كاميار صداقت ثمرحسيني

 

در اين بخش خلاصه وار به بيان نكاتي مهم درباره ي خواندن و نوشتن مي پردازيم. نيك مي دانيم كه « از بر كردن » مطالب بدون « فهم » آن فاقد  استفاده ي قابل توجهي براي افراد است. همچنين در صورتي كه فرد مطالب را بفهمد ، اما قادر به « كاربرد » آن نباشد، ( علم بلاغت را بخواند ولي قادر به تحليل بلاغي آيات و روايات نگردد. ) به نسبت فردي كه قادر به كاربرد آن مي باشد در سطح پايين تري قرار دارد. حداقل پايه ي يك فرد دانشگاهي در فهم مطالب علمي قرار دارد و عالي ترين سطوح آن متعلق به افراد هوشمندي است كه مطالب را مي فهمند، بكار مي بندند و با كسب توانايي نگرش بين رشته اي، به نوآوري مي پردازند. 

نكاتي در جهت مطالعه اي سازنده:

به منظور انجام يك مطالعه ي مفيد، رعايت موارد چندي الزامي است كه مهم ترين آنها عبارتند از:

1.      چنانكه بارها اشاره نموده ايم، هدفمند وارد مطالعه شويد.

به طور كلي هدف از مطالعه ( مانند مشاهده و گفتگو ) يا به جهت ساخت پرسش تحقيق و يا پاسخ دادن به آن مي باشد.

2.      مصادر و منابع علمي تحقيق خود را شناخته و مطالعه ي خود را با توجه به اين شناخت سازماندهي نماييد:

براي شناخت منابع پژوهش، راه هاي مختلفي موجود است. برخي از آنها عبارتند از:

 ــ بنا بر موضوع مورد نظر، از اساتيد مطلع ( با سابقه ي تدريس بالا و يا نويسنده ) پرسش نماييد. پيشنهاد آنها مي تواند راهنماي خوبي در اين زمينه باشد.

- به كتابخانه ( فضاي اصلي تحقيق ) مراجعه نموده و فهرست منابع كتاب هاي مرتبط با موضوع را بررسي كنيد.

- با راهنمايي كتابدار كتابخانه هاي بزرگ از فهرست هاي كتابشناسي در حوزه ي مربوطه استفاده نماييد.

- معمولا دايرة المعارف هاي تخصصي در ذيل واژه هاي مد نظر به معرفي مصادر تحقيق پرداخته اند. اين آثار منبع خوبي در جهت راهنمايي ما به سوي منابع تحقيق مي باشد.

- برخي از مجلات پژوهشي اطلاعات خوبي درباره ي آثار منتشر شده ي علمي به ما مي دهد.

- برخي از پايگاه هاي اطلاع رساني در شبكه ي رايانه اي جهاني نيز اطلاعات خوبي در اين زمينه ارائه مي نمايند.

توجه: پيش از هر كار، منابع مكتوب و اسناد در دسترس خود را در فهرستي يادداشت نماييد. در هنگام تهيه ي اين فهرست از خود بپرسيد كه اين اثر ( كتاب، مقاله و نظاير آن ) چه كمكي در يافتن پاسخ پرسش من مي نمايد؟ هيچگاه تحقيق خود را بدون بررسي كافي بر منابع تحقيق خود آغاز ننماييد. منابع تحقيق تان را بر اساس منابع دست اول و دست دوم تفكيك نماييد. تحقيق شما زماني صلابت و استحكام واقعي مي يابد كه به ميزان مطلوبي مبتني بر منابع درجه ي اول باشد. هيچگاه تحقيق خود را بر پايه ي منابع درجه ي دوم قرار ندهيد. به عنوان مثال در مطالبي كه ابن اثير ( 555 ـ 630 قمري ) در كتاب ( الكامل في التاريخ ) از تاريخ طبري[1] ( 310 قمري ) استفاده نموده است. اثر او به نسبت اثر طبري منبع دست دوم خواهد بود. در اين حالت به جاي مبنا قرار دادن ابن اثير، لازم است تا به خود كتاب طبري مراجعه نماييم. مگر آنكه در زمان نگارش پژوهش به هيچ وجه قادر به دستيابي به اثر طبري نباشيم كه در آن صورت مورد فوق را بايد در زمره ي موارد « محدوديت هاي پژوهش » در بخش كليات طرح تحقيق رساله ي دانشگاهي بيان نماييم.

