درباره فرامرز رفيع پور
كندوكاو
جامعه
- فرامرز رفيع پور، جامعه شناس، متولد ۱۳۲۰ تهران
- دكتراى علوم اجتماعى از دانشگاه «هوهن هايم» اشتوتگارت
- فوق دكتراى روش تدريس از دانشگاه «كاسل» ايالت «ويتثنهاوزن»
- درجه venia legendi,habilitation يا پروفسورى در جامعه شناسى توسعه روستايى از دانشگاه «هوهن هايم»
- رئيس دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى
- رئيس گروه جامعه شناسى دانشگاه شهيد بهشتى
- استاد برتر كشور در سال ۱۳۷۵
- نويسنده كتاب برگزيده سال ۱۳۶۵ به خاطر كتاب «جامعه روستايى و نيازهاى آن»
- عضو پيوسته فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران
- برخى از تأليفات وى عبارتند از: «توسعه و تضاد»، «آناتومى جامعه»، «كندو كاوها و پنداشته ها»، «جامعه روستايى و نيازهاى آن»، «جامعه، احساس، موسيقى» و ...
248106.jpg
فرامرز رفيع پور را بيشتر اهالى جامعه شناسى ايران مى شناسند و كسانى كه با مباحث جامعه شناسى سر وسرى دارند. فرامرز رفيع پور، استاد جامعه شناسى دانشگاه شهيد بهشتى از برجسته ترين جامعه شناسان ساليان اخير است. طرفداران مبحث توسعه و مخالفان آن بعيد است كه نظرى به آرا و عقايد وى در دو كتاب «توسعه و تضاد» و «آناتومى جامعه» نينداخته باشند. رفيع پور، در كتاب توسعه و تضاد خود كه حاصل ۱۲ سال تحقيق و زحمت مداوم وى است در جايگاه نقاد سياست هاى توسعه، آن را موجب به هم زدن تعادل اجتماعى، افزايش نابرابرى، تغيير ارزشها و پيدايش انواع مسائل و معضلات اجتماعى مى داند. به عقيده وى اين نابرابرى باعث تغيير سريع ارزشهاى معنوى به سوى ارزشهاى مادى و بسط سودجويى و فردگرايى شده و نهايتاً رضايت اجتماعى و وحدت ملى را مورد تهديد جدى قرار داده است. او در اين كتابها درباره مكانيزم تغيير هنجارها، از دو مقطع كه در آنها هنجارها و ارزش هاى اجتماعى دگرگون شدند، سخن رانده است: يكى مقطع انقلاب و دوران جنگ و ديگرى بعد از پايان جنگ و دوران توسعه. درباره مكانيزم اين تحول و تغيير هنجارها و ارزشهاى اجتماعى رفيع پور به يك طيف پنجگانه اشاره كرده كه در اين فرآيند ايفاى نقش مى كنند: نوآورها، زودپذيرها، اكثريت زودپذير، اكثريت ديرپذير و در نهايت ديرپذيرها. او سپس به نوآورها و اكثريت زود پذير و زودپذيرها اشاره كرده و يادآور مى شود: «افراد رده هاى بالاى اجتماع چيزهايى را كه برايشان امتياز و مزيت است، تبليغ مى كنند و به آنها بها مى دهند و زودپذيرها، براى آن كه از اين قافله عقب نمانند، آن را مى پذيرند» و اين جريان ادامه مى يابد تا آن نمودارقوسى هر جا به ماكزيمم رسيد، هنجارها وارزشهاى اجتماعى متناسب با آن پيدا مى شود. (۱)
با چاپ اين دو كتاب نام رفيع پور بيش از گذشته بر سر زبانها افتاد و در ميان دانشجويان جامعه شناسى و به طور كلى جامعه دانشجويى به يكباره نام رفيع پور بيش از گذشته مطرح شد. او بعدها در مصاحبه اى كه با نشريه «پرسمان» انجام داد در برابر اين سؤال كه: «مشخصات هر كدام از اين طيف ها و نيز جايگاه دانشجويان در تقسيم بندى شما كجاست و مبناى شما براى تمييز اين پنج طيف چيست؟» گفت: «به طور كلى رفتار دانشجويان يا هر گروه ديگر در برابر يك پديده هميشه يكسان نيست. در دانشجويان يا افراد به اصطلاح روشنفكر و يا هر گروه ديگرى مثل كشاورزان، زن ها، بازاريان و ... اين طور نيست كه بنده در گروهى نوآور باشم و در گروه ديگر هم نوآور باشم و همين طور بروم جلو. اگر در بعضى چيزها من واپس زده بودم و اصلاً همكارى نكردم، مثل مقوله توسعه، نمى توانم بگويم در پديده هاى ديگر علمى نوآور نيستم. آنچه دانشجويان را به خود جذب مى كند، اين است كه يك پديده اجتماعى تا چه اندازه نياز بشود؛ يعنى يك پديده اجتماعى براى هر گروهى كه به نياز تبديل شد، آن گروه را جذب مى كند.
