زندگاني عارف سالك، فقيه اهل بيت عليهم السلام،حضرت آيتالله العظمي بهجت
نظري و گذري بر زندگاني عارف سالك، فقيه اهل بيت عليهم السلام،حضرت آيتالله العظمي بهجت دامت بركاته
عرفان،اخلاق ،فقاهت (توضیح: این نوشتار پیش از رحلت آن عالم بزرگوار منتشر شده است. )
روزنامه اطلاعات شنبه 17 شهريور1386 - 25شعبان 1428 - 8سپتامبر2007 - شماره 24002 -

آيتالله العظمي محمدتقي بهجت در اواخر سال 1334 هجري قمري در خانوادهاي ديندار و تقوا پيشه در شهر مذهبي فومن چشم به جهان گشود. كربلايي محمود بهجت، پدر ايشان، از مردان مورد اعتماد شهر بود و در ضمن اشتغال به كسب و كار، به حل و فصل امور مردم ميپرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهي ايشان ميرسيد. كربلايي محمود بهجت، خوش ذوق و از اهل ادب بود و مشتاقانه در مراثي اهل بيت خاصه حضرت ابا عبداللهالحسين عليهالسلام شعر ميسرود، شعرهاي سوزناكي كه اكنون پس از نيم قرن، زبانزد مداحان آن سامان است. آيتالله العظمي بهجت تحصيلات ابتدايي را در مكتب خانه فومن به پايان برد و پس از آن به تحصيل علوم ديني پرداخت.
در دوران كودكي خِرَدي بزرگ داشت و از بازيهاي كودكانه پرهيز ميكرد. نبوغ و عشق فوقالعاده به تحصيل، در زندگي ايشان جلوهگر بود.
ايشان پس از تحصيل ادبيات عرب در شهر فومن، در سال 1308 هجري شمسي براي تكميل علوم حوزه، راه هجرت را پيش گرفت. پس از اقامت كوتاهي در قم، در ابتداي شكل گرفتن حوزه علميه قم توسط مرحوم آيتالله حائري(قدس سره) راهي عراق شد و در كربلاي معلا اقامت نمود. ايشان در حدود چهار سال، علاوه بر تهذيب نفس و خودسازي، از محضر استادان بزرگ آنجا چون مرحوم آقا شيخ ابوالقاسم خوئي كه مردي وارسته و دانشمند بود، بهره جستند و سپس براي ادامه تحصيل و دريافت هر چه بهتر سطوح عالي و معارف الهي، به نجف اشرف مشرف شدند و قسمتهاي پاياني سطوح عالي را در محضر آيات عظام آنجا به پايان رساندند.
ايشان در درس سطح كفايه يكي از شاگردان مرحوم آخوند خراساني، روزي به تقرير درس استاد اعتراض نمودند و با توجه به اينكه از همه طلاب شركت كننده در درس كم سالتر بودند، در جلسه بعدي و قبل از آمدن استاد مورد اعتراض و انتقاد شديد شاگردان ديگر قرار گرفتند. اما هنگامي كه استاد وارد و متوجه اعتراض شاگردان به ايشان شد، خطاب به آنان گفتند: <با آقاي بهجت كاري نداشته باشيد، الان خواهم گفت.> همه ساكت شدند. سپس ادامه داد: <ديشب كه تقريرات درس مرحوم آخوند را مطالعه ميكردم، متوجه شدم كه حق با ايشان است.> پس از اين سخن، از جديت و نبوغ ايشان تمجيد كردند.
