منم كه شُهرۀ شهرم بعشق ورزيدن.... منم كه ديده نيالودهام به بد ديدن

علاّمۀ استاد،
زندگاني بسيار ساده و بیتجمّل، در حدِّأقلّ ضرورت زندگي داشتند. و با وجود كسالت قلبي و كسالت اعصاب و كِبَر سنّ، فقط و فقط بعلّت حمايت از دين، و نشر فرهنگ اسلام؛ براي ملاقات و مصاحبه با آن مستشرق فرانسوي، هر دو هفته يكبار بطهران ميآمدند؛ و اين رفت و آمد نيز مستلزم رنجهائي بود. اينست وضع زندگي يك فيلسوف شرق؛ بلكه يگانه فيلسوف عالم! با آنكه آنطور كه بايد ما از وضع داخلي آن بزرگ مرد پرده بر نداشتيم؛ زيرا معتقديم بحث در اينگونه امور سزاوار مقام عفّت و شرف نيست.اينست زندگاني اولياء خدا:صَبَرُوا أَيَّامًا قَصِيرَةً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً.
يكايك از صفات و نعوت متّقيان كه مولَيالموالي أميرمؤمنان عليه السّلام دربارۀ آنان در خطبۀ هَمّام بيان ميفرمايند، در اين مرد الهي مشاهَد و محسوس و ممسوس و ملموس بود:
أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا، وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا.
اينست زندگي وارستگان و آزادگان از اسارتِ نفس امّاره، و به پرواز درآمدگان در حريم قضاء و مشيّت الهيّه، و سرسپردگان به عالم تفويض و تسليم و رضا.
چقدر استاد ما از اين شعر خوشايند بودند كه:
منم كه شُهرۀ شهرم بعشق ورزيدن
منم كه ديده نيالودهام به بد ديدن
به مي پرستي از آن نقش خود بر آب زدم
كه تا خراب كنم نقش خود پرستيدن
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در شريعت ما كافري است رنجيدن
به پير ميكده گفتم كه چيست راه نجات
بخواست جام مي و گفت راز پوشيدن
گفتاری از مرحوم علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی ره منبع