• ما علم و فناوری را برای چه میخواهیم و قصد داریم به کجا برسیم و اصلاً طالب چه نوع توسعهای هستیم خیلی روشن نیست. اینکه آرمانمان چیست، مشخص نیست. بعضی افراد تصور میکنند که برای جبران عقبافتادگی هایمان فقط کافی است علم و فنآوری را از خارج بیاوریم، اما از این واقعیت که علم و فنآوری در یک زمینه فرهنگی مناسب رشد میکند و در یک زمینه فرهنگی مناسب از آن میتوان به نحو بهینه استفاده کرد غافلند، از علوم انسانی که فرهنگزاست و افراد را به مملکت پایبند و هویت را تقویت میکند، غفلت دارند. فقدان تعلق به فرهنگ بومی و احساس حقارت نسبت به غرب است که ما را به این وضع کشانده است. حتی اگر بخواهیم علم و فناوریمان پیشرفت کند باید فرهنگ بومیمان را تقویت کنیم. ( پژوهشگران،12و13/ 1386)
• علم معاصر با جنبههای فیزیکی جهان سرو کار داردو از واقعیتهای فوق حسّی آن غافل است. این امر سبب شده است که علم نگرشی محدود از واقعیت بدست دهد و علم و محصولات آن نیز به عنوان ابزارهای شیطانی برای انحراف انسان از مسیر تعیین شده به وسیله خداوند، به کار گرفتهشود. راه حل قضیه در تغییر جهت و هدف علم است: اینکه چهارچوبی وحدتبخش به کارگیریم تا تمامی سطوح واقعیت و جنبههای حیات انسانی را دربرگیرد. (پژوهشگران ـ 14و15/1387)
• تلقی اسلامی از علم، دانش و واقعیت را به تجربه و استدلال نظری محدود نمیکند و مطالعه علمی طبیعت را به تنهایی کامل نمیداند. بلکه با در نظرگرفتن وحی و شهود، جنبه های فیزیکی و معنوی انسان و جهان را نیز درنظربگیرد و مدعی است که واقعیت بیش از آن است که از طریق حواس انسانها درکشود. (پژوهشگران –14و15/1387)
• امروزه ما در دارالاسلام، و از جمله ایران، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی زیادی داریم، ولی به نظر بنده اهداف کلان روشن در پیش رو نداریم. برای اثبات این ادعا کافی است به شاخصهاس برجستگی علمی در جامعه خود نظرافکنیم. الان مهمترین شاخص برای پیشرفت علمی ما تعداد مقالات چاپ شده در مجلات نمایه شده توسط ISI یا مجلات علمی- پژوهشی است، بدون اینکه تأثیر علمی این مقالات یا کیفیت آنها مطرح باشد. اما ویژگی این مقالات چیست؟ این مقالات عمدتاً حاشیهزنی بر علم رایج در غرب است مثلاً معادلهای توسط دانشمندی غربی پیشنهاد شده؛ جواب جدیدی برای آن مییابیم؛ ترکیب شیمیایی خاصّی در غرب ساخته شده، اصلاحات جزیی در آن ایجاد میکنیم. بطور خلاصه تفریعات کارهای آنها را انجام می دهیم. گاهی دانشجوی ما بی آنکه سروته قضایا را بفهمد در چرخهای میافتد که حاصلش تولید مقاله است، نه فهم قضایا. در حال حاضر یکی از اهداف مهّم علم که گسترش مرزهای دانش است با مقالهنویسی، که از نشانههای تولید علم است، خلط شده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)
