گر خود او آن را به تباهي نكشاند هيچكس نتواند آن را تباه كند . گفتاری از آیت الله حسن حسن زاده آملی


« آن كه در گوهر نفس خود ساعتي به فكرت بنشيند دريابد كه اگر خود او  آن را به تباهي نكشاند  هيچكس نتواند آن را تباه كند و آنچه را كه او را از تباهي باز مي دارد دانش بايسته و كردار شايسته است كه دانش آب حيات ارواح است چنانكه آب مايه حيات اشباح است. »


تبريك به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد فطر 

فرا رسيدن روز مبارک عيد سعيد فطر، عيد رحمت و مغفرت و روز کرامت و شرافت، را به تمام مسلمانان جهان تبريک و تهنيت مي گوييم.

قصد داریم به کجا برسیم؟ ... گفتارهایی از استاد دکتر مهدی گلشنی

• ما علم و فناوری را برای چه می‌خواهیم و قصد داریم به کجا برسیم و اصلاً طالب چه نوع توسعه‌ای هستیم خیلی روشن نیست. اینکه آرمانمان چیست، مشخص نیست. بعضی افراد تصور می‌کنند که برای جبران عقب‌افتادگی هایمان فقط کافی است علم و فن‌آوری را از خارج بیاوریم، اما از این واقعیت که علم و فن‌آوری در یک زمینه فرهنگی مناسب رشد می‌کند و در یک زمینه فرهنگی مناسب از آن می‌توان به نحو بهینه استفاده کرد غافلند، از علوم انسانی که فرهنگ‌زاست و افراد را به مملکت پای‌بند و هویت را تقویت می‌کند، غفلت دارند. فقدان تعلق به فرهنگ بومی و احساس حقارت نسبت به غرب است که ما را به این وضع کشانده است. حتی اگر بخواهیم علم و فناوریمان پیشرفت کند باید فرهنگ بومی‌مان را تقویت کنیم. ( پژوهشگران،12و13/ 1386)

 • علم معاصر با جنبه‌های فیزیکی جهان سرو کار داردو از واقعیت‌های فوق حسّی آن غافل است. این امر سبب شده است که علم نگرشی محدود از واقعیت بدست دهد و علم و محصولات آن نیز به عنوان ابزارهای شیطانی برای انحراف انسان از مسیر تعیین شده به وسیله خداوند، به کار گرفته‌شود. راه حل قضیه در تغییر جهت و هدف علم است: اینکه چهارچوبی وحدت‌بخش به کارگیریم تا تمامی سطوح واقعیت و جنبه‌های حیات انسانی را دربرگیرد. (پژوهشگران ـ 14و15/1387)

 • تلقی اسلامی از علم، دانش و واقعیت را به تجربه و استدلال نظری محدود نمی‌کند و مطالعه علمی طبیعت را به تنهایی کامل نمی‌داند. بلکه با در نظرگرفتن وحی و شهود، جنبه های فیزیکی و معنوی انسان و جهان را نیز درنظربگیرد و مدعی است که واقعیت بیش از آن است که از طریق حواس انسان‌ها درک‌شود. (پژوهشگران –14و15/1387)

 • امروزه ما در دارالاسلام،‌ و از جمله ایران، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی زیادی داریم، ولی به نظر بنده اهداف کلان روشن در پیش رو نداریم. برای اثبات این ادعا کافی است به شاخص‌هاس برجستگی علمی در جامعه خود نظرافکنیم. الان مهم‌ترین شاخص برای پیشرفت علمی ما تعداد مقالات چاپ شده در مجلات نمایه شده توسط ISI یا مجلات علمی- پژوهشی است، بدون اینکه تأثیر علمی این مقالات یا کیفیت آنها مطرح باشد. اما ویژگی این مقالات چیست؟ این مقالات عمدتاً حاشیه‌زنی بر علم رایج در غرب است مثلاً معادله‌ای توسط دانشمندی غربی پیشنهاد شده؛ جواب جدیدی برای آن می‌یابیم؛ ترکیب شیمیایی خاصّی در غرب ساخته شده، اصلاحات جزیی در آن ایجاد می‌کنیم. بطور خلاصه تفریعات کارهای آنها را انجام می دهیم. گاهی دانشجوی ما بی آنکه سروته قضایا را بفهمد در چرخه‌ای می‌افتد که حاصلش تولید مقاله است، نه فهم قضایا. در حال حاضر یکی از اهداف مهّم علم که گسترش مرزهای دانش است با مقاله‌نویسی، که از نشانه‌های تولید علم است، خلط شده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • دولت و مجلس و سایر نهادها باید از امکانات مشورتی جامعه علمی بهره بگیرند و علمای ما را از حالت انفعال درآورند. اگر جامعه علمی احساس کند که نظرش مهم است به نحو دیگری عمل می‌کند. مشکل ما این نیست که متفکر نداریم، چنان که بعضی از خود بزرگ بینان قائلند، بلکه مشکل این است که از متفکران استفاده شایسته نمی‌شود و آنها به حالت انفعال درآمده‌اند. اولویت‌های علمی و تکنولوژی ما را باید جوامع علمی‌مان تعیین کنند نه بوروکرات‌ها. اگر ما به سرمایه‌های داخلی مان توجه بیشتر بکنیم، هم در جذب نیروهای بیرون رفته موفق خواهیم بود و هم تولیدات علمی کشور فزونی خواهد یافت. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • یکی از مشکلات فرهنگی ما در زمان حاضر عقده حقارتی است که نسبت به غرب وجود دارد. تا برنامه‌ای ارا‍ئه می‌دهید، می‌پرسند آیا شبیه آن در غرب نیز هست یا نه؟ اگر این عقده حقارت شکسته نشود، هر قدر برنامه¬ریزی هم کنیم فایده¬ای ندارد. احیای هویت ملی باعث می‌شود که دانشجو به مملکت احساس تعلق کند و اگر هم به دلیلی به خارج رفت برگردد. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • به نظر بنده نوعی تفکر فرهنگی غلط درباره اهداف برنامه‌های علم و فناوری عامل عمده در عقب‌افتادگی جهان اسلام است. مثلاً الآن این تفکر غلط در جهان اسلام رایج است که برای قدرتمند شدن باید فقط تکنولوژی را فراگرفت و لذا بیشتر در مقابل انتقال یا مونتاژ تکنولوژی بوده‌اند تا نوآوری علمی. سرمایه‌گذاری‌ها هم عمدتاً بر روی فناوری‌ها بوده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)

