روزنامه ايران ـ
سال دهم - شماره  ۲۹۸۶ 
سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۳ -
 
درباره استاد دكتر مهدى گلشنى
تقواى فيزيك
دكتر مهدى گلشنى. فيزيكدان. متولد ۱۳۱۷. اصفهان.
- پايه گذار گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتى شريف.
- مشاركت در راه اندازى دوره دكتراى فيزيك در دانشگاه صنعتى شريف.
- پايه گذارى تحقيقات در زمينه «فيزيك بنيادى» در ايران.
- فعال كردن تحقيقات در زمينه هاى «علم و دين» و «فيزيك و فلسفه» در ايران.
- عضو مؤسس انجمن بين المللى علم و دين (كمبريج، انگلستان)
- مشاوره و مشاركت در پروژه كنفرانس علم و جست وجوى معنويت ۱۹۹۸ بركلى، آمريكا.
- برنده جايزه تمپلتون براى درس علم و دين.
- برنده دو جايزه كتاب سال ايران.

191853.jpg
برخى از تأليفات وى عبارتند از: قرآن و علوم طبيعت (اين كتاب به چند زبان زنده دنيا ترجمه شده است) تحليلى از ديدگاه هاى فلسفى فيزيكدانان معاصر، از علم سكولار تا علوم دينى، علم و دين و معنويت در آستانه قرن بيست و يكم و ...
درست است! مهدى گلشنى برخلاف سنت قوى فلسفى كه در اين ديار داشته ايم، چندان مورد تفقد و قدردانى قرار نگرفته است. طبيعى است. نبايد هم چندان تيتر روزنامه ها و رسانه ها گردد. چه او عالم است. عالمى كه فلسفه مى داند و فيلسوف است. فيلسوفى كه علم مى داند. با اين همه همچون بسيارى از فلاسفه علم اهل سكوت و تأمل و تدبير است. اهل كار است. براى او بزرگترين افتخار تحقيق است و تحقيق. او با تأسيس رشته دانشگاهى فلسفه علم در دانشگاه صنعتى شريف، نصف مسير را گرفته است حتى اگر از سر تواضع بگويد: «اصل كار را ديگران انجام داده اند.»
مهدى گلشنى، متولد بهمن ماه ۱۳۱۷ است. اصفهانى است و به خصايص اصفهانى اش مى بالد. در سال ۱۳۲۴ در اصفهان به دبستان مى رود و يكى دو ماه بعد از شروع سال تحصيلى به اتفاق والدينش به زيارت عتبات عاليات مى شتابد و: «چند ماهى در آنجا بوديم. وقتى برگشتيم اولياى مدرسه از ادامه تحصيلم ممانعت كردند. اما در طول سفر، پدرم آقاى حاج محمدتقى گلشنى، دروس كلاس اول را به طرز مطلوبى به من ياد داده بود. او با آن كه حرفه اش معلمى نبود، آموزگار بسيار موفقى بود. با تلاش آن مرحوم، مدرسه فرهنگ اصفهان قبول كرد از من امتحان بگيرد و در صورت موفقيت در آن امتحان مرا بپذيرد. بدين ترتيب وارد آن مدرسه شدم و تا كلاس پنجم متوسطه در همانجا به تحصيل پرداختم.»