عده اى كه در بيمارستانها هستند و الان به شفا نياز دارند، اگر يك روحانى به بيمارستان برود و براى اينها صحبت كند و دلدارى بدهد يا به فقرايى كه محتاج  نان شب هستند، رسيدگى كند و شب جمعه هدايايى براى اينها ببرد، در آن لحظه اين گروهها جذب آنها مى شوند؛ چون احساس نياز مى كنند، مانند كارى كه پيامبر (ص) درباره يك يهودى انجام داد.
نكته بعد اين است كه نياز در حد بسيار بالايى قابل دستكارى است تا بفهميم چه چيزى نياز است يا نياز نيست. جوانان هم نيازهايى كه ابراز مى كنند، قابل اعتماد نمى نمايد؛ چون پايدار و مطمئن نيست. در يك شرايط سالم، ارزشها تابع نياز است؛ يعنى نيازها ارزش توليد مى كنند. مثلاً براى كشاورزان در سال خشكى كه آب كم است، آب به نياز تبديل مى شود. آنگاه روشهاى مختلفى ابداع مى شود تا اين نياز برطرف گردد؛ يعنى آب با ارزش مى شود؛ اما در يك جامعه ناسالم ارزشها به نياز تبديل مى شوند. اشتباه بزرگ مدعيان حمايت از جوانان آن است كه مى گويند: جوانان ما اين نياز يا آن نياز را احساس مى كنند، اما تمام اين نيازها جاى سؤال دارند. زيرا نظام ارزش گذارى جامعه دست ارزش گذاران بيرونى است. آنها ارزشها و نيازهاى جامعه را تعيين و براى آينده برنامه ريزى مى كنند. اشتباه بزرگ مسؤولان اين است كه نيازها را از ارزشها اشتقاق كرده اند.
اين چيزى است كه در جامعه ما روى داده است.
جوانان ما پيرو ارزشهاى حاكم هستند؛ هر كس به عنوان نوآور، اين ارزشها را به دست گيرد، براى آنان تفاوتى نمى كند. اساساً خصلت جامعه ما اين است كه گروه زودپذير آن بسيار قوى است. يكى از خصلت هاى جامعه ما اين است كه در منحنى توزيع فراوانى، عده اى نوآور و اكثريت زودپذيرند. هر چيزى امروز به طرف هنجار برود، مردم جامعه ما براى رسيدن به آن فوراً با هم مسابقه مى گذارند. در اين مقوله تفاوت جوان و غيرجوان زياد نيست. مسأله فوتبال را نگاه كنيد، فراگير است. بنابراين، اين جا ديگر بين جوان و غيرجوان تفاوت وجود ندارد. البته جامعه ما خصلت ديگرى نيز دارد و آن اين كه در رأس منحنى جوان قرار گرفته است.