 • متأسفانه در سال‌های اخیر عده‌ای در جهان اسلام، از جمله کشور ما، پاکستان و ترکیه تقصیر عدم رشد علم در جهان اسلام را به گردن دین و تفکر اسلامی انداخته‌اند. امّا این مغالطه است. آن چیزی که واقعاً تمدن اسلامی را به راه انداخت اصرار قرآن و سنت برمطالعه طبیعت و فهم جهان و به‌کارگیری درست علم برای آبادانی زمین بود. البته شروع نهضت علمی با ترجمه متون علمی- فلسفی از زبان‌های دیگر بو ولی خود این کار هم ریشه در قرآن و سنت داشت، چنان که جرج سارتن صریحاً اقرار می‌کند:

«من بار دیگر می‌پرسم، چگونه می‌توان فهم درستی از علم مسلمانان داشت اگر نقل آن حول قرآن را کاملاً درک نکنیم؟».(پژوهشگران- 16و17/1387)

 • در حال حاضر دو حقیقت روشن پیش‌روی ما است: غرب از نظر علم و صنعت بسیار پیشرفت کرده است و دنیای اسلام عقب مانده است.  غرب در عین ترقی، انسان غربی را در ورطه پوچی انداخته و کل بشریت را در معرض نابودی قرار داده است. کاری که ما باید بکنیم این است که اوّلاً عقب‌ماندگی خود را جبران کنیم و ثانیاً با احیای معارف اسلامی بشریت را به‌سوی رفاه و خوشبختی سوق دهیم.

الآن ما در همه ابعاد علم و تکنولوژی عقب هستیم و در این جهات دنبال اخذ آنها از غربیان می‌باشیم و آنها هم تنها چیزهایی را که مصلحت‌شان ایجاب می‌کند در اختیار ما قرار می‌دهند.

 • ما باید از همه علوم جهان زیرکانه استفاده کنیم و به علم روز مجهز شویم، ولی نسخه‌ای که برای کشورمان می‌پیچیم باید ملّی باشد و در آن، شرایط دینی، ملّی و اجتماعی‌مان ملحوظ شده باشد. این امر مستلزم حرکتی جهادگونه از طرف جامعه علمی ایران و عزمی قوی در مسئولان کشور است. (پژوهشگران- 16و17/1387(

 منبع: تابناک

عرض تسلیت به مناسبت شهادت مولي الموحدين اميرالمؤمنين علیه السلام

شهادت مظلومانه برترين مخلوق عالم پس از پيامبر اكرم، مولي الموحدين اميرالمؤمنين، اولين امام همام حضرت علي‌بن ابي‌طالب (عليه‌السّلام) را به همه عدالت‌‌خواهان و حق‌جويان تسليت مي‌گوييم.


ام كلثوم در دقايق پاياني حيات پدر بزرگوارش در برابر او گريه مي‌كرد. اميرمؤمنان فرمود: چرا گريه مي‌كني دختر مهربانم؟ گفت: به ياد مي‌آورم كه در همين ساعت از ما مفارقت مي‌كني. آن حضرت فرمود: گريه مكن، به خدا سوگند اگر مي‌ديدي آنچه پدرت مي‌ديد گريه نمي‌كردي ...[من] فرشتگان آسمان و پيامبران را مي‌بينم كه پشت در پشت هم ايستاده اند تا مراملاقات كنند. اين است برادرم محمد رسول خدا (صلوات الله عليه) ونزد من نشسته مي‌فرمايد: بيا، آنچه در پيش داري بهتر از دنيايي است كه در آن هستي.

