علوم انساني درآمدي بر علوم تجربي
پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي يكي از پژوهشگاه هاي فعال در حوزه علوم انساني است كه در نوع خود قدمت زيادي دارد. اين پژوهشگاه در رشته هاي مختلفي در حال پژوهش و آموزش است. روزنامه ايران در ادامه گفت وگوهاي خود با مسئولان پژوهشگاه ها به سراغ دكتر گلشني رئيس اين پژوهشگاه رفته است.
* در يك نگاه گذرا پژوهشگاه را چگونه تعريف مي كنيد
پيش از انقلاب ۱۲ مؤسسه مستقل پژوهشي وجود داشت كه اساتيدي مانند مرحوم خانلري و مرحوم مينوي هم در آنها فعاليت داشتند. اين مؤسسات پس از انقلاب در سال ۱۳۶۰ به پيشنهاد مهندس موسوي ادغام شدند و به تدريج پژوهشگاه هايي به آن اضافه شد تا در سال ۷۳-۷۲ نام آن را به «پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي» تغيير داديم. در اينجا بر روي شاخه هاي متفاوت علوم انساني مطالعه مي شد و بعدها مؤسسه حكمت و فلسفه از آن منشعب شدند. در اين پژوهشگاه پژوهشكده هايي نظير زبان شناسي، علوم اجتماعي، فرهنگي و اقتصاد وجود دارد. گروه هايي مطالعاتي مانند مطالعات زنان، انديشه سياسي و غرب شناسي نيز در كنار آن فعاليت مي كنند. در بعضي رشته ها در سطح كارشناسي ارشد و دكترا دانشجوياني تربيت مي كنيم. در پايان سال ۱۳۷۹ نيز مركز اميرالمؤمنين را داير كرديم كه مطالعات در باب اميرالمؤمنين در آن متمركز شده است. يك كتابخانه مركزي داريم كه در شاخه علوم انساني غني است. به علاوه كتابخانه استاد مينوي و استاد دانش پژوه نيز كه كتابخانه هاي قابل توجه و خاصي هستند، از طرف آن بزرگواران در اختيار ما قرار گرفته است كه در آنها كتاب هايي به صورت عكاسي از كتاب هاي كمياب و ناياب يافت مي شود.
* به نظر نمي رسد شما اهل دست زدن به امور تشريفاتي باشيد. ممكن است توضيح دهيد كه چرا نام مؤسسه را تغيير داديد
مي خواستيم فعاليت مؤسسه را عام تر كنيم تا به واقع تبديل به يك مركز علوم انساني مجهز شود. يكي از مهم ترين دغدغه هاي من توجه به جنبه هاي تطبيقي و بين المللي بود. گروه هايي كه تصويب شدند، همچنين گروه هايي كه تبديل به پژوهشگاه شدند، جذب دانشجويان و كتاب هايي كه به چاپ رسانديم نشان مي دهد كه در زمينه هاي گوناگون به صورت تخصصي فعال بوده ايم. اخيراً در مورد مسئله جهاني شدن فعاليت هاي جدي انجام داديم كه چند ماه پيش گزارش آن به شوراي عالي انقلاب فرهنگي رفت. گذشته از همه اينها ما به فكر توسعه مراودات خود با ساير كشورها نيز هستيم.
* براي روشن شدن اين بحث ها لطفاً بفرماييد ماموريت پژوهشي شما چيست
ماموريت ما در يك جمله ارتقاي علوم انساني است. هدف كنگره اي كه قبل از پايان سال برگزار كرديم، اين بود كه در باب راهكارهاي ارتقاي علوم انساني در كشور گمانه زني كنيم. براي اين منظور پيش سمينارها و نشست هايي ترتيب داديم كه كنگره به صورت شايسته اي اجرا شود. علوم انساني بايد حتي به خاطر علوم ديگر رشد كند. چرا كه علوم جز در بستر ملي و فرهنگي مناسب رشد نمي كند. دليل بيگانه بودن فارغ التحصيلان ما با فرهنگ خودي كم كاري در علوم انساني بوده است. كار مشتركي كه ما با وزارت ارشاد بر روي زبان فارسي انجام داديم به همين منظور بود. در آن طرح چهار جلد كتاب براي آموزش زبان فارسي براي شهروندان كشورهاي ديگر تدوين شد. كار ديگري كه مورد تقدير مقام معظم رهبري قرار گرفت، نقد كتب دانشگاهي علوم انساني بود. در اين راستا تا به حال هزار جلد كتاب مورد بررسي قرار گرفته است. ما براي اين هدف از گروه هاي متخصص دانشگاه هاي سراسر كشور استفاده نموده ايم.
