انسان همواره در امتحان است

انسان همواره در امتحان است؛ امتحان در گفتن، نوشتن، خواندن، ديدن، گوش فرادادن. انسان هم در توانگري و هم در تهيدستي مورد آزمون قرار مي گيرد، ولي مي پندارد كه توانگري اكرام است و تهيدستي تحقير: (فاما الانسان اذا ما ابتله ربّه فاكرمه و نعّمه فيقول ربّي اكرمن)(1). هرگز چنين نيست، بلكه هر دو امتحان الهي است. پس همه مسائل اعم از معنوي و مادّي امتحان است.


1 ـ سوره فجر، آيه 15.

مأخذ: تفسير موضوعي، ج 6، ص 353.

 

 

خواستن غير از خواندن است

يكي از بهترين مظاهر توحيد دعاست. انسان بايد خدا را بخواند. ادب عبوديت اقتضا مي‌كند كه انسان از ربّش چيزي طلب نكند و فقط او را بخواند و تحميد و ثنا كند. البته در برخي از روايات از اوساط مؤمنان خواسته شده است كه همه چيز را از خداوند بخواهند، خواستن غير از خواندن است. آنان كه به مقام تسليم بار يافتند همواره خدا را مي‌خوانند، بدون آن كه چيزي از او بخواهند و اگر دستور خواستن رسيده است يا ناظر به اوساط است، نه اوحدّي از موحدان و يا اگر موحدان كامل هم چيزي مي‌خواهند براي جنبه عبادي خواستن است چون خودِ درخواست يك نحوه بندگي است وگرنه آنان از خدا چيزي طلب نمي‌كنند، زيرا به مقام تسليم محض رسيده‌اند.


مأخذ: تفسير موضوعي، ج 6، ص 275.

 

 

هر كس در گرو كار خويش است

 

هر كس در گرو كار خويش است و انسان تبهكار نيز، در گرو كبريا طلبي است: (كل نفس بما كسبت رهينة)(1)؛ آنان كه خدا را اطاعت نكردند، بدهكارند و بدهكار بايد گرو بسپارد. اگر كسي حق الله را بر عهده داشت، تنها گروي كه از‌او قبول مي‌شود، خود اوست. انسانِ در گرو كارهاي بد، دستش باز نيست تا بتواند درست كوشش كند چنانكه فكرش آزاد نيست تا بتواند درست بينديشد و چشمش باز نيست تا بتواند درست ببيند.

اين كه عدّه اي با داشتن چراغهاي فراوان يعني ادلّه عقلي و نقلي راه را نمي بينند و بيراهه مي‌روند، براي آن است كه در گرو رفتارهاي ناپسند پيشين خود بوده، دربند هستند و قدرت تفكر آزاد ندارند. البته اين گرو بودن در قيامت ظهور مي كند. پس سرّ اين كه نصايح سودمند ناصحان الهي در برخي اثر نمي كند، اين است كه آزاد نيستند.


1 ـ سوره مدثر، آيه 38.

مأخذ: تفسير موضوعي، ج 6، ص 329 

منبع