- آیت الله جوادی آملی - معاد در قرآن، ج1 ص203

به یاد مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

 مرحوم آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ ذبيح الله ذبيحي قوچاني ( ره ) [1] بارها مي فرمود:

« استادي داشتيم در نجف كه همواره مي گفت سري سالم به قبر ببريد. هواهاي نفساني را از سر خارج كنيد. انارة العقل مكسوف بطوع هوي : اميال نفساني نور عقل را از ميان مي برد. »

سپس مقدمه ي مشهور اخلاقي اش را بيان مي فرمود:

اول آنكه همواره متوجه باشيد كه از دنيا خواهيد رفت. « هر كه آمد به جهان اهل فنا خواهد بود. » 

دوم آنكه با خود هيچ نمي بريد. « هر كه آمد عمارتي نو ساخت / رفت و منزل به ديگري پرداخت » ( و آن دگر پخت همچنان هوسي / وين عمارت بسر نبرد كسي )

با اين مقدمات راه موفقيت در 3 چيز است: 1. انجام واجبات 2. ترك محرمات و 3. در حد توان و شادابي روح انجام مستحبات »

مي فرمودند فريب دنيا را نخوريد. چهارتا پول نشان تان مي دهد تا فريب بخوريد. دنيا امروز آدمي را مي فريبد و فردا مي گرياند. سلاطيني كه بر مردم مسلط بودند آخرش رفتند، ما هم مي رويم. آنها چيزي نبردند و ما هم نمي بريم. پس در كارهايمان به اين بينديشيم كه آيا « خدا » راضي است؟

مواظب باشيد ! جوانيد و قدر جواني خود را بدانيد. الان كه اينجا نشسته ام، همين امانت است. انسان از خود چيزي ندارد، همه ي امور از آن خداست. نبايد گول خنده هاي دنيا را بخوريم كه اسير دنيا با فديه هم آزاد نمي شود.[2]

او به سادگي هر چه تمام تر پر معنا ترين گزاره ي عرفان شيعي را بيان مي نمود:

     « خداوند حكيم است و فعل لغو از او سر نمي زند. محال است كه موجودي در عالم خلقت به خاطر او پا بر اميال شيطاني بگذارد و دستش گرفته نشود. ممكن نيست انساني در برابر اميال گناه آلود مقاومت نمايد و از رحمت خاص الهي دور بماند. آغاز ورود به عوالم متعالي از خويشتنداري از هواهاي نفساني شروع مي شود. »


[1] آن مرحوم از برجسته ترين مجتهدان نامدار معاصر قوچان بود. در سال 1329 قمري/ 1289 شمسي در روستاي خيرآباد مايوان متولد شد. پس از طي دروس مقدماتي و سطح در شهرهاي قوچان و مشهد مقدس، در سال 1351 قمري به نجف اشرف هجرت نمود و در آن جا درسهاي فقه و اصول را نزد مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقي و آيت الله حاج سيد محمود شاهرودي، سيد ابوالحسن اصفهاني و ساير اساتيد حوزه نجف فراگرفت و پس از گذشت 20 سال اقامت در نجف و نيل به درجه اجتهاد، در سال 1371 قمري به قوچان مراجعت كرد و در اين شهرستان به ترويج و نشر احكام اسلامي و تدريس علوم ديني پرداخت و پس از ده سال خدمت فرهنگي و علمي در قوچان، در سال 1381 ه.ق به مشهد عزيمت و تا زمان عروج ملكوتي اش ( سحرگاه روز سه شنبه 24/12/1372 شمسي / سوم شوال 1414 قمري بر اثر سكته قلبي ) در كمال معنويت و حياتي طيبه، در آن شهر اقامت داشتند. ايشان در صحن آزادي نزديك ايوان طلا به خاك سپرده شد. همگان از حاج شيخ به « عالمي رباني » ياد مي نمودند. شنيدم كه آخرين سخنان وي به اطرافيان خود « سفارش تقوا و دوري از گناه و مظاهر فريبنده ي دنيا » بود. در هيچ مجلسي به ياد او ننشستم مگر آنكه از زهد و تقواي او ياد شود ( رحمة الله تعالي عليه ) شرح حال ایشان در سایت آستان قدس رضوی

[2] و به ياد دارم كه بارها اين ابيات عبرت انگيز را برايم مي خواند:

هي الدنيا تقول بملء فيها          حذار حذار من بطشي و فتكي

فلا يغرركم حسن ابتسامي           فقولي مضحك و الفعل مبكي

هر بلايى كه به ما مى رسد در اثر دورى از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و روايات مأثوره ى از ايشان است.