آيتالله العظمي بهجت پس از درك محضر آيات عظام حاجآقا ضياء عراقي و ميرزاي نائيني، به حوزه درسي بسيار سنگين و پر محتواي آيت حق حاج شيخ محمدحسين غروي اصفهاني (كمپاني) وارد شد و در محضر اين علامه كبير، به تكميل نظريات فقهي و اصولي خويش پرداخت. اصولاً دريافت تفكرات عميق و ظريف و دقيق مرحوم علامه كمپاني - كه داراي فكري سريع و جوّال و متحرك و همراه با تيزبيني فلسفي بود و در فقه و اصولِ ايشان نيز راه يافته بود - استعداد فوق العاده و تأييدات الهي را ميطلبيد كه آيتالله العظمي بهجت با عنايات الهي از اين نعمت بزرگ بهرهمند بود. يكي از دانشمندان نجف ميگفت: <ايشان در درس به مرحوم آيتالله كمپاني امان نميدادند و پيوسته بحثها را مورد نقد قرار ميدادند.>
آيتالله سيد محمد حسين حسيني طهراني در كتاب <انوار الملوك> صفحه 207، جلد اول، مينويسد: <آيتالله العظمي حاج شيخ محمدتقي بهجت فومني از شاگردان معروف آيت الحق و سند عرفان، عارف بيبديل، مرحوم آقاي حاج ميرزا علي آقاي قاضي تبريزي رضوانالله عليه در نجف اشرف بودند و در زمان آن مرحوم داراي حالات و ارادات و مكاشفات غيبيه الهي بوده و در سكوت و مراقبه حد اعلاي از مراتب را حائز بودند... آيتالله حاج شيخ عباس قوچاني وصي مرحوم سيد علي آقاي قاضي ميفرمودند: آيتالله العظمي حاج شيخ محمد تقي بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آيتالله العظمي حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني معروف به كمپاني حاضر ميشدند، و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سيد باز ميگشتند، بعضي از طلابي كه در درس براي آنها اشكالي باقي مانده بود، به حجره ايشان ميرفتند و رفع اشكالشان را مينمودند و چه بسا در حجره خواب بودند و در حال خواب از ايشان ميپرسيدند و ايشان هم مانند بيداري جواب ميدادند، جواب كافي و شافي. و چون از خواب بر ميخاستند و از قضايا و پرسشهاي در حال خواب با ايشان سخن به ميان ميآمد، ابداً اطلاع نداشتند و ميگفتند: هيچ به نظرم نميرسد و از آنچه ميگوييد، در خاطرم چيزي نيست.>
آيتالله العظمي بهجت همچنين از محضر آيتاللهالعظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني و حاج شيخ محمد كاظم شيرازي (صاحب حاشيه بر مكاسب) استفاده فراواني برده اند. ايشان علاوه بر فقه و اصول، اشارات ابنسينا، اسفار ملاصدرا و اخلاق ابن مسكويه را نزد مرحوم سيد حسين بادكوبهاي فرا گرفتند و در قلمرو سير و سلوك، به محضر عارف كامل حضرت آيتالله سيد علي آقاي قاضي (قدس سره) راه يافتند و مورد ملاطفت و توجه آن استاد بزرگ بودند و در همان جواني مراحلي را در عرفان سپري كردند كه مورد غبطه ديگران واقع شده و بعضي از نزديكان مرحوم قاضي ميفرمودند كه: از مقامات و مراحل طي شده ايشان (آيتالله العظمي بهجت) اطلاع داريم، اما چه كنيم كه عهدي داريم با ايشان كه به احدي نگوييم. از منامات و روِياهاي صادقانه و احوال ايشان در همان ايام مطالب مفصلي زبانزد بود.
فقيه عارف آيتالله العظمي بهجت در آن زمان براي آشنا كردن آيتالله العظمي خوئي (قدس سره)، گويا از آن جهت كه حيف ميدانسته اند شخصيتي چون ايشان از مسائل عرفاني و سير و سلوك و تكامل نفساني بي بهره باشند، پس از بحثهاي مفصل، ترتيب استفاده ايشان از محضر عرفاني مرحوم سيد علي آقاي قاضي را فراهم ميسازند كه خود داستان مفصلي دارد و دانشمندان قديمي نجف ميدانند و حضرت آيتالله خوئي مرجع بزرگ براي دوستانش نقل نمودهاند.
يكي از فضلاي نجف ميگفت: <ايشان در جواني دانشمند مجتهد و مسلم و مورد وثوق و اعتماد خواص بود، به قدري كه در سفر به كربلاي معلا، آقايان علماي بالاتفاق به ايشان اقتدا ميكردند.>
ايشان در مسائل نفساني داراي استعداد ذاتي بوده و با حفظ عصمت دوران كودكي در دوران قبل از بلوغ، احوالات و عروج نفساني بعضي از علماي وارسته را در حال نماز جماعت كاملاً درك مينموده (هم در گيلان و هم در كربلا) و از همان ايام قبل از بلوغ در صدد تحصيل و تكامل اين احوال براي خويش بود.