حال ممكن است كه اين سئوال پيش آمده باشد كه منابع دست اول و دست دوم به چه معناست؟

~       منابع دست اول عبارت است از سرچشمه هاي اصلي اطلاعات و آگاهي هاي ما در قبال يك مساله ي تحقيق. ما از طريق  اين منابع مي توانيم بدون واسطه وارد سرچشمه هاي مساله ي تحقيق شويم و موفقيت كارمان در گرو ميزان استفاده ي از اين مصادر اصلي مي باشد. به عنوان مثال كتاب « اصول كافي » منبع و مصدر دست اولي در علوم حديث است.

 توجه 1: مصادر اصلي پژوهش در ميان مذاهب مختلف متفاوت مي باشد.

توجه 2 : منابع دست اول به زبان اصلي و نه ترجمه ي آن خواهد بود. در صورت در دسترس نبودن اين منابع و يا عدم احاطه ي كافي بر زبان اصلي اثر به « ناچار » از ترجمه استفاده مي نماييم. [2]

~       « منابع دست دوم » : عبارت از منابع مشتق شده از منابع اصلي مي باشند. به عنوان مثال چهل حديث مرحوم حضرت امام خميني ( 1279 ـ 1368 شمسي ) به نسبت كتاب اصول كافي ( اثر مرحوم كليني :   ـ 328 قمري ) يك منبع دست دوم است. اين منابع اطلاعات مفيد و مبسوطي در زمينه ي تحقيق به ما مي دهند. استفاده از اين منابع، در كنار منابع دست اول، مفيد و لازم است.

توجه: گاه به اعتبار موضوع تحقيق، اثري كه در يك زمينه منبعي فرعي به شمار مي رود، ممكن است در زمينه اي ديگر مصدر اصلي تلقي گردد. به عنوان مثال،  كتاب چهل حديث حضرت امام خميني ( ره ) به اعتبار علوم حديث ( روايت معصوم عليه السلام ) مرجع فرعي، اما به اعتبار انديشه هاي مرحوم حضرت امام خميني ره و يا شيوه ي استدلال ايشان در زمينه ي حديث، اين كتاب و هر يك از تاليفات ايشان مصدر اصلي تحقيق خواهد بود.

3.       تحقيق خود را به كتاب هاي غير علمي كه اصولا در طبقه بندي منابع مطالعاتي قرار نمي گيرند، وابسته نسازيد.

حداقل معيارهاي علمي بودن يك اثر عبارتند از:

~       ميزان دقت نويسنده

~       رعايت شيوه ي استدلال علمي 

~       آشنايي مناسب نويسنده با گذشته ي علم مورد بحث

~       مبتني بودن بر مدارك و منابع دست اول

بديهي است كه آثار نويسندگاني كه بدون تخصص و آگاهي كافي وارد تفسير قرآن و سنت شده اند، ( چنانكه گويي حرفه ي برخي افراد ناآگاه و يا سودجو شده است. ) همانند خانه اي از پاي بست ويران، واجد سنديت و قابل اتكا نمي باشد. اما توجه به اشتباهات ايشان مي تواند مايه ي عبرت گردد. چنانكه انشاء الله در مجلد دوم اين اثر به برخي از آنها خواهيم پرداخت.

4.     منابع تحقيق خود را مرتب نماييد:

ابتدا منابع دست اول تحقيق را از منابع دست دوم جدا نماييد.

بررسي كنيد كه چند منبع درجه ي اول در اختيار داريد. ممكن است به اين نتيجه برسيد كه به دليل دارا نبودن منابع مورد نياز، لازم است كه موضوع تحقيق خود را تغيير دهيد.

حتي الامكان در فهرستي، منابع درجه ي اول خود را به ترتيب زماني بنويسيد. از اين طريق متوجه سير تطور تاريخ علمي كه در آن تحقيق مي نماييد، مي شويد.