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی

گفتاری از مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی:


هر بلايى كه به ما مى رسد در اثر دورى از اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و روايات مأثوره ى از ايشان است.

اين بلاهايى كه وارد مى شود و بسيار هم هست، در اثر اين است كه از روز اوّل نخواستيم آن كس را كه خدا و پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ براى ما تعيين كرده بودند بر ما حكومت كنند!
 
يك گوشوار از گوش زن مسلمان و يك خلخال از پاى زن ذمّيّه برده بودند، وقتى كه خبر به حضرت امير ـ عليه السّلام ـ رسيد، فرمود:« فَلَوْ أَنَّ امْرَءا مُسْلِما ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا أَسَفا، ما كانَ عِنْدى مَلُوما! » بعد از اين، اگر مسلمانى از روى تأسّف بر اين مصيبت جان بسپارد، نزد من سزاوار سرزنش نيست! (1)

1- نهج البلاغه، ص 69؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 2، ص 74؛ بحار الانوار، ج 34، ص 64؛ كافى، ج 5، ص 4. منبع

شب قدر - گفتاری از حضرت آیت الله جوادی آملی

چند نکته پیرامون شب قدر
پیرامون شب قدر و سِرّ تبرّع و برجستگی آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معنای قَدر و ارزش آن و تأثیر ادراک شب قدر، و نیز برخی دیگر از شئون آن به طور اجمال نکاتی بازگو می‏شود.
یکم: گرچه هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی دارای وجود عقلی است که از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل می‏یابد: ﴿إنْ من شی‏ء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾[۱] و شب قدر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، لذا می‏تواند دارای ارزش نَفْسی باشد، لیکن اَرْج ظاهری آن به حُرْمت مُتَزمِّن آن است که در این زمان خاص نزول یافت و آن قرآن کریم است، همان طور که ارزش مکان به متمکّن آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنین فرموده است: ﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾[۲] بنابراین، یکی از اسرار براعت و برجستگی لیله قدر نزول قرآنِ‏ذوالقدر در آن خواهد بود.
دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدیر بر امور از طرف خداوند سبحان دارای حرمت ویژه است و تقدیر امور نیز دارای مراتب گوناگون است و هر مرحله‏ای از آن در زمان خاص ظهور می‏کند لذا تمام آن زمانهای مخصوص از برجستگی والا برخوردار می‏شوند و به عنوان نمونه می‏توان، نیمه‏ماه شعبان و نوزدهم و بیست‏ویکم و بیست‏وسوم ماه مبارک رمضان و نیز برخی دیگر از شبهای وتْر آن را یاد نمود که امور گیتی در این مراحل، جریان تَنْسِیق خود را بازمی‏یابند. البته آن حرمت خاصی که برای شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهای ماه مبارک رمضان خواهد بود.
سوم: برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهای سال از جهت گردش جام تقدیر و کأس تنزیل و مُناوَله آن بهره‏مند گردند و فیض سیّال الهی راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسی تنظیم می‏شد، چنین اِداره کأسی و چنان مُناوَله‏ای در کار نبود.
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، لیله قدر مختفی و روز قدر مخفی شد؛ زیرا ماءالحیاة در هر کوی و برزنی ارزان عرضه نمی‏شود و تاریکی ظلمات از یک سو و جستجوی همرهی‏همراهی چون خضر(علیه‏السلام) از سوی دیگر و تحمل خطرهای گوناگون از سوی سوم مقداری از بهای چنین کالای سترگ است که تا تأدیه نشود دامن آن به کف نمی‏آید.
پنجم: معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید. البته چنان ارج وجودی که در حکمت نظری مطرح است پشتوانه تدوین قوانین ارزشی باید و نباید فقهی خواهد بود لذا امتثال دستورهای دینی وسیله مناسبی برای تکامل وجودی روح است.
ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معنای تقدیر الهی از یک سو و شاهد معارف قرآن کریم از سوی دیگر باشد به همان اندازه شرافت وجودی لیله قدر را تحصیل می‏کند، یعنی همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آیات قرآن کریم است، مراحل لیله قدر و درجات وجودی آن نیز در گرو ادراک صحیح حقیقت تقدیر امور الهی از یک سو و معرفت درست معالی و معانی قرآن کریم از سوی دیگر خواهد بود؛ حتی اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضی و کثرت همتایی باشد؛ زیرا تعدّد مراتب طولی آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحیح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودی سالک عارف می‏گردد که با آن، طی زمان و زمین میسورش خواهد شد، نمونه‏های فراوانی در قرآن و سنّت معصومین(علیهم السلام) و در تاریخ پیروان راستین قرآن و عترت مشهود است که جریانِ صحابی حضرت سلیمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذی عنده علم من‏الکتاب أنا اتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک﴾[۳] از این قبیل است. جناب شعرانی(رضوان‏الله‏تعالی‏علیه)در پایان کتاب «الیواقیت والجواهر فی بیان عقائد الأکابر» که تلخیص «فتوحات مکیه» ابن‏عربی است می‏گوید:
این کتاب را با سپاس الهی در کمتر از یک ماه تألیف کردم و برای همه مباحث آن فتوحات را مطالعه می‏کردم… و هر روز بیش از دوبار همه مجلدات آن را از نظر می‏گذراندم .[۴]
آشنایان به گستردگی آن کتاب عظیم فخیم می‏دانند که مطالعه آن بدون طی زمان، عادتاً میسور نیست.
لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه یاد شد راجع به شدّت درجه وجودی شاگردان انبیا و امامان معصوم(علیهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودی آن ذوات نوری به مراتب بیش از اینها است.