اولين خاطره اش در دوره دبيرستان به سال ۱۳۳۲ و حوادث بعد از ۲۸ مرداد آن سال برمى گردد. زمانى كه دكتر مصدق از كار بركنار شد. «در پاييز همان سال، يك روز كلاس انشاء داشتيم، معلم كه از ايل بختيارى و از فاميل ثريا ملكه وقت بود، يكى از همكلاسى هايمان را - كه او نيز بختيارى بود - براى خواندن انشاء فراخواند. او در اين انشاء خيلى به دكتر مصدق ناسزا گفت. من برخاستم و گفتم: شما حق نداريد به شخصيت هاى اين مملكت توهين كنيد. معلم انشاء بعد از كلاس مرا احضار كرد و گفت تنها راه نجات تو از اين مخمصه نوشتن انشايى در مدح و تمجيد از اعليحضرت است و بايد تا جلسه بعد آن را بخوانى. من براى دفعه بعد يك انشاء بسيار طولانى تهيه كردم كه تمام ساعت انشاء را بگيرد و مجالى براى حرف هاى موردنظر او نباشد. جلسه بعد، وسط ساعت درس، معلم از من خواست انشاء خود را بخوانم. من خواندن انشاء را شروع كردم ولى بقيه ساعت تنها به قرائت چند صفحه اول انشاء گذشت و ساعت انشاء بدون نتيجه به پايان رسيد. معلم انشاء كه انگيزه مرا براى وقت گذرانى فهميده بود، ماجرا را گزارش داد و در پى آن به من گفته شده به مدرسه نروم، مدتى گذشت و من در پى موافقت ناظم دبيرستان، فقط در كلاس هاى هندسه، كه حضور و غياب مى شد، شركت مى كردم، بالاخره به امام جمعه اصفهان متوسل شديم و با وساطت ايشان قضيه خاتمه يافت.
او در سال ۱۳۳۵ در امتحانات ادبى سال پنجم دبيرستان در اصفهان نفر اول شد و پس از آن در امتحانى كه در منظريه تهران انجام گرفت و نفرات اول شهرستان ها شركت كرده بودند، شركت كرد و در آنجا نيز نفر اول شد. درباره آن روزها مى گويد: طراح سؤالات اين امتحان سراسرى، مرحوم دكتر ضياءالدين سجادى بود. در سال آخر دبيرستان ادب در رشته رياضى ثبت نام كردم و در آن مدرسه به رياست انجمن ادبى دبيرستان انتخاب شدم. از جمله دوستان همكلاسى من در آن روزها دكتر اسرافيليان و مهندس منوچهر الفت بودند و دريغ مى دانم نامى از مرحوم موسوى معلم رياضى سال آخر دبيرستان نبرم. ايشان بهترين مدرس رياضى در اصفهان بودند و ما درس ايشان را فقط ياد مى گرفتيم.»
مهدى گلشنى در تابستان سال ۱۳۳۶ در كنكور رشته فيزيك دانشگاه تهران شركت مى كند و همان سال هم قبول مى شود در اين باره مى گويد: آن زمان در كنكور رشته ها مجزا نبود ولى من فقط كنكور فيزيك شركت كردم. در واقع، در ضمن تحصيلات حوزوى و بويژه مطالعه فلسفه بود كه علاقه مندى خود را به فيزيك بيشتر و بيشتر دريافتم. يعنى برداشتم اين بود كه فيزيك ما در ساير علوم است و با ساختار جهان و اسرار وجود سروكار دارد و البته هنگامى كه به مطالعه فلسفه مى پردازد، با همين نوع پرسش ها برخورد مى كنيد. »
بنابراين فيزيك بيش از ساير بخش هاى علوم نظرش را به خود جلب مى كند و پس از سه سال با مدرك ليسانس فيزيك از دانشكده علوم دانشگاه تهران فارغ التحصيل مى شود.» ما اساتيد بسيار خوبى داشتيم و محيط دانشكده علوم دانشگاه تهران، دوست داشتنى بود. به ويژه خاطره كلاس هاى آقايان دكتر خمسوى، دكتر جناب، دكتر آزاد و دكتر حسابى را خوب به ياد دارم. يادم هست مرحوم حسابى در يكى از درس هاى خود به موضوع دوگانگى موج مخده و اختلافات مبنايى فيزيكدانان درخصوص آن اشاره و ديدگاه هاى «لويى دوبروى» ، فيزيكدان برجسته فرانسوى، را مطرح كردند. اين اولين بارى بود كه من مطلبى درخصوص مباحث بنيادى فيزيك مى شنيدم. واقعيت اين است كه در آن زمان چه در ايران چه در خارج كشور طرح چنان مطالبى در كلاس هاى درس مرسوم نبود و از دهه ۱۹۸۰ به اين طرف است كه در خارج از ايران، اوضاع به طور محسوسى بهتر شده است و تحولاتى را در متون درسى مى بينيم. »
مهدى گلشنى در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و بلافاصله در يك دوره آموزشى كه در مركز اتمى دانشگاه تهران برگزار مى شد و وابسته به پيمان «سنتو »بود و با همكارى دو فيزيكدان انگليسى اداره مى شد، ثبت نام كرد، در اين مركز دو درس عمده به دانشجويان ارائه مى شد: «الكترونيك و فيزيك هسته اى. اين دروس به زبان انگليسى تدريس مى شد. اوايل كه به كلاس انگليسى عادت نداشتيم، مشكل بود. اما پس از مدتى برايمان جا افتاد و مرا آماده كرد از همان اول كلاس هايى را كه در آمريكا گرفتم، خوب متوجه شوم.» از جمله همدوره اى هاى گلشنى در اين دوره كوتاه مدت دكتر افشار بكشلو و ناصر مقبلى بودند و گلشنى با دكتر مقبلى تاكنون دو كتاب در زمينه فيزيك از انگليسى به فارسى ترجمه كرده اند.