تأليفات:
حضرت آيتالله العظمي حاج شيخ محمدتقي بهجت (دام ظله) تأليفات بسياري در فقه و اصول دارند، از جمله: يك دوره اصول، حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري(ره)، كتاب طهاره شرح شرايع، قريب به يك دوره صلاه، حدود ده مجلد حاشيه بر ذخيره العباد مرحوم آيتالله العظمي محمد حسين غروي اصفهاني (كمپاني) كه يك دوره فقه فارسي بوده و خالي از استدلال نيست، حاشيه بر مناسك حج شيخ اعظم حاج شيخ مرتضي انصاري(ره).
ويژگيهاي اخلاقي
آيتالله العظمي بهجت از برجستهترين چهرههاي زاهد و وارسته زمانمان ميباشد كه حشمت، علم و فضايل ايشان دهها سال است در قلمروهاي گوناگون و مجامع ديني و مذهبي مطرح است، با اين حال، چنان در جاذبه معنويات قرار گرفته و حقيقت و باطن دنيا را يافته است كه ذره اي به تعلقات و ماديات آلوده نگشته و <از هر چه رنگ تعلق پذيرد، آزاد است>. او نه تنها چنين انديشيده و از دنيا و مظاهرش گريزان است، بلكه در عمل و زندگي معيشتي نيز در همين راستا در حركت است. زندگي ساده او در خانهاي قديمي و محقر، در كوچهاي بنبست از كوچه پس كوچههاي قم و مقاومت ايشان در برابر درخواستهاي مكرر علما و مردم براي تعويض خانه، گواهي صادق بر روح بزرگ و زاهدانه اين پير فرزانه است؛ تا اينكه منزل مذكور در مسير خيابان قرار گرفت كه ايشان فوراً آن را در اختيار مردم شهر قرار دادند و حاضر به تهيه منزل از وجوه شرعي نشدند.
يكي از مجتهدان بزرگ درباره اين عارف وارسته گفته است: <نميشود گفت ايشان آدم با تقوايي است، بلكه عين تقوا و مجسمه تقوا است.>
درباره پيامبر(ص) شنيده ايم چون در مسجد مينشست و اصحاب به دور او حلقه ميزدند، از فرط يكساني با مردم، تازه وارد نميتوانست دريابد كه پيامبر كدام است. يكي از علماي تهران مرحوم آيتالله همداني نقل مي كرد: <روزي به درب منزل آيتالله بهجت مراجعه كردم. پيرمردي بسيار بيآلايش درب را برايم باز نمود. گفتم: با آيتالله بهجت كار دارم. فرمود: بفرماييد. گفتم: با خودشان كار دارم. فرمودند: بفرماييد. و من اصلاً گمان نميكردم ايشان حضرت آيتالله بهجت باشد. فكر كردم كه حاضر نيستند مرا به ملاقات ايشان ببرند، لذا بازگشتم، بدون آنكه مطلبم را گفته باشم. بعد وقتي در نماز جماعت ايشان شركت نمودم، ديدم آن كه درب را به رويم باز نمود، شخص حضرت آيتالله بهجت بود كه از نظر شمايل ظاهري هم براي خود امتيازي قائل نشده بود و اين، عمل پيامبر را برايم تداعي نمود.>
جديت در تحصيل و تدريس
معظمله در تحصيل و تهذيب و تدريس و تأليف چنان جديت داشت و به درس ميپرداخت كه گويي غيراز درس اشتغال ديگري ندارد و چنان به تهذيب نفس و خودسازي و درك محضر علماي اين فن ميپرداخت كه گويا فقط به اين امرمشغول است و كار ديگري ندارد و در عبادت و تهجد چنان جدي بود كه انگار فقط عابد است و در همان حال به تدريس و تأليف ميپرداخت، با همان جديت و پشتكار.
معظمله ضمن تهذيب نفس و تعلم، به تعليم هم ميپرداختند و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس مينمودند، به طوري كه مرحوم حاج شيخ علي محدثزاده (فرزند مولف مفاتيح الجنان) فرمودند ايشان در سنه 1320 هجري شمسي يكي از افاضل اساتيد سطوح عاليه و كفايه آن زمان به شمار ميآمدند و همزمان در تأليفات <سفينه البحار> با مرحوم حاج شيخ عباس قمي همكاري داشته و قسمت زيادي از <سفينهالبحار> خطي، به خط ايشان است.