شیخ اشراق و «اجمال در عین کشف تفصیلی»
شیخ اشراق(قدّس سرّه) در پایان کتاب «حکمة الاشراق» می‏گوید:
خلاصه آنچه که من در این کتاب نوشته‏ام، شبی از سوی خدای سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طی مدّتی مدید، در این کتاب مبسوط نگاشتم .[۵]
کتاب حکمة الاشراق سهروردی به تعبیر خودش و نیز به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین، قرة العیون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است.
او می‏گوید خلاصه این مطالب را خدای متعالی، یک شبه به من آموخت. پس می‏شود که یک شبه ره چندین ساله را پیمود و البتّه هیچ کس مانند رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم ره شش هزار و اندی آیه را یک شبه طی نکرد.
آیات قرآن کریم، خلاصه جهان تکوین است و هیچ حقیقتی در عالم نیست که قرآن، حاوی آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبنای دلالت باطن. نه تنها شیخ اشراق، بلکه عدّه دیگری از عرفا و حکمای الهی و اسلامی نیز به این فیض رسیده‏اند. آنها که شاگردان ویژه انبیا و اولیایند، گاهی نسیم نفحات الهی به مشام جانشان می‏رسد، لیکن گرچه خوش می‏درخشد، ولی دولت مستعجل است ودوامی ندارد.
اگر رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم یک شبه راه قرآن را پیمود و خزینه الهی را بازدید کرد، شاگردان آن حضرت‏صلی الله علیه و آله و سلم نیز با پیمودن راه آن انسان کامل و بزرگ می‏توانند بسیاری از معارف قرآنی و جهان بینی را یک شبه بفهمند و بیابند. این راه به روی انسانهای سالک بسته نیست، لیکن شرطش آن است که:
بدادم عقل را ره توشه از می ٭٭٭٭ به شهر هستی‌اش کردم روانه
اگر این خودِ ظاهری به میخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشید، می‏تواند شب قدری داشته باشد و بخشی از انوار الهیّه را اجمالاً بیابد که تفصیلش کتابی باشد.
همانطور که اصل حقیقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم و نیز کسی که به منزله جان پاک آن حضرت است می‏باشد و برای انسانهای عادی در حجابهای لفظ و مفهوم ذهنی و وجود مثالی یا برتر از آن ظهور می‏کند، روزی نیز که تأویل قرآن محقّق می‏گردد وبهشت که درجات آن به عدد آیات قرآن است، به چهره اولیای الهی گشوده می‏شود، حقیقت اهل بیت(علیهم السلام) که همان حقیقت قرآن است و هرگز از یکدیگر جدا نمی‏گردند، بدون حجاب، برای خودشان روشن است و در پرده حجابهای گوناگون، برای سایر اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بوده‏اند ظهور می‏کند.
شاید از همین جهت است که شعرانی در «یواقیت» از محی‏الدین و شیخ ابن‏ابی منصور نقل می‏کند که اصل شجره طوبی در منزل امام علی بن ابی طالب(علیه‏السلام) است چون درخت طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و هیچ خانه و مکان و درجه‏ای از درجات بهشتهای هشت‏گانه نیست مگر آنکه در آنجا، فرعی از شجره طوبی است.


شب، بُراقِ عروجِ سالکان
بخش مهمّی از فیوضات معنوی و الهی، طبق بیان قرآن کریم، در شب افاضه شده است. تنزّل قرآن در شب پربرکت و مبارک قدر است ﴿إنا أنزلناه فی لیلة القدر﴾[۶] ، ﴿إنا أنزلناه فی لیلة مبارکة﴾ ،[۷] إسراء و معراج انسان کامل نیز در شب است: ﴿سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسْجد الأقصی الذی بارکنا حوْله﴾[۸] .
موسای کلیم(علیه‏السلام) نیز شبانه در محضر خداوند به ضیافت و مهمانی می‏رود. ﴿وواعدنا موسی ثلاثین لیلة وأتممناها بعشْرٍ فتمّ میقات ربه أربعین لیلة﴾[۹] چهل شب، مهمان خداوند بود و از فیوضات الهی بهره‏مند گردید، که تورات نیز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولی فیض شب، بهره خاصّی است که نصیب انسان می‏شود. حضور و توجّه و تمرکز انسان در شب زیاد است و همین سبب قوّت و ازدیاد فیض می‏شود.
نشئه زنده‏داری شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصّی است که باخضوع و مناجات و ذکر روز فرق دارد ﴿إن ناشئه اللیل هی أشدّ وطأً وأقوم قیلاً﴾[۱۰] وبه همین جهت است که خداوند به رسول خود فرمود: ﴿ومن اللیل فتهجد به‏نافلةلَکَ عسی أنْ یبْعثک ربک مقاماً محموداً﴾[۱۱] سحر خیز باش و شب راازدست‏مده؛ زیرا که نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازه‏ای است برای تو و اگر می‏خواهی که به مقامی والا و محمود مبعوث شوی، شب را رهانکن.