191850.jpg
مهدى گلشنى با درجه شاگرد اولى در گروه فيزيك و شاگرد دومى در دانشكده علوم، فارغ التحصيل شد و پس از آن براى ادامه تحصيل به دانشگاه كلمبيا آمريكا رفت. درباره اعزامش به خارج مى گويد: «كار اعزام ما، خيلى زود درست شد. ما را به انجمن دوستداران آمريكايى خاورميانه ارجاع دادند و آنها براى من دانشگاه كلمبيا را درنظر گرفتند و برايم پذيرش گرفتند. اما موقعى كه مى خواستم با آقاى دكتر جناب، استاد بخش فيزيك خداحافظى كنم، ايشان توصيه كرد به دانشگاه بركلى بروم. در آن زمان تب دانشكده فيزيك دانشگاه بركلى خيلى داغ بود و در بعضى از آمارگيرى ها بهترين دانشكده فيزيك آمريكا به حساب مى آمد.
به همين دليل او پس از رسيدن به آمريكا، درخواستى براى دانشگاه بركلى مى نويسد و آنها خيلى زود جواب اش را مى دهند و او را مى پذيرند.« گويا براى مرحوم دكتر شيبانى، مديركل وقت دانشگاه تهران نامه نوشته و از وضع تحصيلى من سؤال كرده بودند و ايشان نيز توصيه كرده بودند. »
گلشنى براى مدت شش هفته در يك كلاس زبان در دانشگاه كلمبيا شركت مى كند و پس از آن نيويورك را به قصد بركلى ترك مى كند. در دانشگاه كلمبيا دانشجويان مسلمان از مليت هاى متخلف، در روزهاى جمعه نماز جمعه اقامه مى كردند شبهاى جمعه يك جلسه هفتگى داشتيم كه به تفسير قرآن و مباحثات اجتماعى مى گذشت. افراد اين جلسه كه اغلب مصرى بودند، خيلى خوش فكر بودند و هرگونه تعصب ضدشيعه را محكوم مى كردند. چيزى كه من هيچ وقت فراموش نمى كنم، خاطره يك فرد مصرى به نام مصطفى است كه دانشجوى دوره دكتراى مهندسى خاك و آدمى بسيار متدين بود. او از خشونت هايى كه جمال عبدالناصر در مقابل مسلمانان نشان مى داد، به شدت ناراحت و نگران بود. او بعدها به مصر رفت و از قرار مسموع شهيد شد.»
در بركلى، دانشكده فيزيك ليسانس گلشنى را قبول مى كند و او رابه عنوان دانشجوى فوق ليسانس مى پذيرد. خودش در اين باره مى گويد: «واقعيت اين بود كه درآن موقع در دوره ليسانس دانشگاه تهران و دروسى نظير آناليز توابع مختلط و مكانيك كوآنتومى و مكانيك آمارى نداشتيم و من در سال اول ورودم به بركلى اين درسها را گذراندم. درسال دوم امتحان جامع اين دانشگاه را با موفقيت پشت سر گذاشتم.»
