاد در برابر چه كسي ؟ وجوب جهاد در چه شرايطي ؟ شهادت از ديد ايشان به چه معناست؟ بدون درك صحيحي از فقه سياسي ايشان قادر به تحليل رفتارهاي سياسي ايشان نخواهيم بود. اما در فقه شيعي جهاد ابتدايي به منظور دعوت به اسلام تنها با حضور امام معصوم عليه السلام مشروعيت داشته و در عصر غيبت چنين جهادي ساقط است. اما اگر بلاد مسلمين مورد تعرض دشمنان قرار گيرد، دفاع بر مسلمانان جايز و بلكه لازم است. و حضور امام معصوم شرط نيست. ( نايبان عام در چنين وضعيتي مي توانند وارد عمل شوند. )

علت توجه مراكز اطلاعاتي غرب به مباني و پايه هاي فكري ـ اعتقادي مسلمانان ريشه در اهميت درك فقه سياسي در شناخت صحيح رفتارهاي سياسي دارد.

علم عمران :

در اين حوزه توجه اساسي به تحليل علل پديده هاي سياسي زمانه با استفاده از روش هاي تحليلي مختلف مانند تاريخ، فلسفه و تجربيات محقق ـ كه از سير و سياحت و گفتگو با اقوام مختلف حاصل آمده ـ مي باشد. برخي از محققان متقدم آن عبارتند از : ابن خلدون ( مقدمه )، المقريزي ( اغاثة الامة و كشف الغمة ) ابن ازرق ( بدائع السلك في طبائع الملك ) ابن خلدون در زمينه ي علم عمران مي نويسد :

« و گويا اين شيوه خود دانش مستقلي باشد زيرا داراي موضوعي است كه همان عمران بشري و اجتماع انساني است و هم داراي مسائلي است كه عبارت از بيان كيفيات و عوارضي است كه يكي پس از ديگري به ذات و ماهيت عمران مي پيوندد و اين امر يعني داشتن موضوع و مسائل خاص از خصوصيات هر دانشي است و معني علم همين است خواه وضعي باشد و خواه عقلي. و بايد دانست كه سخن راندن در اين هدف، نوظهور و شگفت انگيز و پر سود است و آگاهي بر آن در نتيجه ي تحقيق و ژرف بيني من است و نمي توان آنرا از دانش خطابه به شمار آورد زيرا موضوع خطابه گفتارهاي اقناع كننده ي سودمند است كه براي دلبسته كردن توده ي مردم به يك عقيده يا بر گرداندن ايشان از آن به كار مي رود. و در شمار مسائل سياست مدني هم نيست. چه سياست مدني دانش تدبير و چاره جويي خانه و شهر است به مقتضاي آنچه اخلاق و حكمت ايجاب مي كند تا توده ي مردم را به روشي كه متضمن حفظ نوع و بقاي او باشد وادار كنند زيرا موضوع اين علم با موضوعات اين دو فن ـ كه چه بسا به آن همانند باشند ـ مخالف است. و بنابراين موضوع اين هدف دانشي نو بنياد است. » ( ابن خلدون : 1375، ج 1، صص 69 ـ 70 )

واژه ي علم عمران اصطلاح ابن خلدون بر علم نوظهور خويش بوده و بر خلاف نظر برخي نويسندگان، نمي توان و نبايستي اين علم را معادل جامعه شناسي ( سياسي ) امروزين تلقي نمود.

جامعه شناسي سياسي :

جامعه شناسي سياسي نيز يكي از حوزه هاي مطالعاتي علم سياست مي باشد. در اين گرايش به ارتباط ميان مردم با نظام حاكمه پرداخته مي شود. دانشمندان جامعه شناس تلاش مي نمايند تا فرايندهاي تغيير و ثبات اجتماعي را درك نموده و از اين طريق به راه حلي در جهت بهبود اوضاع نائل گردند. شناخت گروه هاي سياسي، احزاب، جنبه هاي عملي بسط و قبض قدرت سياسي، شكل ها و شيوه هاي كنش سياسي در جوامع مختلف ( و بر پايه ي فرهنگ هاي مختلف ) از زمره ي موضوعات بسيار عديده ي جامعه شناسي سياسي است.