گاه مذاهب و گرايش هاي مختلف هر يك داراي مصادر خاص تحقيق خود هستند. به عنوان مثال شخصي درصدد انجام پژوهشي در زمينه ي فقه حنبلي مي باشد. در اين حالت او نيازمند تهيه ي  فهرستي  از منابع فقهي ايشان است تا بتواند به طور مستقيم به مطالعه ي آن بپردازد.

 اين فهرست مي تواند به صورت زير تهيه گردد.

1 ـ « المغني »  اثرابن قدامة ( 620 هـ )

2 ـ « الشرح الكبير علي متن المقنع » اثر شمس الدين عبدالرحمن بن قدامة المقدسي ( 682 هـ )

3 ـ « الفتاوي الكبري » اثر شيخ الاسلام ابن تيمية ( 727 هـ )

4 ـ « الفروع » اثر محمد بن مفلح المقدسي ( 762 هـ )

5 ـ كشف القناع علي متن الاقناع » اثر شيخ منصور البهوتي ( 1051 هـ ) [3]

هيچگاه به اتكاي چند مقاله ي دست دوم به تحقيق درباره ي فقه حنبلي ( و يا ديگر موضوعات پژوهشي ) نپردازيد.

كم بودن اطلاعات علمي صحيح بهتر از نادرست بودن و يا نامطمئن بودن آن است. شيوه ي دانشمندان نامي اسلام مانند شيخ الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن بن علي الطوسي معروف به شيخ طوسي ( 385 ـ 460 هـ ) كه از بزرگترين محققان فقه تطبيقي در جهان اسلام مي باشد به ما مي آموزد كه بايد علم را از مصادر اصلي آن دريافت كرد. در باب اهميت اين موضوع، مرحوم علامه محمد تقي جعفري ( ره ) مي گويد:

« ما مي توانيم عقايد هر دو طرف { شيعه و اهل سنت } را از كتاب هاي خودشان استخراج كرده و با هم مقايسه نماييم  و ببينيم كه بين ايشان چه نقاط مشترك و چه تمايزاتي وجود دارد. البته توصيه ي من در اين خصوص آن است كه در شناخت اين دو مكتب بزرگ بايد تنها به محققين و مورخين خارج از اسلام { شرق شناسان } تكيه نكنند، يعني مثلا اگر يك فرد شيعه بخواهد درباره ي اهل سنت، حقايقي به دست بياورد، بايد به كتابهاي متكلمين و حكماي خود ايشان رجوع كند. هنگامي كه منابع دست اول در دسترس ما هست، چه نيازي به كارها و ترجمه هاي دست دوم داريم كه چه بسا بدون آشنايي به زبان و مسايل و احكام، نگاشته شده و اين در حالي است كه در اين كار، غرض ورزي نبوده باشد. اگر افراد اهل سنت نيز بخواهند درباره ي عالم تشيع قضاوت كنند، باز به همين ترتيب بايد از كتابهاي دست اول تشيع كه در اختيارشان است، استفاده كنند. ما متاسفانه در دورانهاي اخير، بعضي اشخاص را ديده ايم كه به منابع دست دوم مستشرقين قناعت كرده و به ارزيابي و داوري در مذهب تشيع پرداخته اند، و ما اين مساله را نمي پذيريم، همان طور كه علماي اهل سنت { نيز } نبايد بپذيرند. »[4]

نكته:( از اشتباهات رايج در ميان برخي از دانشجويان )

اگر مرحوم علامه طباطبايي ( ره ) از منبعي مثلا « الدر المنثور » استفاده نموده  و مشخصات منبع فوق توسط محققان دفتر انتشارات اسلامي در زير نويس ترجمه ي اين كتاب آورده شده است كسي « حق ندارد » با رونويسي از ترجمه ي تفسير الميزان و بدون ذكر نام اين منبع، وانمود نمايد كه مستقيما از كتاب « الدر المنثور» استفاده نموده است.