• دولت و مجلس و سایر نهادها باید از امکانات مشورتی جامعه علمی بهره بگیرند و علمای ما را از حالت انفعال درآورند. اگر جامعه علمی احساس کند که نظرش مهم است به نحو دیگری عمل میکند. مشکل ما این نیست که متفکر نداریم، چنان که بعضی از خود بزرگ بینان قائلند، بلکه مشکل این است که از متفکران استفاده شایسته نمیشود و آنها به حالت انفعال درآمدهاند. اولویتهای علمی و تکنولوژی ما را باید جوامع علمیمان تعیین کنند نه بوروکراتها. اگر ما به سرمایههای داخلی مان توجه بیشتر بکنیم، هم در جذب نیروهای بیرون رفته موفق خواهیم بود و هم تولیدات علمی کشور فزونی خواهد یافت. (پژوهشگران- 16و17/1387)
• یکی از مشکلات فرهنگی ما در زمان حاضر عقده حقارتی است که نسبت به غرب وجود دارد. تا برنامهای ارائه میدهید، میپرسند آیا شبیه آن در غرب نیز هست یا نه؟ اگر این عقده حقارت شکسته نشود، هر قدر برنامه¬ریزی هم کنیم فایده¬ای ندارد. احیای هویت ملی باعث میشود که دانشجو به مملکت احساس تعلق کند و اگر هم به دلیلی به خارج رفت برگردد. (پژوهشگران- 16و17/1387)
• به نظر بنده نوعی تفکر فرهنگی غلط درباره اهداف برنامههای علم و فناوری عامل عمده در عقبافتادگی جهان اسلام است. مثلاً الآن این تفکر غلط در جهان اسلام رایج است که برای قدرتمند شدن باید فقط تکنولوژی را فراگرفت و لذا بیشتر در مقابل انتقال یا مونتاژ تکنولوژی بودهاند تا نوآوری علمی. سرمایهگذاریها هم عمدتاً بر روی فناوریها بوده است. (پژوهشگران- 16و17/1387)
• متأسفانه در سالهای اخیر عدهای در جهان اسلام، از جمله کشور ما، پاکستان و ترکیه تقصیر عدم رشد علم در جهان اسلام را به گردن دین و تفکر اسلامی انداختهاند. امّا این مغالطه است. آن چیزی که واقعاً تمدن اسلامی را به راه انداخت اصرار قرآن و سنت برمطالعه طبیعت و فهم جهان و بهکارگیری درست علم برای آبادانی زمین بود. البته شروع نهضت علمی با ترجمه متون علمی- فلسفی از زبانهای دیگر بو ولی خود این کار هم ریشه در قرآن و سنت داشت، چنان که جرج سارتن صریحاً اقرار میکند:
«من بار دیگر میپرسم، چگونه میتوان فهم درستی از علم مسلمانان داشت اگر نقل آن حول قرآن را کاملاً درک نکنیم؟».(پژوهشگران- 16و17/1387)
• در حال حاضر دو حقیقت روشن پیشروی ما است: غرب از نظر علم و صنعت بسیار پیشرفت کرده است و دنیای اسلام عقب مانده است. غرب در عین ترقی، انسان غربی را در ورطه پوچی انداخته و کل بشریت را در معرض نابودی قرار داده است. کاری که ما باید بکنیم این است که اوّلاً عقبماندگی خود را جبران کنیم و ثانیاً با احیای معارف اسلامی بشریت را بهسوی رفاه و خوشبختی سوق دهیم.
الآن ما در همه ابعاد علم و تکنولوژی عقب هستیم و در این جهات دنبال اخذ آنها از غربیان میباشیم و آنها هم تنها چیزهایی را که مصلحتشان ایجاب میکند در اختیار ما قرار میدهند.
• ما باید از همه علوم جهان زیرکانه استفاده کنیم و به علم روز مجهز شویم، ولی نسخهای که برای کشورمان میپیچیم باید ملّی باشد و در آن، شرایط دینی، ملّی و اجتماعیمان ملحوظ شده باشد. این امر مستلزم حرکتی جهادگونه از طرف جامعه علمی ایران و عزمی قوی در مسئولان کشور است. (پژوهشگران- 16و17/1387(
منبع: تابناک