اين كه مى فرماييد: آيا جوانان زودپذيرند يا خير، الان عنوان صحبت ما اينها است كه، نياز در يك جامعه واقعى ارزش توليد مى كند و براى اين ارزش، هنجار درست مى شود؛ يعنى قاعده به وجود مى آيد؛ قاعده اى كه اكثريت دنبال آن مى روند. در يك جامعه ناسالم رابطه معكوس است. خصلت جوانان ما اين است كه احساساتى اند. البته اين خصلت مردم ما است. من هم كه ۶۰ سال دارم، در مقايسه با همتاى مقابلم در خارج از ايران، ميزان احساساتم بيشتر است.»(۲)
247989.jpg
رفيع پور در ميان اساتيد فعلى جامعه شناسى از جايگاه ويژه اى برخوردار است و از او با عنوان پروفسور ياد مى شود. عنوانى كه او با تحقيقات و پژوهش هاى بسيار تأثيرگذارش ثابت كرده لياقت آن را دارد و كمتر كسى در اين حوزه از علوم اجتماعى در ايران به اين عنوان دست يافته است. او متولد سال ۱۳۲۰ و اهل تهران است و سرنوشت تحصيلى جالبى داشته است. چنان كه پس از گذراندن ديپلم طبيعى در سال ۱۳۳۹ به آلمان مى رود و از دانشگاه «هوهن هايم» اشتوتگارت مدرك كارشناسى كشاورزى دريافت مى كند و ۲ سال بعد و در سال ۱۳۴۷ كارشناسى ارشد پيوسته اش را در رشته «اقتصاد اجتماعى روستا» از همان دانشگاه اخذ مى كند و ۴ سال بعد دكتراى علوم اجتماعى اش را از همين دانشگاه دريافت مى كند. سپس به «ويتثنهاوزن» مى رود و مدرك فوق دكترايش را در «روش تدريس» از دانشگاه «كاسل» اين ايالت دريافت مى كند و در سال ۱۳۶۶ درجه venia legendi, habilitation يا پروفسورى اش را در جامعه شناسى توسعه روستايى از دانشگاه «هوهن هايم» دريافت مى كند و تا سال ۱۳۸۳ در اين دانشگاه تدريس مى كرده و هم زمان در دانشگاه شهيد بهشتى نيز با سمت استادى مشغول تدريس مى شود. رفيع پور علاوه بر اين عضو پيوسته فرهنگستان علوم نيز هست. او در سال ۱۳۷۵ نيز به عنوان استاد برتر كشور انتخاب شد. وى هم اكنون رئيس دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى است و از افتخارات دانشجويان اين دانشكده حضور استاد توانمند و عالمى چون او بر مسند رياست اين دانشكده است و دانشجويان علوم اجتماعى دانشگاه شهيد بهشتى از اين بابت به خود مى بالند.
چنانكه پيش از اين آمد يكى از مطرح ترين كتابهايى كه رفيع پور نوشته است كتاب «توسعه و تضاد» اوست كه بسيار مورد توجه دست اندركاران عرصه علوم اجتماعى در ايران قرار گرفت. او در اين كتاب چنانكه از نام آن پيداست، به تحليل يكى از مشكلات پيچيده امروز ايران يعنى شناخت موانع رشد علمى در كشور و نيز ارائه طريق هايى براى برون رفت از آن مى پردازد. رفيع پور مى  نويسد: حل مسائلى اين چنين پيچيده نه تنها از دست افراد مبتدى در علم وسياست ساخته نيست بلكه حتى كار يك شخص بسيار متفكر و با تجربه نيز نيست. بلكه به اعتقاد او اين امر به تعداد زيادى از متفكرين افراد كه بتوانند با يكديگر به طور گروهى و هماهنگ - به دور از تضادها و حسادتها - همكارى كرده و مخلصانه مسائل را بررسى و راه حل هاى مناسب و عملى ارائه دهند، نياز دارد. او در كتاب توسعه و تضاد در فصل آخر نيز چنين تصريح كرده است كه: «بايد ابتدا به فكر فراهم آوردن شرايط (يك سيستم تفكر و تفكر ساز) و ساختن افراد متفكر خداجوى يعنى به فكر سازماندهى علم اين كشور باشيم تا افراد متفكر وطن دوست و متقى بتوانند چاره جوى مسائل باشند.» زيرا پيشرفت يك كشور در همه زمينه ها (اقتصادى، نظامى، بهداشت، كشاورزى، اجتماعى و ...) به پيشرفت علمى آن بستگى دارد و تا زمينه پيشرفت علمى يا زيرساخت هاى علمى وساختن افراد متفكر را فراهم نكنيم، نمى توانيم اميدى به پيشرفت در زمينه هاى ديگر داشته باشيم.