از ديگر مشكلات پژوهشي موجود در علوم انساني كشورمان، بي اقبالي بسياري از دانشجويان به منابع دست اول است. در بررسي يك پايان نامه ي دانشگاهي در رشته ي علوم قرآني مشخص گرديد كه اگر چه فهرست منابع ياد شده در پيشينه ي تحقيق وي بسيار عالي بوده است، اما در متن تحقيق حتي به يك مورد استناد به اين منابع ديده نشد. ( دانشجو به سبب راحتي در كار از منابع دست دوم و حتي غير علمي استفاده كرده بود. ) در نمونه اي ديگر، دانشجويي به جهت بررسي آثار استاد شهيد مرتضي مطهري، گاه به مقالاتي نامعتبر از برخي نشريات استناد نموده بود. حال آنكه آثار آن فقيد سعيد به راحتي در دسترس وي بوده است.

 

بينديشيم

كسي كه مي خواهد بزرگ باشد، بايد اسباب بزرگي را فراهم آورد. درست است كه مراجعه و تحقيق در منابع اصلي سخت و دشوار مي باشد، اما مگر مي توان بدون تحمل سختي به دست آورد. پس به عنوان مثال دانشجويي كه درصدد بررسي تاريخ اسلام در سده هاي پيشين مي باشد، هيچگاه خود را بي نياز از رجوع به مصادر اصلي نبيند:

همت بلند دار كه مردان روزگار             از همت بلند به جايي رسيده اند.

او علاوه بر آنكه نيازمند اطلاع از روايت ديگران از مصادر اصلي مي باشد، خود نيز لازم است كه به اندازه ي كافي ( نه با افراط و تفريط و يا به جهت فخر فروشي و ... ) حداقل به چند منبع از منابع اصلي رجوع نمايد. منابعي مانند:

تاريخ خليفة بن خياط ـ مورخ محدث ابن خياط العصفري ( 240 هـ ) / تاريخ الامم و الملوك ـ طبري محدث و مفسر معروف ( 310 هـ ) كتاب البدء و التاريخ ـ مطهر بن طاهر المقدسي ( 355 هـ )   المقتبس في اخبار الاندلس ـ حيان بن خلف القرطبي ( 469 هـ )  / المنتظم في تاريخ الامم ـ  ابن جوزي  /  المعجب في تلخيص اخبار المغرب ـ عبدالواحد المراكشي ( 621 هـ )  / الكامل في التاريخ ـ عزالدين بن الاثير        ( 630 هـ )  /   تاريخ الاسلام و طبقات المشاهير و الاعلام ـ الذهبي ( 748 هـ )  / البداية و النهاية ـ ابن كثير ( 774 هـ ) /  كتاب العبر و ديوان المبتدا و الخبر ـ  ابن خلدون ( 808 هـ ) / مروج الذهب و معادن الجواهر ـ ابي الحسن علي المسعودي ( 346 هـ ) /  تجارب الامم و تعاقب الهمم ـ ا ابن مسكويه ( 421 هـ ) / تاريخ الامم و الملوك ـ ناصر الدين بن الفرات المصري ( 807 هـ )  / النجوم الزاهرة في ملوك مصر و القاهرة ـ جمال الدين ابي المحاسن يوسف ابن تغري بردي ( 784 هـ )  /  الروضتين في اخبار الدولتين النورية و الصلاحية ـ ابي شامة المقدسي ( 665 هـ )  /  حسن المحاضرة في اخبار مصر و القاهرة ـ سيوطي ( 911 هـ ) /  البيان المغرب في اخبار المغرب ـ ابي عبد الله محمد المراكشي ( 667 هـ )  /  نفح الطيب من غصن الاندلس الرطيب ـ احمد بن محمد بن محمد المقري التلمساني ( 1041 هـ ) /  الاستقصا في اخبار المغرب الاقصي ـ احمد بن خالد الناصري

 

5.     اساس نقل قول خود را به شكل نقل قول غير مستقيم قرار دهيد.

