بررسي تازه ترين كتاب دكتر مجتهدي در شهركتاب

... دکتر مجتهدی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، با تشکر از موسسه امیرکبیر بر گزاری چنین جلساتی را حتی از انتشار دادن نظرات در روزنامه ها و کتاب ها مهم تر قلمداد کرد چرا که در چنین نشست هایی فرد به طور ملموس نظرش را مطرح کرده و از افکار دیگران بهره می گیرد.
وی در ارتباط با کتابش گفت:« این کتاب ظاهرا مجموعه ای از تحقیقات متعدد است که شاید رابطه خیلی منطقی نتوان بین آنها پیدا کرد و همان طور که آقای هاشمی اشاره کرد معلوم نیست که این بحث نامتناهی چه سنخیتی با بحث تجدد دارد ولی باید عرض کنم رکن اصلی تجدد فهمیدن نامتناهی است. وقتی فیزیک غرب فهمید که عالم کائنات مسقف نیست و سقف فرو ریخت مفهوم نامتناهی پدید آمد، این دلیل تجدد است. فیزیک بطلمیوسی تبدیل به فیزیک نیوتنی که مختصاتش نامتناهی است، شد.
ولتر در نامه های خود نیوتن را تحلیل می کند و او را عین علم متجدد می داند. در فرانسه دوست ولتر نیوتن را ترجمه کرد در واقع اینها مترجمان نیوتن و بیان کننده دیدگاه نامتناهی در اروپا هستند. و به طور مستقیم یا غیر مستقیم با بقیه مطالب سنخیت دارند.»
روش من گمانه زني بود
وي در ادامه روش خود در این کتاب را با کار مکتشفان که از طریق گمانه زنی، فقط نقاط مهم زمین را می کنند، قیاس کرد و گفت:« روش من روش گمانه زنی بوده و کل چیزهایی را که در قرن هجدهم رخ داده بیان نکردم.
من به دنبال ترسیم یک نمونه ای از تجدد غربی با چند مشخصه قابل قبول در قرن 18 بودم. در عین حال وسوسه و دغدغه آموزشی هم داشتم، چرا که در کلاس هایم دیدم که گاهی راجع به کانت،هگل ودکارت یک علاقمندی پیدا می شد وکم کم به این صورت در می آمد که متفکران دیگر اصلا موثر نیستند بنابراين در این کتاب خواستم از کسانی که در کلاس ها مجال بحث درباره شان نمی شد صحبت کنم.
به نظر من این بسط دادن اطلاعات دانشجویان از وظایف اصلی ما معلمان است و من همواره عنوان می کنم که بلد بودن فایده ای ندارد و یاد گرفتن مهم است. این را که می گویم نمی خواهم تجدد زده بشوم چرا که مخالف این نوع تجدد سطحی هستم و این کتاب هم در همین راستا نوشته شده است. تجدد در واقع همان عشق به تجسس،عشق به پژوهش است و اصلا فلسفه یعنی دعوت به پژوهش.
به عنوان مثال، محاورات سقراطی نتایج ملموسی نمی دهد و فقط فرد با سقراط در محاورات همراه می شود تا تجسس کند و بیشتر خود حرکت فکر اکتفا نکردن به مسائل سطحی و به اعتیادات ذهنی مورد نظر است.»
وي در ادامه با اشاره به اينكه تجدد نمایندگان زیادی دارد، گفت:« اخيرا آنجلا مركل، صدر اعظم آلمان، در سخنرانیاي صریحا گفت« ما اروپاییان دنباله رو ولتر هستیم». حال، ولتر چه چیز دارد که او را الگو قرار می دهند؟ می توان گفت ولتر دعوت به تسامح، گذشت ، رفع نواقص زندگی با تکیه بر علوم جدید، مبارزه با بیماری ها و آبادی جهان می کند. عبارتی که دائما در کتاب "کاندید" تکرار می شود این است «برو، برو باغت را آباد کن» یعنی جهانت را آباد کن.
این سبک تفکر، یعنی کاری بکنیم که امور بهبود پیدا کند. ولتر جزو چنین افرادی است. البته این سنت را ما خودمان هم داریم، عمرانی که مد نظر ابن خلدون است به همین معنا است.
وی در پاسخ به دکتر کلباسی راجع به مغفول بودن روشنگری در آلمان در این کتاب عنوان کرد :« متاسفانه باید عرض کنم که در سه ربع اول قرن 18 آلمان از لحاظ فکری- ادبی چشم به فرانسه دوخت و فریدریک دوم صدر اعظم آلمان، ولتر را برای ارائه نقشه تجدد فرهنگ آلمان به منزلش دعوت کرد. همان طور که در روسیه کاترین دوم مانند فریدریک افکار دیدرو را به منظور ایجاد تجدد ترویج کرد.
روی همین اصل اگر ما ولتر را علی رغم وجود نمایندگان دیگر مظهر اصلی این نوع روشنگری قرن 18 بدانیم نمی توانیم جنبه های منفی اش را نادیده بگیریم.
من شخصا آثار ادبی ولتر را خیلی خواندنی می دانم که در آن ها طنزي باور نکردنی و نیشخندي عجیب نهفته است. بنده ولتر را به هیچ وجه فیلسوف بزرگي نمی دانم بلکه او یک طنز نویس و یک منتقد اجتماعی است و بیشتر از این نمی توان ولتر را با کانت مقایسه کرد. کانت زیربنایی فکر می کند و علمای غربی با خواندن کانت است که توانستند نسبیت را بنیاد گذاری کنند.»
وی در انتها راجع به جنبه بومی بودن تجدد عنوان کرد:« تجدد وارداتی نیست. ما در کشور سنتیاي مثل ایران که تجربه تاریخی اش خیلی بیشتر از غرب است، اگر چیزهایی را که آنها به دست آوردند وارد کنیم، به تصور این که خودمان هویت وشخصیتی نداریم نتیجه ای نخواهیم گرفت.
اما اگر آگاهانه و با شناختی که از تاریخ و امکانات خودمان داریم و این شناسایی را در مورد آن ها نیز پیدا کنیم آن وقت اصولی تر و احتمالا با موفقیت بیشتری حتی علوم جدید را اخذ خواهیم کرد. وگرنه علم و تفکر هم مانند صنایع مصرفی خواهد شد. بنده شخصا با آنچه در جوانانمان خصوصا در دو دهه اخیر می بینم تصور می کنم که واقعا باید امید داشت که در ایران فرهنگ ما شکوفایی واقعی را به دست بیاورد و امیدوارم که همین طور باشد.» منبـــــع