حق گويي زبان انسان متأله
حضرت آيت الله جوادي آملي
زبان كسي گوياي حق است كه يا با عقل برهانياش حق را دريابد يا با قلب شهودي خويش آن را ببيند؛ چون زبان، ترجمان عقل حصولي و قلب شهودي است. حكيم با عقل خويش مقصود برهاني را درمييابد و عارف با قلب خود، حقيقت را مشاهده ميكند؛ امّا هر دو يافتههاي خود را با زبانِ گفتاري ترجمه كرده و در اختيار ديگران ميگذارند و چنين مرتبتي كه عقل، حق را بفهمد و قلب آن را ببيند، جز براي انسان متألّه حاصل نميشود و تألّه انسان نيز در گرو اقتدا به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اعتصام به حبل متين الهي، يعني قرآن و عترت است و تنها در اين صورت، آدمي از كمند تن و دام طبيعت ميرهد و تا اوج ديدار حق پرميكشد و در طول زندگي نيز در دو قلمرو قول و فعل خدا، هم نمودِ علمِ الهي ميشود و هم مجراي قدرتِ خداوندي.
زيرا قول و فعل خدا كه هر دو از اوصاف فعلي خدا (نه از صفات ذاتي) و زائد بر ذات حق و از شمار موجودات امكاني است، گاه بر دست و زبان فرشتگان جاري ميشود، گاه به وسيلهي انبيا و اوليا و گاهي نيز توسط مؤمنان. زماني قول حق در زبان عالمان و پرهيزگاران تجلّي ميكند تا جلوي تهاجم عقيدتي و قتل و غارت فرهنگي مهاجمان را بگيرد و زماني فعل و قدرت خدا بر دست و بازوي رزمندگان و مجاهدانِ مؤمن جاري ميشود تا هجوم نظامي متعديان به مرزهاي جغرافيايي اسلام را سد كرده، آنرا درهم كوبد.
مأخذ: (تفسير موضوعي، ج 15، ص 87)
اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن، صلواتك عليه و علي آبائه، في هذه الساعة و في کل ساعة، ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً، حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً ×××××××××××××××××