زماني از نقل قول مستقيم استفاده نماييد كه دليلي براي بيان آن موجود باشد  وقت خود را با از بر كردن الفاظ و سرهم بندي نوشته هاي ديگران تلف ننماييد. بلكه به جاي حفظ الفاظ، خود را درگير با مفاهيم مورد نظر نماييد و به جاي سرهم كردن هاي مكرر، قدرت تحليل خود را بالا ببريد. به جهت درك بهتر مسأله، ابتدا يك تلگرام از مرحوم حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني ( ره ) در اعتراض به تبديل تقويم تاريخ هجري به شاهنشاهي، عينا بيان گرديده[5] و سپس به تحليل آن مي پردازيم:

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

مجلس شوراي ملي

جناب آقاي مهندس رياضي رئيس مجلس شوراي ملي

قطعنامه مجلسين متضمن الغاء تاريخ رسمي و مقدس شمسي هجري اسلامي موجب تعجب و نگراني شديد مسلمانان و هر فرد علاقمند به ثبات و بقاء مملكت گرديد. اقدام ناگهاني مجلسين در تصويب اين قطعنامه، توهين به اسلام و صاحب شريعت مقدسه و خلاف انتظار جامعه مسلمان ايران است و تغيير مبدأ تاريخ به تاريخي كه در قطعنامه پيشنهاد شده براي ملتي كه اكثريت قريب به اتفاق آن مسلمان و معتقد به اسلام و تعظيم شعائر اسلامي است و به اينكه مبدأ تاريخش سال هجرت پيامبر عظيم الشأن اسلام مي باشد، افتخار دارد، مفهوم صحيحي ندارد و قابل تحمل نيست. اكنون انتظار عموم مسلمانان اين است كه مجلسين تدارك اين توهين بزرگ را نموده و با الغاء اين قطعنامه علاقه و احترام خود را به دين مبين اسلام و تاريخ و شعائر اسلامي كه حافظ ثبات مملكت است اعلام نمايند. خداوند متعال همه را به آنچه خير و صلاح جامعه است، هدايت فرمايد.

تاريخ 14 ربيع الأول 1396 قمري مطابق با 25/ 12/ 1354 شمسي هجري

محمد رضا الموسوي الگلپايگاني

 

نويسنده متن فوق را جهت يادداشت برداري به دانشجويان درس روش تحقيق داد. ( سال 1384 ) غالب يادداشت برداري ها، شتابزده و بدون تأمل، ( يا عينا نقل قول آن ) بود. ضمن آنكه گاه مطالبي را نيز خود ( با توجه به دانسته هاي پيشين خود ) بدان افزوده بودند. در حالي كه اين متن، مانند هر متن ديگري نيازمند تحليل و بررسي است. تا متني را به دقت تحليل ننموده ايد، از آن يادداشت برداري ننماييد.

حال به اين تحليل اين متن مي پردازيم:

˜  متن تلگرام نشان دهنده ي غير مترقبه بودن اقدام ضد اسلامي حكومت پهلوي مي باشد. عباراتي چون « تعجب ... خلاف انتظار ... » بيانگر آن است كه ايشان در آن زمان انتظار چنين گستاخي اي را از سوي رژيم پهلوي نسبت به مقدسات اسلامي نداشتند.

˜ متن تلگرام بيانگر تهديد مرجع بزرگ شيعه به شكلي كاملا مشخص مي باشد. از جمله شواهد دال بر اين مدعا عبارت زير مي باشند: « نگراني شديد ...  فرد علاقمند به ثبات و بقاء مملكت ... قابل تحمل نيست ... تاريخ و شعائر اسلامي كه حافظ ثبات مملكت است. ... »

˜ ميزان انتقاد مرحوم حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني ( ره )  از رژيم پهلوي به غايت شديد و برداشت ايشان از آن رژيم بسيار منفي بوده است. معيار اصلي انتقاد و نظر ايشان، بر اساس احترام به اسلام مي باشد. عباراتي كه دلالت بر اين معنا مي نمايد، عبارتند از: « اقدام .... مجلسين ... توهين به اسلام و صاحب شريعت مقدسه ... است، .» و يا « ... با الغاء اين قطعنامه علاقه و احترام خود را به دين مبين اسلام و تاريخ و شعائر اسلامي .... اعلام فرمايند. ... »

در متن پژوهش خود، نيازي به نقل مستقيم اين اطلاعيه نمي باشد. اصل بر تحليل نوشتار در ضمن توجه به ظرفيت هاي مطالعات مقايسه اي { در مثال ما: اطلاعيه هاي ديگر مراجع بزرگوار تقليد در خصوص محكوميت اقدام رژيم پهلوي } مي باشد. در عين حال بنا بر ضرورت، مي توان عباراتي از نامه را با تاكيد بر نقل قول مستقيم ( تاكيد به توسط گيومه همراه با استناد در زير نويس متن ) بيان نمود. 