مهدى گلشنى اوايل سال ۱۹۶۴ تز دكترايش را با دكتر «گلدشو» كه بعدها برنده جايزه نوبل در فيزيك شد، شروع مى كند اما پس از شش ماه استاد مشاورش به دانشگاه هاروارد مى رود و او تز دكترايش رابا دكتر واينرگ كه او هم بعدها برنده جايزه نوبل فيزيك شد ادامه مى دهد اما همان ماجرايى كه براى «گلدشو» پيش آمد براى واينرگ هم اتفاق مى افتد و او هم به هاروارد مى رود و سرانجام گلشنى تز دكترايش را با واتسون كه فيزيكدان برجسته اى بود در مقوله نظريه برخورد مى گذراند «و كارم را تمام كردم.»
او پس از اتمام تحصيلاتش در بركلى در دانشگاه صنعتى شريف مشغول كار مى شود و به عنوان استاديار فيزيك به كادر علمى اين دانشگاه مى پيوندد. سپس در سالهاى ۵۲ تا ۵۴ رئيس انتخابى دانشكده فيزيك اين دانشگاه مى شود.
يكى از مهمترين كارهاى مهدى گلشنى، تأسيس مركز تحقيقات فيزيك نظرى و رياضيات بود كه به همت بعضى از دوستانش پس از تصويب در مراجع قانونى به راه افتاد و اين مؤسسه حالا با نام پژوهشگاه دانشهاى بنيادى به كار خود ادامه مى دهد.
گلشنى در سالهاى ۶۸ -۶۶ دوباره رياست دانشكده فيزيك دانشگاه صنعتى شريف را به عهده مى گيرد و تأسيس دوره دكتراى فيزيك در اين دانشگاه از مهمترين اقداماتى است كه انجام مى دهد. چرا كه در واقع اين دوره اولين دوره دكتراى فيزيك در ايران بود.
در سال ۱۳۶۹ كه فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران به راه افتاد، گلشنى به عضويت آن انتخاب مى شود و براى ده سال تمام رياست گروه علوم پايه اين فرهنگستان رابرعهده مى گيرد. او از اواخر سال ۱۳۶۹ نيز سرپرستى گروه علوم پايه معاونت پژوهشى وزارت فرهنگ و آموزش عالى و نيز سرپرستى كميته علوم پايه شوراى عالى برنامه ريزى اين وزارتخانه را عهده دار مى شود.
مهدى گلشنى در طول تمام سالهايى كه وقت خود را صرف پژوهش كرده است تلاش بى وقفه اى داشته تامسائل بنيادى مكانيك كوآنتومى و كيهان شناسى و ابعاد فلسفى فيزيك را بسط و گسترش دهد و كتاب تحليلى از ديدگاههاى فلسفى فيزيكدانان معاصر و نيز برپايى سمينار فلسفه و روش شناسى علوم تجربى و تشكيل هسته تحقيقاتى فيزيك بنيادى درمركز تحقيقات فيزيك نظرى و رياضيات محصول تلاشهاى اين دوران است.
يكى از مهمترين كارهاى ماندگار و آرزوى ديرينه مهدى گلشنى تأسيس گروه فلسفه علم در دانشگاه صنعتى شريف بود كه در سال ۱۳۷۴ به تحقق پيوست و رياست اين گروه را هم تاكنون برعهده دارد و دوره دكتراى اين رشته هم بزودى توسط خود او تأسيس مى شود.
گرچه پاسداشت تمام تلاشهاى دكتر مهدى گلشنى براى بسط و توسعه علم فيزيك و فلسفه علم درايران جبران نشدنى و تقريباً غيرممكن است اما همين كه او جزو معدود كسانى است كه از ايران به عنوان داور مسابقه «تمپلتون» برگزيده شده است. جايزه اى كه نصيب فيزيكدانانى چون فون وايتسكر، پال ديويس، فريمن دايسون و ايان باربور شده است. «