اگر شما ميدانستيد، آنچه را كه من ميدانم .......
مرحوم علامه حسینی طهرانی
در «نهج البلاغه» گويد: أرْسَلَهُ دَاعِياً إلَي الحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَي الخَلْقِ، فَبَلَّغَ رِسَالاَتِ رَبِّهِ غَيْرَ وَ إن وَ لاَ مُقَصِرٍ، وَ جَاهَدَ فِي اللهِ أعْدَاءَهُ غَيْرَ وَاهِنٍ وَ لاَ مُعَذِرٍ، إمَامُ مَنِ اتَّقَي، وَ بَصَرُ مَنِ اهْتَدَي «خداوند، پيامبرش را فرستاد در حالي كه دعوت كنندة به سوي حقّ بود و شاهد و گواه بر خلق. پس او بدون آنكه كندي كند و تثاقل ورزد و يا كوتاهي كند و تقصير نمايد، رسالات و پيامهاي پروردگارش را به مردم رسانيد، و بدون آنكه سستي ورزد و يا عذر غير قابل قبول بياورد، با دشمنان خدا در راه خدا جهاد نمود. اوست امام و پيشواي كسي كه تقوا پيشه سازد و چشم است براي كسي كه راه را بيابد».
و از جملة اين خطبه است: لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أعْلَمُ مِمَّا طُوِيَ عَنكُمْ غَيْبُهُ إذاً لَخَرَجْتُمُ إلَي الصُّعَداتِ تَبْكُونَ عَلَي أعْمَالِكُمْ، وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَي أنفُسِكُمْ، وَ لَتَركْتُمْ أمْوَالَكُمْ لاَ حَارِسَ لَهَا وَ لاَ خَالِفَ عَلَيْهَا، وَ لَهَمَّتْ كُلَّ امْرِيٍ نَفْسُهُ لاَ يَلْتَفِتْ إلَي غَيْرِهَا، وَلَكِنَّكُمْ نَسِيتُمْ مَا ذُكِّرْتُمْ، وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنكُمْ رَأيُكُمْ، وَ تَشَتَّتَ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ ـ الي آخر خطبه.
«اگر شما ميدانستيد، آنچه را كه من ميدانم از آنچه اطّلاع به غيبش براي شما پيچيده و نهفته شده است، در آن هنگام از خانههايتان بيرون ميشديد و به راهها و جادّهها ميرفتيد و بر اعمال خود ميگريستيد و مانند زنان بچّه مرده و عزيز خود را از دست داده كه بر سر و صورت خود ميزنند شما نيز بر جانهاي خود و نفسهاي خود ميزديد و نوحه سر ميداديد و هر آينه اموال خود را رها ميكرديد به طوري كه نگهباني نداشت و كسي كه به جاي شما بر آن گماشته شود و از آنها پاسداري كند نبود، و جان و نفس هر كسي او را به حزن و اندوه مشغول ميساخت و به درون توجّه ميداد، به طوري كه التفات به غير خودش نكند، وليكن شما كساني هستيد كه آنچه را كه به شما تذكّر دادهاند فراموش كردهايد و از آنچه از آن بر حذر داشتهاند در امن و امان بسر برديد و بنابراين رأي شما از دست شما بيرون رفت و گم شد و امر شما بر شما متشتّت و دگرگون گشت».