 

مثال: ( به جهت نقل اصل سند، نيازي به انجام استناد در اين مثال نبود. )

در جريان تبديل تاريخ هجري به شاهنشاهي، از برخي از تلگرام هاي مراجع تقليد مشخص مي گردد كه ايشان برغم آنكه به صورت ناگهاني خود را در برابر عملي انجام يافته مي ديدند، نه تنها در فضاي خفقان آن دوران سكوت ننموده، كه شجاعانه به انتقاد و حتي تهديد رژيم پهلوي برخاستند. چنانكه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني ( ره ) در تلگرامي خطاب به مهندس رياضي، رئيس وقت مجلس شوراي ملي آشكارا بيان نمود كه چنين تصميمي از سوي آن رژيم « قابل تحمل نيست، » و به صورت تلويحي اشاره داشت كه عدم لغو قطعنامه ي دولت كه « توهين به اسلام و صاحب شريعت مقدسه » مي باشد، به از بين رفتن « ثبات و بقاء مملكت » منجر خواهد شد.

 

6.     در جمع آوري داده ها به دنبال تهيه ي منابعي جهت مقايسه باشيد.

هيچگاه به تحقيق سمت و سوي يك طرفه ندهيد. بنابراين متون مربوط به يك زمينه را در وضعيت هاي مقايسه اي قرار داده و از آن طريق ارجاعات خود را غني سازيد.

با انجام مقايسه مي توان مساله را از زواياي مختلفي مطرح نمود. مثلا :

˜    ديدگاه هاي معارض يكديگر را بيان نمود.

˜    ديدگاه هاي تاييد كننده ي همديگر را شناسايي نمود.

˜    ديدگاه هاي مكمل هم را شناخت.

˜       موارد بيان يك مساله در آثار مختلف را شمارش نمود.

هيچگاه از ارزش بالاي مقايسه در پژوهش غافل نشويد. حال با مطالعه ي متن بعدي، به اين پرسش ها پاسخ دهيد:

1.   چند مقايسه در متن ديده مي شود؟

2.   چه ديدگاه هايي در مقابل يكديگر مطرح گرديده اند؟

3.   آيا نويسنده صرفا چند نقل قول را انجام داده است،؟ و يا آنكه بر روي هر نقل قول خود تامل نموده و داراي نظر و موضع بوده است؟ به عبارت ديگر، نويسنده در جريان مطالعه و پژوهش فردي منفعل است و يا فعال؟ دليل پاسخ خود را بيان نماييد.

 

« ... برخي با توجه به قطعيت روايي بودن كتاب « تاريخ افتتاح اندلس » و عدم نگارش آن توسط ابن قوطيه، او را از زمره ي اولين مورخان اندلسي كه درباره ي تاريخ آن سرزمين نگاشته اند، خارج مي نمايند.[6]

اين نظري نادرست است. روايي بودن محصول انديشه ي ابن قوطيه،  منجر به نفي اهميت محتواي آن نمي گردد. چنانكه « ابن فرضي » بيان مي كند، ابن قوطيه درصدد جستجو و حفظ آن { انديشه ها و روايات } بوده است. [7] پس مي توان اين كتاب را از اولين كوشش هاي راهگشا در تدوين تاريخ اندلس به شمار آورد. خاصه كه در بيان ويژگي هاي طبيعت و ساختار جامعه ي اندلسي ممتاز و در تلاش اين نويسنده ي اندلسي در جهت ترسيم صحيح وقايع جاري بر اين سرزمين از زمان فتح آن تا پايان قرن سوم هجري / نهم ميلادي برجسته است. 