آيتالله العظمي بهجت در خرداد ماه 1324 هجري شمسي به ايران بازگشت و پس از چند ماه اقامت در موطن خود فومن، در حالي كه آماده بازگشت به حوزه علميه نجف اشرف بودند، قصد زيارت حرم مطهر حضرت معصومه(س) و اطلاع از وضعيت و چگونگي حوزه علميه قم را نمودند. در اين ايام، مرحوم آيتالله العظمي بروجردي چند ماهي بود كه به قم مهاجرت كرده بودند. معظمله پس از ورود به قم، مشغول به تدريس خارج فقه و اصول و تدريس معارف عقلي شدند. خبر رحلت اساتيد بزرگ حوزه علميه نجف يكي پس از ديگري شنيده ميشد. لذا ايشان تصميم ميگيرند كه در شهر مقدس قم سكني گزينند. در قم از محضر آيتالله العظمي حجت كوه كمرهاي استفاده نموده و در جلسات ايشان درخشيدند. در بحثهاي فقه و اصول حضرت آيتالله العظمي بروجردي (اعلي الله مقامه) نيز چون حضرات آيات عظام امام خميني(ره)، گلپايگاني و... حاضر شدند و چنان جلوه كردند كه انگشت نماي خواص گرديدند.
مرحوم آيتالله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي نقل ميكردند: <ايشان با اظهار نظرهاي دقيق و اشكالات مهم چنان نظر استاد را جلب كرده بودند كه چند روزي مجلس درس از حالت درسي خارج شده بود. آن ايرادها براي ما هم مفيد بود، ولي آقاي بهجت براي گريز از شهرت، ديگر به انتقاد نپرداختند.> استاد مرحوم سيد جلال آشتياني نقل ميكرد: <شصت سال پيش، وقتي حضرت آيتالله بهجت در قم شروع به تدريس خارج نمودند، با شنيدن اين مطلب بسيار مسرور شديم، چون ديگر ميتوانستيم نظريات مشكل و دقيق مرحوم غروي كمپاني را از زبان شاگرد ايشان بشنويم و از اين نظر، حوزه بسيار محتاج بود (كه حتي، همين اواخر هم خيليها بر حاج شيخ ايراد ميگرفتند و حال آنكه اصل مطلب را در نيافته بودند) و با تعدادي ديگر از فضلا به درس ايشان حاضر شديم. پس از دو ماه شركت در درس ديديم ايشان در آن حداثت سن نه تنها به تقرير مباني مرحوم استاد نميپردازد، بلكه به موازات آن، به همان وزانت و سنگيني، مطلب دارد. ايشان از ابتدا وارد اصل مطلب ميشد و نظرهاي استاد را به اشاره ميگذشت و در مقام تحقيق و تدفين بر ميآمد و ما هنوز مطلب مرحوم استاد را درنيافته، ايشان خود
به موازات استاد به همان سنگيني و دقت مطلب داشت و مشكل ما افزون شد. هم به خاطر در نيافتن مطالب مرحوم كمپاني و هم نظرهاي ايشان نهايتاً ناچار به ترك آن درس شديم.>
عبادت و عرفان
يكي از عوامل مهم در موفقيت اين شخصيت ارزنده كه مي تواند براي ديگران خاصه طلاب حوزههاي علميه، الگو و راهنما قرار گيرد، تقيد و تعبد ايشان است. ارتباط استوار حضرت آيتالله بهجت با خداوند متعال، ذكرهاي پي در پي، ب---ه ج---ا آوردن ن---واف---ل، و شبزندهداريهاي كمنظير ايشان بسيار درس آموز است. سالهاي سال است كه نماز جماعت ايشان از پرشورترين، با صفا ترين و روح نوازترين جماعتهاي ايران اسلامي است. در اين نماز، عالمان وارسته و خداجوي، كثيري از طلاب خارج از كشور، دانشجويان متعهد، طلاب تقوا پيشه و ديگر قشرهاي مردم شركت مي كنند. اين نماز پر از معنويت گاه با صداي گريه و آهنگ حزين اين پير فرزانه شكوه ويژهاي پيدا ميكند و گاه صداي گريه حضرت آيتالله بهجت با گريه و ناله غم انگيز نمازگزاران همراه مي شود. در نماز ايشان روحها به پرواز درميآيد، چشمها به اشك مينشيند، فضاي دلها باراني ميگردد و گاه قطره هاي درشت اشك بر دامن سجادهها مي ريزد. چنين فضاي معنوي و روح نوازي را تاكنون در هيچ نماز جماعتي نديدهايم. بيجهت نيست كه در مسجد ايشان بسياري از اوقات جا براي نماز گزاردن تنگ ميشود و عده كثيري و حتي آنان كه مشتاقانه و به اميد كسب فيض از اين نماز پرمعنويت، از راههاي دور آمده اند، مجبور به ترك مسجد ميگردند.