او سپس با اشاره به برگزارى سمينارها و نشست هاى مختلف در همين زمينه - موانع رشد علمى - به مشكلات اين گونه سمينارها در ايران اشاره مى كند و آنها را برمى شمارد و در برخى از بررسى هاى انجام شده بيشتر جنبه آمارى دارند كه نويسندگان بيشتر با زمينه قبلى فنى و كمى به مسأله نگريسته اند. در برخى از اين نوشته ها - ضمن فوايد زياد - به عوامل ظريف فرهنگى - اجتماعى ايران كه مانند هرمن (hormone) عمل مى كنند، كمتر توجه شده است. همچنين تعدادى ترجمه هايى از نوشته هاى دانشمندان در كشورهاى ديگرند كه دانستن آنها مفيد اما كاربرد آن درايران به تعمق بيشتر نياز دارد.
و نيز برخى ديگر ضمن نشان دادن قالب هاى اصلى و موانع ريشه اى، ممكن است براى عده اى از دست اندركاران تا اندازه اى كلى بنمايد و دشوار قابل اجرا در عمل.
در اين اثر سعى رفيع پور بر اين نكات استوار شده تا مسأله را از ابعاد مختلف مورد بررسى قرار دهد، از نظرات دانشمندان ارجمند استفاده و آنها را در يك مدل وسيع تر جاسازى كند و از اين طريق هر چه كه در برخى يا بسيارى از نكات با ديگران هم نظر است اما مهمتر آن است كه وى حتى الامكان كوشيده است اكثر متغيرها و عوامل مؤثر در يك مدل جامع تر در روابط على با يكديگر ساخت يابند و سپس اين مدل در مراحل بعد توسط ديگران تكميل و يا اصلاح شود.
رفيع پور قبل از ورود به بحث يك تذكر روشى را چنين توضيح داده: براى بررسى هر موضوع دانشمندان به اقتضاى ماهيت مسأله به نسبتهاى متفاوت با روش تحليلى analytical يا تجربى آمارى Statistical/empairical به آن مى پردازند.
ماهيت اين مسأله خاص ايجاب مى كند كه بيشتر با روش تحليلى مورد بررسى قرار گيرد، تا ابتدا تمام ابعاد مسأله مشخص شود. بديهى است استدلالهاى تجربى و آمارى نيز - در صورتى كه موجود باشند - همواره ضرورى هستند. اما پرداختن به اين مسأله صرفاً با روشهاى معمول ارائه چند داده آمارى و يا جدول بندى چند اظهارنظر يا متغير و تزئين آنها با آماره ها statistics كمك زيادى به شناختن ابعاد عميق اين مسأله نمى كند.