روایتی پرفروغ از امام حسن عسکری(علیه السلام)
یکی از بیانات امام یازدهم، حسن بن علی(علیهما السلام) که استاد علاّمه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) آن را بسیار پرفروغ و روشن و از غُرَر احادیث می‏دانستند این است که فرمودند: «إن الوصول إلی الله عزوجلّ سفر لایدرک إلا بامتطاء اللیل»[۱۲] اگرچه همه روایات اهل بیت(علیهم السلام) نور است، ولی در بین سخنان آن بزرگان، بعضی نورانی‏ترند و از غرر روایات شمرده می‏شوند و این روایت شریفه نیز از همان سنخ است.
آن حضرت(علیه السلام) می‏فرماید که سیر به سوی الله و حرکت به سمت خدا، سفری است که جز با زنده داشتن شب میسّر نیست. با مرکب روز که سبح طویل دارد: ﴿إن لک فی النهار سبحاً طویلاً﴾[۱۳] نمی‏شود این سفر سنگین را طی نمود. باید شب را مرکب پرتوان خود در این سفر الهی قرار داد.
تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصمیم قطعی برای آینده، در دل شب تار میسّرتر است و لذا مردان الهی حدّاکثر بهره را از شب می‏برند، «عُمّار اللّیل ومَنار النّهار»[۱۴] ، «امّا اللیل فصافّون أقدامهم، تالین لأجزاء القرآن»[۱۵] ، «طوبی لنفسٍ… وهَجَرَتْ فی اللیل غُمْضَها» ،[۱۶] «إنّ داود(علیه‏السلام) قام فی مثل هذه الساعة من اللیل… » .[۱۷]
استاد حکیم، الهی قمشه‏ای(رضوان الله علیه) که اهل معنا و تهجّد و عرفان بود، چنین سروده است:
چه خوش است یک شب بکشی هوی را ٭٭٭٭ به خلوص خواهی زخدا خدا را
به حضور خوانی ورقی ز قرآن ٭٭٭٭ فکنی در آتش کتب ریا را
شود آنکه گاهی بدهند راهی ٭٭٭٭ به حضور شاهی چو من گدا را

پاورقی:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*- کتاب تفسیر موضوعی جلد ۱ (قرآن در قرآن) ، حضرت آیت الله جوادی آملی ، ص ۷۷
۱ ـ سوره حجر، آیه ۲۱/
۲ ـ سوره بلد، آیات ۱ و ۲/
۳ ـ سوره نمل، آیه ۴۰/
۴ ـ ص ۲۰۱/
۵ ـ حکمةالاشراق، ص ۴۰۳، نقل به مضمون.
۶ ـ سوره قدر، آیه ۱/
۷ ـ سوره درخان، آیه ۳/
۸ ـ سوره إسراء، آیه ۱/
۹ ـ سوره اعراف، آیه ۱۴۲/
۱۰ ـ سوره مزمّل، آیه ۶/
۱۱ ـ سوره إسراء، آیه ۷۹/
۱۲ ـ بحار، ج ۷۸، ص ۳۷۹، ح ۴/
۱۳ ـ سوره مزمّل، آیه ۷/
۱۴ ـ نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲، بند ۱۳۶/
۱۵ ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳/
۱۶ ـ همان، نامه ۴۵، بند ۳۰/
۱۷ ـ همان، حکمت ۱۰۴/

منبع

گريه و ناله مؤمنان  - روایتی شریف از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) فرمودند: 

 "انما أبكى لخصلتين: لهول المطلع و فراق الأحبّة"(۱).

من بر دو خصلت گريه مي‌كنم:

  • يكي براي ترسي كه از امور اخروي در پيش دارم و
  • ديگري براي فراق و جدايي دوستان.

(1) بحار، ج6، ص 159.