* اين بررسي صرفاً مربوط به كتب نشر دانشگاهي مي شود
نه، در اين بررسي كتاب هايي كه دانشجويان به آن مراجعه مي كنند، اما دانشگاهي نيستند نيز وجود دارد.
* كارهاي ديگري كه در جهت احياي فرهنگ بومي انجام داديد، چه بوده اند
در اين مؤسسه از سال ها پيش از انقلاب كار احياي كتب قديمي در دستور كار بود كه همچنان ادامه دارد. ما قصد داريم بزودي دكتراي فلسفه علم و تاريخ علم را راه اندازي كنيم، تا به صورت عميق تري به آن كار دامن بزنيم. پيش از اين نيز كارهاي متنوع و خوبي را ارائه كرده بوديم. كتابي در زمينه معدن شناسي در جهان اسلام از ابتدا تا حال، آب هاي معدني و همچنين يك مجموعه هفت جلدي در باب تاريخ علوم در جهان اسلام كه در عربستان تاليف شد و ما تا به حال چهار جلد آن را ترجمه كرده ايم، از اين جمله هستند. ما در مجلات مان به شخصيت هاي مهم اسلام مانند خيام و خواجه نصير پرداختيم كه در ايران بي نظير بودند. در اين مجلات مقالات اصيلي به زبان هاي اصلي به چاپ رسيد كه در نوع خود مفيد خواهد بود.
* با توجه به شناختي كه اهالي انديشه از شما دارند، ممكن است احساس شود كه پرداختن به مسائل بومي براي شما يك دغدغه شخصي بوده است كه بعداً در دستور كار پژوهشگاه قرار گرفته است
نه، من تنها دليل بومي گرايي در پژوهشگاه نيستم. علم يك بخش جهاني دارد كه هم نظري و هم عملي است. ليزر چه در آلمان و چه در ايران يك كاربري دارد. همچنين در بحث نظري همساني هايي ديده مي شود. دانشمندان ما در خلال اين سال ها فعاليت هاي نظري داشتند كه غالباً بديع و تازه نبوده است، بلكه تنها نشان مي داد كه ما مي توانيم از روي علوم دنيا مشق كنيم، اما هيچ كدام سرمشق نبود. از اين رو ما نيازمند به ابداع هستيم. خاصه آنكه علم در نهايت بايد مشكلات جامعه را حل كند. در زمان ابن سينا علم فقط نظري بود و تاثيري در زندگي روزمره نداشت. اما امروزه همه وجوه زندگي با آن عجين است. تا كي بايد علوم را با قيمت گزاف وارد كنيم، ضمن اينكه معلوم نيست هميشه اين دانش ها را در اختيار ما بگذارند.
* آيا شما معتقديد كه بايد به علوم انساني اولويت بدهيم
در همه علوم بايد كار اجتهادي كرد. در سطح بالاي علوم نظري، فلسفه حضور دارد. زندگي ما تنها تجربي نيست، ما گاهي هنگام به كارگيري روش هاي تجربي بر سر دوراهي مي مانيم.
در اين حالت تنها ذهني كه به تمرين فلسفي پرداخته باشد، مي تواند تحليل كند. همين طور در مرزهاي علمي جايي كه با پيش فرض ها روبه رو هستيم، بايستي كار فلسفي انجام دهيم. پيش فرض هاي فرهنگ اسلامي با پيش فرض هاي فرهنگ غربي متفاوت است. در جهان بيني اسلامي جهان هدفدار است. ممكن است ادعا كنيد كه نمي توانيم هدف عالم را درك كنيم، اما وقتي مي گوييد جهان هيچ هدفي ندارد، از علم تجربي تجاوز كرده ايد. زيرا نيافتن، دليل بر نبودن نيست. علم ما همواره محدود به چيزي است كه تا به آن زمان اندوخته ايم. به هر روي وقتي بحث از علم بومي مي شود دو بعد در نظر مي آيد: يكي بعد فرهنگي علم و ديگري بعد كاربردي آن. مسئله كاربرد علوم اهميت زيادي دارد.