مراحل تطور جامعه شناسي سياسي را به شيوه هاي مختلفي نشان داده اند. يكي از تحليل ها متعلق به پارسونز در كتاب « ساختار كنش اجتماعي » The Structure Of Social Action مي باشد. به نظر او نسل سال هاي 1890 ـ 1920 م از قالب هاي تبيين و تفسير اجتماعي مبتني بر حدسيات كه پيش از آن رايج بود جدا شده و زمينه را براي ظهور چهارچوب نظري مناسب ديگري فراهم ساخت. بارزترين شخصيت هاي اين دوران از نظر پارسونز دوركهايم و وبر بودند. جامعه شناسان بعدي « كارل ماركس را نيز به آن افزودند. اين تفسير از جامعه شناسي مجال بسيار اندكي در حوزه هاي مهم مطالعات اجتماعي گشوده و به همين علت نمي توان مطالعات ابن خلدون، المقريزي و يا ابن ازرق را در زمره ي آن به شمار آورد. به عنوان مثال ابن ازرق در كتاب « بدائع السلك في طبائع الملك » در تلاشي نوين و متاثر از ابن خلدون به بررسي رفتار سياسي حكام و رعيت و نظام دولت و شيوه هاي فرمانروايي در جوامع باديه نشين و شهر نشين و موضوعات ديگري در زمينه سلوك سياسي پرداخته است.

اقتصاد سياسي :

بدون توجه به مسئله ي اقتصاد قادر به درك صحيحي از بسياري از پديده هاي سياسي نخواهيم بود. اگر به بخش اعظم تقسيم بندي هاي سياسي جهان ( شمال ـ جنوب / جهان اول ـ جهان سوم / مركز ـ پيرامون و ... ) توجه نماييم بيشتر آنها را با برداشت هاي اقتصادي شان خواهيم يافت.

مطالعه ي نهادهاي اقتصادي داراي اهميت زيادي در علم سياست مي باشد. ماهيت بسياري از احزاب سياسي، اتحاديه ها، مفهوم پر استعمال « طبقه » و دهها واژه ي ديگر عميقا در ارتباط با اقتصاد مي باشند. چرايي ظهور بسياري از آشوب هاي شهري، اعتصابات عمومي به صورت مستقيم و يا غير مستقيم  با مسئله ي معيشت در ارتباط مي باشند. موضوعاتي چون بيكاري، كار زنان، بردگي اقتصادي ( بيگاري ـ كه از مشكلات كنوني بسياري از كشورهاي غربي در ضمن پديده ي قاچاق انسان است. ) مسئله ي بانكداري و بانكداري اسلامي، تحليل جوامع سياسي بر اساس توسعه ي تقسيم كار در آنها، نيز نقش اقتصاد غير رسمي در اقتصاد رسمي و صدها موضوع ديگر همگي با اقتصاد سروكار دارند. نه تنها بيشتر منازعات بين المللي به نحوي با اقتصاد سرمايه داري سروكار داشته است كه اصلي ترين جريان هاي تاثير گذار بر علم سياست دوران حاضر در غرب به شكلي با انديشه هاي اقتصادي در ارتباط قرار مي گيرند. شناخت رفتارهاي كشورهاي غربي بدون توجه به نگاه اقتصادي شان ( منافع مورد نظر سرمايه داري غرب ) امكان پذير نمي باشد.