زيارت و توسل
كمتر كسي را مي توانيم در قم پيدا كنيم كه چون ايشان با اين سن و سال هر روز در صورتي كه توان كمي هم داشته باشد، با نهايت ادب به محضر مقدس حضرت معصومه(س) شرفياب گرديده و با توسل عجيب و روزانه خويش به آن حضرت با احترام و خضوع و خشوع در مقابل ضريح مطهر ايستاده و پس از خواندن زيارت عاشورا اين گونه زندگي روزمره خويش را آغاز كند.
مؤلف كتاب <انوار الملكوت> علامه سيدمحمدحسين حسيني طهراني نيز از قول آيتالله حاج شيخ عباس قوچاني (وصي مرحوم ميرزا علي قاضي) نقل ميكند: <آيتالله العظمي بهجت بسيار به مسجد سهله ميرفتند و شبها تا به صبح تنها مي ماندند. يك شب كه بسيار تاريك بود و چراغي هم در مسجد روشن نبود، در ميانه شب، براي تطهير و وضو به ناچار بايد از مسجد بيرون رفته و در محل وضوخانه كه بيرون مسجد و در سمت شرقي آن واقع است وضو بسازند. ناگهان مختصر خوفي براثر عبور اين مسافت و در ظلمت محض و تنهايي در ايشان پيدا مي شود. به مجرد اين خوف يك مرتبه نوري، همچون چراغ در پيشاپيش ايشان (آيتاللهالعظمي بهجت) پديدار شده كه با ايشان حركت ميكرد. ايشان با آن نور خارج شدند و وضو گرفتند و سپس به جاي خود برگشتند و در همه اين احوال آن نور در برابرشان حركت داشت، تا وقتي كه به محل خود رسيدند و آن نور از بين رفت.>
ايشان سالهاست كه در تابستان به زيارت ثامنالحجج(ع) مشرف ميشوند و مدتي مي مانند و علاوه بر زيارت هر هفته به اقامه عزاداري سيد الشهدا در حسينيه الزهرا، محل برگزاري مجلس خود، ميپردازند.
تواضع و فروتني
شهرت گريزي، هوي ستيزي و فروتني از ديگر ابعاد برجسته شخصيت معنوي ايشان است. ايشان فقيهي شناخته شده و در رديف مراجع پيشين هستند، و بيش از پنجاه سال است كه اشتغال به تدريس خارج فقه و اصول داشتهاند. شاگردان برجستهاي نيز از حوزه درسي ايشان برخاستهاند كه هر كدام مجتهدان صاحب نام و برجسته حوزه علميه قم مي باشند؛ با اين حال، آيتالله بهجت اقدام به انتشار توضيح المسائل نمي كردند و هربار كه از ايشان درخواست رساله عمليه ميشد، ميفرمودند: "ديگران هستند، اين بار را بر دوش ميگيرند." تا اينكه بعد از رحلت علماي بزرگ (رضواناللهعليهم) و با فشار و درخواستهاي شديد و مكرر عالمان، راضي شدند فتاواي ايشان به چاپ برسد، با اين حال، از نوشتن نام خويش بر روي رساله امتناع ورزيدند.
در مجالسي كه از طرف ايشان برگزار مي شده است، ايشان به خطباي مجالس توصيه مي فرمودند كه حتي از ذكر نام ايشان در مجلس خودداري شود. اين خود نشاندهنده اوج هوي ستيزي و هوس پرهيزي اين مرجع بزرگ است.