نكته ديگرى كه در اين زمينه از دو وجه مطرح است، منابع خارجى است. منابع خارجى چه از ابعاد تحليلى و چه آمارى نيز از يك طرف به وضعيت خاص كشورهايى پرداخته اند كه مسائل آنها عموماً در بيشتر ابعاد با مسائل ما تفاوت بنيادى دارند. از طرف ديگر نپرداختن به اين منابع خارجى - براساس معيارهاى بين المللى ارائه يك مقاله علمى - از ارزش تحليل مى كاهد. با وصف اين وظيفه علمى واقعى ايجاب مى كند حق مطلب و مسأله فداى هنجارى normative نشود. در صورتى كه قواعد هنجارى كاركرد معكوس داشته باشند. همانطور كه پيشتر ذكر شد «آناتومى جامعه» مقدمه اى بر جامعه شناسى كاربردى اثر ديگرى از فرامرز رفيع پور است كه در سال ۱۳۸۲ به چاپ سوم رسيد و در قطع وزيرى و در ۵۸۲ صفحه روانه بازار شد. در اين كتاب كوشش رفيع پور برآن بوده است كه مفاهيم و قانونمندى هاى جامعه شناسى را به طور قابل استفاده براى همه افراد و رشته ها ارائه دهد. با اين تفاوت كه در اين نوع نابرابرى جديد، اكثر گروهها با كاهش درآمد روبرو هستند و قشر متوسط در حال تقليل است. اين قالب نابرابرى جديد، تغيير سريع ارزشهاى معنوى به سوى ارزشهاى مادى، سودجويى و فردگرايى را در جامعه گسترش داد و ملاحظات اجتماعى، اعتماد اجتماعى، انسجام اجتماعى و نظم اجتماعى ... و نهايتاً رضايت اجتماعى و وحدت ملى را مورد تهديد جدى قرار داده است...
«كندوكاوها و پنداشته ها»، مقدمه اى بر روشهاى شناخت جامعه و تحقيقات اجتماعى كتاب ديگرى است رفيع پور نوشته است و از ويژگى هاى بارز اين كتاب تجديد چاپ هاى پى در پى آن است. به طورى كه تاكنون بيش از ۱۴ بار تجديد چاپ شده است. اين كتاب نيز در قطع وزيرى و در ۴۴۸ صفحه به چاپ رسيده است كه از پرطرفدارترين كتابهاى رفيع پور در ميان دانشجويان و نخبگان جامعه شناسى محسوب مى شود. آنچه كه رفيع پور در اين كتاب مطرح مى سازد همان «روشهاى قابل اطمينان» دستيابى به شناخت به عنوان عنصر اساسى «دانش» مى باشد كه مى بايست در مورد جامعه شناسى پياده شود.
«جامعه روستايى و نيازهاى آن» عنوان پژوهشى است كه فرامرز رفيع پور در ۳۲ روستاى استان يزد انجام داده است و آن را به صورت كتاب روانه بازار نشر كرده است. مطالعه حاضر كه مى تواند به عنوان سرمشقى براى مطالعات روستايى بعدى تلقى شود، براى يافتن نيازهاى عينى و ذهنى روستاييان استان يزد، يافتن ترتيب ارجحيت اين نيازها، طبقه بندى روستاها به ترتيب عقب افتادگى و نياز آنها طراحى گرديده است و نه تنها كتاب برگزيده سال ۱۳۶۵ شناخته شده، بلكه روشهاى ساخته و پرداخته اين پژوهش مورد استقبال محافل علمى آلمان نيز قرار گرفته است. كتاب مذكور از مهمترين كتابهاى پژوهشى است كه در دوره معاصر در عرصه جامعه شناسى روستايى نوشته شده است و از محبوب ترين كتابهاى رفيع پور در ساليان اخير محسوب مى شود.
«جامعه، احساس، موسيقى» عنوان ديگرى از كتابهاى رفيع پور است.
پى نوشتها:
(۱) و (۲) مصاحبه فرامرز رفيع پور با نشريه پرسمان، پيش شماره،۱۰ خرداد ۱۳۸۱

منبع: روزنامه ايران ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۸۲