از ديرباز توجه به اقتصاد بخشي از حيات فكري دانشمندان رشته هاي مختلف علمي را به خود مشغول داشته است. ابو الفرج ابن جوزي ( 511 ـ 597 ق ) در كتاب تلبيس ابليس به گونه هاي مختلفي به مسئله اقتصاد اشاره نموده است. از آن جمله مي نويسد :

« شيطان دست درازي و گشاد بازي در اموال عمومي را در نظر حاكمان و شاهان خوب جلوه مي دهد و آن همه را در حكم خويش مي پندارند ... » ( ابو الفرج ابن جوزي : 1381، ص 111 )

و خواجه نظام الملك طوسي در ضرورت برنامه ريزي در مورد خزينه ي حكومت و شيوه ي آن مي نويسد:

« پادشاهان را هميشه دو خزينه بوده است: يكي خزانه ي اصل و ديگري خزانه ي خرج و مالي كه حاصل شدي بيشتر به خزانه ي اصل بردندي و كمتر به خزانه ي خرج و تا ضرورتي نبودي از آن خزينه ي اصل خرجي نفرمودندي. و اگر چيزي برداشتندي، به وجه وام برداشتندي، و بدل به جاي باز نهادندي. و اگر ناگاه به مالي حاجت آيد، دل مشغولي تولد كند و در آن مهم تقصير و تاخير درآيد. و هر مالي كه آن در وجه خزانه نهاده بودندي از دخل ولايت، هرگز آن را تحويل و تبديل نكردندي، تا اخراجات به وقت خويش مي رسيدي، و در صلات و مرسومات و تسويغات تقصير و تاخير نيفتادي، و هميشه خزانه آبادان بودي » ( خواجه نظام الملك طوسي : 1364، ص 287 )

در اين خصوص به اين عبارات توجه نماييد :

·    بدون توجه به منطق سرمايه داري رفتارهاي سياسي غرب قابل شناخت نيست.

·    اصلي ترين تفاوت هاي حكومت هاي غربي در راهبردهاي اقتصادي شان مي باشد. مثال بارز آن در مقايسه ي حكومت تاچر ( متاثر از ديدگاه هاي فردريش هايك ) و حكومت توني بلر ( متاثر از ديدگاه هاي آنتوني گيدنز ) مي باشد.

·    مسئله ي آزادي در دنياي امروز تا حدود بسياري متاثر از مسئله ي بازار بوده است.

·    استقلال در تصميم گيري سياسي يك كشور به ميزان استقلال اقتصادي آن باز مي گردد. احتمال آنكه كشوري به جهت ترس از اعمال تحريم اقتصادي و يا قطع كمك هاي مالي از سوي ديگر كشورها برغم ميل خود تصميمي را اتخاذ كرده و يا از نظر خود عدول نمايد بيشتر است.

بينديشيم :

بسياري از كشورهاي پيشرفته اروپايي با مطالعه ي دقيق فرهنگ و ويژگي هاي مردمان كشورهاي عربي درصدد استفاده از عواطف ايشان به منظور تثبيت موقعيت اقتصادي خويش در اين كشورها مي باشند. يكي از دلايل رفتارهاي بسيار محترمانه ي دولت فرانسه در جريان بيماري و مرگ ياسر عرفات ( رييس تشكيلات خودمختار فلسطيني ) ـ كه با تشييع جنازه ي با شكوهي همراه بود ـ نه به خاطر احترام به شخص عرفات از سوي دولتمردان فرانسه كه به دليل ايجاد زمينه ي رواني در ميان ملت هاي عرب در جهت افزايش سهم خود از دلارهاي نفتي كشورهاي عربي است.« فرد آر ديويد » به نكته ي خوبي اشاره نموده است :

« مديران براي اينكه بتوانند در بازارهاي جهاني به صورتي موفقيت آميز رقابت كنند بايد درباره ي نيروهاي تاريخي، فرهنگي و مذهبي كه موجب ايجاد انگيزه در مردم ساير كشورها مي شود اطلاعات بهتري كسب كنند» ( فرد آر ديويد : 1379، ص 598 )