حضرت آيتالله العظمي بهجت آينهاي است تمام نما از سلف شايسته و مراجع پيراسته پيشين، و اسوهاي است براي نسل امروز. در سير و سلوك، اين مرد كم نظير سابقه دهها ساله دارد و عارفان بزرگي چون حضرتامامخميني(ره) به ايشان عنايت خاص داشتند. از ابتداي ورود به قم، نخستين كسي كه مراوده با ايشان را بيش و پيش از همه شروع نمود، حضرت امام(ره) بودند و با تنها كسي كه در قم رفت و آمد و مراوده زياد داشتند، هم ايشان بودند كه تا قبل از تبعيد و حتي بعد از تبعيد و پس از سالهاي دوري و بازگشت به شهر مقدس قم، در بيت ايشان حضورمي يافتند و به ديدار هم نائل مي شدند.
آيتالله مصباح يزدي، از اعضاي محترم جامعه مدرسين حوزه علميه قم و خبرگان رهبري كه ساليان درازي از محضر آيتالله العظمي بهجت كسب فيض نمودهاند، در مورد عنايت ويژه حضرت امام سلامالله عليه به ايشان نقل مي كنند: <در يكي از شرفيابي هاي خبرگان رهبري به خدمت حضرت امام راحل(ره) از ايشان رهنمودي براي مسائل اخلاقي خواسته شد. حضرتامامراحل(ره) ايشان را به حضرت آيتالله العظمي بهجت حواله دادند. و در جواب اظهار خبرگان كه معظمله كسي را نمي پذيرند، فرمودند: آنقدر اصرار كنيد تا بپذيرند.> آيتالله مصباح در ادامه مي فرمايند: <با اين وصف، معظمله مقامات معنوي خود را كتمان ميكنند و كساني كه اطلاعي داشته باشند، اجازه گفتن ندارند.>
از خصوصيات اخلاقي ويژه ايشان مي توان گفت كه تمام ساعات عمر ايشان فقط به اين مطلب خلاصه شده است: يا فكر، يا ذكر و يا تحصيل و تدريس و يا ساير واجبات. حتي ميتوان گفت ساعتي از عمر ايشان خالي از اينها نبوده است.
خردمندي و فرزانگي سياسي
با اينكه گروههاي بسيار با گرايشهاي متفاوت سياسي گاه به محضر ايشان مي رسيدند و احياناً مخالفتگوييهايي ميكردند، ولي ايشان هيچگاه تحت تأثير اين سخنها و گروهها قرار نگرفته و پيوسته با حفظ استقلال خويش، به راه مستقيم ادامه داده اند و هرگز از بدانديشان و مخالفان حمايت نكردهاند، ليكن در طول انقلاب و دفاع مقدس دست مباركشان نوازشگر هميشگي نيروهاي انقلابي و بسيجي بوده و يكي از علماي برجسته نظام مقدس جمهوري اسلامي كه افتخار شاگردي محضر ايشان را داشته، نقل ميكردند كه بعضي از فضلاي برجسته حوزه بر اثر تشويق و تأكيد ايشان بود كه به فعاليتهاي سياسي و مبارزه با رژيم منحوس پهلوي پرداختند.
حضور مقام معظم رهبري (اداماللهظله) و مسئولان نظام مقدس جمهوري اسلامي در بيت ايشان و ارتباط مستمر آنان با اين فقيه ژرف انديش تأييد مستحكمي است از خردمنديهاي سياسي و ارزشهاي معنوي آن بزرگوار.
ضمن طلب علو درجات براي ارواح مطهر مراجع و زعماي گذشته حوزه هاي علميه، خاصه روح مطهر و ملكوتي حضرت امام خميني(ره)، مجد و عظمت بيش از پيش حوزه هاي مقدس علميه و نظام مقدس جمهوري اسلامي و سلامتي و طول عمر مراجع عاليقدر جهان تشيع، خاصه مقام معظم رهبري و حضرت آيتالله العظمي بهجت (دامت بركاتهم) را در ظل عنايات حضرت بقيهالله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه را از درگاه احديت مسئلت مينماييم.
توضيح: به علت امتناع حضرت آيتالله العظمي بهجت از نوشتن و حتي دادن اطلاعات در مورد بيوگرافي و سرگذشت خويش اين مجموعه از دوستان و شاگردان و ارادتمندان معظمله جمعآوري شد.
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۳/۱۰ ساعت توسط وبلاگ تاريخ و تحقيق
|
اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن، صلواتك عليه و علي آبائه، في هذه الساعة و في کل ساعة، ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً، حتي تسکنه أرضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً ×××××××××××××××××