سخني از آيت الله جوادي آملي: انسان چون تجافي كرد، قدرت عمل صالح را پيدا مي‌كند

اولين شرط در حركت به سوي خداوند، آمادگي براي پرش و خيز برداشتن است كه از آن به تجافي ياد مي‌كنند؛ زيرا تجافي، آن حالت نشستن است كه در حين برخاستن به وقوع مي‌پيوندد. اين كه گفته مي‌شود مأموم براي رسيدن به امام سابق، در حال تشهد تجافي كند به اين معناست كه نيم‌خيز بنشيند.
امام سيدالساجدين، زين‌العابدين علي‌بن حسين (عليهماأفضل‌صلوات‌المصلين) در دعاي شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان كه تا صبح به خواندن آن ادامه مي‌داد از خداوند تقاضا مي‌كرد كه: "اللهم ارزقنى التجافى عن دار الغرور"(1). يعني پروردگارا به من تجافي از دار غرور را روزي بگردان.
قرآن كريم در سوره مباركه "سجده" درباره‌ي‌ اهل تجافي مي‌فرمايد:
"تتجافي جنوبُهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً وطمعاً وممّا رزقناهم ينفقون * فلا تعْلم نفس ما أُخفي لهم من قرة أعْين جزاءً بما كانوا يعملون"(2)
آنان كه در بستر خواب جهت آمادگي براي نماز شب تجافي دارند، نه اين كه بسته به رختخواب و دوخته به آن باشند بلكه آماده فرا رسيدن سحرند تا از جاي برخيزند و خداوند خود را با بيم و اميد بخوانند و آنان كه از هر چه روزيشان داديم انفاق مي‌كنند، هيچ كس نمي‌داند چه پاداشي نيكو كه روشني‌بخش ديده و دل آنهاست براي جزاي اعمالشان در نظر گرفته شده، يعني همانطور كه آنها به گونه‌اي برخاستند كه ديگران نفهميدند، ما نيز به آنها چيزي را مي‌بخشاييم كه ديگران از فهم آن عاجز و ناتوانند، خود آنان نيز نمي‌دانند چه چيزي برايشان فراهم شده است.
آري! انسان چون تجافي كرد، قدرت عمل صالح را پيدا مي‌كند و چون عمل صالح انجام داد توفيق صعود به سوي حق را مي‌يابد: "إليه يصْعد الكلم الطيّب والعمل الصّالح يرفعه"(3)

(1) بحارالانوار، ج 95، ص 63، ح 2؛ مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و هفتم ماه رمضان.
(2) سوره‌ي‌ سجده، آيات 16 ـ 17.
(3) سوره‌ي‌ فاطر، آيه‌ي‌ 10.
به نقل مستقيم از سايت معظم له http://www.esraco.net/

غم صیقل خداست٬خدایا ز ما مگیر

از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل

اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل

گریان فرشته ای که در سینه های تنگ

از اشک چشم نشو و نما می دهد به دل

تا عهد دوست خواست فراموش دل شدن

غم می رسد بوقت و وفا می دهد به دل

دل پیشواز ناله رود ارغنون نواز

نازم غمی که ساز و نوا می دهد به دل

این غم غبار یار و خود از ابر این غبار

سر می کشد چو ماه و صلا می دهد به دل

ای اشک شوق آیینه ام پاک کن ولی

زنگ غمم مبر که صفا می دهد به دل

غم صیقل خداست٬خدایا ز ما مگیر

این جوهر جلی که جلا می دهد به دل

تسلیم با رضای خدا باش  شهريار

وز غم جزع مکن که جزا می دهد به دل!

نبودن حزن و خوف براي سالك دلباخته: مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني

مرحوم آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني ره

و نتيجه مجاهده اينست كه علاوه بر آنكه در صراط مستقيم قرار گرفته، ايمن شده و از دستبرد شياطين محفوظ خواهد ماند. الا انَّ اوْليَاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[1] خوف، عبارتست از ترسيدن نسبت به امرى كه هنوز واقع نشده و وقوع آن مترقّب و مورد اشمئزاز و ناراحتى انسان است. و حزن، عبارتست از اندوه و غم نسبت به امر غير ملايم و ناپسندى كه واقع شده است. اين دو معنى بر سالك إلى الله راه ندارد زيرا سالك كار خود را با خداى خود يكسره نموده غير از خدا مقصد و مقصودى ندارد، نه از فوت امر غير منتظره‏اى در حزن، و نه از وقوع امر غير مترقّبى در خوف خواهد بود. اينجا جاى يقين است كه خداوند واجدان آن را به اولياى خود تعبير فرموده است. و يشير الى ذلك ما قاله امير المؤمنين عليه السّلام: أبصرَ طريقَه، و سلَكَ سبيلَه، و عرفَ منارَه، و قطَع غمارَه، فهو من اليقين على مثل ضَوءِ الشّمسِ.[2]  و نيز فرمايد: هجَََََمَ بهم العلمُ على حقيقةِ البصيرةِ، و باشَروا روحَ اليَقينِ، و استَلانوا مَا استَوعَرَهُ المُترِفون، و أنسوا بما استوحَش منه الجاهلون، و صَحبوا الدُّنيا بأبدانٍ ارواحُها مُعلّقةٌ بالمحلّ الأعلى.[3]  در همين مرحله است كه ابواب كشف و شهود بر او مفتوح خواهد شد.