* آيا وجه همت پژوهشگاه توجه به كاربردي كردن علوم در ايران است
تاكيد ما بر بحث درباره مسائلي نظري است كه از حوزه كاري وزارت صنايع و نهادهاي مشابه خارج است، ولي در اولويت قرار دارند و براي مملكت از جمله موارد حساس محسوب مي شوند.
* اين بدين معناست كه در برنامه راهبردي خود ملاحظات استراتژيك را در نظر داريد
بله ما بايد آينده نگر باشيم. در جهان آكنده از رقابت هر لحظه ممكن است ما را از داشتن چيزهايي كه در اختيار ما نيست و محصول ديگران است، محروم كنند. همين حالابعضي از آزمايشگاه هاي ما دچار كاستي هستند. مسئله بنزين را در نظر آوريد. چرا كشوري كه خود صادركننده نفت خام است، بايد واردكننده بنزين باشد. همين طور، براي نمونه، ما بايد بتوانيم بيماري هايي را كه وارد مرزهايمان مي شود، كنترل كنيم و اين به يك پزشكي منعطف، عملي، به روز و بومي احتياج دارد.
* شما نسبت علوم انساني و علوم تجربي را چگونه مي بينيد كداميك را بنيادي تر تلقي مي كنيد
تاثير علوم انساني درازمدت و عميق تر است. همچنين بر ديگر علوم نيز اثر مي گذارد. رشد علوم انساني يعني گسترش يافتن و عمق يافتن فرهنگ. با توسعه علوم انساني خودباوري و اعتماد به نفس نخبگان بالامي رود. كسي كه به خودباوري مي رسد، در همه علوم تلاش خواهد كرد تا سرزمين و مذهب خود را سربلند نگاه دارد. يكي از دلايل مساله فرار مغزها به ضعف فرهنگي بازمي گردد.
اما موضوع مهمي كه نبايد از نظر دور داشت اين است كه امروزه برخلاف گذشته علوم تجربي تاثير بيشتري بر زندگي روزمره مي گذارد. قرن ها پيش شايد فقط طب و نجوم در زندگي مردم مستقيماً نقش داشت اما در حال حاضر به هر سو نگاه كنيد، اثر علم تجربي ديده مي شود. اين ارتباط شبكه اي ميان علوم در غرب زودتر درك شده است، اما در ايران هنوز بعضي به صورت شعارگونه با آن برخورد مي كنند.
* يكي از كارهاي جدي و غيرشعاري احياي متون است كه توجه شايسته اي به آن نمي شود
ما متني از خواجه نصير پيدا كرديم و آن را تنها از طريق عكسبرداري به چاپ رسانديم. زيرا كسي را نيافتيم تا آن را حروف نگاري و تصحيح كند و شرح دهد. مرحوم «دانش پژوه» نسخه هاي زيادي را عكسبرداري كرده و در اختيار ما گذاشته اند. بايد همت كرد تا اين كار اساسي انجام شود. غربي ها در اين مورد اهتمام جدي به خرج داده اند، مثلاً كتاب ابن هيثم را دانشگاه هاروارد احيا كرد. يا حتي پاكستان، در دانشگاه بين المللي اسلامي يك مركز دارد كه كتاب هاي زيادي را در آنجا احيا مي كنند. هرچند انتقاداتي به تصميمات آنها وارد است، اما قدم اول را برداشته اند. به نظر مي رسد كه وزارت ارشاد و وزارت علوم بايد يك برنامه مدون را در اين حوزه طراحي و اجرا كنند. اما آنچه احياي آن در اين ميان مهم تر از تفكر علمي قدماست، نحوه تفكر ايشان است. يافته هاي آنان امروز چندان معتبر نيست. نجوم ابوريحان به كار نمي آيد، اما اخلاق و روش پژوهش آنها براي ما از اهميت بالايي برخوردار است. ابوريحان مي گويد ۴۰ سال به دنبال كتابي گشتم كه شنيده بودم رازي آن را نگاشته، همين طور رازي مي گويد در نوشتن فلان كتاب چندان به خود سخت گرفتم كه بينايي خود را از دست دادم. وقتي به همت و اخلاق دانش پژوهي آنها فكر مي كنم، مي فهمم كه چرا سارتون «بيروني» را دانشمند همه دوران ها مي داند.