در تداوم عدم اعتراف به شناسايي فعاليت هاي دانشمندان اندلسي در نگارش تاريخ و ادب خود در پيش از قرن چهارم هجري / دهم ميلادي دكتر « مصطفي الشكعة » معتقد است[8] كه كتاب « تاريخ علماء الاندلس » تاليف ابو الوليد عبدالله بن محمد بن يوسف الازدي معروف به ابن الفرضي متوفاي ( 403 هـ / 1012 م ) به يقين اولين كتاب اندلسي در اين زمينه مي باشد. اما  اين ديدگاهي جزم انديشانه و غير قطعي است. چرا كه پيش تر شاهد كوشش هاي راهگشايي هستيم كه به ويژه در تاليفات عبدالملك بن حبيب و معارك بن مروان و عبدالله بن الحكيم و ابن قوطيه ديده مي شود كه به رغم همه ي آنچه كه برخي از اين تاليفات را در معرض ايراد قرار داده و يا توجه به روايات اسطوره اي و يا تاكيد بر جنبه هايي از اين تاريخ پهناور و مملو از وقايع و روايات بدون توجه به جنبه هاي ديگر آن، به شكلي از اشكال به تاريخ اندلس پرداخته اند. ... »

 

7.     يادداشت نويسي[9] خود را به صورت نظام مند انجام دهيد.

در اين زمينه به نكات زير توجه نماييد:

~       دفتر يادداشت مطالعاتي داشته باشيد. در حين تحقيق به حافظه ي خود متكي نباشيد.

~       يادداشت نويسي اگر چه كاري وقت گير به نظر مي آيد، اما نوعي سرمايه گذاري علمي ارزشمندي براي دراز مدت است.

~       برگه هاي يادداشت مختلفي ( و در ابعاد گوناگون ) در بازار موجود است. بنا بر نوع كار و سليقه ي خود برگه اي را خود طراحي و يا تهيه نماييد تا با استفاده از برگه هايي با يك اندازه، امكان سازماندهي آنرا فراهم سازيد.

~       نظام رده بندي و نگهداري اسناد و سندهاي پژوهش ايجاد نماييد. به عنوان مثال هر يادداشت را در داخل پوشه ي مربوطه ( عنوان دار ) و هر پوشه را در داخل پروندان  ( زونكن ) ويژه ي خود قرار دهيد  و در اين راه خلاقيت ها و ابتكارات خود را دست كم نگيريد.

8.     هويت مفهومي نقل قول را مشخص نماييد.

مشخص كنيد كه ارزش كاربردي متن مورد نظر، در توصيف مسأله ي تحقيق است و يا تحليل و تبيين آن؟ به ويژه به استخراج روابط علي ـ معلولي بپردازيد.

 

قواعد استناد :

در طي مراحل تحقيق بايد :

˜                        با استفاده از منابع معتبر،

˜                     و در موقعيت مفهومي مناسب ( به جا و به موقع )

˜                        به شكلي نظام مند استناد نماييم.

قاعده ي كلي استناد به قرار زير است.

1.    همواره نقل قول مستقيم خود را مستند به منبع مورد استفاده نماييد. ضمن آنكه بايد ابتدا و انتهاي آن با نشانه ي « گيومه » مشخص گردد.

2.    در مواردي كه جزو دانش عمومي محسوب مي گردد، نيازي به مستند سازي در نقل قول « غير مستقيم » نيست. تقسيم بندي كلمه به « اسم و فعل و حرف » جزو معارف عمومي است. مگر آنكه منظور ديگري از بيان آن مورد نظر باشد. همچنين است بيان شواهد شعري، در صورتي كه ضبط دقيق يا ذكر نام سراينده ي آن ذي نقش نباشد.

3.    از نقل قول هاي بي خاصيت و حجم افزا بپرهيزيد.