[1] آيه 62، از سوره 10: يونس: هان كه اولياء خدا نه ترسى بر آنان است و نه اندوهى دارند

[2] راه خود را ديده و جاده‏اش را پيموده و مناره آن را شناخته و از درياى خروشانش گذشته، بنابراين يقين او)نسبت به حقائق(همچون يقين به روشنى خورشيد است

[3] دانش با حقيقت بينش و درايت برايشان روى نموده، و با روح يقين)يا آرامش و نسيم يقين(پيوند خورده‏اند، و آنچه را كه افراد ناز پرورده سخت مى‏شمرند نرم و هموار پنداشته، و به آنچه نادانان از آن وحشت دارند انس گرفته، و در دنيا با بدنهائى زندگى مى‏كنند كه ارواح آنها به محل اعلى پيوسته است

خدمات حجت الا سلام حکيم در راه تشکيل حکومت ملي عراق فراموش نشدني است

به مناسبت درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدعبدالعزيز حكيم

روحش شاد. برای شادی روح آن مرحوم عطر صلوات را به خانه های خود بیاوریم.

 اللهم صل علی محمد و آل محمد



به گزارش ايرنا متن پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به شرح زير است:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

با دريغ و اندوه خبر يافتيم كه رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق جناب حجت‌الاسلام آقاي سيدعبدالعزيز حكيم دار فاني را وداع گفته و به ديار باقي شتافته است.

براي ملت و دولت عراق، اين ضايعه‌اي بزرگ و براي جمهوري اسلامي ايران، فقداني دردناك است. ايشان آخرين بازمانده از فرزندان برومند مرجع بزرگ شيعه مرحوم آيت‌الله العظمي سيدمحسن حكيم بود كه همگي در راه مبارزه با رژيم سفاك بعث عراق و عوامل استكبار شربت شهادت نوشيده يا آزمون‌هاي دشوار اين جهاد عظيم را تحمل كرده‌اند.

خدمات اين روحاني مجاهد در راه تشكيل حكومت ملي عراق چه در دوران اقامت در ايران و چه پس از سقوط حكومت صدام و انتقال به كشور خود، كم‌نظير و فراموش‌نشدني است.

اينجانب با ابراز تاسف فراوان از اين حادثه دردناك، تسليت صميمانه خود را به عموم ملت برادر عراق و به دولت و مجلس اعلاي اسلامي عراق و به بيت رفيع حكيم به ويژه فرزندان برومند و شايسته ايشان بالاخص جناب آقاي سيد عمار حكيم تقديم مي‌دارم و رحمت و مغفرت الهي را براي آن مرحوم و سربلندي و پيشرفت ملت و دولت عراق را از خداوند مسئلت مي‌كنم.

سيدعلي خامنه‌اي

5/شهريور/ 1388 برابر با ششم رمضان 1430 هجري قمري

پایگاه اطلاع رسانی کمیته کشوری آنفلوانزا نوع A

 

معرفي پايگاه

پایگاه اطلاع رسانی کمیته کشوری آنفلوانزا نوع A

 

واي بر کساني که نماز مي‏خوانند؛ ولي به نماز بي‏توجهي مي‏کنند - گفتاری از امام موسی صدر

در قرآن کريم آمده است: «ويلٌ لِلمُصَلين. الذِينَ هُم عَن صَلَاتِهِم ساهون. الذِينَ هُم يرَاؤُون. ويمنَعُونَ الْمَاعُون (ماعون، 4ـ 7) آيا مي‏دانيد در احاديث و در تفسير اين آيات چه آمده است؟ قرآن کريم مي‏خواهد بگويد: نماز به تنهايي کافي نيست. واي بر نمازگزاراني که نسبت به نماز غافل و سهل‏انگارند! واي بر کساني که نماز مي‏خوانند؛ ولي به نماز بي‏توجهي مي‏کنند و آن را کوچک مي‏شمارند و حتي آن را از ياد مي‏برند! کساني که در نمازشان ريا مي‏کنند، نيت‏َشان نادرست است. آنان براي خدا نماز نمي‏خوانند. واي بر آنان! گروه سومي که واي بر آنان است، کساني هستند که نماز مي‏خوانند؛ ولي از دادن زکات و احسان به فقيران خودداري مي‏کنند؛ يعني اگر همسايه‏شان به ظرفي يا مالي يا وسيله‏اي نياز داشت، از برآورده کردن آن خودداري مي‏کنند. چگونه ممکن است انسان نماز بخواند و احساس کند که بنده خداست و همسايه‏اش نيز برادر او و بنده خداست، ولي درد و رنج و نياز او را درک نکند و از کمک به او دريغ کند؟ اين غير ممکن است.

منبع روزنامه اطلاعات 1 شهریور 1388