4.    نقل قول غير مستقيم همواره مشكل تر از نقل قول مستقيم مي باشد. اين امر به دلايل متعددي از جمله نياز به فشرده سازي مفاهيم در قالب هاي كلامي مناسب و نيز رعايت تناسب و هماهنگي آن با كليت ساختار نوشتارمان باز مي گردد. بهتر است همواره كوشش نماييم تا ابتدا مساله را به درستي مطالعه نموده و سپس به كمك ذهن خود و نه رونويسي صرف، آنرا در قالب نقل قول تحليل شده در متن پژوهشي خود بياوريم..

5.     نحوه ي نگارش پانوشت: گاه نويسنده لازم مي داند كه مطالبي را به اطلاع خواننده ي اثرش برساند كه بيان آن در داخل متن، منجر به از ميان رفتن نظم ساختاري نوشتار و گسيختگي در مطالب آنان مي گردد. لذا توضيحات فوق به صورت مجزا يا در پاي صفحه با عنوان پاورقي يا پانوشت و يا در پايان فصول و يا كتاب تحت عنوان  تعليقات يا يادداشت ها آورده مي شوند.  پانوشت بر سه قسم است:

~      پانوشت ارجاعي: استناد مطلب براي رعايت امانت و يا ارجاع خواننده به منابع ديگر.

~      پانوشت توضيحي: بيان توضيحات اضافي درباره ي موضوع سخن ( مانند معناي يك واژه، معرفي اجمالي اعلام غير مشهور كه در متن از آنها نام برده شده باشد، معادل خارجي يك اصطلاح و ... )

~      پانوشت مختلط: كه مشتمل بر ارجاع و توضيح است.

نكته :

 الف ـ لازم است تا پانوشت مترجم و يا ويراستار اثر از پانوشت نويسنده تفكيك گردد. اين امر از طريق قرارداد نشانه اي مثلا ( م ) براي مترجم صورت مي پذيرد.

ب ـ مطالب پانوشت بايد به صورت مجمل و فشرده ارائه گردند.

 

6.    مستند نمودن پژوهش بيانگر شخصيت پژوهشگر مي باشد. كه ضمن بيان ديدگاه خود، در تعامل و واكنش با انديشه هاي ديگران قرار مي گيرد. هيچگاه متن پژوهش خود را  تنها به مجموعه اي از نقل قول هاي بي هدف مبدل ننماييد.

7.    از لحاظ شكلي استناد به شيوه هاي مختلفي صورت مي پذيرد. هر شيوه اي كه بتواند به صورت منطقي، مناسب و با وحدت رويه اطلاعات لازم را به خواننده منتقل نمايد، قابل قبول مي باشد. ( با توجه به تنوع روش هاي علمي استناد، نيازي به حصر آن در يك روش مشخص نمي باشد. )

منابع خوبي در اين زمينه عبارتند از:

1. احمد سميعي ( گيلاني ): 1383، نگارش و ويرايش، تهران ( چاپ ششم ) سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها.

2. غلامحسين غلامحسين زاده: 1383، راهنماي ويرايش ، تهران ( چاپ سوم )، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها.

3. آذرمه سنجري، فروغ كاظمي:1379، راهنماي ويرايش: شيوه نامه انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، تهران ، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.

4. محمد جعفر ياحقي، محمد مهدي ناصح: 1368. راهنماي نگارش و ويرايش. مشهد ( چاپ هفتم ) مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي.

 



[1] تاريخ الامم و الملوك

[2] رجوع شود به السيد رزق الطويل: 2003 ، مقدمة في اصول البحث العلمي و تحقيق التراث، قاهرة ( الطبعة الثانية ) المكتبة الازهرية للتراث، ص 23

[3] همان منبع، صص 123 – 124 .

[4] محمد تقي جعفري: 1377، تكاپوي انديشه ها، ج 1، ص 51.

[5]  مركز اسناد انقلاب اسلامي: 1369. اسناد انقلاب اسلامي ، تهران ( چاپ اول ) مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، ج 1، ص 307.

[6]  الشكعة ، همام منبع، ص 616 ـ 617.

[7]  تاريخ علماء الاندلس، القسم الثاني، ص 76.

[8]  مناهج التاليف عند العلماء العرب، قسم الادب، ص 619.

[9]  در ديگر استعمالات: برگيزه نويسي، فيش نويسي.